Monday, March 26, 2012

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

جمعه ۲۳/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش نخست:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

تفسير هفته


New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

Download file

FACEBOOK

زير ذره بين


zireh.bmp

ايران وخاورميانه در هفته اي كه گذشت

Zarreh_Bin-23-03-2012.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با نا امني در جاده هاي ايران٬ اختلافات ميان رهبران رژيم٬ پرونده اتمي وتحريمها٬ وپيام رئيس جمهوري آمريكا٬‌ ادامه اوضاع ناآرام در سوريه وهمكاري جمهوري ولايت فقيه با رژيم بشار الاسد٬ و... پاسخ ميدهد. ۲۳/۰۳/۲۰۱۲

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

پنجشنبه ۲۲/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش نخست:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

سه شنبه ۲۰/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش نخست:
Download file

تصوير بخش دوم :
Download file

صدا: بخش نخست :
Download file

صدا: بخش دوم
Download file

Tuesday, March 20, 2012

پنجرهای رو به خانهٔ پدری


shahyad-23.jpg

دوشنبه ۱۹/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش نخست:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

راديو زمانه


zamaneh-1.gif

اسد سوریه را به سمت فروپاشی می‌برد

گفت‌وگو با علیرضا نوری زاده درباره تحولات اخیر سوریه
ایرج ادیب‌زاده

از آغاز ناآرامی‌ها در سوریه تاکنون - به گفته‌ سازمان ملل- بیش از هشت هزار نفر کشته شده‌اند. یک‌سال گذشت. در نخستین سالگرد این ناآرامی‌ها بحران سوریه حالا به مهم‌ترین رویداد بین‌المللی مبدل شده. چون روند تحولات منطقه‌ گسترده‌ای را فراگرفته است. منافع بسیاری از کشورهای جهان مثل آمریکا، روسیه، چین و اتحادیه اروپا در آنجا باهم برخورد می‌کنند. خاورمیانه حالا به دیگ جوشانی مبدل شده...

Download file

لينك برنامه : http://radiozamaneh.com/politics/2012/03/16/12082

ایران که خود تحت فشارهای شدید بین‌المللی‌ست، در سوریه نقش بازی می‌کند. براساس گزارش روزنامه‌ انگلیسی گاردین، براساس مکاتبات خصوصی بشار اسد که یک هکر مخالف سوریه در اختیار روزنامه گذاشته، بشار اسد در این مدت به شدت گوش ‌به ‌فرمان تهران داشته و از مشاوره‌ها و کمک‌های مختلف مسئولان جمهوری اسلامی برای سرکوب مخالفانش استفاده کرده. جامعه بین‌المللی همچنان بر سر سوریه اختلاف دارد. اوباما گفته است بشار اسد مثل باقی دیکتاتورها سقوط خواهد کرد. روسیه و چین همچنان از رژیم بشار اسد حمایت می‌کنند. دو قطعنامه‌ پیشین شورای امنیت را وتو کرده‌اند. مخالفان سوریه در سالگرد این ناآرامی‌ها اعلام یک هفته تظاهرات در سراسر جهان کرده‌اند. برای بررسی بیشتر اوضاع سوریه در نخستین سالگرد آغاز ناآرامی‌ها و مخالفت با رژیم بشار اسد با آقای علیرضا نوری‌زاده روزنامه‌نگار، نویسنده و کارشناس سیاسی در لندن تماس گرفتم. آقای نوری‌زاده یکسال پس از آغاز ناآرامی‌ها، شما چه تحلیلی از اوضاع سوریه دارید؟در درجه اول بگویم برای همه‌ ناظران ابعاد مقاومت مردم سوریه و استمرار آنها در ستیز با رژیم سبع و خونخوار و جنایتکار بشار اسد دقیقاً اسباب حیرت است. یعنی هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که مردم سوریه تا این حد مقاومت کنند. فراموش نکنیم رژیم پدر و پسر، حافظ و بشار، طی ۴۰ سال ریشه‌های تمام گروههای سیاسی در سوریه را خشکاندند. جنایت به گونه‌ای بود که حتی تفکر نسبت به مخالفت در سوریه جرم محسوب می‌شد و بسیاری از سوری‌ها حتی وقتی از کشورشان خارج می‌شدند، فکر مخالفت با رژیم را نمی‌کردند. هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که مردم سوریه تا این حد مقاومت کنند. فراموش نکنیم طی سال‌ها حتی تفکر نسبت به مخالفت در سوریه جرم محسوب می‌شد و بسیاری از سوری‌ها حتی وقتی از کشورشان خارج می‌شدند، فکر مخالفت با رژیم را نمی‌کردند اخوان‌المسلمین به‌عنوان یک گروه ریشه‌دار در شهر حما نابود شده بود. ۲۵ هزارتن کشته شدند و بعد از آن؛ اخوان‌المسلمین به صورت یک جنبش سرگردان در خارج از سوریه این‌سو و آن‌سو متمایل می‌شد و چند سال قبل مجموعه‌ای از آنها هم آمدند به ریاست آقای بیانونی BIANOUNI عملاً با رژیم بیعت کردند. حزب کمونیست که از سابقه‌دارترین احزاب بود، خالد بکتاش و گروهش، این‌ها عملاً تسلیم شدند و گروه‌های سیاسی دیگرهم ترجیح دادند سکوت کنند و یا در جبهه‌ای که رژیم درست کرده بود، در واقع به‌عنوان نمایش جبهه‌ احزاب اپوزیسیون، در آن مشارکت کنند. بنابراین هیچ حس سیاسی و حرکت سیاسی در جامعه مشاهده نمی‌شد و [کسی فکر نمی‌کرد که] ناگهان این جنبش در چنین ابعادی به‌پا خیزد و با این رژیم برخورد کند، طبیعتاً اسباب شگفتی بود ادامه‌ این جنبش، بدون آن که یک رهبری خاص یا یک رهبر فرهمندی این جنبش را حمایت کند. طبیعتاً بعداً شورای ملی سوریه تشکیل شد و گروه‌های کوچکتر دیگری هم بودند. ولی عملاً می‌خواهم بگویم که این خود مردم سوریه هستند که با تشکیل کمیته‌های انقلابی در نقاط مختلف موفق شدند جنبش را تا امروز ادامه دهند، اعجاب جهانیان را برانگیزند و در عین حال بیش از هشت‌هزار کشته هم بدهند، ده‌ها هزار مجروح و زندانی، ولی همچنان پایدار. این خود مردم سوریه هستند که با تشکیل کمیته‌های انقلابی در نقاط مختلف موفق شدند جنبش را تا امروز ادامه دهند، اعجاب جهانیان را برانگیزند و در عین حال بیش از هشت‌هزار کشته هم بدهند آقای نوری‌زاده شما به ادامه‌ مخالفت‌ها از سوی جنبش مردمی سوریه اشاره کردید. اما می‌بینیم در همین سالگرد آغاز ناآرامی‌ها وضعیت انسانی بسیار فاجعه‌بار است. به‌جز حملات و کشتار نظامیان، کمیته‌ بین‌المللی صلیب سرخ هنوز اجازه‌ ورود به مناطق درگیری را پیدا نکرده است. روزنامه‌نگاران بسیاری یا کشته یا ناپدید شده‌اند. وضعیت بسیار خراب است. چهارده‌هزارنفر به ترکیه فرار کرده‌اند. این وضعیت را شما چه طور می‌بینید؟بله، هر بعدی بخواهید نگاه کنید فاجعه غیرانسانی و تکان‌دهنده است. من نمی‌توانم هیچ توصیفی کنم یا فاجعه دیگری را شبیه این فاجعه بدانم. به خاطر این که مردم دست‌شان خالی‌ست. آن مجموعه که به‌عنوان ارتش آزاد سوریه فعالیت می‌کنند، مجموعه‌ای از سربازان، افسران جزء و گاه، برخی افسران بلندپایه‌تر هستند که این‌ها از ارتش جدا می‌شوند، با مردم پیوند برقرار می‌کنند، ولی چون دست‌شان خالی‌ست، چون اسلحه‌شان به اندازه‌ سلاح دولت نیست، در نتیجه سرکوب و منکوب می‌شوند. در بعضی نقاط وحشیانه با این‌ها رفتار شده، به گونه‌ای این‌ها را شکنجه و بعد اعدام کرده‌اند که... خب این در روحیه [افراد] تاثیر می‌گذارد. این است که موج فرار هم بیشتر شده. یعنی مردم، گزیری ندارند. وقتی شما در ادلب، یا در شهر حما، یا در نقاط بیرون از شهرها، در روستاهای سوریه مشاهده می‌کنید که دولت با توپخانه و با تانک خانه‌های مردم را می‌کوبد، چه انتظاری می‌شود از مردم داشت. در همین ۲۴ ساعت اخیر بیش از چهارهزار نفر به لبنان رفتند و هزاران نفر به اردن و ترکیه. به‌هرحال مجموعه این‌ها نشان می‌دهد که فاجعه بسیار ابعادش بزرگ است و اسباب تعجب فقط این است که جامعه جهانی به خاطر روشی که مثلا روسیه یا چین یا جمهوری اسلامی در پیش گرفته‌اند، چرا از اقدامات عاجلانه پرهیز می‌کند. وضع در سوریه بسیار خطرناک است. عملاً تقسیم و تفکیک بر مبنای مذهب و طایفه‌ نژادی یا نژاد شروع شده و این بسیار خطرناک است برای آینده‌ سوریه و منطقه به‌هرحال وضع در سوریه بسیار خطرناک است. عملاً تقسیم و تفکیک بر مبنای مذهب و طایفه‌ نژادی یا نژاد شروع شده و این بسیار خطرناک است برای آینده‌ی سوریه و منطقه. یعنی جنگ حیدر؛ نعمتی را در منطقه دامن خواهد زد. در نهایت وضع اگر به همین صورت ادامه پیدا کند، منجر به تقسیم سوریه خواهد شد. رژیم اسد دارد می‌گوید که اگر تمام مردم هم کشته شوند، برایش مهم نیست و فقط می‌خواهد بماند و در برابر چنین رژیمی طبیعتاً اقداماتی مثل اعزام آقای کوفی‌ عنان یا مذاکرات فایده ندارد و باید اقدامات بسیار قاطعانه‌تر باشد. وضعیت مخالفان و شورای ملی سوریه را چه طور می‌بینید؟ برخی کارشناسان اختلاف بین مخالفان را عامل اصلی ادامه‌ی این وضعیت در سوریه می‌دانند، شما چه‌طور؟بله، البته و این به نظر من تجربه‌ و درسی‌ست برای اپوزیسیون کشورهای دیگر و به‌ویژه ایران. وقتی مخالفان آماده نبودند برای برخورد با چنین مسئله‌ای، چندماه طول کشید تا این‌ها توانستند یک زبان مشترک پیدا کنند و تشکیل شورا به نظر من یک اقدام بسیار مهم بود. ولی هم‌زمان با تشکیل شورا دولت هم که بی‌کار نمی‌نشیند. رژیم سوریه شروع کرد یک مشت اپوزیسیون مصنوعی بسازد. یعنی این‌ها را جلو بیندازند و این‌ها بیآیند در کار شورا کارشکنی کنند. همین که سه نفر از اعضای شورا اخیراً استعفا داده‌اند، براثر تهدید بود. خانواده‌های این‌ها تحت تهدید قرار می‌گیرند و اقدامات بسیار سنگینی علیه‌شان انجام می‌شود و این‌ها البته تأثیر می‌گذارد، چه در روحیه مبارزان و چه در ترکیب شورا در جهت دادن سیاست‌هایش. رژیم اسد دارد می‌گوید که اگر تمام مردم هم کشته شوند، برایش مهم نیست و فقط می‌خواهد بماند و در برابر چنین رژیمی طبیعتاً اقداماتی مثل اعزام آقای کوفی‌ عنان یا مذاکرات فایده ندارد و باید اقدامات بسیار قاطعانه‌تر باشد نکته‌ای که به نظرم باید به آن توجه کرد این است که امروز شورای ملی از جانب خیلی از دولتها به‌ویژه دولتهای عربی عملاً به رسمیت شناخته شده. همین‌طور در سطح بین‌المللی دولتهای مثل فرانسه، بریتانیا یا ترکیه این‌ها حمایت خود را از شورا اعلام کرده‌اند. شورا در برابر یک دو راهی قرار گرفته است که خود این ‌مقداری لطمه می‌زند که آیا راه‌حل نظامی را تأیید کند یا نکند. مثلاً آقای برهان غلیون Borhan Ghalioun رئیس شورای ملی سوریه ؛ که یک استاد برجسته است در فرانسه، ایشان مدتها تردید داشت. ولی بالاخره گفت اگر راه‌حل سیاسی به نتیجه نرسد و آخرین راه‌حل که کوفی عنان باشد، نتواند باعث متوقف شدن قتل عام مردم سوریه شود، گزیری جز راه‌حل نظامی نیست و راه‌حل نظامی به‌منزله‌ مداخله‌ نیروهای غربی در سوریه نیست، بلکه این‌ها بیشتر معتقدند که باید یک پاساژ یا یک راهرو امن در ترکیه یا در نقطه‌ دیگر، برای رساندن مواد کمکی و همین طور اسلحه به ارتش آزاد سوریه فراهم کرد و بعد از آن منطقه‌ای را در سوریه - مثل لیبی که در بنغازی بودند- در تصرف گیرند و در آن منطقه افراد ارتش آزاد مستقر شوند. به‌هرحال گفت‌وگوها ادامه دارد. آقای کامرون نخست وزیر بریتانیا و پرزیدنت اوباما در این زمینه مذاکره کرده‌اند و این امیدواری وجود دارد که بعد از گفت‌وگوهایی هم که با آقای لاوروف وزیر خارجه روسیه شده، شاید بتوان تحولی را دید... شما به مسئله‌ی روسیه اشاره کردید. روسها واقعاً چه می‌خواهند؟روسها می‌گویند در لیبی و عراق سرشان را کلاه گذاشته‌اند؛ دو کشوری که بیشتر از سوریه که طبیعتاً آخرین پایگاه آنها در مدیترانه است و همین‌طور کشورهایی که سابقاً جزو مناطق نفوذ اتحاد جماهیر شوروی بودند، از دستشان رفت و ضمن این که نگرانند سوریه را از دست بدهند، نگرانی بیشترشان متوجه ایران است. ایران امروز به حیاط‌خلوت روسیه تبدیل شده است. هیچ‌گاه روسیه در صدوپنجاه سال اخیر به اندازه‌ امروز در ایران نفوذ نداشت. حضور روسیه در همه‌ زمینه‌ها هست، حتی تعیین کننده‌ سیاست خارجی ایران است. بنابراین از دست دادن جمهوری اسلامی برایشان بسیار سنگین خواهد بود و چون مطمئن‌اند که بعد از سرنگونی اسد نوبت سرنگونی آقای خامنه‌ای خواهد رسید، به همین دلیل ایستاده‌اند و چانه می‌زنند. روس‌ها ضمن این که نگرانند سوریه را از دست بدهند، نگرانی بیشترشان متوجه ایران است. ایران امروز به حیاط‌خلوت روسیه تبدیل شده است. هیچگاه روسیه در صدوپنجاه سال اخیر به اندازه‌ امروز در ایران نفوذ نداشت ولی در نهایت روس‌ها معامله‌گرند و همان‌طور که در طول تاریخ ثابت کرده‌اند، نه پای عبدالناصر ایستادند نه پای صدام حسین و نه پای متحدان اصلی‌شان در جهان عرب در یمن جنوبی سابق. بنابراین می‌خواهم بگویم که روسها چه در هیات اتحاد شوروی و چه در هیات روسیه تزاری و امروز؛ روسیه پوتینی، معامله‌گرند و در نهایت مصالح‌شان را می‌خواهند و اگر امتیازات کافی به آنها داده شود و ضمانت‌هایی درباره‌ سوریه یا ایران آینده، در آن صورت روس‌ها تعدیل خواهند کرد. چون امروز به منفورترین دولت در منطقه تبدیل شده‌اند و نمی‌خواهند چنین وضعی ادامه پیدا کند. مسلمانان روسیه به‌شدت با موضع‌گیری‌های دولت پوتین مخالفت کرده‌اند و این مخالفت‌ها به‌زودی گسترده‌تر خواهد شد. این است که من معتقدم روسها هم قابل تغییر هستند، روسها هم پذیرای تغییر خواهند بود. منتهی باید مبلغ امتیازات را بالا برد. گفتید بسیاری از کشورهای عربی شورای ملی سوریه را به رسمیت شناخته‌اند. بسیاری از کشورهای غربی هم سفارت‌های خودشان را در دمشق بسته‌اند. هلند هم سفارت خودش را در دمشق بست. این چه تأثیری در اوضاع دیپلماتیک سوریه دارد؟ به نظر من تأثیرش بیشتر روانی‌ست. برای این که الان دولت سوریه چندان در اندیشه‌ وجهه بین‌المللی‌ یا ارتباطات بین‌المللی‌اش نیست. راه‌حل نظامی را در افق می‌بینم. یعنی چندان دور به نظر نمی‌رسد. با توجه به این که رژیم بشار اسد حاضر نیست از راه‌حل امنیتی، دست بکشد و سرانجام دنیا گزیری نخواهد داشت، جز این که یک راه‌حل نظامی را بپذیرد سوریه امروز در عزلت مطلق است، در محاصره است. تا زمانی هم که آقای خامنه‌ای پول به اسد می‌دهد، دولت جمهوری اسلامی نیرو و نفرات در اختیارش می‌گذارد و روسیه اسلحه می‌دهد و حمایت می‌کند، چندان دل‌نگران رفتن سفیر هلند یا سفیر کشور دیگر اروپایی نیست. ولی در درازمدت به‌هرحال این کشور در انزوای مطلق قرار می‌گیرد و این یک شمشیر دو لبه است. از یکطرف هم می‌تواند به ضرر مردم تمام شود. یعنی نبودن ناظرانی که دست‌کم در چارچوب سفارت‌خانه‌ها شاهد جنایات رژیم خواهند بود. دیدید که سفیر آمریکا تا مدتها ماند، ولی زمانی دمشق را ترک کرد که جان خودش در خطر بود. ین سفارت‌خانه‌ها ممکن است همه‌شان هم ببندند. سفارت‌خانه‌های عربی الان تعطیل کرده‌‌اند و بیرون آمده‌اند. سعودی‌ها که سالها به‌عنوان حامیان رژیم سوریه بودند و تمام صورت‌حسابهای آنها را می‌پرداختند، این‌ها همه درها را به روی بشار اسد بسته‌اند. عملاً خواستار سرنگونی‌اش شده‌اند. آقای نوری‌زاده پرسش پایانی‌ام و به کوتاهی این است که آیا شما احتمال دخالت ناتو را می‌دهید؟در شرایط فعلی نه. ولی یک نوع راه‌حل نظامی را در افق می‌بینم. یعنی چندان دور به نظر نمی‌رسد. با توجه به این که رژیم بشار اسد حاضر نیست از راه‌حل امنیتی، که به توصیه آقای خامنه‌ای؛ به شدت دنبالش هست، دست بکشد و طبیعتا سرانجام دنیا گزیری نخواهد داشت، جز این که یک راه‌حل نظامی را بپذیرد.

FACEBOOK

تفسير هفته


New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

sabzi_drummer.jpg


تفسير خبر


NEWSTALK_09-03-2012.jpg

در برنامه امشب تفسير خبر٬ دكتر عليرضا نوري زاده٬ و دكتر محسن سازگارا وخانم نازيلا فتحي به پرسشهاي بيژن فرهودي٬ در رابطه با استيضاح رئيس جمهوري در مجلس٬ وپاسخهاي احمدي نژاد به پرسشهاي نمايندگان٬ وتضعيف نهاد رئيس جمهوري از سوي ولي فقيه٬ ونقش اين نهاد در پرونده اتمي٬ تحريمها جهت جلوگيري از حمله ي اسرائيل به ايران٬ مذاكرات ۵+۱ با جمهوري ولايت فقيه٬ و... پاسخ دادند.۱۶/۰۳/۲۰۱۲

تصوير دانلود:

صدا :

لينك:

یکهفته با خبر


KAYHAN-1.jpg

یا رب این نودولتان را بر خر خودشان نشان!

سه‌ شنبه 6 تا جمعه 9 مارس
انتخابات به روایت نایب امام زمان
بعد از بازی شورای نگهبان (البته به فرمان جهان مطاع سید علی آقای نایب امام زمان) در پایان دوره ششم مجلس شورای اسلامی، و اعلام عدم صلاحیت 70 درصد از نمایندگان این دوره برای شرکت در انتخابات هفتمین دوره پارلمان ولی فقیه حتی بسیاری از مؤمنان به ولایت روضه خوانهای سابق پذیرفتند که در سایه نایب مربوطه غائب اهل البیت نمی‌توان به انتخابات دل بست و باور داشت نمایندگان واقعی ملت سر از صندوقهای رأی بیرون خواهند آورد. در خرداد 88 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری، یک بار دیگر اکثریت رأی دهندگان هر کدام به سببی و با امید مشاهده تغییری اساسی در رفتار حاکمان جامعه، به پای صندوقهای رأی گیری رفتند.

در فردای انتخابات آشکار شد که هدف از برگذاری انتخابات در فضائی متفاوت و مجال دادن به مردم برای حضور سبز در کوچه و خیابان، نه به دلیل احترام گذاشتن به اراده ملت، بلکه برای داغ کردن تنور انتخابات بوده است تا فردا وقتی ولی فقیه یک شاگرد دوچرخه ساز را بر کرسی ریاست جمهوری نشاند، ادعا کند 24 میلیون ایرانی به وی رأی دادند و همه افراد اُمت همیشه در صحنه چون ذوب شده در ولایت آسمانی و زمینی «ما» هستند لذا با شناسائی نامزد مورد تأیید «ما»، به او رأی دادند. مردم هوشمندتر از سیدعلی آقا، با آتش زدن تصاویر او در فردای انتخابات و «مبارک، بن علی، نوبت سید علی» سر دادن، دروغ بزرگ درباره سلامت انتخابات و برگزیده شدن «محمود احمدی‌نژاد» را در روزهائی که به «انتفاضه سبز ایرانی» مشهور شد، فریاد زدند. در واقع بعد از انتخابات ریاست جمهوری، دیگر کسی میل و رغبتی به مشارکت در انتخابات نداشت و وقتی نام نویسی برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره نهم آغاز شد، بخش بزرگی از مجموعه‌ای که در جریان انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 88، میداندار و صحنه گردان انتخابات بودند، باز هم به فرمان نایب امام زمان از بازی کنار گذاشته شدند. حتی آن دسته از نمایندگان که در مجلس هشتم، گهگاه به الحاح مقام رهبری را آواز دادند که سیدنا دست از عناد و کین بردار و اجازه بده که شماری از اصلاح طلبان در انتخابات حاضر شوند، با مشاهده اوضاع و رد صلاحیت خودشان، پذیرفتند که ره مقام رهبری به ترکستان است و با حضرتش نمی‌توان به هیچ روی کنار آمد. کار به آنجا رسید که حتی انسان آرام طلب و ترسوئی (کاری به اینکه مبنای این ترس چیست و آیا ایشان، به دلایل کاملاً موجه روش سازش به هر قیمت را انتخاب کرده و یا اصولاً طبع ایشان چنین خو گرفته که همه داشته‌های خود را در سینی طلا به رأس نظام، دیروز خمینی و امروز خامنه‌ای تقدیم کند)، چون محمد خاتمی زبان به انتقاد از منش و روش حاکمیت گشودند و انتخابات را بعضاً به صراحت و شماری در پرده، تحریم کردند. کسانی چون «تابش» خواهرزاده محمد خاتمی که از دوره ششم به عنوان اصلاح طلب سازشکار در مجلس شورای سید علی آقا حضور داشتند، البته تأیید صلاحیت شدند تا در بزم پیروزی ولی فقیه در روز بعد از انتخابات، به رقص و پایکوبی بپردازند و مدعی شوند زیر سایه مقام ولایت عظما، انتخاباتی در کمال سلامت و نزاهت برگذار شد و بهترین دلیل برای سلامت و نزاهت حضور وجود بی‌بدیل آنها در جمع نامزدها و سپس برندگان انتخابات، رژیمی که حتی قدرت علیخانی را تحمل نکرد و در حوزه قزوین یکی از نوکران حلقه به گوش او را که خبرچین امنیت خانه ولی فقیه بود به نام داود محمدی بر کرسی آقا شیخ قدرت نشاند، تا به شیخ حالی کند، با آنکه 90 درصد از آنهائی که رأی دادند نام او را بر برگ رأی نوشتند اما اراده نایب امام زمان بر این قرار گرفته بود تا او را به جرم زبان درازی و انتقادات گاه و بیگاهش در مجلس هشتم به مجلس نهم راه ندهند. بدیهی است با این تفصیل حضور کسانی چون تابش نیز معطوف به اراده امامانه سید علی آقا بود. و دیدیم در فردای فاش شدن شرکت محمد خاتمی در رأی گیری در حوزه دماوند (همان حوزه‌ای که معمولاً حاج حبیب عسگراولادی تازه مسلمان رهبر مؤتلفه و از سخت ترین مخالفان خاتمی و اصلاحات و حسین شریعتمداری بازجوی ثابت و دائمی و غیرقابل تغییر اهالی امنیت خانه مبارکه، در آن رأی خویش را به صندوق می‌اندازند) و بالا گرفتن موج انتقادات از اقدام رئیس جمهوری پیشین حتی در بین نزدیکترین دوستان و همکارانش، این آقای تابش بود که با توجیه اقدام خان دائی مدعی شد راه اصلاحات همان راهی است که خاتمی نماد آن است و او نیز از جان و دل مرید و متبع رئیس جمهوری پیشین می‌باشد. می‌توان به جرأت و قاطعیت گفت، انتخابات 12 اسفند، مسخره‌ترین و کم اقبال‌ترین (از نظر تعداد واجدین شرایط رأی دادن و تعداد آنها که رأی خود را به صندوق ریختند) از نخستین دوره مجلس در فردای مشروطیت تا امروز بوده است. همه چیز در این انتخابات از پیش مشخص شده بود. یک هفته پیش از برگذاری انتخابات، در برنامه تفسیر خبر صدای آمریکا همراه با دکتر محسن سازگارا، با قاطعیت اعلام کردیم مطابق گزارشهای رسیده از درون حکمیت، رژیم تعداد شرکت کنندگان را بالای 60 درصد اعلام خواهد کرد. و به فرمان رهبر رژیم، غلام علی خان حداد عادل نیز با بیش از یک میلیون رأی نماینده اول تهران خواهد شد.
در دیدار با چند روزنامه‌نگار آمریکائی در محل لس آنجلس تایمز، دبیر بخش خاورمیانه سؤال می‌کند که رژیم ایران همیشه ادعا کرده که در ایران نوعی دمکراسی برقرار است و مهمترین دلیل برای آن، برگذاری انتخابات حتی در زمان جنگ با عراق و زیر موشک‌باران و بمباران هوائی شماری از شهرهای بزرگ از جمله تهران بوده است، این بار نیز عمده‌ترین گروههای مخالف از جمله اصلاح طلبان در داخل، انتخابات را تحریم کردند اما دیدیم که خاتمی در انتخابات رأی داد و خواهرزاده‌اش آقای تابش نیز در انتخابات شرکت کرد و به پیروزی رسید، آیا باز هم شما ادعا می‌کنید که رژیم از حمایت مردم برخوردار نیست؟ در پاسخ به او گفتم بر مبنای کدام آمار شما مدعی شرکت میلیونی مردم در انتخابات اخیر هستید؟ گفت، آمارهایی که از ایران از طریق منابع رسمی به ویژه وزارت کشور منتشر شده و گزارش بعضی از خبرگزاری‌ها، مستند ما است. گفتم از کی تا به حال پایوران نظام و بوقهای تبلیغاتی‌اش به منابع خبر درست و مصادر اطلاعات دقیق تبدیل شده‌اند؟ چگونه است که در اخباری که پیرامون توطئه‌های آمریکا علیه رژیم ولایت فقیه و دست داشتن سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در قتل دانشمندان اتمی ایران منتشر می‌شود، تشکیک می‌کنید و تردید روا می‌دارید. اما در این مورد حرفهای آنها برایتان حجت می‌شود؟ ساعتی بعد با شنیدن سخنان من، آنها نیز پذیرفته بودند که رژیم دروغ می‌گوید و حتی نیمی از 64 درصدی که رژیم ادعای مشارکت آنها را در انتخابات دارد، در رای گیری شرکت نکرده‌اند.
خبرنگار دیگری که در جریان انتخابات به ایران سفر کرده بود یادآور شد «روز شنبه چون باید به عراق سفر می‌کردم، به فرودگاه رفتم تا یا مستقیم و یا از طریق دوبی به بغداد پرواز کنم. در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی حدود چهار پنج هزار روستائی اغلب مسن با پتو و آفتابه و دیگهای غذا، فرودگاه را به دیوانه خانه تبدیل کرده بودند. یکی قابلمه بزرگ قرمه سبزی همراه داشت، دیگری پتوئی به سرش کشیده بود با یک بقچه نان سنگک. پیدا بود که این عده هرگز سوار هواپیما نشده بودند به همین دلیل بعضی‌شان از ترس دعا می‌خواندند و به خود و همراهانشان فوت می‌کردند... سرانجام از سر کنجکاوی با یکی دو تن از آنها که به نظر می‌رسید کارمند بازنشسته دولت هستند به گفتگو پرداختم. معلوم شد تعدادشان حدوداً 4500 تن است و همگی در روستاهای اطراف تهران مثل ساوجبلاغ و اطراف کرج و ورامین و... جمع آوری شده‌اند و از روز چهارشنبه، دو روز پیش از انتخابات، اتوبوسهای سپاه آنها را به پایتخت آورده و در یک پادگان سپاه در نزدیکی فرودگاه مهرآباد، آنها را مستقر کرده‌اند. در روز انتخابات نیز اتوبوسهای شرکت واحد آنها را بین چهار حوزه رأی گیری به گردش درآورده است. در حوزه لولاگر، حوزه مسجد ابراهیمی، حوزه هفت حوض نارمک و حوزه حسینیه ارشاد. با حضور خبرنگاران خارجی، چنین وانمود می‌شده که این همه جمعیت ندای رهبر را پاسخ گفته‌اند. دستمزد این افراد برای یک روز مشارکت در نمایش انتخابات، زیارت مشهد و یا کربلا بوده است. حاضران در فرودگاه امام خمینی از جمله کسانی بودند که زیارت کربلا نصیبشان شده بود و با قابلمه غذا و پتو و کیسه نان، راهی زیارت کربلا و نجف بودند و خیلی‌هاشان در عمر خود سوار قطار هم نشده بودند...
دیروز ساندویچ و ساندیس پخش می‌کردند تا مردم را علیه جنبش سبز به خیابان بکشانند و امروز سفر کربلا و نجف و مشهد پخش می‌کنند تا نمایش انتخاباتی‌شان پرتماشاگر شود. اما سید علی آقا یک چیز را فراموش می‌کند، آن روزی که گاه حساب پس دادن فرا برسد، نه از لشگر دعا کاری بر می‌آید ونه از زائران کربلا و نجف، بانگی به حمایت از رژیم برخواهد خاست. چهل و یک سال قذافی بر لیبی حکومت کرد. هزاران مزدور داشت که از مواهب حکومت او برخوردار می‌شدند. امروز حتی یکی از آنها حاضر نیست کلمه‌ای در حمایت از فرزندان دربدر او بر زبان آورد. ممکن است مصطفی نجار و حسن بیطار ژنرال ارشد نظام و حیدر 008 مصلحی به سید علی آقا دروغ بگویند و مدعی شوند مردم برای شرکت در انتخابات سر و دست می‌شکستند، اما خود سید که می‌گویند هر روز ساعاتی را به مشاهده کانالهای ماهواره‌ای و تعقیب گزارشها و اخبار ایران بر پهنه سایتها و خبرگزاری‌ها، می‌گذراند خوب می‌داند که همه به او دروغ می‌گویند. با اینهمه مثل همه دیکتاتورهای خودرأی، دروغ را بیشتر دوست دارد. ولی چون از حقیقت امر باخبر است و می‌داند در سفر ناتنیاهو به واشنگتن چه مسائلی مورد بحث قرار گرفته و باراک اوباما چه امتیازاتی را برای جلب نظر لابی‌های قدرتمند طرفدار اسرائیل با تأثیر شگرفشان در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر آمریکا، به میهمان اسرائیلی خود داده است، و همزمان می‌شنود حماس اعلام کرده اگر جنگی بین اسرائیل و ایران دربگیرد حاضر نیست «بابت دلارهای دریافتی از ولی فقیه» جهت حمایت از ایران با اسرائیل وارد جنگ شود، و از سوی دیگر به چشم می‌بیند و به گوش می‌شنود روزگار همتای سوری‌اش روز به روز وخیم‌تر می‌شود و ملت مبارز و مقاوم سوریه، علی‌رغم همه جنایات رژیم بعثی، هر روز با اراده بیشتری با دادن قربانی‌های تازه به نبرد خود جهت سرنگونی رژیم ادامه می‌دهند و کمکهای میلیاردی نقدی و نفتی و تسلیحاتی جمهوری ولایت فقیه و حضور جنگجویان حزب‌الله و نیروی قدس در کنار جنایتکاران بعثی نیز تغییری در صحنه نبرد نمی‌دهد، و اینهمه را در کنار میزان واقعی مشارکت مردم در انتخابات می‌گذارد و حرفهای معاون زیر نفت عراق که نخست وزیرش تا دیروز از عتبه بوسانش بوده، را نیز می‌شنود که عراق تولید نفتش را افزایش داده و در صورت متوقف شدن صدور نفت ایران، قادر است کمبود نفت ناشی از این امر را در بازار بین‌المللی تأمین کند، ناگهان پس از آنکه به امر جهان مطاعش، عدالتخانه مبارکه حکم اعدام جوان ایرانی ـ آمریکائی «حکمت» را لغو کرد تا موجبات تقدیر سخنگوی وزارت خارجه شیطان بزرگ از اقدام جمهوری ولایت فقیه را فراهم سازد، ناگهان آقای باراک حسین اوباما را مورد لطف قرار می‌دهد که از جنگ اظهار انزجار کرده و گفته مخالف حمله به ایران است (تا به حال اوباما صد بار این حرف را زده و هر بار بوقهای تبلیغاتی رژیم، این حرفها را فریبکارانه، و جهت منحرف ساختن افکار عمومی آمریکا و جهان دانسته‌اند. اما یک دفعه یک عبارت مشابه اوباما، حضرات را به وجد می‌آورد که بالاخره اسلامیت اوباما بر استکباریت او چربید و آن نصفه نطفه حلالش به صدا درآمد و به حقانیت اسلام ناب انقلابی ولایتی اعتراف کرد).

بار دیگر نوروز
سالی دیگر را در حسرت چشم دوختن به دماوند در بامداد نخستین روز فروردین، و نوروز را در خانه پدری جشن گرفتن، در غربت سر کردیم. و انگار سروشی در دل می‌خواند که این آخرین سال غربت است و سال دیگر ما نیز مثل دیگر ملتهای منطقه در کنار نوروز بهار آزادی را جشن خواهیم گرفت.
نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز.


زير ذره بين


zireh.bmp

ايران در هفته اي كه گذشت

Zarreh_Bin_16-03-2012.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با حضور احمدي نژاد در مجلس واستيضاح او٬ وپاسخهاي احمدي نژاد به سؤالات نمایندگان، و ریاست مجدد هاشمی رفسنجانی بر مجمع تشخیص مصلحت نظام، و... پاسخ ميدهد. ۱۶/۰۳/۲۰۱۲

Download file

FACEBOOK

پنجرهای رو به خانهٔ پدری


shahyad-23.jpg

پنجشنبه ۱۵/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش نخست:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

Wednesday, March 14, 2012

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg

چهارشنبه ۱۴/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش نخست:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

سه شنبه ۱۳/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش نخست:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

دوشنبه ۱۲/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش نخست:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

تفسير خبر


NEWSTALK_09-03-2012.jpg

در برنامه امشب تفسير خبر٬ دكتر عليرضا نوري زاده٬ و دكتر محسن سازگارا به پرسشهاي بيژن فرهودي٬ در رابطه با حل مسالمت آمیز پرونده اتمی ایران؛ گزارش حقوق بشر احمد شهید٬ سخنان پرزيدنت اوباما وپاسخ ولی فقیه به آن؛ اعلام حماس مبنی بر عدم پشتیبانی از ج. ا. در جنگ؛ وسپاه وقاچاق مواد مخدر؛ آمارهاي ضد و نقيض مسؤولان جمهوری ولایت فقیه در مورد انتخابات اخیر؛ وآیا رفسنجانی بکلی حذف خواهد شد؟ ... پاسخ دادند.۰۹/۰۳/۲۰۱۲

تصوير دانلود:

صدا :

لينك:

تفسير هفته


New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

Download file

FACEBOOK

زير ذره بين


zireh.bmp

ايران و خاورميانه در هفته اي كه گذشت
Zarreh_Bin_09-03-12.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با ديدار آقاي نتنياهو از واشنگتن٬ و انتخابات مجلس شوراي اسلامي وعدم مشاركت اكثريت مردم٬ اظهارات مقامات ارشد حماس مبني بر عدم پشتيباني از جمهوري ولايت فقيه در صورت وقوع جنگ با اسرائيل وآمريكا٬ اظهارات وزير خارجه عربستان مبني بر محكوم كردن سياستهاي رژيم حاكم بر تهران٬ نقض حكم اعدام امير ميرزا حكمتي٬ وادامه كشتارها در سوريه٬ و... پاسخ ميدهد ۰۹/۰۳/۲۰۱۲

Download file

FACEBOOK

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

سرها بریده بینی، بی جرم و بی‌جنایت!

با «نیما» در سینمای هالیوود

سه ‌شنبه 28 فوریه تا جمعه 2 مارس
شب اسکار به شهر فرشتگان می‌رسم. تصویر اصغر فرهادی نه فقط صفحه جعبه تماشا، بل همه جهانم را پر کرده است. برای او شادم، برای سینمای میهنم و برای لیلا، آن شب که علی حاتمی در شفاخانه لندنی، در دیداری که آخرین بود با همه دردش گریست که حالا تکلیف زری و لیلا چه می‌شود؟ باور نداشتم که روزی دختر نازنینش که در «کمال الملک» نقش کودکی نقاش را بازی کرد و در «دل شدگان» شهزاده رمیده از قصر دولمه باغچه سلطان عثمانی را ارائه داد، در مراسم اسکار حاضر شود و تحسین میلیونها بیننده را در سراسر جهان برانگیزد.

فرهادی همانگونه که باید و شاید، سخن گفت. آن سکو جای شعار سیاسی دادن نبود. لابد بعضی‌ها انتظار داشتند او نیز مثل من سید علی آقا را محکوم کند. اما او زیبائی و عشق و فرهنگ را، و ساکنان خانه پدری را، تجلیل کرد و همین گفته‌ها، نفی ولایت سیاهی بود که دشمن زیبائی و فرهنگ و آزادی است. من اما برای دیدن اسکار به اینجا نیامده‌ام که در لندن هم، جعبه تماشا را داشتم با این تفاوت که اینجا در آغاز شب تماشایش می‌کنم و در خانه تبعید سی ساله، در سحرگاهان. مراسم من شامگاه چهارشنبه است. همه گاه در این زاویه از سیاست نوشته‌ام و همه گاه از دیگران، این بار اما از فرزندم می‌نویسم که مرا به این سو کشانده است. چهارشنبه شب، طبق رسم و شیوه هالیوود، شب فرش قرمز نخستین فیلم سینمائی او «پروژه ایکس» برای کمپانی برادران وارنر است. از کودکی WB بزرگ برادران وارنر را بر پرده سینما دیده‌ام، حالا اما از برکت حضور فرزند در جمع کارگردانان این کمپانی میهمان مدیر این کمپانی هستیم. در برابر «چاینیز تیاتر» محشر کبرا برپاست. یک هزار میهمان به این مراسم دعوت شده‌اند. همه به نوعی در کار سینما، هنرپیشه، کارگردان، تهیه کننده، روزنامه‌نگار و دهها دوربین و میکرفن و فلاش پشت فلاش. به یاد می‌آورم روزی که به غربت رسیدم، نیمای یک ساله، در کنار نوید دو ساله و امید شش ساله همه دغدغه من و شریک زندگیم بودند که اینهمه سال همه زندگی و همّ و غمش خلاصه در این سه تن شده بود. از اتومبیل که پیاده می‌شویم، نیما در حصار دوربین‌ها و خبرنگاران گم می‌شود اما همه جا به ما اشاره می‌کند که از لندن آمده‌ایم تا در شب او، شریک باشیم. تهیه کننده فیلم که خود پیش از این فیلم موفق «هنگ اوور» را کارگردانی کرده، به ما خوشآمد می‌گوید و از صبر و ذوق و فروتنی نیما می‌گوید و اینکه آرزو می‌کند فیلم در روز جمعه که اکران عمومی می‌شود تا یکشنبه 15 تا 20 میلیون دلار فروش کند. در این صورت خیالتان از آینده نیما جمع جمع باشد.
یادم هست روزی که نیما پس از دبیرستان گفت می‌خواهد برای تحصیل هنر به «سنت مارتین» مهمترین کالج هنر لندن برود با همه دلم او را تشویق کردم. تجربه کوتاهی در سینما داشتم، نوشتن چند سناریو و دستیاری کارگردان در فیلم «مردان سحر» که دکتر اسماعیل نوری‌علا کارگردان آن بود. سینما همه گاه برای من بهترین وسیله برای تأمل و اندیشیدن و تأثیرگذاری بوده است. آیا می‌توانیم تأثیر «پدرخوانده» کاپولا، «یکی بود یکی نبود در آمریکا»، «آمریکا آمریکا»ی الیا کازان، «مرد آرام» جان فورد، «توپاز» هیچکاک، «شکوه علفزار»، «برباد رفته»، «سینما پارادیزو» و دهها فیلم دیگر خارجی که بیشتر آنها را با دوبله درخشان به فارسی دیدیم و فیلمهای گلستان، کیمیائی، مهرجوئی، حاتمی، مخملباف، قبادی، پناهی، تبریزی، میلانی، فرهادی و... در سینمای ملی بر زندگیمان، حرف زدنمان، رفتارمان و... را انکار کنیم.
نوارهای فیلم در زندگیمان، آن گونه که در فیلم درخشان «سینما پارادیزو» و اثر به یاد ماندنی مخملباف «ناصرالدین شاه، آکتور سینما» مشاهده کردیم در نگاه هر یک از ما ثبت لحظاتی است که بعضاً با ما ارتباط ویژه روحی و معنوی پیدا کرده و می‌کنند. با این لحظات زندگی می‌کنیم، تجربه دوست داشتن را مرور می‌کنیم. رویا می‌بینیم، و گاه البته کابوس.
پس از مصاحبه‌ها و برق فلاشها، سرانجام به داخل سالن مجلل سینما می‌رویم که چندین دهه شاهد مراسم افتتاح فیلمهائی بوده است که بعضاً در جان و جهان ما جای گرفته‌اند. در حاشیه سینما اثر دست و امضای مهمترین مشاهیر هنر هفتم بر سنگفرش خیابان نقش بسته است. از روی امضای آنها رد می‌شویم. آنها که خاکستر شده‌اند و هنوز دیدنشان بر پرده سینما، یکی دو ساعتی، همراه و همسفرشان می‌شویم. فروغ گفته بود «تنها صداست که می‌ماند» با تصویر سینمایی اما هم صدا را داری و هم چهره‌ها را.
وقتی مریلین مونرو یا براندوی بزرگ را بر پرده سینما می‌بینی، با جون کرافورد و اسپنسر تریسی و کاری گرانت و ویوین لی همسفر می‌شوی، باور نداری که آنها دیگر در این دنیا نیستند و به هفت هزار سالگان پیوسته‌اند. دو ساعت با همه خنده‌های گاه دیوانه‌وار همراه است. فیلم نیما آمیزه‌ای است از موسیقی و جوانی در همه ابعادش و رقص و طنز. سه دوست 17 ساله، در غیاب پدر و مادر یکی از آنها که برای شب سالروز ازدواجشان به سفری کوتاه می‌روند و این شب در عین حال تقارن با تولد فرزندشان دارد، مصمم به برگذاری یک پارتی کوچک در خانه خالی می‌شوند. تعدادی از همکلاسی‌ها را دعوت می‌کنند اما خبر پارتی همه‌گیر می‌شود و 1500 تن در آن شرکت می‌کنند. آنچه در خانه می‌گذرد، یک ساعت و نیم جوانی و شور و خنده و البته فاجعه برای پدر و مادری است که در بازگشت با خانه ویران روبرو می‌شوند.
آرزوی تهیه کننده در پایان سه روز اول فیلم نه تنها تحقق پیدا می‌کند، بلکه فروش از مرز انتظار فراتر می‌شود و در هالیوود این مهمترین مسأله برای ادامه کار و رسیدن به جایگاه مطمئن و مستدام است. هزار سال نیرو گرفته‌ام. لحظات زندگی سه دهه غربت و فرزندان را به دندان کشیدن پیش روی من است. یک لحظه به یاد فرزندانم در خانه پدری هستم. آنها که حتی خنده را بر لبانشان قیچی می‌کنند. ای کاش همه آنها فرصتی را داشته باشند که فرزندان ما در بیرون از خانه پدری یافتند تا قابلیت‌های خود را عرضه کنند. اگر علی حاتمی مانده بود لابد با دیدن لیلایش در مراسم اسکار همانقدر احساس شادمانی و سربلندی می‌کرد که من به دیدن نیما در برابر «چاینیز تیاتر» داشتم.

2 ـ جنگ جنگ تا ویرانی
در سفر به حاشیه خلیج فارس، فضای جنگ در راه را بیش از هر زمان حس می‌کنم و می‌بینم. فضای نگرانی و دلهره و وحشت در کلام و نگاه اهالی این سوی جهان، بزرگ و کوچک، حاکم و شهروند عادی، حضور دارد. در نشست بعد از ظهر کنفرانس مشترک مرکز پژوهشهای استراتژیک اقتصادی و انرژی بحرین و انستیتوی مطالعات دفاعی سلطنتی بریتانیا در هتل سؤوتل بحرین، جلسه بسته است. به عبارت دیگر به جز شماری از شرکت کنندگان در جلسه بامدادی که باز و حضور خبرنگاران و علاقمندان آزاد بود، فردی در داخل سالن حضور ندارد. حدوداً سی و پنج تن هستیم که در جمع ما، هم شاهزاده بحرینی حضور دارد و هم سفیران دولتهای بزرگ، آدمیرال آمریکائی که نیابت فرماندهی ناوگان پنجم را دارد در کنار دریادار انگلیسی نشسته است. بانوئی از روسیه حضور دارد که منطقه را به خوبی می‌شناسد و در کنارش دیپلمات و پژوهشگر چینی، نمایندگانی نیز از کشورهای عضو شورای همکاری‌های خلیج (فارس) حاضرند. محور همه بحث‌ها از بستر نگرانی‌ها از یک جنگ ویرانگر سرچشمه می‌گیرد. جنگی که در کلام بعضی از حاضران، اگر روال رویدادها در مسیری جریان یابد که سید علی آقای نایب امام زمان هدایت کننده آن باشد، اجتناب‌ناپذیر است. چقدر دلم می‌خواست نمایندگان رهبر رژیم و رئیس جمهوری‌اش در جلسه حاضر بودند تا در بازگشت حضرت آقا را از خواب و خیال بیرون آورند. تا آنجا که خبر دارم، سپاه طرحی را به خامنه‌ای ارائه داده است که از الف تا یای آن بر خیال و رویا استوار است و نتیجه آن بدون شک ویرانی آمریکا و اسرائیل نخواهد بود. طرح رژیم بر اساس «مُسلّماتی» ارائه می‌شود که از پایه غلط و ناشی از عدم درک طراحان از نوع رویاروئی احتمالی است. طراحان سپاه، به این پیش فرض اعتقاد دارند که حمله نظامی اسرائیل با و یا بدون آمریکا، شامل یک سلسله بمباران هوائی ده پانزده نقطه در اصفهان و نطنز و قم و تهران خواهد بود. سپاه بلافاصله دست به کار می‌شود و با شلیک یکصد تا یکصد و پنجاه موشک دوربرد و کوتاه برد، هدفهائی را در اسرائیل، کویت، قطر، امارات متحد عرب، بحرین و در صورت تکرار حملات دشمن، عربستان سعودی و عراق را مورد حمله قرار می‌‌دهد. همزمان حزب‌الله از جنوب لبنان، شمال و مرکز اسرائیل را با موشک‌های والفجر، رعد، و خمپاره‌های 433 میلیمتری نازعات و نور، مورد حمله قرار می‌دهد. دشمن وحشتزده از واکنش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، یا ابعاد جنگ را گسترش می‌دهد که در این صورت، دلاوران اسلام خانه دشمن را در چهار سوی منطقه به آتش می‌کشند و همزمان برادران و خواهران مسلمان علیه شیطان بزرگ و طفل حرامزاده‌اش اسرائیل و نوکران منطقه‌ای استکبار به پا می‌خیزند و سفارتخانه‌ها و مراکز حضور آمریکائی‌ها و اذنابشان را مورد حمله قرار می‌دهند. محشر کبرا به پا می‌شود، رژیمهای وابسته به غرب یا سرنگون می‌شوند و یا چنان متزلزل که ملتمسانه دست به دامان جمهوری اسلامی می‌شوند. اینجاست که مقام معظم رهبری جهاد اکبر را اعلام می‌کنند و از جاکارتا تا تیمبوکتو سلحشوران اسلام ناب گوش به فرمان ولی امر، نبرد نهائی برای محو صهیونیسم و استکبار را آغاز می‌کنند. و یا اینکه آمریکا ناچار به تسلیم و پذیرش شرایط جمهوری اسلامی می‌شود و ایران اسلامی به‌عنوان ابرقدرت منطقه حضور خود را فراتر از همه قدرتهای منطقه تثبیت می‌کند. این خیالات و اوهام در برابر طرح‌هائی که برای ویرانی ایران آماده شده، نشانه جهل و بی‌مسؤولیتی رژیمی است که بالاترین مقام نظامی‌اش با دویست کیلو وزن، «سرلشگر بسیجی با 11 سال تقدم بر عالی‌ترین مقام نظامی «سرلشکر صالحی» و «سرلشکر عزیز جعفری» و... در میز گرد تلویزیونی ادعا می‌کند«در خلال حمله اسرائیل به لبنان سربازان اسرائیلی شکایت پیش فرماندهان خود بردند که ما قادر به جنگ نیستیم چون در برابر خود مردانی سپیدپوش شمشیر به دست را داریم که بر اسب سپید سوارند و بی‌محابا به قلب لشکر ما می‌زنند و هرچه تیر به آنها می‌زنیم کارگر نیست اما آنها با هر ضربه شماری از ما را به قتل می‌رسانند.» گوینده تلویزیون که با حرفهای فیروزآبادی نیم لبخندی به لب دارد، در تأیید ژنرال (البته با چاشنی از طنز) می‌گوید؛ آمریکایی‌ها، بر همین مبنا فیلم «اسکلت» را ساختند!! ژنرال خوش گوشت سید علی آقا هم سر تکان می‌دهد که بله بله البته، حدیث معتبری داریم که می‌گوید دشمن از شیوه‌ها و دانش ما بهره می‌برد و علیه خود ما، از داشته‌های ما استفاده می‌کند. با این نوع سرداران سلحشور، سید علی آقا می‌خواهد به جنگ قدرتهائی برود که امام زمان را قبول ندارند اما در عرصه تکنولوژی به جائی رسیده‌اند که قادرند ظرف چند ساعت با از کار انداختن سیستم ارتباطات بین نیروهای مسلح ما، کاری کنند که نه موشکهای نایب امام زمان به کار آید و نه توپ و تانکشان. زیردریائی‌های غدیر که هیچ، حتی «کیلوکلاس»های روسی نیز شکار تکنولوژی برتر و آتش قدرتمندتر آمریکای جهانخوار و اسرائیل خواهند شد. طرحهای پیشگیرانه و سپس ضربتی پنتاگون در یک نبرد نابرابر احتمالی، دستاوردهای پنج نسل از ایرانیانی را که با آرزوی سربلندی و پیشرفت کشورشان از جان مایه گذاشتند به باد خواهد داد. یکبار نه، ده بار نوشته‌ام که «محمد قائد» وقتی نوشت صد سال بر ویرانه‌های «ری» اشک خواهیم ریخت از یک واقعیت می‌گوید. راستش برای نخستین بار پس از دیدار اخیرم از حاشیه خلیج فارس، وحشت کردم. کتاب خاطرات و خطرات مخبرالسلطنه هدایت، یادداشتهای سلیمان بهبودی، سفرنامه خوزستان و مازندان رضاشاه به قلم موشکاف بهرامی، یادداشتهای علم، منوچهر فرمانفرمائیان و دهها گزارش سالهای سازندگی ایران را باید دوباره بخوانیم تا دریابیم به گفته نادر ابراهیمی، برای آنکه ایران سرفراز و آزاد و آباد باشد چه خطرها کرده‌ایم و چه رنجها کشیده‌ایم. حالا مشتی مجنون مالیخولیا زده، بر آنند که حاصل رنجها و تلاشهای مردان و زنان ایرانی را از صدر مشروطه تا امروز فدای جاه طلبی‌ها و حماقت خود کنند. مطابق یک گزارش پنهانی که در جلسه بحرین به آن اشاره می‌شود بین 280 تا 400 هدف نظامی، اتمی، اقتصادی شامل فرودگاهها، بنادر، ایستگاههای بزرگ راه آهن، پُلها، کارخانه‌های صنعتی بزرگ و... در نخستین ساعات آغاز حمله احتمالی به ایران توسط موشکهای کروز و موشکهای سنگر و دیوارشکن که تا عمق 50 متری زمین نفوذ می‌کند ویران خواهد شد. با از کار افتادن نظام ارتباطاتی الکترونیک، حتی یک موشک اسلامی ره به هدف نخواهد برد. حسن آقای فیروزآبادی با همه وزنش، چونان کودکان یتیم لابد بر سر قبر امامش سر به دیوار خواهد کوفت چون سوراخی که هیکل او را پذیرا باشد پیدا نخواهد کرد. سید علی آقا را لابد به کاخ ملک آباد در مشهد و یا قصر نوشهر و یا خانه‌ای امن در یالقوز آباد منتقل خواهند کرد و هزاران کشته و زخمی از نبرد نابرابر به جا خواهد ماند. آنسو با اولین شلیک موشک حزب‌الله علیه اسرائیل، آقای ایهود باراک بی‌ملاحظه از واکنش جهانی فرمان ویرانی لبنان را صادر خواهد کرد و عروس خاورمیانه بار دیگر در خون و ویرانی خواهد نشست. دیگر «رفیق حریری» در کار نیست تا به بازسازی لبنان بپردازد.
این تصاویر را عرضه می‌کنم تا آنها که هنوز قادر به جلوگیری از فاجعه جنگ هستند به خود آیند. کسی از ایران برایم نوشته است، شمار کثیری از فرماندهان سپاه و ارتش مثل شما نگران رویاروئی نظامی با اسرائیل و آمریکا هستند. حتی بحث‌هائی بین شماری از آنها در جریان است که هدف آن یافتن گزینه‌ای برای رهائی از شر جنگ و ویرانی است. پیش روی ما سه گزینه وجود دارد که در کنفرانس‌ها و نشست‌های دربسته به آن اشاره می‌شود.
1 ـ سپاه در یک حرکت ضربتی قدرت را به طور کامل در دست گیرد. کسی مثل عزیز جعفری یا محمدباقر قالیباف، یا یحیی رحیم صفوی، غلامعلی رشید و... اعلامیه شماره یک را از رادیو تلویزیون قرائت کند.شورای موقت نظامی (مثل مصر) دولتی را به ریاست میرحسین موسوی که مشروعیت انتخاباتی نیز دارد، مأمور اداره امور تا برگذاری یک انتخابات آزاد کند. شورای نظامی با اعلام پذیرش پیشنهادات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، و کشورهای 1+5 آمادگی برای گفتگو با آمریکا را اعلام می‌کند. سرنوشت سید علی آقا نیز می‌تواند به دو صورت تعیین شود، نخست آنکه شورا اعلام کند مقام معظم رهبری به‌علت سکته قلبی یا به لقاءالله پیوسته و یا در حال پیوستن است و به‌علت شرایط حساس کشور موضوع ولایت فقیه فعلاً تا تشکیل مجلس مؤسسان به حال تعلیق در می‌آید. و یا آنکه اعلامیه‌ای صادر می‌شود که مقام معظم در حین بازدید از دانشگاه پدافند ملی توسط فردی که ارتباطش با «منافقین» و یا محاربین کشف شده مورد حمله قرار گرفته و با رگبار گلوله راهی روضه رضوان شدند و به امام أعلی الله مقامه پیوستند. چند روز عزاداری و نعش کشی و پخش تصویر مجتبی در حال گریه و مصطفی در حال غش و ضعف، دفتر ولایت فقیه را مختومه می‌کند. اصلاح طلبان ضمن اعلام حمایت از شورای نظامی، همکاری با شورا در گسترده‌ترین شکل ادامه می‌دهند و دکتر محمدرضا خاتمی در مقام وزیر خارجه دولت موقت راهی آمریکا می‌شود و در ملاقاتی با خانم کلینتون، پایان بیش از سه دهه دشمنی بی‌دلیل و عداوت بین دو کشور را اعلام می‌کند. ایران می‌تواند با این سناریو، از خطر جنگ برهد و در عین حال پروسه تدریجی گذار به رسیدن نوعی نظام ترکی مظهر نیمه دمکرات را آغاز کند.
2 ـ جنبش سبز در ابعاد گسترده احیا شود و در فردای سرنگونی رژیم بشار اسد در سوریه، مردم به خیابانها بریزند و خواستار سرنگونی رژیم شوند. در این صورت باز دو حالت محتمل است، نخست آنکه رژیم هم چون رژیم بعثی سوریه با همه قدرت به جان مردم بیفتد و از کشته پشته بسازد. درگیری‌ها مدتی طولانی ادامه پیدا کند و جامعه جهانی اقدامات حادی را علیه رژیم به اجرا درآورد. و رژیم سرانجام زیر فشار جامعه بین‌المللی از پا درآید. در این صورت اگر بدیلی در کار نباشد فردای سقوط رژیم به هیچ روی روشن و امیدوارکننده نخواهد بود. حالت دوم پیوستن سپاه و ارتش به مردم و یا اعلام تشکیل ایران آزاد در کردستان توسط حزبهای دمکرات و کردستان و پیوستن آزادیخواهان به آنها و حرکت به سوی تهران است. به اعتقادمن کردستان در هر حرکتی برای رهائی ایران همان نقشی را خواهد داشت که آذربایجان در جنبش مشروطیت داشت.
3 ـ جنگی ویرانگر در بگیرد، ایران ویران شود، در هر گوشه‌ای دسته‌ای به پا خیزند و گربه نشسته به دیوار آسیا را تکه تکه کنند. برای خیلی از قدرتهای منطقه‌ای تعامل با یک ایران پاره پاره آسانتر است و من با مشاهده تماسهائی که بین بعضی از دولتها و شماری از نوکران الهام علی اوف و شیخ شخبوط‌ها و... در جریان است کاملاً آگاهم که سناریوی تجزیه ایران در صورت بروز جنگ به اجرا درخواهد آمد.
با آنچه به اشاره آوردم این واقعیت قابل انکار نیست که امروز شخص ولی فقیه و ذوب شدگان در حضرتش هم می‌توانند عامل تجزیه یا عبور ایران از خطر ویرانی و تکه تکه شدن باشند.
اگر سید علی خامنه‌ای ذره‌ای مهر به میهن و سرنوشت مردمانش و نسلهای آینده داشته باشد خود وسیله‌ به گور سپردن ولایت فقیه و رهائی ایران از چنگ منفورترین و ضد ایرانی‌ترین رژیم را فراهم خواهد کرد. دوستی می‌گفت چرا تعلیق به محال را عنوان می‌کنی. گفتم، اشکالی در تکرار آنچه در آغاز ولایت سید علی آقا در نامه‌ای سرگشاده به او نوشتم و سپس در ابتدای ریاست جمهوری خاتمی بار دیگر عنوان کردم نمی‌بینم. همه آنها حتی سید علی آقا ممکن است در لحظه‌ای دچار تحول روحی شوند. گو اینکه اگر سید شایستگی این تحول را داشت مضحکه روز جمعه را انتخابات نمی‌خواند و ادعای مشارکت 64 درصدی از رأی دهندگان را از زبان وزیر کشورش نمی‌کرد.

شنبه 3 تا دوشنبه 5 مارس
این گزارش کوتاه از انتخابات که توسط دوستی در وزارت کشور روز شنبه به دستم رسید؛ توجه کنید: «ساعت 4 مصطفی نجار و معاون سیاسی‌اش در ستاد انتخابات حاضر شدند. مصطفوی نامی که مسؤول ارائه گزارش آخرین آمار بود در حضور بعضی از مسؤولان به او گفت برای آقای حداد عادل چه کنیم. مصطفی نجار گفت نظر حضرت آقا بالای یک میلیون است. مصطفوی گفت قربان 68 هزار رأی را چگونه میلیونی کنیم؟ مصطفی نجار پاسخ داد همانطور که چهل هزار رأی آقای لاریجانی را کردید.»

March 9, 2012 12:52 PM

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

چهارشنبه ۰۷/۰۳/۲۰۱۲

تصوير بخش يكم:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم