Tuesday, January 17, 2012

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

سه شنبه ۱۷/۰۱/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

روي خط


Tafssir_Khabar.jpg

برنامه ويژه صداي آمريكا در باره روز ۲۶ ديماه سال ۵۷ ٬ روز خروج شاه از ايران

89362.jpg

لينك :

صدا:
دانلود :

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

دوشنبه ۱۶/۰۱/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

تفسير هفته


New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

دانشمندان اتمي ٬ قربانيان امنيت خانه ولي فقيه

Download file

تفسير خبر


Tafssir_Khabar.jpg

در برنامه امشب تفسير خبر٬ دكتر عليرضا نوري زاده٬ و دكتر محسن سازگارا به پرسشهاي بيژن فرهودي٬ در رابطه با ترور مصطفي احمدي روشن٬‌ تشديد تحريمها عليه جمهوري ولايت فقيه٬ وانتخابات مجلس شوراي اسلامي٬ و ....پاسخ دادند. ۱۳/۰۱/۲۰۱۲

لينك:

دانلود :

صدا :

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

جمعه ۱۳/۰۱/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:
Download file

تصوير بخش دوم :
Download file

صدا: بخش نخست :
Download file

صدا: بخش دوم
Download file

یکهفته با خبر


KAYHAN-1.jpg

من از بیگانگان هرگز ننالم...

سه‌ شنبه 3 تا جمعه 6 ژانویه
پیشدرآمد: در نگرش حاکمان ایران در دو قرن اخیر به عامل بیگانه تفاوتهای آشکاری وجود دارد که بخشی از آن با میزان اقتدار و اعتبار حاکم در ارتباط بوده و هست.
ناصرالدین شاه به علت غرور شاهانه‌ای که داشت، البته دل خوشی از بیگانه نداشت و یکبار در رابطه با سفیر بریتانیای کبیر آن روز کار را تا حد اخراج او از ایران دنبال کرد. اما در عین حال بعد از سفر نخستش به اروپا و مشاهده پیشرفتهای شگرف غرب، نگاه نسبتاً مثبتی به غرب پیدا کرد و منهای قضیه «قانون مداری» در زمینه‌های علوم و فرهنگ و مظاهر زندگی نوین با شیفتگی آشکاری کوشید بعضی از این مظاهر تمدن و فرهنگ را در زندگی رعایای خود، وارد کند.

احمدشاه دربست شیفته غرب به ویژه فرانسه و سویس بود و حاضر نبود هتل‌های نیس و ژنو را بگذارد و فرح آباد دورافتاده و همه وقت غمزده را انتخاب کند. رضا شاه از بیگانه و در رأس آنها روس و انگلیس رویگردان و متنفر بود. (احساس پهلوی اول بسیار شبیه به احساس سید روح‌الله مصطفوی خمینی نسبت به خارجی‌ها بود. با این تفاوت که رضا شاه از همه خارجی‌ها بدش نمی‌آمد در عین حال تفوق آنها را در زمینه‌های علمی و فرهنگی قبول داشت و بر این باور بود که باید با اعزام محصل به خارج، به جوانان ایران امکان داد با آموختن دانش جدید و بازگشت به کشور، صادقانه و با میهن پرستی در راه ساختن وطنشان دامن همت به کمر بندند.) نگاه محمدرضا شاه به خارجی‌ها در آغاز آمیخته به ترس بود امّا اگر نفرتی چاشنی این ترس بود تنها یک دولت اجنبی را شامل می‌شد و آن بریتانیائی بود که در نگاه شاه، با ناجوانمردی پدرش را مجبور به استعفا و ترک کشور کرده بود. شاه به مرور با قدرت گرفتن و فراهم شدن امکانات مالی با افزایش بهای نفت، از یکسو از سالهای سخت آغازین سلطنت خود که طی آن، گاه دولتش با چند میلیون دلار کمک آمریکا سر پا بود (نیاز به خارجی) دور می‌شد و از سوی دیگر سخنان او که آهنگ تسلیم و سازش با خارجی قلدر داشت، آهنگ غرور و اعتماد به نفس و احیاناً اظهار دلزدگی از رفتار بیگانه انگلیسی و آمریکایی و اسرائیلی گرفت. با روسها اما شاه پس از قرارداد ذوب آهن و خریدهای تسلیحاتی و دیدار بسیار موفقش از مسکو در عهد برژنف، پادگورنی، کاسیگین و حضور پادگورنی در جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، رفتاری دوستانه اما با احتیاط در پیش گرفت و با اقمار شوروی در اروپای شرقی نیز روابطی کاملاً دوستانه به هم زد. ضمن اینکه ارتباط او با تیتو و چائوشسکو، جنبه دوستی شخصی نیز داشت. هرچه شاه از نظر مالی بی‌نیازتر و از نظر نظامی / امنیتی قوی‌تر و در عرصه سیاست خارجی موفقتر می‌شد، در رویاروئی با متحدان اصلی دولتش یعنی آمریکا، بریتانیا ـ که همیشه از نفرت دیرین شاه نصیب وافر می‌برد ـ و اسرائیل تا حدود زیادی بعد از جنگ اکتبر 73 مصر و سوریه، بدبین‌تر می‌شد. سه سال پیش از انقلاب، شاه دلزدگی و گاه نفرت خود را از انگلیس به طور آشکار با کنایه و به سخره گرفتن نظم و نظام در بریتانیا در گفتگو با دیوید فراست و بدگمانی خود را به آمریکا و اسرائیل در گفتگوی مفصل با «مایک والاس» اظهار می‌کند.
خمینی که از کمترین دانش نسبت به تمدن و فرهنگ غرب نیز بهره‌ای نداشت ضد خارجی و به ویژه غربی در معنای سنتی و مذهبی آن بود. غربی از نظر آقا کافر و نجس و آنچه از غرب مایه داشت ضد اسلام و ایمان و سنت بود. خمینی حتی تحمل کراواتی‌ها را نداشت و براندازی کراوات با اشاره او و البته توجیه آقای هاشمی رفسنجانی (حدیث صلیب و ریسمان خر در نماز جمعه) انجام گرفت. برای خمینی انقلاب مشروعه را غربزده‌ها با کمک انگلیس مشروطه کردند و سر شیخ فضل‌الله نوری با توطئه تقی‌زاده انگلیسی و غربزده‌هائی از نوع مشیرالدوله‌ها و مؤتمن‌الملک‌ها بالای دار رفت. دشمنی خمینی با رضاشاه و سپس فرزندش بیش از هر چیز از نگاه مثبت پهلوی‌ها، به بازسازی کشور و نظام حکومتی بر پایه الگوی غربی سرچشمه می‌گرفت. رضا شاه به خاطر عدلیه نوین، دانشگاه، رادیو، کشف حجاب و ساختن جاده و راه‌آهن و... (که از نگاه خمینی مردم را به سرعت از دینمداری و اعتقاد به روحانیت دور می‌کرد) و محمدرضا شاه برای شش ماده انقلاب سفید به‌ویژه موضوع برخوردار شدن زنان در حق گزینش و گزیده شدن، مورد نفرت و قهرش قرار داشتند. (آرامگاه مرحوم تقی‌زاده این بزرگمرد آزاده سیاست و فرهنگ به دستور رهبر جمهوری اسلامی با یک سنگ سیمانی پوشیده شده است و نامش را نیز با بدشکل‌ترین خط بر سیمان نوشته‌اند. دوستی که به تازگی از آرامگاه ظهیرالدوله دیدار کرده بود از وضع بد گور تقی‌زاده شکوه می‌کرد.).
تا آخرین نفس، خمینی ضد اجنبی (در معنای نفرت انگیز و نژادپرستانه آن) باقی ماند. اجنبی که در به قدرت رساندن او، بی آنکه به تئوری توطئه باور داشته باشم، نقشی پررنگ داشت. (مصالح عالیه با توطئه فرق دارد) خمینی علی‌رغم همه عربزدگی‌اش (در مقام یک فقیه شیعه) به شدت ضد عرب بود. یکی از عمده‌ترین دلایل این امر، ضعف او در گویش عربی و ندانستن زبان معاصر عرب بود. آن شب که عرفات سه روز بعد از به تخت نشستنش به ایران آمده بود من هم چنانکه در تصاویر مانده از آن شب پیداست از فرودگاه تا مدرسه علوی با ابوعمار همراه بودم. آقای خمینی عرش را سیر می‌کرد و حواریونش برای دست در گردن عرفات انداختن و تصویری به یادگار گرفتن سر از پا نمی‌شناختند. من حیرت کردم وقتی دیدم آقای خمینی با لهجه‌ای بسیار بد و واژگانی نامفهوم و اغلب غلط قصد پاسخگوئی به مدح و ثنای عرفات نسبت به انقلاب و شخص خود را دارد، تعجب کردم، گو اینکه بسیار دیده بودم آخوندهائی که هنگام تلفظ والضالین، آنقدر غلیظ و کشدار بانگ بر می‌داشتند که شنونده دل غش می‌گرفت، دو کلمه عربی نمی‌دانستند و وقتی پدرم سر به سرشان می‌گذاشت و عربی دانستن مرا به رخشان می‌کشید از مباحثه می‌گریختند. حسین خمینی به داد جدش رسید. او پانزده شانزده سال بیشتر نداشت و نورچشم پدربزرگ بود که او و مریم بازماندگان سید مصطفائی بودند که روزگار مهتری و سلطانی پدر را ندید و در همان تبعیدگاه نجف به سکته درگذشت. منتها چون فرزند سید مصطفی اگر به سکته دماغی هم می‌مرد، در فضای آن روز حتماً شهید به حساب می‌آمد و دست ساواک را در پس مرگش جستجو می‌کردند که کردند. حال آنکه عامل مرگ، زیادی چربی خون و قند و چاقی مفرط و سکته‌های پیاپی از سوی پزشکان اعلام شده بود، پس حتماً کاسه‌ای زیر نیم کاسه بوده و لابد ساواک در خورش بامیه یا آبگوشت بزباش او زهر هلاهل ریخته بود. گاهی که به گذشته می‌اندیشم می‌بینم چگونه مرگ جهان پهلوان تختی را که شنبه سالروزش بود مرحوم آل احمد هم چون مرگ صمد بهرنگی در رودخانه ارس، با اشاره و نیش و کنایه، قتل آن هم به دست دستگاه امنیتی قلمداد کرد و ما همه قول آل احمد و شمار دیگری از مخالفان شاه را باور کردیم که بله، آنها را کشته‌اند.
باری، آقای خمینی چون اعتنائی به مسائلی از نوع معاهدات بین‌المللی، کنوانسیون ژنو، پیمانهای بین‌المللی در رابطه با دیپلماتها و اتباع خارجی و... نداشت بنابراین گروگانگیری را تأیید کرد. بر کشتار سربازان و دیپلماتهای آمریکائی و به گروگان گرفتن شهروندان غربی و کشتن دهها سرباز و افسر فرانسوی در لبنان صحه گذاشت و دعای خیرش را نثار آدمکشانی کرد که به این جنایات دست زده بودند.

نگاه سید به اجانب
آقای خامنه‌ای هم چون هاشمی رفسنجانی، مرحومان بهشتی و باهنر و مهدوی کنی و مطهری به هیچ روی با غرب دشمنی نداشت. اجنبی ستیزی از عوارضی بود که در مقام نایب امام زمان بر ایشان عارض شد و علی اکبر ولایتی مشاور سیاسی ارشد ایران که از فریفتگان فرهنگ و تمدن غرب و دلبسته پیشرفتها و تکنولوژی آمریکا بود ـ و هست ـ کمکی برای رفع این عارضه نکرد بلکه هر روز با افسانه پردازیش ذهن علی بن جواد را بیشتر به سوی ترس از آمریکا و اجنبی ستیزی آن هم در مفهوم منفی‌اش، هدایت کرد. خامنه‌ای پذیرفته است که هر بامداد وقتی رئیس جمهوری آمریکا وارد دفتر بیضی خود می‌شود بلافاصله از رئیس CIA سؤال می‌کند از دیشب تا حالا جمهوری ولایت فقیه چه دستاوردهای عظیم در عرصه صنعت و امنیت و امور نظامی و راهبردی داشته است و سید علی آقا آیا یکسره از ده شب تا صبح خوابیده است یا برای قضای حاجت دو نوبت بیرون رفته است. پروستات او در چه حال است. آیا آقا مجتبی برای داشتن دومین فرزند باز هم با صبیه آقای دکتر غلامعلی حداد عادل عازم لندن و بیمارستان ولینگتون است؟ ویزا از کجا می‌گیرند چون سفارت انگلیس در تهران عملاً تعطیل است... اجنبی ستیزی مقام معظم رهبری البته فقط آمریکا و انگلیس و تا حدی فرانسه و البته یهودیان را شامل می‌شود. (دشمنی سید علی آقا با اسرائیل نیست بلکه با یهودیان است) وگرنه روسها و کره شمالی، چینی‌ها و کوبائی‌ها و بلاروس‌ها و ونزوئلائی‌ها و سوری‌ها مورد لطف و عنایت ویژه ایشان هستند. برخلاف تصور بعضی، مردم ایران در مجموع به هیچ روی خارجی ستیز و کینه ورز نسبت به غیر ایرانی نیستند. تا پیش از انقلاب خیل جهانگردانی که از ایران دیدار می‌کردند همگی با خاطره‌ای خوش از میهمان نوازی مردم ایران، سرزمین ما را ترک می‌کردند. حتی امروز با وجود شرایط سختی که برای جهانگرد خارجی در ایران وجود دارد باز هم هر که از ایران دیدن می‌کند جدا از مشکلاتی که حکومت عامل آن است از مردم ایران به‌جز محبت و میهمان‌نوازی نمی‌بیند. سالها مرگ بر آمریکا گفتند ولی در فردای فاجعه 11 سپتامبر هزاران ایرانی جوان و پیر، مرد و زن شمع به دست با چشمانی اشکبار در میدان محسنی، عواطف خود را نسبت به ملت آمریکا، آشکار ساختند. شش میلیون ایرانی در خارج کشور زندگی می‌کنند، کجا شنیده‌اید که یک ایرانی عضو گروههای ضدغربی مسلمان شود که پاکستانیها و عربها و مسلمانان متعصب تحت تأثیر تبلیغات اسلامی ناب انقلابی سلفی بن‌لادنی، و محمدی ولائی سیدعلی آقائی، در سالهای اخیر در غرب به راه انداخته‌اند؟ ما ضد خارجی نیستیم، از خارجی هم نمی‌هراسیم. و در میان مهاجران مسلمان در جوامع غربی شاید از معدود ملت‌هائی باشیم که در جامعه جا می‌افتیم و رفتار و گفتار و ظاهری عجیب و غریب نداریم تا انگشت‌نما شویم. نه ریشهای چندش‌آور سلفی می‌گذاریم و نه زنانمان با مقنعه و چاقچور نگاه پر نفرت بومیان سرزمینهای محل اقامتمان را به دنبال دارند. ایرانیانی که متظاهر به دینداری هستند شاید به‌دلیل همان فرهنگ جا افتاده در جامعه ما، در خارج به ظاهر خود توجه دارند و کمتر با ظاهر متفاوت از ظاهر اکثریت مردم سرزمینهای محل اقامتشان، در کوچه و خیابان حضور به هم می‌رسانند. در ارزیابی اجنبی‌ستیزی و خارجی‌هراسی ایرانیان یادمان باشد که مردم را از حکام جدا کنیم.

شنبه 7 تا دوشنبه 9 ژانویه
هدیه 60 از تل ‌آویو تا ریاض و از نوری‌زاده تا خاتمی
راستش این تیتر را که به‌عنوان خبر «فارس نیوز»، آژانس خبری وابسته به اطلاعات سپاه و سپس در یک دوجین سایت ذوب شده در ولایت دیدم شگفت‌زده شدم که این بار چه افسانه‌ای ساخته‌اند و چه غث و ثمینی به هم بافته‌اند. در زیر، خبر گزارش تحلیلی فارس نیوز، به نویسنده آن آقای مهدی محمدی به‌عنوان کارشناس مسائل راهبردی اشاره شده بود. مطلب را که خواندم متوجه شدم چرا جمهوری ولایت فقیه در کنار صفاتی چون جمهوری دروغ، جمهوری نفاق و تظاهر و... استحقاق داشتن لقب جمهوری جنون را هم دارد. حکومتی به ‌نام جمهوری که جمعی از بیماران روانی گرفتار مالیخولیا، آن را اداره می‌کنند. نویسنده فاش می‌کند که گویا طرحی برای فتنه تازه با عنوان «هدیه 60» توسط سازمانهای جاسوسی شرق و غرب، اسرائیل و عربستان و همکاری اپوزیسیون، تدارک دیده شده بود که توسط یک منبع نزدیک به مقاومت اسلامی لبنان (حزب‌الله) کشف و در اختیار دستگاههای ذیربط جمهوری اسلامی قرار گرفت. بخشی از این تراوشات جنون‌آمیز را بخوانید تا آشکار شود فقط حسین بازجو، مسیح مهاجری و حاج محتشم و همسر غلامحسین الهام و البته اربابانشان دچار جنون نیستند بلکه کارشناسان راهبردی از نوع حسن عباسی و مهدی محمدی نیز جزو تیم و از ساکنان همان تیمارستان ولائی هستند. محمدی نوشته است:
1ـ اولین ویژگی این طراحی جدید این است که کاملا بین سرویسی است یعنی تعداد قابل توجهی از سرویس‌های اطلاعاتی اروپایی، به همراه سرویس‌های آمریکا، اسراییل و عربستان سعودی در آن به‌طور همزمان و بر مبنای یک تقسیم کار هماهنگ مشارکت دارند. «هدیه 60» یکی از کیس‌هایی است که به‌خوبی نشان می‌دهد دوران عملیات‌های(!) تک سرویسی علیه ایران مدتهاست به سر آمده و همانطور که در ماجرای ترور دانشمندان هسته‌ای ایران هم روشن شد، هم اکنون سرویس‌های دشمن یک اتاق فکر و اتاق عملیات مشترک علیه ایران تأسیس کرده‌اند. بنابراین هماوردی ایران و غرب در عرصه نبرد اطلاعاتی اکنون دقیقاً به‌معنای آن است که ایران با همه غرب درگیر است نه با این یا آن کشور خاص.
2- دومین ویژگی پروژه «هدیه 60» این است که در آن آشکارا می‌توان دید که سرویس‌های غربی همه دارایی و مایملک خود را به میدان آورده‌اند و تلاش می‌کنند میان تمام گروه‌های داخلی و خارجی ضد انقلاب یک پیوند همه جانبه، هماهنگ، دارای تقسیم کار و دارای جدول زمانی ایجاد کنند. مدتهاست اطلاعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد سرویس‌های اطلاعاتی غربی درصدد آن هستند که مرزهای میان گروه‌های مختلف ضد انقلاب داخلی و خارجی را هرچه بیشتر کمرنگ کرده و آنها را حول اهدافی واحد همگرا کنند. فتنه 88 مهمترین مقطعی است که این پروژه را در دستور کار سرویس‌های غربی قرار داد. پروژه اپوزیسیون واحد این است که اولا گروه‌های مختلف ضد انقلاب را از درگیری با یکدیگر بازداشته و انرژی‌های آنها را فقط علیه یک هدف یعنی نظام جمهوری اسلامی تجمیع کند و ثانیاً غربی‌ها در پی نوعی تقسیم کار عملیاتی بین گروه‌های ضد انقلاب هستند طوری که آنها به‌جای انجام پروژه‌های منفرد که عموماً هم شکست می‌خورد، توان عملیاتی خود را درون یک عملیات بزرگ که در اتاق‌های فکر اطلاعاتی غرب طراحی شده، تعریف کنند. ضربه اطلاعاتی سنگینی که غرب در کیس مدحی دریافت کرد به وضوح نشان داد که راه برای انجام چنین پروژه‌ای به هیچ وجه هموار نیست.
3ـ سومین ویژگی این پروژه که اهمیتی فوق‌العاده دارد این است که آشکارا نشان می‌دهد غربی‌ها میان عناصر داخلی فتنه و ضد انقلاب پیوند کاری و عملیاتی روشنی برقرار کرده‌اند و در واقع الان عملا تفاوتی میان افرادی چون موسوی و خاتمی و تروریست‌هایی مانند منافقین و مهتدی وجود ندارد. همانطور که فی‌المثل منافقین و پژاک مأمور انجام عملیات تروریستی در ایران هستند، خاتمی هم مأمور است که با تشکیل یک ائتلاف تحریمی تکفیری، و با هدف پایین آوردن سطح مشارکت مردم، بازسازی فتنه 88 و انتقال بحران به درون اصولگرایان پروژه تحریم انتخابات را پیگیری کند.
بنابراین اکنون مرزی میان خاتمی و ضد انقلاب خارج از کشور وجود ندارد. آمریکایی‌ها دست به کار تحریم ایران شده‌اند، تروریست‌ها مشغول طراحی عملیات تروریستی هستند و خاتمی هم مأمور به پیگیری پروژه تحریم و تکفیر انتخابات است. اینها اضلاع یک مثلث واحد است که همدیگر را تکمیل می‌کند و بناست به‌مثابه اجزای مکمل در پروژه هدیه 60 عمل نماید.
4- و نهایتاً چهارمین مشخصه پروژه هدیه 60 وجود نوعی اراده عمدی در آن برای آشکار سازی و رسمیت دهی به عملیات براندازانه علیه نظام جمهوری اسلامی بوده است که شبکه صهیونیستی بی‌بی‌سی فارسی نقش اصلی را در اجرای آن بر عهده دارد.
درخواست از افرادی مانند شیرین عبادی برای راه‌اندازی چند کمپین، درخواست از اردشیر امیر ارجمند برای تأسیس دفتر رسمی فتنه سبز در پاریس و تبدیل آن به کانون اجرای پروژه اپوزیسیون واحد و نهایتاً درخواست از عنصر بدنامی به‌نام صادق صادق‌زاده معروف به صادق صبا برای هماهنگی رسانه یا کار نشان‌دهندۀ آن است که غربی‌ها مایلند در کنار جنبه‌های مخفی و محرمانه پروژه، ابعاد رسمی و آشکار آن را هم هرچه بیشتر توسعه دهند تا زمینه‌سازی برای پروژه‌های بعدی آسانتر شود.
اگرچه این بحث همچنان ناتمام است و باید در فرصتی دیگر آن را پی گرفت، اما فعلا مناسب است به‌عنوان نتیجه‌گیری به چند نکته مهم توجه شود:
جریان فتنه سبز در داخل، اکنون بخشی رسمی از ضد انقلاب برانداز است که مأموریت‌هایی از سرویس‌های غربی دریافت و اجرا می‌کند بنابراین هیچ دلیلی ندارد که با خاتمی برخوردی غیر از آن چیزی شود که مثلا با نوری‌زاده می‌‌شود. هر دو مأمورند و مشغول انجام وظیفه.»
در این نوشته، عملا آقای محمدی همان سرنوشتی را که برای من رقم زده‌اند نصیب خاتمی می‌کند. خدا به سید رحم کند، به ما که چند نوبتی رحم کرده است.

January 13, 2012 03:02 PM

زير ذره بين


zireh.bmp

ايران در هفته اي كه گذشت

Zarreh_Bin_13-01-2012.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با ترور مصطفي احمدي روشن در تهران٬ وسفر احمدي نژاد به چند كشور آمريكاي لاتين٬ و رهبر جمهوري ولايت فقيه وانتخابات آينده مجلس... پاسخ ميدهد . ۱۳/۰۱/۲۰۱۲

Download file

العربية


logo.jpg

العملية تمت باستخدام قنبلة لاصقة إيران تتهم إسرائيل باغتيال مسؤول نووي..
وعلیرضا نوری زاده يقول إن طهران تواجه حرباً غير معلنة

Ahmadi_Rowshan_11.jpg

دبي – هادي طرفي
قال المحلل السياسي الإيراني علي رضا نوري زاده إن طهران تواجه حرباً غير معلنة تستهدف نشاطها النووي والعسكري، وذلك في تصريحات خاصة لـ"العربية.نت" اليوم الأربعاء، وذلك بعد قليل من اغتيال مصطفى أحمدي مسؤول التسويق في منشأة "ناطنز" لتخصيب اليورانيوم في العاصمة طهران، والذي اتهمت طهران إسرائيل وأجهزة استخبارات غربية بالضلوع فيها.

وكانت وسائل إعلام إيرانية قد أفادت بأن أحمدي روشان قتل بانفجار قنبلة لاصقة شمال العاصمة طهران مع أحد مرافقيه وجرح شخص ثالث كان يرافقهما، وأوضحت أن الانفجار نجم عن قنبلة وضعها شخص كان يستقل دراجة نارية.
وقال علي رضا نوري زاده: "إن إيران تواجه حرباً غير معلنة بسبب نشاطها النووي مضيفا أن هذه الحرب غير تقليدية وتستهدف منشآت إيران النووية والعسكرية والعاملين في الحقل النووي".
حرب غير معلنة وأشار نوري زاده إلى عدد من معالم الحرب التي وصفها بغير المعلنة منها تدمير 150 صاروخاً بالستياً من نوع شهاب 3 في خرم أباد غربي البلاد وانفجار مخازن وقود نووية في إحدى المنشآت الإيرانية واغتيال عدد من العلماء النوويين الإيرانيين خلال السنوات الماضية و الهجوم الإلكتروني الذي تعرضت له منشآت إيران النووية بواسطة فيروس "استاكس" واعتبرها المحلل الإيراني أنها كلها تشير إلى بدء مواجهة إيران.
وأكد علي رضا نوري زاده أن العملية التي أدت إلى اغتيال المسؤول الإيراني تشير الى مشاركة عدد من أجهزة الأمن الخارجية قائلاً: "طريقة تنفيذ العملية وسابقاتها تشير الى وجود مخطط غير معلن لمواجهة إيران بمشاركة عدد من الأطراف المختلفة التي تتغلغل باستمرار في أجهزة الأمن الإيرانية".
وأوردت وكالة أنباء "فارس" أن ما وصفته بـ" الانفجار الإرهابي" وقع الساعة الثامنة‌ والنصف في حي "سيد خندان" وسط العاصمة طهران، بعدما قام راكب دراجة نارية بإلصاق عبوة ناسفة بسيارة من طراز "بيجو 405"، سمع على إثرها دوي الانفجار بالمنطقة السكنية المزدحمة. وأكدت وكالة الأنباء الإيرانية الرسمية أن روشان كان يعمل مسؤولا في منشأة "ناطنز" لتخصيب اليورانيوم.
وقال نوري زاده إن الأجهزة الأمنية الخارجية لها حضور بارز في إيران وتعمل ضد هذا البلد في وضح النهار وفي مناطق حساسة في العاصمة طهران موضحا أن الانفجار الذي وقع اليوم كان في القرب من مؤسسات حساسة مثل وزارة المخابرات والأركان العامة للحرس الثوري ويتردد كبار القادة الإيرانيين على نفس المسار الذي وقع فيه الحادث".
عمليات سابقة ويعيد الحادث إلى الأذهان واقعة مقتل العالم النووي الإيراني، مسعود علي محمدي، أستاذ الفيزياء في جامعة طهران، الذي لقي مصرعه نتيجة انفجار قرب منزله بالعاصمة طهران واغتيال العالم النووي الآخر مجيد حسيني ومحاولة اغتيال فريدون عباسي الرئيس الحالي لمؤسسة الطاقة الذرية الإيرانية.
وسارعت إيران حينها لاتهام الولايات المتحدة وإسرائيل بالضلوع في اغتيال العالم النووي الإيراني.
ونقلت وكالة الأنباء الإيرانية عن مسؤول أمني القول إن الطريقة التي قتل بها المسؤول النووي كانت هي نفس الطريقة التي نفذت ضد عدد من العلماء النوويين".
وأوضح المصدر الذي لم يرد اسمه أن "عملاء الكيان الصهيوني" كانوا وراء الانفجار.
وذكرت وسائل الإعلام الإيرانية أن أحمدي روشان كان خريجاً لجامعة شريف الصناعية وأصدرت الجامعة بيانا نددت فيه باغتياله.

January 11, 2012 07:34 PM

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

چهارشنبه ۱۱/۰۱/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:
Download file

تصوير بخش دوم :
Download file

صدا: بخش نخست :
Download file

صدا: بخش دوم
Download file

راديو فرانسه


Radio_France_Farsi_1.jpg

بشار اسد قدرتهای خارجی و منطقه را به «توطئه و بی ثبات کردن سوریه» متهم کرد

2_SYRIA_0.jpg

علی رضا نوری زاده-روزنامه نگار و مدیر مرکز مطالعات ایران وعرب در لندن

رئیس جمهوری سوریه که این سخنان را در دانشگاه دمشق ایراد می کرد، تاکید کرد این کشور با «توطئه خارجی» روبرو است. وی همچنین کشورهای عربی را که علیه رژیم بشار اسد اعلام موضع کرده اند، به توطئه گری علیه سوریه متهم کرد و متذکر شد که این کشورها طی سالهای گذشته همواره علیه سوریه موضع گرفته اند.
در این سخنرانی که بطور زنده از تلویزیون رسمی سوریه پخش شد، بشار اسد ضمن تاکید بر انجام اصلاحات در کشور، وعده داد به محض پایان کار، قانون اساسی جدید به همه پرسی گذارده خواهد شد.
رئیس جمهوری سوریه، باردیگر تاکید کرد که هیچ دستوری برای کشتن مخالفان خود به نیروهای امنیتی صادر نکرده است و متذکر شد در هیچ کدام از سطوح دولت دستور شلیک به مردم داده نشده است.
این چهارمین سخنرانی بشار اسد از زمان آغاز اعتراضات مردمی در سوریه و نخستین سخنرانی از زمان پذیرش طرح صلح اتحادیه عرب است.
مخالفان رژیم بشار اسد، روز گذشته، گزارش ناظران اتحادیه عرب را مورد انتقاد قرار داد و آن را "گامی به عقب در راستای تلاشهای این اتحادیه که در عین حال منعکس کننده واقعیتها نیست" ارزیابی کرد.
شورای ملی سوریه همچنین خواستار ارجاع پرونده سوریه به شورای امنیت سازمان ملل متحد و ایجاد منطقه شد.
سوریه از نیمه ماه مارس ٢۰۱۱ با موجی از اعتراضات و مخالفتها نسبت به رژیم کنونی این کشور روبرو بوده است. براساس آمار سازمان ملل متحد دست کم ۵۰۰۰ نفر تاکنون به دست نیروهای حکومتی و امنیتی این کشور کشته شده اند.
سه شنبه ۱۰/۰۱/۲۰۱۲

Download file

علی رضا نوری زاده، روزنامه نگار و مدیر مرکز مطالعات ایران و عرب در لندن در گفتگو با رادیوی بین المللی فرانسه، سخنان بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه را به سخنانی همانند سخنان معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی تشبیه می کند، همان صحبتهائی که اظهار می کرد کوچه به کوچه و خانه به خانه مخالفان را نابود می کنیم. بشار اسد در حالیکه نیمی از سخنانش را به آشتی و صلح و برگزاری همه پرسی گذراند، در نیمه دیگر همان سخنانی بود که هشت ماه پیش، در آستانه دومین ماه این جنبش مشاهده کردیم. یعنی اپوزیسیون را دوباره به تروریسم وصل کردن هزارن سوری را که در خیابانها فریاد می زنند که «ملت سرنگونی نظام را می خواهند»، متهم کرد که تروریست هستند و با القاعده ارتباط دارند و باز همانند همه رژیمهای سرکوبگر انگشت به سوی خارجی کشید، خارجی که این بار از دید بشار اسد، آنچنان هم خارجی نیستند، همچون قطر، عربستان سعودی یا بعضی از دولتهای عربی که بطور لفظی آنها را متهم می کرد که آتش بیار معرکه اند، اینها همان برادران عربی هستند که تا چندی پیش از رژیم او حمایت می کردند به ویژه قطر، متهم کردن رسانه ها به «آتش بیار معرکه»، اینها ابزاری هستند که تمامی رژیمهای سرکوبگر در رویاروئی با بحرانهائی که مشروعیت آنها را به زیر سوال می برد به آن متوسل می شوند.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه، سخنان امروز بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه را نشانه ضعف و یاس مطلق او ارزیابی می کند و خاطرنشان می کند که آنچه که بشار اسد امروز اعلام کرد نویدبخش یک آینده ی روشن برای مردم سوریه نبود، بلکه نشان داد که اولأ بشار، خودش آلتی در دست این نظام سرکوبگر است که از او استفاده می کنند و اقتدار به آن معنائی که پدرش از آن برخوردار بود را ندارد و موظف است که یک سلسله مطالبی را که آنها به او دیکته می کنند، اجرا نماید. علی رضا نوری زاده همچنین معتقد است که بشار اسد صدای انقلاب سوریه را هنوز نشنیده است.
این تحلیلگر سیاسی، با توجه به متهم کردن کشورهای عربی به «دخالت خصمانه» در امور داخلی سوریه، می گوید که بشار اسد و حکومتش بر این باورند که از جایگاه پیشین در برابر سعودیها برخوردار نیستند، چرا که آنها پیش از این از متحدان رژیم سوریه بودند و سوریه از کمکهای مادی آنان برخوردار بود؛ پس از قتل رفیق حریری، نخست وزیر پیشین لبنان، سعودیها به سوریه پشت کردند و روابط میان دو کشور به تیرگی گرائید، اما به مرور روابط میان سوریه و سعودیها ترمیم شد. اما سعودیها حتی پیش از شروع جنبش معترضان در سوریه با مخالفان تماس گرفتند و امکانات رسانه ای در اختیار آنان قرار دادند. بدین سبب است که بشار اسد معتقد است که اگر سوریها می خواستند قادر بودند تا به این تحولات خاتمه دهند.
به گفته این تحلیلگر سیاسی، بشار اسد، اپوزیسیونی را که در خارج کشور است و به مرور انسجام بیشتری به خود می گیرد را به رسمیت نمی شناسد و آنها را عوامل استعمار و دولتهای غربی می داند. اپوزیسیون سوریه در عین حال در واکنش به سخنان امروز بشار اسد، این سخنان را توهین به مردم سوریه می داند و بیش از هرزمان خواستار انتقال پرونده سوریه به شورای امنیت سازمان ملل متحد است و از اتحادیه عرب نیز امروز بطور رسمی خواسته اند تا پرونده سوریه را به شورای امنیت ارجاع دهد. کسی دیگر وعده های بشار را قبول ندارد؛ وعده به انجام همه پرسی، همه پرسی که حکومت کنونی سوریه برگزار نماید، از همان نوعی خواهد بود که سایر رژیمهای دیکتاتوری برگزار می کنند و همیشه نتیجه بالاتر از ٩٩ درصد آن به نفع این رژیمها است. این درحالیست که اپوزیسیون معتقد است که هرگونه مذاکره با رژیم باید برسر انتقال قدرت و رفتن بشار اسد صورت گیرد و نه تنها انجام مذاکره بر سر تشکیل دولت ائتلافی.

January 10, 2012 10:28 PM

Tuesday, January 10, 2012

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

سه شنبه ۱۰/۰۱/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg

دوشنبه ۰۹/۰۱/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

تفسير هفته


New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

معجزات نايب امام زمان در آستانه انتخابات بيرنگ

Download file


تفسير خبر


Tafssir_Khabar.jpg

در برنامه امشب تفسير خبر٬ دكتر عليرضا نوري زاده٬ و دكتر محسن سازگارا به پرسشهاي بيژن فرهودي٬ در رابطه با تهديد هاي مقامات نظامي جمهوري ولايت فقيه درخليج فارس و توصيه به عدم بازگشت ناو هواپيما بر آمريكا ٬ اوضاع نابسامان اقتصادي كشور و بالارفتن مستمر بهاي دولار ٬ و انتخابات آينده مجلس٬ و پيش بيني ها در مورد ميزان مشاركت مردم و ....پاسخ دادند.
۰۶-۰۱-۲۰۱۲
تصوير دانلود:

لينك:


صدا:

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

جمعه ۰۶/۰۱/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:
Download file

تصوير بخش دوم :
Download file

صدا: بخش نخست :
Download file

صدا: بخش دوم
Download file


یکهفته با خبر


KAYHAN-1.jpg

... آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت

سه شنبه 27 تا جمعه 30 دسامبر
پیشدرآمد: چند سال پیش به مناسبت میلاد مسیح و سال نو میلادی شعری سروده بودم که از صدای آمریکا آنرا خواندم. آقای خامنه ای با لطفی که همیشه به من با قلم حسین بازجو و دیگر نوکران وزارت انطباعات حسینی ابراز کرده اند، اینبار شخصا تادیب مرا به عهده گرفتند و با بهره برداری آخوندی از پاره نخست شعرم که میگفتم: کاجی نشاندی به خانه / پرجلوه شد چشم فرزند / برگونه های جوانش / روئید خورشید لبخند... در سخنانی به این مضمون فرمودند: آقا سید است و به خاطر اعمال و رفتارش، ناچار شده وطنش را رها کند و به بیگانه پناه ببرد، خیلی هم ایران ایران می‌کند اما خودش اعتراف می‌کند برای خوشحالی فرزندانش درخت کاج گذاشته، اگر دین نداری حداقل فرهنگ و سنتهای کشورت را به بچه‌هایت انتقال بده نه اینکه برای خوشامدشان کاج بگذاری. اون بچه‌ای که کاج می‌خواهد تربیت درست ندارد و الخ.

آقا با همه ادعایش در فهم شعر ٬ معنای شعر مرا نفهمیده بود.
کاجی نشاندی به خانه
پرجلوه شد چشم فرزند
برگونه‌های جوانش
روئید خورشید لبخند
افراشتی کاج و گفتی
میلاد مهر مسیح است
قلبت ولی جای دیگر
برقله‌های دماوند...
از آنجا که این شعر را پیش از این در این زاویه چاپ کرده‌ام به همین مختصر بسنده می‌کنم و شعر دیگری را که در زاد روز مسیح ناصری سروده‌ام پیشکش می‌کنم.
امشب شب ولادت مهراست
خورشيد در سپيده اين شب
ازخواب ناز
بيدار مي‌شود.
بر شانه‌هاي زخمي امشب
عيساي ناصري
آواز سرفرازي انسان را
سرريز مي‌كند.
امشب شب تولد عيسا ست
مردي كه در هجاي نفسهايش
دنيائي از ترانه گذر دارد
در ميهن قديمي من
در آفتاب سركش ديماه
مردان منتظر
خيل زنان خسته‌تر از شعرهاي من
در سالروز عشق
آواز سبز رستن و بيداري را
تكرار مي‌كنند.

بهار عربی، پائیز ایرانی، بهار کی می‌رسد

از فوریه 2011 که نخستین جرقه‌های بهار عربی در تونس روشن شد، بسیاری از ما با حسرت به تحولات جهان عرب چشم دوخته‌ایم. فرار بن علی، استعفای مبارک، قتل قذافی، شورش مستمر مردم یمن واز نه ماه پیش جنبش تحسین برانگیز مردم سوریه، این سئوال را برای بسیاری از ما مطرح کرده است که چرا در بازی تاریخ، این بار ما با 4 میلیون سپاه در برابر ابن زیاد و اوباشش شکست خوردیم و همسایگان عرب ما یکی پس از دیگری به پیروزی می‌رسند؟
در تمامی جنبش‌های عربی وضع معیشت، بیکاری جوانان، گسترش فاصله طبقاتی و ظهور نوکیسه‌هائی که فاقد هر نوع ویژگی طبقه اشراف رو به زوال بودند، (عامل اقتصادی اثرگذاری عمیق بر گسل‌های اجتماعی دارد) با همه تفاوتهای جوامع عربی با هم، شعله عصیان را روشن کرد. در آغاز، شعارها نه تنها از خط قرمزها عبور نکرده بود بلکه در تونس محور شعارها در هر شهر در محدوده خواستهای محلی طرح می‌شد. در آغاز جنبش مصر نیز کم و بیش همین منظر مشاهده می‌شد. اگر با استناد به نمادهای قرن بیستمی انقلابها و خیزش‌های اجتماعی به بهار عربی نگاه کنیم، درک چگونگی پیروزی این جنبشها سخت‌تر می‌شود. بنابراین تحولات اخیر را باید با متر و معیاری نوین ارزیابی کرد.
در تمام جنبشهای عربی ورود عامل سیاسی به صورت نامنتظره و از طریق شبکه‌های اجتماعی صورت گرفت. هیچکدام از احزاب و گروههای اپوزیسیون حتی گروههای اسلامی ریشه‌دار مثل اخوان المسلمین، خوابش را هم نمی‌دیدند که می‌توان با حضور در خیابان، حاکم مسلط و جبار را بر انداخت. این خیل جوانان آزرده و خشمگین بودند که طی چند روز از طریق شبکه‌های اجتماعی هزاران تن را به خیابان کشاندند و شعار اصلاح اوضاع را به شعار «حاکم باید برود» تبدیل کردند. نبودن یک رهبری متمرکز و منسجم در این جنبشها اگرچه در مواردی، تصمیم‌گیری‌ها را مشکل می‌کرد، اما در نهایت حداقل در مرحله براندازی، نبود رهبری مشخص با شعارها و خواستهای معین، عاملی در تسریع پیروزی آنها بود. در مصر اگر این رهبری وجود داشت بدون شک سازش اخوان المسلمین و نظامیها و پرتاب چند وزارتخانه جلوی احزاب مخالف پر صدا اما میان تهی از جمله حزب قدیمی «وفد»، یک دیکتاتوری نظامی مذهبی را جانشین شبه دیکتاتوری نیمه نظامی نیمه مدنی می‌کرد. این درست که اخوان دو مرحله نخست از انتخابات اخیر را برده‌اند اما آرزویشان برای تقسیم قدرت با نظامیان تحقق پیدا نخواهد کرد. همین وضع را راشد الغنوشی و هوادارانش در تونس دارند به این معنا که اگر میدانداری انقلاب دستشان بود و فردای سقوط بن علی با نظامیان می‌ساختند امروز مجبور به تقسیم قدرت و پذیرش یک سکولار متمایل به سوسیال دمکراسی (دکتر المرزوقی) به عنوان رئیس جمهوری نبودند.
اگر چه جوانان در تونس و مصر و لیبی از مزایای انقلابشان به شکل عملی بهره نبرده‌اند (آقای کمال الجنزوری نخست وزیر مصر چند هفته‌ای با نمایندگان جوانان میدان التحریر گفتگو کرد به این امید که از میانشان چهره‌ای شایسته برای سپردن وزارتخانه‌ای به او پیدا کند. در نهایت دو معاونت نصیب جوانان شد چون خود آنها نیز قبول داشتند که در شرایط بحرانی امروز قابلیت و تجربه اداره یک وزارتخانه را ندارند) اما به عنوان اهرمی که می‌توانند مانع از برپائی مجدد دیکتاتوری اینبار در قالب اسلام سیاسی شوند، حضوری پررنگ در صحنه دارند.
به هر روی در ایران ما، در جنبشی که با انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت و در پس انتخابات به خون نشست، وجود یک رهبری سرشناس که جنبش در اعتراض به تقلب آشکار برای جلوگیری از پیروزیش شکل گرفت، یکی از عوامل اصلی متوقف شدن جنبش (و نه شکست آن که معلول مسائلی است که به آن هم خواهم پرداخت) بود. میلیونها تن که به میرحسین موسوی و در حد کمتر مهدی کروبی رأی داده بودند، نخست در پی رأی خود و رفع ظلم از نامزدهای مورد اعتمادشان به پا خاستند. موسوی و کروبی نیز که در نخستین روزها تکیه روی ظلم بر خویش در بزرگترین تقلب انتخاباتی داشتند، به مرور با مشاهده موج حضور میلیونی مردم، از خود کمتر گفتند و به آرمانهای مردم نزدیک شدند. به گمان من شهامت مردم ما کمتر از شهامت سوری‌ها نبود منتها سوری‌ها با هم بر سر خواستهایشان اتفاق نظر دارند «الشعب یرید اسقاط النظام» ملت سرنگونی نظام را می‌خواهد. حال آنکه رهبری جنبش در میهن ما، هرگز از چهار چوب قانون اساسی رژیم بیرون نرفت و نمی‌توانست برود چرا که موسوی و کروبی دو رکن نظام و تا پیش از انتخابات، در همه صحنه‌های رسمی حاضر بودند. محدودیتهائی که دو نامزد، به اجبار و ایمان و یا به اضطرار برای خود ایجاد کرده بودند، اصولا مجالی به آنها نمی‌داد تا فراتر از خواست خود و شماری از هوادارانشان پیش بروند. این هواداران به مرور از شعارهای مورد نظر نامزدهای مورد تائیدشان فاصله گرفتند. (شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران که در گفتگوی من و محسن سازگارا و محسن مخملباف ساخته و پرداخته شد و با تائید تقریبا همه تظاهرکنندگان روبرو شد بدون شک شعار مطلوب آقایان موسوی و کروبی نبود. همین که علیه آن چیزی نگفتند دستاورد مهمی در آن روزها بود). آنچه جنبش را نخست به تامل و سپس با بالا گرفتن ابعاد وحشیگری و جنایات ارگانهای سرکوب رژیم، به توقف واداشت، بازتاب منفی نقل قولهائی از سوی دو نامزد به ویژه مهندس موسوی بود که در آن از عصر طلائی امام و اجرای قانون اساسی بدون یک کلمه کم یا زیاد، یاد می‌شد. سکوت مطلق در مورد ولایت فقیه که مردم در خیابانها خاتمه‌اش را اعلام کرده بودند از سوی دو نامزد مورد حمایت مردم نیز از دیگر عواملی بود که نوعی سرگشتگی در آن موجهای خروشان انسانی ایجاد کرد.
شکست مرحله‌ای جنبش (و نه مطلق آن) علاوه بر عدم شفافیت اهداف جنبش، با وحشیگری مطلق نظام، نبودن یک کنگره یا جبهه همبسته ملی در خارج کشور، و مسئولیت یابی افراد به جای آحاد پیوسته در حمایت از جنبش و به همدلی کشاندن جامعه بین المللی، و از همه مهمتر عدم حمایت قدرتهای بزرگ غربی و در راس آنها آمریکا از جنبش، در ارتباط مستقیم بود. شما هریک از عوامل یاد شده را اگر به دقت بررسی کنید آشکار خواهد شد چرا مصری‌ها و تونسی‌ها و لیبیائی‌ها پیروز شدند و ما به نیم شکست تن در دادیم. برای مثال آتش پرزیدنت اوباما در باره مهمترین متحد آمریکا در منطقه یعنی حسنی مبارک چنان تند بود که هنوز شعار مبارک باید برود در میدان التحریر بالا نرفته او و خانم کلینتون نغمه باید بروی سردادند. در تونس این تلفن سفیر آمریکا به بن علی بود که او را وادار به گریز کرد در حالیکه هنوز همه ابزارهای قدرت را در دست داشت و تهدید جدی نیز متوجه او نبود. اعزام شماری از جوانان آموزش دیده مصری از خارج به مصر که خیلی زود رهبری فکری جنبش جوانان را در دست گرفتند و در عین حال به مدد الجزیره و بی بی سی و العربیه به سخنگویان جنبش تبدیل شدند و ظهور آقای دکتر البرادعی در صحنه‌ای که هیچ نقطه اشتراکی با او نداشت، از دیگر عوامل بسیار مهم در پیروزی جنبش بود. در عین حال یادمان باشد که در مصر و تونس و حتی در لیبی دسترسی آزاد به ماهواره و اینترنت و باز در مصر وجود مطبوعات نسبتا آزاد حزبی و مستقل (برخلاف سرزمین ما که پارازیت انداختن روی شبکه‌های ماهواره‌ای و فیلتر کردن سایتها، راه اطلاع‌رسانی را بسته بود) به تسریع براندازی کمک شایانی کرده بود.
حال با این مقدمات دیگر فهم دلایل به خواب زمستانی رفتن جنبش در ایران چندان مشکل نخواهد بود. حداقل کاری که در این مرحله حساس می‌توانیم انجام دهیم (من در سقوط رژیم بشار الاسد تردیدی ندارم و باز مطمئنم با سقوط اسد که توامان جمهوری ولایت فقیه است، شمارش معکوس یا آغاز پایان رژیم را شاهد خواهیم بود) بی آنکه هویت سیاسی خود را از دست بدهیم، توافق بر سر چند اصل مورد تائید اغلب ما است. آیا ما در اینکه رژیم ولایت فقیه و هر نوع نظام دینی تاریخ مصرفش به نهایت رسیده است تردیدی داریم؟ این اولین توافق. آیا تساوی بین ایرانیان، زن و مرد، مسلمان و غیر مسلمان، از هر نژاد و قوم که در ایران زندگی می‌کنند، مورد اعتراض کسی در جمع مبارزان و آزادیخواهان قرار دارد؟ این سه اصل، مورد چهارم دمکراسی و حرمت نهادن به میثاق جهانی حقوق بشر است. آیا اگر اندکی از خودبینی‌ها و حسادتها بکاهیم رسیدن به یک توافق عام بر سر این اصول، عملی نخواهد شد؟
دو هفته پیش در این زمینه نوشتم، باز هم خواهم نوشت.

شنبه 31 دسامبر تا دوشنبه 2 ژانویه
سوریه در لحظه‌های سرنوشت

سرانجام ناظران اتحادیه عرب به سوریه رسیدند و آثار مبارک حضورشان تا کنون چهار صد کشته برای ملت شجاع سوریه بوده است.
در روز نخست ورود ناظران من به رادیو فرانسه گفتم «در رابطه با وظایف هیات، بستگی دارد که این وظایف را از زبان چه گروهی بشنویم. اگر از زبان دبیر کل اتحادیه عرب و معاونش آقای بن حلّی باشد، می‌گویند که این هیأت وظیفه‌اش این است که به سوریه برود و در آنجا نظارت کند که هیچ نیروی مسلح نظامی در خیابانها نباشد و مردم آزادانه در خیابانها بتوانند ابراز نظر کنند، دسترسی به همه جا داشته باشند و هر لحظه که اراده کنند، بتوانند بدون اطلاع قبلی به هر کجا بروند و فقط ناظران امنیتی سوریه آنها را، برای تامین امنیت، همراهی نمایند، مطبوعات و رادیو و تلویزیونها بتوانند آزادانه فعالیت کنند و گزارشها را پوشش دهند و... با هر کسی که علاقمند بودند بتوانند صحبت کنند. اما نوع برداشتی که سوریها دارند بکلی متفاوت است. آنها می‌خواهند که از این هیأت استفاده کنند برای اینکه پرونده خونین خود را پاک و یا سبک‌تر کنند. بنابراین درنخستین روز کار هیات، وقتی که اعضایش تصمیم می‌گیرند که به محل رویاروئی ها و درگیریها بروند، در میدان «خالدیه» در شهر حمص، جمعیت عظیمی از مردم جمع می‌شوند و به گفته شاهدان حتی تا دقایقی قبل از ورود هیأت نیروهای سوری به بمباران منطقه و دستگیری مردم و کشتن آنها ادامه می‌دادند. دولت سوریه موظف است تا دست کم این امکان را فراهم آورد که ناظران سیاسی بتوانند به محل برگذاری تظاهرات بروند و تظاهرات را مشاهده کنند. این بدان معناست که به محض اینکه مردم نخستین نشانه‌ها از عقب نشینی دولت را مشاهده کردند، بلافاصله به میدان خالدیه آمدند، تا جائی که هر لحظه به وسعت تظاهرات افزوده می‌شد. مطابق گفته‌های برخی از مخالفان رژیم بشار اسد، این وضعیت در نقاط دیگر نیز تکرار می‌شود، چون این هیأت سه قسمت شده است‌: یک قسمت به «ادلب» رفته است و یک گروه نیز به «درعا»، جائی که تظاهرات 9 ماه پیش از آنجا آغاز شد. بنابراین شرایط اکنون به گونه‌ای است که دولت سوریه در یک وضع ویژه‌ای قرار گرفته است، اگر مخالفت کند، اتحادیه عرب گفته است به محض اینکه نقضی در عهد دولت سوریه ببیند، پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل محول خواهد کرد. در ابتدا اپوزیسیون در مجموع موافق بود و آن را یک نشانه پیشرفت می‌دانست و معتقد بود که نشان دهنده آن است که رژیم عقب نشینی کرده است. ولی این تعلل اتحادیه عرب، باعث شد که دست کم 400 تن کشته شوند و این است که مردم سوریه در داخل این طرح را «طرح خودکشی» نامگذاری کرده بودند. از آن زمان به بعد بود که مواضع اپوزیسیون تغییر کرد و از جمله «شورای ملی» به شدت این طرح را مورد انتقاد قرار داد.
پایداری مردم سوریه جهانی را به اعجاب کشانده است، همین امر برای من که تا حدودی جهان عرب و سوریه را می‌شناسم، ذره‌ای تردید به جا نگذاشته که عمر رژیم اسد به پایان رسیده است. و دیر و زود شدنش ناشی از نفاقی است که بعضی از رژیمهای عربی چون الجزائر و سودان و رژیم جمهوری اسلامی، روسیه و چین در برابر ملت سوریه اعمال می‌کنند.

January 6, 2012 02:54 PM

زير ذره بين


zireh.bmp

ايران و خاورميانه در هفته اي كه گذشت

Zarreh_Bin_06-01-2011.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با مانور ولايت -۹۰ وتهديدهاي تو خالي جمهوري ولايت فقيه٬ وناكام ماندن رژيم براي جلوگيري از سقوط ارزش ريال٬ و رقابتهاي دروني ميان گروههاي حاكم٬ وتحولات سوريه وادامه كشتار تظاهركنندگان از سوي دولت اسد٬و ... پاسخ ميدهد . ۰۶/۰۱/۲۰۱۲

Download file

January 6, 2012 02:45 PM

راديو فرانسه


Radio_France_Farsi_1.jpg

اعتراف مقتدا صدر به مرتبط بودن گروه شورشی "عصائب اهل الحق" با جمهوری اسلامی ایران

fa-alalam1319877468.jpg

خبرگزاری فرانسه در گزارشی از نجف ضمن مخابرۀ سخنان مقتدا صدر یادآور می شود که گروه شیعی افراطی "عصائب اهل الحق" در سال ٢٠٠٤ از "جیش المهدی"، شاخۀ نظامی جنبش تحت رهبری مقتدا صدر، جدا شده است.
این نخستین باری است که مقتدا صدر که خود با جمهوری اسلامی ایران پیوندهائی دارد به ارتباط داشتن گروه "عصائب اهل الحق" با ایران اعتراف می کند. آمریکا از سال ها پیش جمهوری اسلامی ایران را به پشتیبانی از گروه های شورشی شیعه در عراق از جمله گروه "عصائب اهل الحق" متهم کرده است ولی تهران همواره این اتهام را رد کرده است. این گروه که از جمله در ربودن یک انگلیسی در سال ٢٠٠٧ و کشتن محافظان او دست داشته است در روز دوشنبۀ گذشته اعلام کرد قصد دارد از مبارزۀ مسلحانه دست برداشته و به روند فعالیت سیاسی در کشور بپیوندد. مقتدا صدر در پاسخی کتبی به یکی از هواداران خود نوشت از کسانی که در جمهوری اسلامی ایران به این گروه می رسند خواسته است نام گروه را عوض کنند و در رهبری آن تغییراتی دهند اما این افراد درخواست او را رد کرده اند.رهبری این گروه را دو برادر به نام های لیث و قیس الخزعلی بر عهده دارند. مقتدا صدر افزود این گروه اکنون سلاح هائی را که با آن افراد درستکار و شرافتمندی را به قتل رسانده اند بر زمین گذاشته اند تا به روند سیاسی بپیوندند. مقتدا صدر این گروه را به کشتن افراد پلیس و ارتش عراق و یک نمایندۀ جنبش تحت رهبری خود در پارلمان عراق متهم کرد.(گفتگوباعليرضا نوري زاده )


January 6, 2012 01:36 AM

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

چهارشنبه ۰۴/۰۱/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:
Download file

تصوير بخش دوم :
Download file

صدا: بخش نخست :
Download file

صدا: بخش دوم
Download file

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg

سه شنبه ۰۳/۰۱/۲۰۱۲

تصوير بخش يك:
Download file

تصوير بخش دوم :
Download file

صدا: بخش نخست :
Download file

صدا: بخش دوم
Download file


تفسير هفته


New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

سالي كه رفت ٬ سال پيروز از راه ميرسد .

Download file

راديو فرانسه


Radio_France_Farsi_1.jpg
ناظران اتحادیۀ عرب برای بازدید از ویرانه های شهر "حمص" وارد این شهرشدند
tag_reuters_26.jpg

گفتگوي لادن فيروز بخت با علی رضا نوری زاده، روزنامه نگار و مدیر مرکز مطالعات ایران و عرب در لندن .
دکتر علی رضا نوری زاده، روزنامه نگار و مدیر مرکز مطالعات ایران و عرب در لندن در خصوص وظایف ناظران اتحادیه عرب، به رادیوی بین المللی فرانسه گفت: این بستگی دارد که این وظایف را از زبان چه گروهی بشنویم، اگر از زبان دبیر کل اتحادیه عرب و معاونش آقای بن حلّی باشد، می گویند که این هیئت وظیفه اش این است که به سوریه برود و در آنجا نظارت کند که هیچ نیروی مسلح نظامی در خیابانها نباشد و مردم آزادانه در خیابانها بتوانند ابراز نظر کنند، دسترسی به همه جا داشته باشند و هر لحظه که اراده کنند، بتوانند بدون اطلاع قبلی به هر کجا بروند و فقط ناظران امنیتی سوریه آنها را، برای تامین امنیت، همراهی نمایند، مطبوعات و رادیو و تلویزیونها بتوانند آزادانه فعالیت کنند و گزارشها را پوشش دهند و ...

با هر کسی که علاقمند بودند بتوانند صحبت کنند، اما نوع برداشتی که سوریها دارند بکلی متفاوت است. آنها می خواهند که از این هیئت استفاده کنند برای اینکه پرونده خونین خود را پاک کنند و یا سبک تر کنند. بنابراین همین امروز، وقتی که هیئت تصمیم می گیرد که به محل رویاروئی ها و درگیریها برود، در میدان «خالدیه» در شهر حمص، جمعیت عظیمی از مردم جمع می شوند و به گفته شاهدان حتی تا دقایقی قبل از ورود هیئت نیروهای سوری به بمباران منطقه و دستگیری مردم و کشتن آنها ادامه می دادند.

این تحلیلگر سیاسی، در پاسخ به این پرسش که در نهایت این امکان به ناظران اتحادیه عرب داده خواهد شد تا مطابق با طرح، ماموریت خودشان را انجام دهد، گفت: دولت سوریه موظف است تا دست کم این امکان را فراهم آورد که ناظران سیاسی بتوانند به محل برگزاری تظاهرات بروند و تظاهرات را مشاهده کنند. هر لحظه به جمعیت حاضر در میدان خالدیه اضافه می شود، این بدان معناست که به محض اینکه مردم نخستین نشانه ها از عقب نشینی دولت را مشاهده کردند که مجبور شد ناظران را به شهر راه دهد، بلافاصله به میدان خالدیه آمدند، تا جائیکه برپایه گزارشهای رسانه های عرب زبان هر لحظه به وسعت تظاهرات افزوده می شود. مطابق گفته های برخی از مخالفان رژیم بشار اسد، این وضعیت در نقاط دیگر نیز تکرار می شود، چون این هیئت سه قسمت شده است : یک قسمت به «ادلب» رفته است و یک گروه نیز به «درعا»، جائی که تظاهرات 9 ماه پیش از آنجا آغاز شد. بنابراین شرایط اکنون به گونه ای است که دولت سوریه در یک وضع ویژه ای قرار گرفته است، اگر مخالفت کند، اتحادیه عرب گفته است به محض اینکه نقضی در عهد دولت سوریه ببیند، پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل محول خواهد کرد.

دکتر علی رضا نوری زاده در خصوص واکنش اپوزیسیون به حضور گروه ناظران اتحادیه عرب در سوریه خاطرنشان کرد: در ابتدا اپوزیسیون از این مسئله استقبال کرد، البته با وجود بدبینی برخی افراد، در ابتدا اپوزیسیون در مجموع موافق بود و آن را یک نشانه پیشرفت می دانست و معتقد بودند که نشان دهنده آن است که رژیم عقب نشینی کرده است. ولی این تعلل اتحادیه عرب، باعث شد که دست کم 400 تن کشته شوند و این است که مردم سوریه در داخل این طرح را «طرح خودکشی» نامگذاری کرده بودند. از آن زمان به بعد بود که مواضع اپوزیسیون تغییر کرد و از جمله «شورای ملی» به شدت این طرح را مورد انتقاد قرار دادند.

December 30, 2011 08:21 PM

تفسير خبر


Tafssir_Khabar.jpg

در برنامه امشب تفسير خبر٬ دكتر عليرضا نوري زاده٬ و دكتر محسن سازگارا به پرسشهاي بيژن فرهودي٬ در رابطه با تهديد مقامات رژيم جمهوري ولايت فقيه به بستن تنگه هرمز٬ و مانور نيروي دريائي رژيم٬ واظهارات سخنگوي ناوگان پنجم آمريكا در قبال تهديد به بستن تنگه هرمز٬ وانتخابات آينده مجلس٬ و ....پاسخ دادند. ۳۰/۱۲/۲۰۱۱

تصوير دانلود:

لينك:

صدا: