Thursday, November 17, 2011

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg


پنجشنبه ۱۷/۱۱/۲۰۱۱

تصوير بخش يك:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg


چهار شنبه ۱۶/۱۱/۲۰۱۱

تصوير بخش يك:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

زير ذره بين

zireh.bmp

ايران و خاورميانه در هفته اي كه گذشت

Zarreh_Bin_11-11-11.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با گزارش آژانس بين المللي نيروي اتم در مورد فعاليتهاي نظامي رژيم جمهوري ولايت فقيه٬ وگزارش احمد شهيد گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد٬ و ادامه درگيريها ميان احمدي نژاد و طرفداران علي خامنئي٬ و... پاسخ ميدهد . ۱۱/۱۱/۲۰۱۱

Download file

راديوزمانه

zamaneh-1.gif

از انفجارهای مرکز موشک های شهاب تا مرگ مشکوک احمد رضایی
80792f34-b9d8-49da-b4a9-ac218085495e_mw800_smoshak.jpg

گفت و گو با علیرضا نوری زاده
ایرج ادیب‌زاده

سه روز پس از انفجار بزرگ در پادگان مدرس، متعلق به یگان موشکی سپاه پاسداران، اطلاعات رسیده هم‏چنان ناهم‏خوان هستند و همین نکته موجب شک و تردیدها و گمانه‏زنی رسانه‏ها شده است. پرسش روز این است: این انفجارهای تکان‌دهنده، آنطور که مسئولان سپاه می‌گویند تصادفی بوده و ناشی از بی‌احتیاطی؟ یا آنطور که مجله آمریکایی تایم نوشته تصادفی نبوده است؟ آیا برخی سازمان‌های خارجی در آن دست داشته‌اند یا عواملی از داخل خود سپاه به این کار دست زده‌اند؟...

Download file

مرکز این انفجار بزرگ، ساعت یک بعدازظهر روز شنبه، بیست و یکم آبان (دوازدهم نوامبر) در حومه غربی تهران بود و بخش وسیعی از شهر تهران را لرزاند.
برخی از منابع این رویداد را ناشی از انفجار موشک‏ها توصیف کرده‏اند، اما مسئول روابط عمومی سپاه، رمضان شریف، ‏آن را امری تصادفی در جریان حمل و نقل مهمات از انبارها توصیف کرده است.

در این رویداد بیش از ۱۷ نفر از اعضای سپاه پاسداران، از جمله حسن تهرانی مقدم، فرمانده نیروی موشکی سپاه پاسداران کشته شدند و بیش از ۴۰ نفر از اعضای سپاه پاسداران مجروح شدند. مسئولان، یک کمیته‏ی اضطراری بحران، برای کنترل اوضاع تشکیل داده‏‏اند. سگ‏های زنده‏یاب نیز به منطقه اعزام شده‏اند.

سایت "تابناک" ارگان محسن رضایی، دبیر تشخیص مصلحت نظام، کشته شدن حسن تهرانی مقدم، فرمانده نیروی موشکی سپاه در این انفجارها را ضایعه‏ای برای سپاه پاسداران و قدرت دفاعی کشور توصیف کرده و نوشته است: "او همیشه خود را برای حمله‏ی احتمالی آمریکا آماده می‏کرد."

در گفت‌وگویی با علیرضا نوری‏زاده، روزنامه‏نگار، نویسنده و کارشناس سیاسی، از او پرسیده‌ایم: ارزیابی شما از این رویداد چیست؟

علیرضا نوری‏زاده: نکته‏ای که به نظر من باید به آن توجه داشت، این است که درست یک سال و یک ماه پیش، یعنی در روز بیستم مهرماه ۱۳۸۹ در ساعاتی تقریباً نزدیک به ساعات انفجار ملارد، در پادگان "امام‏ علی" خرم‏آباد هم انفجارهایی رخ داد که در ابتدا مدعی شدند زاغه‏های مواد منفجره موقع انتقال این مواد آتش گرفته و باعث کشته شدن تعدادی شده‏ که آن تعداد نیز به تناوب از هشت و پنج و ده و… شروع شد. ولی در روز تشییع جنازه، ظاهراً چهل و چند جسد را تشییع کرده بودند. همین‏طور در شهرهای مختلف اطراف و هم‏چنین در تهران نیز اجسادی از اعضای سپاه تشییع شده بودند.
در آن‏جا بعد آشکار شد که این انفجارها در زاغه انفجاری نبوده، بلکه در بزرگ‏ترین انبار موشکی سپاه اتفاق افتاده که موشک‏های شهاب ۳ و سجیل در آن ذخیره شده بودند. یعنی در نقطه‏ای که از نظر مسافت جغرافیایی، نزدیک‏ترین نقطه به اسراییل به شمار می‏آید؛ نیز نوع مسافت که امکان می‏دهد موشک‏های ایرانی بالستیک در ارتفاع مشخصی پرواز کنند و در بسیاری از آن حدود نیز رادارها نتوانند آن‏ها را شناسایی کنند.

بنابراین پادگان امام‏ علی خرم‏آباد انتخاب شده بود که در صورت درگیری موشکی بین ایران و اسراییل، موشک‏ها از آن‏جا شلیک بشود. به همین دلیل نیز آن‏طور که بعدها توسط افرادی از سپاه که در آن‏جا بودند و خارج شده بودند عنوان شده بود، تعداد موشک‏ها بیش از ۱۵۰ موشک بوده که در آن انفجار از بین رفته است.

حادثه‏ای که در روز شنبه رخ داد، شباهت‏های آشکاری با حادثه خرم‏آباد دارد. در خرم‏آباد گفته شد که عواملی این انفجار را انجام دادند. حال این عوامل در درون خود سپاه بودند یا بیرون از آن، به هرحال عواملی بودند که موفق شده بودند مراکز پنهان سپاه را که موشک‏ها در آن انبار شده بودند، بمب‏گذاری کنند. بعد از طریق کنترل از راه دور، این بمب‏ها را در زمانی که سربازها و افسرها آماده می‏شدند تا برای نماز ظهر به مصلای پادگان بروند، منفجر کردند. به همین دلیل هم تلفات انسانی در آن بخش انبارها زیاد بود، ولی در سطح پادگان زیاد نبود، چون اغلب سربازها و افسران بیرون ساختمان‏ها بودند و برای نماز می‏رفتند. به همین خاطر هم تعداد کشته‌شدگان، آن‏چنان که برخی به آن اشاره کرده بودند، نبود.

در مورد ملارد فرق می‏کند. چون این حادثه بعد از ساعت یک رخ داده بود. یعنی این حادثه در واقع پس از آن‏که افسران و سربازان نماز را خوانده و نهارشان را خورده بودند و به مراکز خودشان بازمی‏گشتند، رخ داد.

نکته دوم این است که حرف‏های ضد و نقیض مسئولان نظام، خود نشان‏دهنده‏ی آن بود که در این مورد نمی‏دانند چه کنند. حسین گروسی، نماینده شهریار، ازجمله کسانی بود که در آغاز از وقوع دو انفجار سخن گفت. برخی دیگر از خبرگزاری‏های داخل ایران هم از دو انفجار خبر دادند. جالب این است که خبرگزاری مهر که مرتبط با سازمان تبلیغات اسلامی است و ارتباط نزدیکی با دستگاه‏های اطلاعاتی دارد، ابتدا از انفجار یک پمپ گاز در منطقه شهر قدس شهریار سخن گفت، ولی بلافاصله آقای شهیدی، مسئولی از شرکت تولیدات نفت و گاز، این مسئله را تکذیب کرد.

به این ترتیب می‏بینیم هماهنگی‏ای وجود ندارد تا اواخر بعدازظهر که در آن زمان، رمضان شریف سخنگوی سپاه می‏آید و او هم در ابتدا به ۲۷ کشته اشاره می‏کند و باز هم او در ساعاتی بعد، تعداد کشته‏گان را ۱۷ نفر ذکر می‏کند و بعد منابع دیگری ۱۵ و ۱۶. به این ترتیب، می‏بینیم که این سرگشتگی هم‏چنان ادامه دارد.

بعد هم می‏گویند که زاغه مهمات پادگان بیدگنه منفجر شده، در حالی‏که نوع انفجار، رسیدن صدای انفجار به تهران، شکسته شدن شیشه‏های ساختمان‏ها در مجتمع اکباتان، به صدا درآمدن دزدگیر اتومبیل‏ها حتی در مناطقی مانند نازی‏آباد در جنوب تهران و هم‏چنین غباری که بر فراز منطقه بالا رفت و در تهران هم دیده می‏شد، همه نشان‏دهنده‏ی آن هستند که این انفجار، یک انفجار عادی نبوده است.
این است که به گمان من، یک بار دیگر، آن‏هایی که رژیم جمهوری اسلامی دشمن می‏داند، حال کشور خارجی بودند یا گروه‏ها و یا عواملی دیگر، موفق شدند به داخل یکی از مهم‏ترین مراکز موشکی نظام که گفته می‏شود بیش از ۲۰۰ موشک در آن‏جا ذخیره شده است، رخنه کنند و این انفجار مهیب را انجام بدهند.

این اتفاق سه روز بعد از آن رخ داد که آقای خامنه‏ای در ضمن سان دیدن از رژه نیروهای سپاه و گروهی از نیروهای ارتش، اعلام کرد که با قاطعیت و قدرت آماده است توی دهان دشمنان بزند، آن‏ها را خرد کند و جمهوری اسلامی بسیار قدرتمند است.
به گمان من، این پیامی بود برای آقای خامنه‏ای که چندان قدرتمند هم نیستید. دیروز دانشمندان اتمی‏تان را کشتند و امروز مراکز موشکی‏تان منفجر می‏شود.

در مورد همین مسئله ضد و نقیض‌گویی مسئولان جمهوری اسلامی که به آن اشاره کردید، خبرهای دیگر حاکی از جلوگیری از ورود مأمورین سازمان آتش‏نشانی به محل حادثه و هم‏چنین انتقال سریع مجروحان این حادثه از بیمارستان‏های مختلف به بیمارستان سپاه پاسداران بوده‏ است. خیابان‏های اطراف پادگان هم هم‏چنان بسته‏اند. این پنهان‏کاری و ضدو نقیض گویی هم به دلیل آن است که علت اصلی انفجارها و خبرهای واقعی گفته نشود؟

بدون تردید! مثلاً در ارتباط با آقای حسن فتحی، ایشان روزنامه‏نگاری است که در عمل‏کرد و سخن‏گفتن‏اش نشان داده، بسیار انسان محتاطی است و به‏هیچ روی کارمند بی‏بی‏سی یا خبرنگار بی‏بی‏سی نبوده است، بلکه روزنامه‌نگار معروفی است که برای روزنامه‏های مختلف، ازجمله روزنامه اطلاعات مطلب می‏نوشته و بیشتر هم در مورد مسائل خاورمیانه قلم می‏زده است.

یکی از دلایلی که بی‏بی‏سی با وی صحبت کرده، می‏تواند این باشد که آقای فتحی در آن منطقه- محل انفجارها- دارای حق آب و گل است و یکی از بستگان بسیار نزدیک‏اش در آن‏جا چاپخانه دارد. خود ایشان هم به آن منطقه رفت‏وآمد می‏کند و به احتمال زیاد، فتحی به چشم شاهد این نوع اعمال بوده است؛ مانند جلوگیری از ورود تیم‏های نجات و فقط اجازه دادن به یک دسته‏ از تیم‏های نجات متعلق به سپاه پاسداران به محل حادثه و همین‏طور جلوگیری از ورود ماشین‏های آتش‏نشانی تا زمانی که ماشین‏های خود سپاه وارد بشوند.

به این ترتیب، وقتی بین خودی و غیر خودی خط‏کشی کردند و گفتند که حق ورود فقط مال خودی‏هاست، نشان‏دهنده اهمیت این مرکز و همین‏طور ابعاد تلخ و دردناک این حادثه بوده است. بنابراین سپاه تمام تلاش‏اش را می‏کند که از انتشار اخبار واقعی مربوط به میزان تلفات، میزان مجروحان و همین‏طور تجهیزاتی که به آتش کشیده شده است، خودداری کند، اما امروز به برکت اینترنت و رادیو تلویزیون‏های خارج، مردم از تمام جزییات باخبرند.

یک روز پس از انفجار روز شنبه در شهرستان ملارد در غرب تهران، خبر مشکوک دیگری هم منتشر شد مبنی بر مرگ مشکوک فرزند محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در دوبی. یک مقام پلیس دوبی گفته است که او احتمالاً خودکشی کرده است. خبر دیگری مرگ او را در اثر برق‏گرفتگی اعلام کرده است. پلیس دوبی اما گفته که او را با مچ دست‏اش بریده پیدا کرده است. آخرین خبرها نشان می دهد که جسد وی سه روز در اتاق هتل بوده است. در این مورد، شما چه نظری دارید؟

من احتمال خودکشی مرحوم احمد رضایی را بسیار زیاد می‏دانم. به جهت این‏که نگاهی به زندگی و سرنوشت این جوان، نشان‏دهنده روح ناآرام و وضع روحی اوست. در طول سال‏های اخیر ما شاهد موضع‏گیری‏های عجیب و غریب و مختلف از وی بودیم.

آن‏چه جالب است، نوع انعکاس خبر در سایت تابناک، متعلق به آقای محسن رضایی است. در آن سایت آمده بود که "هم‏زمان با شهادت یاران جبهه محسن رضایی، فرزندش به مرگ مشکوکی درگذشت". این خبری دوپهلو بود و معمولاً تابناک خبرهای‏اش را همین‏طوری چاپ نمی‏کند و حتماً پشت آن قضیه خبری هست. بنابراین این‏که آقای رضایی خواسته به شکلی این دو را به هم ربط بدهد، نمی‏دانم نشانه چیست؟! آیا خواسته بگوید که پسرش را هم دست‏های پنهانی از بین برده‏اند؟ اما من گمان نمی‏کنم.

آقای احمد رضایی یک روز تمرد کرد و علیه نظام عصیان کرد. آمد بیرون و خیلی ساده به کنسول‏گری آمریکا در دوبی رفت، ویزا گرفت و به آمریکا رفت و بعد از طریق چند برنامه رادیو- تلویزیونی علیه رژیم موضع گرفت. کار بر پدرش آن‏چنان سخت شد که ایشان همسرش را فرستاد و تقاضا کرد که پسرش برگردد. وقتی بازنگشت، از مرحوم آقای هژبر یزدانی کمک گرفت و هژبر هواپیمای شخصی فرستاد و پسر را به کاستاریکا برد. مدتی در آن‏جا درس خواند و بعد هم به ایران برگشت، ولی نتوانست در ایران بماند و مجدداً از کشور خارج شد. این‏بار در بیرون ازدواج کرد، با خانمی که شهروند آمریکا بود. او هم موفق شد شهروندی آمریکا را دریافت کند. به همین دلیل هم روزنامه‏های امارات از مرگ یک شهروند آمریکایی سخن گفته‏اند.

من فکر می‏کنم که احمد رضایی زیر فشارهای شدید قرار داشت و این که به او اجازه بازگشت دوباره به ایران داده نشد. حتی معروف است که آقای احمدی‏نژاد گفته بود که اگر پایش برسد به ایران، در فرودگاه دستگیر می‏شود، به‏خاطر مطالب نادرست و ناجوانمردانه‏ای که در جریان انتخابات علیه ایشان و نزدیکان‏شان منتشر کرده بود.

بنابراین من فکر می‏کنم که او به نقطه‏ای رسیده بود که دیگر زندگی برایش امکان‏پذیر نبود و این است که در اتاق شماره‏ ۲۳ طبقه‏ ۱۸ هتل گلوریا، به زندگی خودش خاتمه داد.

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg


سه شنبه ۱۵/۱۱/۲۰۱۱

تصوير بخش يك:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

راديو فرانسه

Radio_France_Farsi_1.jpg

انفجار در ملارد ٬ يك حادثه يا يك خرابكاري ؟

2011-11-14T115002Z_1052587691_GM1E7BE1JBK01_RTRMADP_3_IRAN-BLAST-FUNERAL.jpg

نوشتۀ رحمت قاسم بیگلو

همانگونه که درخبرها آمده بود، درجریان یک انفجار مهیب درحومه ی شهرستان کرج حداقل هفده نفر، ازجمله یک فرمانده عالیرتبه ی سپاه پاسداران جان خود را ازدست دادند . درساعات اولیه انفجار شمارقربانیان بیست و هفت نفراعلام شده بود. درخبرها گفته شده است که سردار پاسدار سرتیپ ، حسن تهراني مقدم، رئیس خودکفائی سپاه درواقع بنیانگذار صنایع موشکی جمهوری اسلامی بوده است. یکی ازفرماندهان سابق سپاه گفته است "حسن تهرانی مقدم، بنیادگذارسامانه موشکی سپاه، درحال کسب آمادگی بیشتربرای مقابله با تهدیدات اخیرجان خود را ازدست داده است". بنابرگزارش ها، اجساد قربانیان انفجار روزشنبه، امروز درتهران با حضور رهبر، و شمار زیادی از مقامات کشوری و لشگری جمهوری اسلامی، به خاک سپرده شدند. دراین حال، گمانه زنی ها درمورد منشاء انفجار وعوامل و دلایل احتمالی آن، همچنان درداخل و خارج ازایران مورد بحث محافل سیاسی و مطبوعاتی قرار دارد.
دکترعلی رضا نوری زاده، روزنامه نگار، دست عوامل خارجی را درانفجار روزشنبه می بیند. به سخنان دکتر نوری زاده در لندن.گوش کنید:

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري


shahyad-23.jpg


دوشنبه ۱۴/۱۱/۲۰۱۱

تصوير بخش يك:
Download file

تصوير بخش دوم :
Download file

صدا: بخش نخست :
Download file

صدا: بخش دوم
Download file

تفسير خبر

Tafssir_Khabar_21-10-2011.jpg

در برنامه امشب تفسير خبر٬ بيژن فرهودي از صداي آمريكا در گفتگوبا ميهمان ثابت جمعه ها دكتر عليرضا نوري زاده٬ و دكتر محسن سازگارا مهمترين مسائل هفته ايران ٬ از جمله گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي ٬ مطرح شدن خطر حمله نظامي به ايران ٬ گسترش نزاع بين اصولگرايان و متهم شدن خاندان لاريجاني به سوء استفاده كلان مالي و ... رادر ميان ميگذارد . ۱۱/۱۱/۲۰۱۱
صدا:

لينك :

دان لود :

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg


جمعه ۱۱/۱۱/۲۰۱۱

تصوير بخش يك:

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند...

سه شنبه 1 تا جمعه 4 نوامبر
1 ـ توهم حمله نظامی آمریکا به خانه پدری (و آنطور که گاردین خبر داده است با همکاری بریتانیا) همراه با نمایشات نظامی اسرائیل در هفته گذشته، کار را به جائی رساند که نه فقط جمهوری ولایت فقیه بلکه حتی بعضی از مخالفان رژیم در پرتو این وهم موضع‌گیری کردند و برای کوبیدن رقیبان خود مدعی شدند شماری به تشویق آمریکا برای حمله به ایران پرداخته‌اند و باید هرچه زودتر جلوی حمله نظامی را گرفت و... تو گوئی آمریکا و اسرائیل منتظر نشسته‌اند که چهار تا و نصفی همکار سابق رژیم چه می‌گویند تا بر اساس توصیه های آنها وارد کارزار شوند.

پرداخت استراتژی جنگ، بستری مناسب می‌خواهد که این بستر در ایران امروز فراهم نیست. پس آنها که می‌کوشند جنگ را به‌عنوان واقعیتی زمانبندی شده تصویر کنند خواسته یا ناخواسته در دست رژیم بازی می‌کنند. رژیم هر دو سه ماه یکبار با اضافه و کم کردن آلیاژ فلزات مرکبی که در ساخت موشکهایش به کار می‌رود، دستاوردهای خود را در عرصه ویرانی و مرگ جشن می‌گیرد. نباید انتظار داشته باشیم که در مملکت نایب امام زمان، دستاوردهای پزشکان و ریاضیدانان و ادیبان و فلاسفه و حتی مهندسان و معماران و... با افتخار اعلام شود. اینجا کشور امام زمان است و جنگ جنگ تا ویرانی کامل، فلسفه پیدایش و بقای این رژیم است. در مانورهای نظامی رژیم می‌بینیم که روی بدنه موشکها مرگ بر اسرائیل و آمریکا و امحای اسرائیل و... نوشته شده است. شما اگر یک شهروند اسرائیلی بودید که در پرتو دمکراسی در کشورتان می‌توانستید حزب حاکم را از دایره قدرت بیرون اندازید با مشاهده نمایشات رزمی رژیم ولایت فقیه چه می‌کردید؟ آیا جز این بود که بر دولت فشار می‌آوردید تا هرچه زودتر، تا فاجعه‌ای به‌بار نیامده شرّ این دشمن خطرناک را از سرش کم کند؟ با اینهمه 42 درصد از اسرائیلی‌ها مخالف جنگ می‌باشند. آن روزی که این نسبت به 60 درصد برسد هر دولتی در اسرائیل روی کار باشد اقدام نظامی علیه ایران را در دستور کار قرار خواهد داد.
از سوی دیگر آمریکا برای به زانو در اوردن رژیم راههای بسیاری پیش رو دارد که یکی از آنها، ـ جلوگیری از فروش نفت ایران ـ قادر است رژیم را بدون شلیک گلوله‌ای از پای در آورد.
در عین حال آمریکا در حال بیرون بردن نیروهای خود از عراق است (البته یادمان باشد که بین 15 تا 25 هزار نظامی و غیرنظامی آمریکائی به عنوان دیپلمات، کارشناس، مستشار و مربی نظامی و امنیتی در عراق می‌مانند) در چنین شرایطی آمریکا به دنبال حمله نظامی به ایران نیست. اما هر نوع حمله نظامی به ایران، حتی در روالی محدود و منحصر به تأسیسات اتمی، فقط می‌تواند عمر رژیم را طولانی کند و رژیم در حال سقوط بشار الاسد را نجات دهد. نه اوباما از چنین واقعیتی غافل است و نه اسرائیل. پس اگر راستهای اسرائیل و در راسشان وزیر خارجه لیبرمن بتوانند ژنرالها را راضی به زدن ضربه‌ای به ایران کنند باید مطمئن بود راستهای تل‌آویو نه سقوط بشار الاسد را طالبند و نه سرنگونی جمهوری ولایت فقیه را. شعارها و تهدیدهائی که در 6 سال اخیر از سوی رژیم، اسرائیل را نشانه رفته است، بزرگترین خدمت به دست راستی‌ها و سنگین‌ترین ضربه‌ها را برای ملت فلسطین به همراه داشته است. به مناسبت عید قربان پیامی برای ابومازن رئیس دولت خودمختار فرستادم و پیروزی او را در عضویت یافتن دولت فلسطین در یونسکو نیز تبریک گفتم. پاسخ او بسیار دلنشین بود خاصه وقتی اشاره می‌کرد، بهار عربی که به خانه‌های ما آمده هدیه ملت ایران به ما بوده است. انتفاضه سبز به ملتهای ما یاد داد با دست خالی می‌توان به جنگ دیکتاتورهای فاسد و خونریز رفت و پیروز شد.
جنگ در یک صورت دیگر هم می‌تواند واقعیت پیدا کند، زمانی که جنبش بار دیگر احیا شود، رژیم مثل بشار دست به کشتار وحشیانه مردم بزند، مردم هرروز شعار دخالت خارجی را سر دهند و سران جنبش در داخل و نه خارج کشور مستقیما از شورای امنیت خواستار محاصره آسمان و دریا شوند و... در آن صورت اگر وتوی روسیه و چین در میان نباشد (که خواهد بود) می‌توان انتظار داشت که نوعی عملیات نظامی علیه تاسیسات اتمی، نظامی و امنیتی رژیم انجام گیرد. یادمان نرود که سوریها روزی سی چهل کشته می‌دهند، خواستار دخالت ناتو هستند و رهبران اوپوزیسیون هم با مردم همصدا می‌باشند با اینهمه دبیرکل ناتو همین چند روز پیش در طرابلس اعلام کرد هیچگونه طرحی برای انجام عملیات نظامی علیه رژیم سوریه در دستور کار ناتو قرار ندارد.
بنابراین دوستان عزیز، سینه چاک ندهید و زیاد هیزم بر آتش رژیم نریزید، حضرات در روضه خوانی استادند و نیاز به روضه عاشورا برای وطن در شرف ویران شدن به دست آمریکای جهانخوار و اسرائیل صهیونیست، ندارند. بار دیگر می‌گویم حمله‌ای در کار نیست. رژیم طرح کشتن سفیر سعودی را با همه احمقانه بودن طرح در دستور کار داشت و قرار هم نبود دست پنهانش در این جنایت دیده شود و همانطور که قبلا نوشتم شعبه‌ای از القاعده ظاهرا قرار بود اعلامیه پذیرش مسئولیت را بر عهده گیرد. آمریکا نیازی به بهانه برای حمله به ایران ندارد. 32 سال پیش همان گروگانگیری مشروع‌ترین زمینه را برای حمله به ایران فراهم کرده بود. بعد کشتارهای لبنان، گروگانگیری شهروندان، طراحی و یا مشارکت در قتل دیپلماتها در پاکستان و... طرح تروریستی انفجار در برجهای مسکونی الخبر سعودی و مسؤولیت مستقیم در قتل حداقل نیمی از کشته شدگان آمریکائی در افغانستان و عراق، برای توجیه هرنوع عمل نظامی کفایت می‌کرده است و واشنگتن نیازی به پرونده‌سازی نداشته و ندارد. اصولا نگاه دولت آمریکا به ملت ما متفاوت از نگاهش به هر سرزمین اسلامی دیگر است. من هر بار با مسؤولی آمریکائی صحبت کرده‌ام، نه یکبار بلکه چندین بار منظره چهره‌های اشک‌آلود و شمعهای میدان محسنی در فردای جنایت 11 سپتامبر را به نشانه همدلی و دوستی مردم ایران با ملت آمریکا یادآور شده‌اند. در عین حال تا آنجا که می‌دانم احمد چلپی‌های ایرانی نزد مقامات آمریکائی اعتبار و منزلتی ندارند.

دوشنبه در بیت چه گذشت؟
شامگاه دوشنبه، درست یکروز پیش از استیضاح شمس‌الدین حسینی وزیر دارائی، احمدی‌نژاد نزد ولی فقیه رفته بود. (اینها را برپایه گزارشی بسیار دقیق و فشرده از منبعی که همیشه درست می‌گوید می‌آورم) رئیس جمهوری منتخب سیدعلی آقا، خیلی صریح تهدید کرده بود اگر حسینی معزول شود من پرونده کثافتکاریهای آل لاریجانی و هاشمی شاهرودی و رئیس دفتر حضرتعالی محمدی گلگایگانی و آقازاده‌اش داماد محترم جنابعالی، آقای حداد عادل و ولایتی و الباقی اهل بیت را همانجا در مجلس رو می‌کنم تا مردم مستقیما از رادیو بشنوند. خامنه‌ای بلافاصله دستور داده بود سران سه قوه جمع شوند و به علت سفر رئیس دفترش به مکه، اصغر حجازی را مامور کرده بود در جلسه حاضر شود. به علت تنگی وقت این جلسه سه شنبه بعد از جلسه صبح و در فاصله دو ساعته ناهار و نماز انجام گرفت و در نتیجه، لاریجانی جلسه عصر را کوتاه کرد و شخصا سرو ته قضیه را با معذرت خواهی جناب وزیر به هم آورد.
این نکته گفتنی است که احمدی‌نژاد در آن سه روزی که وزارت اطلاعات را بعد از عزل محسنی اژه‌ای در دست داشت، آنقدر سند خارج کرد که به قول بقائی معاونش در یک نشست با چند تن از روزنامه‌نگاران طرفدار دولت، اگر بخواهد، بالا و پائین رژیم را به آتش خواهد کشید. بالاتر از این، اطلاعات دقیقی در دست است که تحفه آرادان از طریق یکی از وابستگان خود اسرار طرح قتل سفیر سعودی و هویت منصور ارباب سیر و همدستش غلامعلی شکوری سرهنگ سپاه قدس و رنیس دفتر اطلاعات سپاه در کاراکاس را به دست آمریکائیها رسانده است. اقای خامنه‌ای به خوبی دریافته است که احمدی‌نژاد، شرم حضور خاتمی و ادب موسوی و ملاحظه‌کاری رفسنجانی را ندارد. دهان که باز کند همان بچه جنوب شهری می‌شود که خواهر و مادر سرش نمی‌شود. در عین حال ولی فقیه چگونه می‌تواند مردی را که می‌گفت از برادر به او نزدیکتر است و افکارش حتی از نقطه نظرهای هاشمی ـ رفسنجانی ـ نیز با آراء و مواضع او انطباق بیشتری دارد به‌جنگ بطلبد. آنچه خامنه‌ای می‌خواهد یک احمدی‌نژاد مطیع و آرام در زمان باقیمانده از ریاست اوست. جناب پرزیدنت اما به این راحتی تن به نوکری نمی‌دهد، بنابراین جدال در انتخابات مجلس دیدنی خواهد بود. چنانکه هفته ها و ماههای در راه، وقت پرده‌دری‌های دو طرف است.

شنبه 5 تا دوشنبه 7 نوامبر
از همه آن کتابهائی که همراه با همه زندگی و خانه‌ام در خانه پدری مصادره شد، چند کتاب خطی و چاپ سنگی و یک تاریخ ادبیات کلاس پنجم دبیرستان قبل از شهریور 20 به لطف یکی از مأموران کمیته خیابان وزرا برایم به جا مانده است. تاریخ ادبیات متعلق به مرحوم پدرم است و در صفحه داخل جلد سه دوست هریک نام خویش را با جوهر سبز به خطی خوش نوشته‌اند. نورالدین نوری زاده، حسنعلی صارم کلالی، احمد مهدوی دامغانی. پدرم نخستین آنها بود که دو یارش را تنها گذاشت و هنوز به پنجاه نرسیده خاموش شد.
شاد بودم که سایه آن دو دیگر برسرم است. استاد بزرگوارم دکتر احمد مهدوی دامغانی، و ملی مرد همدل و همراه زنده یاد داریوش فروهر، حسنعلی خان صارم کلالی در خراسان و این آخریها تهران. بانوی نازنینش همیشه می‌گفت دل حسنعلی به صدای تو خوش است. و وقتی خودش برای دیدن فرزندان به خارج آمد و صدای زنگدارش در گوشم طنین انداخت که علی جان! حس کردم که هنوز پدر دارم. حالا هوشنگ کردستانی یار و همراه او در سالهای پیش از انقلاب می‌گوید حسنعلی خان هم رفت. به استادم دکتر مهدوی دامغانی چه بگویم که یاران موافقش یکان یکان رفتند. به بانو چه بگویم و به حمیرا و دیگر فرزندان و نوادگانش... تنها می‌توانم بنویسم «بزرگا مردی بود از اهل خراسان که هیچگاه سر از عشق به ایران و نهضت ملی و پیر احمدآبادی و... برنداشت. راست قامت بود و راست قامت رفت.»

حج به روایت جعبه تماشای ولایت فقیه
صدا و سیمای حاج عزت و کانالهای کوثر و سحر و پرس تی وی در کنار المنار و یک مشت کانال جیره خور رژیم در کنار خبرگزاریها و سایتهای ذوب شده در ولایت از دوسه هفته مانده به موسم حج در بوقشان می‌دمیدند که امسال راه‌پیمائی برائت از مشرکین با شکوهتر از همیشه خواهد بود چون حالا ملتهای از بند استبداد رسته مصر و تونس و یمن و لیبی وعراق و لبنان و... با لبیک گفتن به ندای ولی امر مسلمانان جهان در راه‌پیمائی شرکت خواهند کرد و فریاد مرگ بر آمریکا و... در مکه و عرفات زمین و زمان را به لرزه درخواهد آورد. شیخ رهبر امام جمعه موقت اصفهان و نماینده مجلس، آل سعود را تهدید می‌کرد مبادا جلوی مارا بگیرید که به زودی نوبت رفتنتان فرا می‌رسد و آنوقت می‌دانیم با شما چه کنیم. اما با یک تشر امیر نایف ولیعهد جدید عربستان که وزیر کشور هم هست، چنان امیرالحاج سید علی آقا، سید علی قاضی عسکر و رئیس دفتر نایب امام زمان محمدی گلپایگانی ماستها را کیسه کردند که مراسم برائت مثل هرسال اما با جمعیتی نصف پارسال و با حضور شماری از حزب‌الله لبنان و جیش المهدی عراق و جهاد اسلامی فلسطین در چادرهای بعثه حج انجام گرفت و به نوشته رسانه‌های سعودی و تصویرهای العربیه اهالی ولایت فقیه حتی اجازه نصب بلند گو در بیرون چادرها نداشتند. سید علی آقا بر آن بود تا در موسم حج با سوء استفاده از بهار عربی، زمینه‌ساز فتنه‌ای باشد اما بی‌اعتنائی حجاجی که از سرزمینهای شاهد عبور بهار عربی آمده بودند به پیام ولی امر مسلمین خیابان آذربایجان، یکبار دیگر ثابت کرد بهار عربی ربطی به آقایان و انقلاب شومشان ندارد. همزمان مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای انتقالی لیبی، که همراه با وزیر خارجه رژیم علی اکبر صالحی در یک مصاحبه مطبوعاتی مشترک شرکت کرده بود، وقتی صالحی شروع به شعار دادن علیه ناتو کرد، ضمن ستایش از ناتو یادآورشد «مردم لیبی هرگز حمایت و یاری‌رساندن ناتو را در سرنگونی قذافی جنایتکار از یاد نخواهد برد.»

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg


پنج شنبه ۱۰/۱۱/۲۰۱۱

تصويربخش يك :

تصوير بخش دوم :

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg

چهارشنبه ۰۹/۱۱/۲۰۱۱

تصوير : بخش اول

تصوير : بخش دوم

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg

دو شنبه ۰۷/۱۱/۲۰۱۱

تصوير : بخش اول

تصوير : بخش دوم

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

تفسير خبر

Tafssir_Khabar_21-10-2011.jpg

در برنامه امشب تفسير خبر٬ بيژن فرهودي از صداي آمريكا در سالروز گروگانگيري ديپلماتهاي آمريكائي در تهران٬ تفاوتهاي جنبش دانشجوئي آن روز با جنبش امروز را با ميهمان ثابت جمعه ها دكتر عليرضا نوري زاده٬ و دو ميهمان از واشنگتن امير عباس فخرآور٬ و از لندن امير ليبرتي٬ در ميان ميگذارد . ۰۴/۱۱/۲۰۱۱

( چون برنامه ۴۵ دقيقه شده است متاسفانه چون گذشته فقط ۳۰ دقيقه از برنامه در سايت تفسير خبر موجود بود )

صدا:

لینک

دان لود :

تفسير هفته

New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

سي و يكسال پس از فاجعه اشغال سفارت آمريكا ٬ ولي فقيه در جنگ با آسياب بادي

Download file

زير ذره بين

zireh.bmp

ايران و خاورميانه در هفته اي كه گذشت

Zarreh_Bin_04-11-2011.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با گزارشها در مورد حمله احتمالي اسرائيل به ايران٬ و سفر علي اكبر صالحي به ليبي٬ واستيضاح وزير امور اقتصاد و دارايی و ... پاسخ ميدهد . ۰۴/۱۱/۲۰۱۱

Download file

یکهفته باخبر

KAYHAN-1.jpg

که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد

سه شنبه 25 تا جمعه 28 اکتبر
پایان سید چگونه رقم زده می‌شود؟
سال 57 تنها بخش بسیار کوچکی از جامعه جوان آن روز (و به احتمالی بخش کوچکتری از پیران آزرده مخالف شاه از چپ و ملی و مذهبی) در اندیشه انتقام بودند. غیر از مورد شقه شقه کردن یک افسر جوان که همسر باردارش را برای وضع حمل به بیمارستان شاهرضا برده بود و آنجا به دست پیروان اسلام ناب افتاده و دل و روده‌اش را بیرون ریخته بودند، یک پاسبان در اصفهان و یک ساواکی در شیراز تا روز به تخت نشستن سید روح الله مصطفوی، مردم ما هیچ تصوری از روز بعد از سقوط نداشتند. سران این انقلاب منحوس بارها اقرار کرده‌اند که سرعت رویدادها آنها را غافلگیر کرد به گونه‌ای که نمی‌دانستند چه کنند. خمینی اما می‌دانست. او همانند سیاستمداری کارکشته، فرصت طلب، بی‌پروا از عهدشکنی و دروغ‌گوئی، اولین حکم را روز 23 بهمن به صادق قطب‌زاده داد تا صدا و سیما را زیر نظر گیرد. دومین حکمش هم به خلخالی بود. کمتر کسی معنای حاکم شرع و حدود اختیارات او را می‌دانست. سه روز بعد وقتی ویران و حیران از پشت بام مدرسه علوی همراه با عکاس روزنامه اطلاعات بعد از درنگی کوتاه در خانه که شرحش را بسیار نوشته‌ام به روزنامه رفتم تا ویژه‌نامه‌ای در روز جمعه منتشر کنیم، تازه معنای قاضی شرع را مضمضه می‌کردم. روزنامه که با تصاویر چهار ژنرال سرشناس در خون خفته منتشر شد.
خیلی‌ها تکان خوردند، یک ملیون نسخه به سرعت برق و باد فروش رفت. انقلاب چهره خود را تازه به مردمی نشان داد که با کشتار و خونریزی و کودتاهای چپ و راست و اعدامهای خیابانی و سر بریدن و... آشنا نبودند.

ایران، عراق نبود که مردمانش هم پیکر پاره پاره نوری سعید را دیده باشند، هم سر از تن جدا شده عبدالکریم قاسم را در تلویزیون تماشا کرده باشند. ترورهائی که توسط فدائیان اسلام در دهه‌های بیست و سی انجام گرفته بود، ترور حسنعلی منصور توسط بخارائی، وترورهائی که در پایان دهه چهل و آغاز دهه پنجاه شمسی از سوی چریکهای چپ وچپ اسلامی، جمعی از نظامیان ایرانی و مستشاران خارجی را هدف قرارداده بود، بیش از آنکه افتخاری نصیب عاملان ترور و یا سازمانهائی که به آن وابسته بودند بکند، در سطح جامعه اشمئزاز و محکومیت را به همراه داشت. یادمان نرود که یاران سیاهکل با کمک مردم و بومیان آن سو به دام افتادند و در خون نشستند. اینها را نوشتم تا یادآور شوم جامعه قبل از انقلاب ما، خشونت مذهب و منظر نبود با اینهمه در همان ماههای نخست برپائی حکومت الله، معنای خشونت، قساوت، کشتار جمعی (سال 60 و 67) را با پوست و گوشت و روح خود تجربه کرد. تعجب‌آور نیست که هفته گذشته، هم من و هم همکار سرشناسم مسعود بهنود، با مشاهده لحظات پایانی معمر القذافی به فکر شاه افتادیم، من در برنامه تلویزیونی‌ام و بهنود در سایت روز آنلاین. شاید چون هردومان آن روزهای تلخ را از نزدیک تجربه کرده بودیم. درهمین ستون یکبار نوشته بودم که همراه با ایرج شهریارالملکی به دیدن صادق قطب‌زاده در وزارت خارجه رفته بودیم. ایرج صاحب نمایشگاه بزرگ وسائل خانگی فیبال ایتالیا در تخت طاووس بود و رفیق همدل روزهای سخت من در هراس و گریز. قطب‌زاده را که به او معرفی کردم از حالت لوتی‌منشانه او خیلی خوشش آمد و وقتی دید قطب‌زاده برای مبارزه انتخاباتی آه در بساط ندارد و حتی جایی نیز به عنوان ستاد در اختیارش نیست، آپارتمان بالای نمایشگاه را در اختیار او گذاشت و یک چک صد و اندی هزارتومانی به او داد تا هزینه‌های تبلیغاتی و ستادش را تامین کند. باری، در دفتر قطب‌زاده بودیم که منشی او تلفنی را وصل کرد. من با شنیدن سخنانش به ایرج می‌نگریستم که منتظر توضیح من بود... وقتی بیرون رفتیم ایرج می‌لرزید و من حیران، در اتومبیل او به سوی خانه‌اش در نیاوران میرفتیم که خانقاه اهل دل بود. ایرج می‌پرسید واقعا فکر می‌کنی شاه را تسلیم کنند؟ قطب‌زاده آخر می‌گفت شاه را تا فردا تحویل می‌دهند و ما قصد داریم اورا در قفسی در امجدیه بگذاریم تا مردم بتوانند هر یک تفی به او بیندازند، بعد هم محاکمه‌اش می‌کنیم. فکر می‌کرد با این کار خمینی به قولش وفا می‌کند و او را به عنوان فرد مورد تائیدش در انتخابات ریاست جمهوری معرفی خواهد کرد. به ایرج دلداری می‌دادم که محال است و دوستان شاه اجازه نمی‌دهند و... بی آنکه بدانم فقط یک دوست آنهم انورالسادات رسم وفاداری و مروت را به جای خواهد آورد. قطب‌زاده به حکم ریشهری و تائید خمینی با شهامت و استواری تیرباران شد. محمدرضاشاه با تشییع جنازه‌ای که از آن با شکوهتر نمی‌شد در مقبره شاهان در مسجد الرفاعی قاهره به خاک سپرده شد تا روزی استخوانهایش به سرزمینش باز گردانده شود. جنازه سید مصطفوی بر فراز دستها عریان شد و برخاک افتاد و این سئوال بی‌جواب ماند که اگر شاه را تحویل می‌دادند رفتار ما ملت با او چگونه بود؟ من هنوز می‌خواهم باور کنم که اکثریت مردم به نمایش آزار او نمی‌رفتند و دل خوش کنم که فرهنگ و تمدن ایرانی اجازه نمی‌داد فرو افتاده از تخت را بر خاک کشیم اما... در این تردید ندارم که اگر رژیم حاکم فرو افتد مشاهده مناظری چون آنچه در عراق و لیبی دیدیم خیلی طبیعی خواهد بود. از مردمی که 32 سال به جز خشونت ندیده‌اند، همراه فرزندانشان اعدامهای خیابانی را تماشا کرده‌اند، به خاک و خون کشیده شدن مبارزان راه آزادی را از نزدیک دیده‌اند، رفتار وحشیانه مزدوران رژیم را دیر سالی شاهد بوده‌اند و... نباید انتظار داشته باشیم همان مردم سال 57 باشند که رحم و مروت بخشی از اخلاق و عادات و سنتهایشان بود. تازه با اینهمه، شاهد بودیم که همسایه، همسایه را لو می‌داد و پدر فرزند را محاکمه می‌کرد. (البته اغلب این موارد توسط کسانی بود که در سحر ایدئولوژی گرفتار بودند و یا عشق قدرت خانم اسیرشان کرده بود) مردم لیبی به جز خشونت چه دیده‌اند که انتظار داریم باید با قذافی انسانی رفتار می‌کردند. این وضع را در تونس و مصر ندیدیم. در انتخابات اخیر تونس وزیر خارجه دوران بن علی در رأس یک حزب در انتخابات شرکت کرد و صاحب 5 کرسی شد. آقای هاشمی الحمدی از اعضای سابق گروه نهضت راشد الغنوشی که از چند سال پیش با بن علی ساخت و تلویزیونی ماهواره‌ای به نام المستقله را از لندن راه انداخت که همه برنامه‌هایش بحث و گفتگوی داغ در باره همه جهان اسلام به جز البته تونس بود، زیر نام عریضه مردمی 19 کرسی در مجلس موسسان به دست آورد... (حالا ما هنوز چیزی نشده دادگاههای خصوصی دایر کرده‌ایم که فلانی تا 15 سال پیش با رژیم بود و بهمانی در زمان شاه با روزنامه رستاخیز همکاری می‌کرد. بله، ما با این روحیه هنوز نتوانسته‌ایم یک کنگره ملی برپا کنیم و همین امر باعث شده نتوانیم حمایت جهانی را از یک دگرگونی بنیادین در وطنمان جلب کنیم)
پروردگار دعای ایرج شهریار الملکی و ملیونها مثل او را استجابت کرد و شاه را در کنف حمایت سادات جوانمرد قرار داد که در لندن در مصاحبه‌ای که چند ماه پیش از قتل فجیعش با او انجام دادم وپارسی‌اش در ماهنامه پست ایران که به همت احمد شکرنیا چند شماره‌ای در کنار هفته نامه منتشر شد به چاپ رسید، در برابر این گفته که مردم ایران به خاطر رفتار شما با شاه حتی اگر مخالف شاه باشند، جای ویژه‌ای به شما داده‌اند، گفت:
من جز وفای به عهد به برادرعزیزم محمدرضا، کاری نکردم. او در سخت‌ترین شرایط جنگ به یاری من و ملتم آمد، آیا باید جز این می‌کردم؟ نه بشار الاسد و نه سید علی آقا بدون شک ساداتی پیدا نخواهند کرد که به گاه آوارگی و درماندگی به یاریشان بشتابد. آنها به کسی عهد و وفائی نشان نداده‌اند که منتظر وفای به عهد باشند.

جایگاه صادق زیبا کلام
من همیشه برای دکتر صادق زیبا کلام استاد دانشکده حقوق تهران، مکانی که هنوز هم بعد از چهار دهه یاد و حضورش در دلم باقی است، حرمت قائل بوده‌ام. هرگز او خود را با القاب متداول اصلاح‌طلب، ملی ـ مذهبی و چپ و راست معرفی نکرده است. هرجا لازم بوده حرفش را فراتر از جرأت خیلی‌ها حتی در خارج کشور و دور از غل و زنجیر نایب امام زمان گفته است. مناظره‌های تلویزیونی‌اش را همه گاه با دلهره دنبال کرده‌ام که خدا کند فردا گرفتار نشود. هیچگاه تب زده و گرفتار هیجانات بعضی از روشنفکران و فعالان سیاسی نشده است. با بسیاری از نقطه نظرهای او مخالف و با بعضی موافق بوده‌ام اما همه گاه منطقی و خرد گرا بودن او را ستوده‌ام. همکارم سروش در سایت خلیج فارس از مناظره اخیر او با قشقاوی سخنگوی سابق و معاون فعلی وزارت خارجه و امیر محبیان از قلم به دستان ذوب شده در ولایت و سردبیر روزنامه حاج حبیب موتلفه و شرکا یعنی رسالت در باره بهار عربی داشته، گزارشی تهیه کرده که دریغم آمد شما آنرا نخوانید. تمام آن حرفهائی را که ما در ماهها و هفته‌های اخیر در نفی ادعاهای سید علی آقا پیرامون ارتباط انقلابهای جهان عرب با انقلاب اسلامی آقای خمینی گفته و نوشته‌ایم، زیبا کلام با شهامت در این مناظره عنوان می‌کند. گزارش همکارم را بخوانید.
«در هیچ کشور عربی که جنبش‌هایی در ماه‌های گذشته رخ داده است هیچ پرچم آمریکا و اسراییل به آتش کشیده نشد و شعاری علیه این دولت‌ها شنیده نشد.»
در نمایشگاه مطبوعات در تهران مناظره‌ای مابین صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران؛ امیر محبیان، مدیر عامل خبرگزاری آریا و حسن قشقاوی، معاون وزارت خارجه در خصوص اعتراضات مردم در کشورهای منطقه برگذار شد.
هر چند در این مناظره دو نفر از چهره‌های محافظه‌کار حضور داشتند، اما صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، سخنان انتقادآمیزی را از وضعیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی بیان کرد که خوشایند طرف دیگر مناظره، یعنی معاون وزارت خارجه نبود.
در این مناظره ابتدا حسن قشقاوی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی به شدت دفاع کرد و با بیان اینکه دیپلماسی وزارت خارجه در مجموع در حوادث اخیر «بسیار فعال» بوده گفت: بسیاری از اقداماتی که صورت گرفته «پنهانی» بوده و هیچ ضرورت و مصلحتی دیده نمی‌شود که رسانه‌ای شود.
قشقاوی گفت تحرکات وزارت خارجه از هفته اول تحولات لیبی آغاز شد که بنا به مصالحی بخش ۷۰ درصدی دیپلماسی کشور در حوادث لیبی پنهانی بود و نباید به رسانه‌ها کشیده می‌شد؛ بویژه اینکه غربی‌ها به‌شدت نگران نفوذ انقلاب اسلامی در لیبی بودند.
معاون وزیر خارجه در ادامه دفاع از سیاست خارجی ایران افزود: «اینکه در طول یک ماه سه اجلاس مهم، موفق و بسیار فعال در زمان بیداری اسلامی در ایران همچون اجلاس مجمع جهانی اهل بیت، اجلاس بیداری اسلامی و اجلاس حمایت از انتفاضه برگذار شد حکایت از دیپلماسی بسیار فعال ایران است.»
قشقاوی در پایان وقت مناظره خود نیز کمک‌های انسان‌دوستانه ایران برای مردم لیبی را هم در راستای دیپلماسی فعال ایران دانست.
در ادامه این مناظره صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره موضوعات لیبی و در پاسخ به قشقاوی گفت: «استقبالی که از رییس جمهور فرانسه و نخست وزیر انگلیس در لیبی شد، پاسخی به همه‌ حرفهای آقای قشقاوی است.»
زیباکلام سپس در خصوص سیاست خارجی جمهوری اسلامی گفت: «سیاست خارجی ما در همه تحولاتی که آقای قشقاوی از آن به بیداری اسلامی نام می‌برد مشکل داشت که دلیل اصلی آن نگاه ایدئولوژی زده به سیاست خارجی است.»
وی ادامه داد: جنبش‌هایی که در جهان عرب صورت گرفته بیداری اسلامی نیست و ربطی به اسلام ندارد.
این استاد علوم سیاسی سپس تصریح کرد: «این جنبش‌ها ضد استبداد و دیکتاتوری است و مردم می‌خواهند انتخاباتی آزاد و آزادی اندیشه و حاکمیت قانون داشته باشند.»
وی همچنین تحلیل‌هایی را که از جنبش جهان عرب با عنوان بیداری اسلامی نام برده می‌شود «تفسیرهای دایی جان ناپلئونی» ارزیابی کرد و گفت این جنبش‌ها ربطی به تاثیرات انقلاب اسلامی ندارد.
زیباکلام در پایان هم گفت در هیچ کشور عربی که جنبش‌هایی در ماه‌های گذشته رخ داده است هیچ پرچم آمریکا و اسراییل به آتش کشیده نشد و شعاری علیه این دولت‌ها شنیده نشد.
در ادامه این مناظره امیر محبیان، مدیرعامل خبرگزاری آریا و از چهره‌های محافظه‌کار گفت: «اعتراضات درون کشورهای عربی از اعتراض درونی صِرف علیه یک مسئله صِرف فراتر رفته و ساختار نظام‌های سیاسی را هدف قرار گرفته و به منطقه و جهان سرایت کرده است.»
آقای محبیان خطاب به آقای زیباکلام گفت در تظاهرات جنبش ضد وال استریت در غرب و اروپا بارها اعلام شده است که تحت تأثیر مسلمانان قرار گرفته و حتی نام یکی از میدان‌هایی را که در آن به اعتراض پرداخته‌اند التحریر گذاشتند.
محبیان در پایان این مناظره هم متوهمانه گفت که «انقلاب ایران، به الگوهای این جنبش‌ها تبدیل شده و جمهوری اسلامی ایران در قبال این تحولات تلاش می‌کند در درجه اول تحولات به نفع مردم باشد و در درجه دوم تجربیات خود را در اختیار آنان قرار دهد.»

شنبه 29 اکتبر تا دوشنبه 1 نوامبر
سید دیگر طاقت ندارد، حتی طاقت تحمل دسته گلی را که خودش به دامان ملت شهید پرور گذاشت. یادم نمی‌رود آن روزی را که در ستایش تحفه آرادان آنقدر گفت که آب دهانش خشک شد اما باز هم گفت تا آنجا که از شیخ علی اکبر بهرمانی خالق خودش هم عبور کرد. حکایت عشق نایب امام زمان و رئیس جمهوری عزیزش حکایت تازه‌ای نیست. به جهان کاری ندارم، در تاریخ و ادبیات ما از این حکایات بسیار است. چنانکه فراهانی سرفراز قائم مقام گفته بود: روزگار است آنکه گه عزت دهد گه خوار دارد/ چرخ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد. روزیکه احمدی‌نژاد در پی عزل حیدر مصلحی در خلوت گفته بود به گفته خود آقا من 24 میلیون رای دارم و ایشان 57 رای زورکی خبرگان را، پیدا بود که سلطان فقیه تنها به سرنگونی طرف نمی‌اندیشد بلکه می‌خواهد بشکندش، خرد و خاکسترش کند، چنانکه با خاتمی کرد، چنانکه که با رفسنجانی کرد. خامنه‌ای طاقت شریک ندارد حتی اگر نوکر و مطیعش باشد و اصلا در مملکت امام زمان وقتی نایب مکتشف توسط خبرگان وجود دارد رئیس منتخب ملت صغیر و مهجور حتی با تقلب در دایره قدرت حضور داشته باشد؟ مصباح یزدی خوب این را درک کرده بود، به همین دلیل نیز سهمیه‌اش از سالی 20 میلیون به 7 میلیارد رسید. تازه مصباح گناه را هم به گردن خمینی انداخت که اصلا ایشان به جمهوری اعتقاد نداشت، حکومت عدل اسلامی می‌خواست، منتها به علت شرایط و اینکه مردم شعار جمهوری اسلامی داده بودند ایشان ناچار به تقیه شد. (نقل به مضمون از سخنان مصباح و آنچه در مصاحبه با نشریه پرتو گفته بود) اینکه نظام پارلمانی شود و نخست وزیر جای رئیس جمهوری را بگیرد یا طرح علی لاریجانی برای انتخاب رئیس در مجلس عملی شود، خواب و خیالی است که سلطان فقیه و نوکرانش در سر دارند. بگذارید بشار اسد سرنگون شود آنوقت از شتاب سقوط رژیم به شگفتی خواهید افتاد.


پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg

پنج شنبه ۰۳/۱۱/۲۰۱۱

تصوير : بخش اول

تصوير : بخش دوم

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

پنجره اي روبه خانه پدري

shahyad-23.jpg

چهار شنبه ۰۲/۱۱/۲۰۱۱

تصوير : بخش اول

تصوير : بخش دوم

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

راديو فرانسه

Radio_France_Farsi_1.jpg

احتمال دست داشتن علاءالدين بروجردی در اختلاس سه هزارميليارد تومانی

borojerdi.jpg
علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی

رحمت قاسم بیگلو
به دنبال گسترش شایعات درباره دست داشتن علاءالدين بروجردی رئيس کميسيون امنيت ملی مجلس درماجرای اختلاس سه هزارميليارد تومانی، يک نماينده مجلس گفته است که موضوع برکناری وی ازرياست کميسيون مورد بحث قرار دارد.
درگزارش های قبلی آمده بود که رئيس کميسيون امنيت ملی مجلس شورای اسلامی، علاء الدين بروجردی و فرزندش به علت شرکت دراختلاس، چهل وهشت ساعت بازداشت و مورد بازجوئی قرارگرفته اند. هرچند که علاء الدين بروجردی گفته است که اين بازجوئی با سه هزار ميليارد تومان دررابطه نبوده است، جواد کريمی قدوسی نماينده مجلس گفته است: بروجردی با استفاده از سربرگ کميسيون، توصيه هائی را درجهت حمايت ازگروه اقتصادی اميرمنصور آريا کرده است. اين عضو کميسيون امنيت ملی گفته است: کميسيون قادر است با توجه به اينکه شرايط خاص است، مجدداً رای گيری انجام دهد و وی را از رياست برکنارکند.
در یک گفت وگوی تلفنی با علی رضا نوری زاده روزنامه نگارو کارشناس امور ايران از وی درباره اين اتهامات علیه رئيس کميسيون امنيت ملي مجلس پرسيديم.

Download file

Tuesday, November 1, 2011

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg

سه شنبه ۰۱/۱۱/۲۰۱۱

تصوير : بخش اول

تصوير : بخش دوم

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم

پنجره اي رو به خانه پدري

shahyad-23.jpg

دوشنبه ۳۱/۱۰/۲۰۱۱

تصوير : بخش اول

تصوير : بخش دوم

صدا: بخش نخست :

صدا: بخش دوم