Thursday, October 28, 2010

زير ذره بين

zireh.bmp

هشدارهاي وزارت اطلاعات در مورد وقايع بعد از انتخابات رياست جمهوري

Moslehi-129.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرویز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با سخنان وزير اطلاعات جمهوري ولايت فقيه٬ مبني بر پيش بيني ها وهشدارهاي اين وزارتخانه در مورد وقايع بعد از انتخابات رياست جمهوري سال گذشته٬ پاسخ ميدهد. ۲۷/۱۰/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

سه شنبه ۲۶/۱۰/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:
Download file

تصوير بخش دوم:
Download file

صدا بخش اول:
Download file

صدا بخش دوم:
Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

دوشنبه ۲۵/۱۰/۲۰۱۰
تصوير بخش اول:

Download file
تصوير بخش دوم:
Download file

صدا بخش اول:

Download file

صدا بخش دوم:
Download file

زير ذره بين

zireh.bmp

ارزيابي سخنان رئيس جمهوري اسرائيل در باره فوائد صلخ با فلسطيني ها

Abu Mazen and Peres.JPG

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرویز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه باسخنان رئيس جمهوري اسرائيل در باره فوائد صلخ با فلسطيني ها ٬پاسخ ميدهد. ۲۳/۱۰/۲۰۱۰

Download file

تفسير هفته

New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

۲۳-۱۰-۲۰۱۰

Download file

تفسير خبر

Tassir_Khabar_4598J.jpg

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با با سفر رهبر جمهوري ولايت فقيه به قم٬ وسخنراني اش در اين شهر ٬ هدفهاي ولي فقيه از اين سفر و ولايتعهدي سيد مجتبي بي اعتنائي مراجع واقعي و مستقل ٬ خريد ۶۰ ميلياردي عربستان از آمريكا و... به پرسشهای جمشید چارلنگی پاسخ ميدهند. ۲۲/۱۰/۲۰۱۰

تصوير لينك:
Download file


تصوير دانلود:
Download file

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است

سه‌شنبه 12 تا جمعه 15 اکتبر
سودای خلافت
در همین زاویه دو هفته پیش حکایت سید خراسانی و تلاش برای کشاندن سید علی خامنه‌ای به وادی جنون زعامت امت واحده را به نقل از منبعی از اهل بیت نایب امام زمان نوشتم و دیدم که این هفته، اینجا و آنجا روایت من، با اندک تغییراتی بازگو شده بود. در همین هفته حجت‌الاسلام حسن ابطحی پدر محمدعلی ابطحی یار نزدیک محمد خاتمی، معاون و رئیس دفتر او را در صدا و سیمای رژیم، بعد از ماهها که از آزادیش می‌گذرد به نمایش آوردند که از گمراهی‌اش بگوید و اینکه ادعاهایش در رابطه با ارتباط مستقیمش با امام زمان همگی بی‌پایه و کذب مطلق بوده است. خیلی طبیعی است وقتی محمد تقی مصباح یزدی سوگند جلاله می‌خورد که آقای خامنه‌ای همان سید خراسانی مذکور در بعضی روایات شیعه است و احمد جنتی سید علی آقا را سپهسالار لشگر امام زمان می‌خواند و مسلمانان را مژده می‌دهد به زودی با معرفتی که نسبت به ارتباطات ویژه!! مقام معظم رهبری با قائم آل محمد در دست دارد، شاهد ظهور مهدی موعود خواهیم بود و قاسم سلیمانی، جنایت پیشه‌ای که در مقام فرمانده سپاه قدس خونهای بسیاری را در عراق و لبنان و نیز در خانه پدری به زمین ریخته است، از تشکیل کمیته «مهدی یاب» در عراق می‌گوید...

و در منابر آقای خامنه‌ای را با عنوان امام خامنه‌ای و سید خراسانی یاد می‌کنند...، آیا انتظار دارید ولی فقیه رقبای فعلی و احتمالی را رها کند و اجازه ظهور مُبشّری را به جز خود صادر فرماید؟
(سه سال پیش حسن دانائی‌فر سفیر فعلی رژیم در بغداد که از سران سپاه قدس و دستگاه اطلاعاتی قاسم سلیمانی است و قبلاً ریاست مرکز بازسازی اعتاب مقدسه در عراق را داشت ـ این مقام را امروز حسن کاظمی قمی سردار دیگر سپاه قدس و سفیر قبلی عهده‌دار شده است ـ در یک سخنرانی در نجف ادعا کرده بود برادران مجاهد وقتی فهمیدند جورج بوش دستور تشکیل کمیته‌ای را داده که کارش جستجو برای یافتن رد پای حضرت حجت است و در این کمیته سفیر آمریکا، فرمانده نیروهای آمریکائی و عناصر اطلاعاتی همراه با قره نوکر آمریکا و سعودیه روحانی‌نما منافق ایاد جمال‌الدین، ـ از روحانیون شیعه مخالف رژیم ایران و عضو پارلمان عراق در دوره پیش ـ عضویت دارند. این کمیته تا به حال دهها تن را دستگیر و مورد بازجوئی قرار داده به این خیال که امام زمان را شناسائی و او را از بین ببرند. خوشبختانه با بودن نایب برحق ایشان یعنی رهبر معظم انقلاب، این تلاشها به جائی نخواهد رسید. آقا (یعنی خامنه‌ای) با ولی عصر مکاشفاتی دارند که فهم آن برای ما هم سخت است چه برسد برای آمریکا و کمیته مربوطه‌اش...)
تمام حرفهای دانائی‌فر بی‌اساس و چرندیاتی است که در درجه نخست توهین به امام زمان تلقی می‌شود که آقایان ادعای پیروی از او را دارند و ظهورش را آرزو می‌کنند. اینها مدعی‌اند که مهدی موعود بیش از سیزده قرن است که در غیبت به سر می‌برد. یعنی اینکه به اراده الهی کسی قادر به رویت ایشان نیست، با این حساب چگونه آمریکائی‌ها درصدد دستگیری و ربودن و سر به نیست کردن او هستند؟!
اینکه کسانی از تیره مصباح یزدی و احمدجنتی و احمد خاتمی و... ولی فقیه را بر کرسی امامت بنشانند و برایش ولایت خاصه قائل شوند، البته مایه شگفتی نیست اما وقتی کسی مثل حداد عادل نیز باد به آتش امامت می‌زند و در استفاده از دستمال ابریشمی، یک قدم از فخرالدین حجازی مرحوم پیش‌تر می‌گذارد که به آقای خمینی گفته بود «فدایت شوم، اینقدر فروتنی مکن و بگو که خودت هستی» و خمینی رندانه پاسخ داده بود: «خودتی!».
اینکه گفته می‌شود استقبال از آقای خامنه‌ای در سفر به قم، استقبال از امام زمان است، کلامی سخیف و چرندی از نوع اظهارات محمدی گلپایگانی در باب خلوت کردن «آقا» با امام زمان در مسجد جمکران است. در جریان سفر احمدی‌نژاد به لبنان، یک میلیون دلار خرج شده بود تا تصاویر بزرگ سید علی آقا در کنار تصاویر کوچکتر رئیس جمهوری منتخبش، در کوی و برزن و بازار در محله‌های شیعه نشین بیروت و جنوب لبنان، به نمایش درآید. سید حسن نصرالله که در جریان دیدارش با احمدی‌نژاد اقرار کرد رژیم و لایت فقیه بیش از یک میلیارد دلار برای بازسازی لبنان (بخوانید بخشی از مناطق شیعه نشین زیر سلطه حزب‌الله) در طول دو سه سال اخیر پرداخت کرده است برای چندمین بار یادآور شد که عضو حزب‌الله ولایت فقیه و غلام حلقه به گوش حضرت آقا است. معاونش نعیم قاسم نیز در کتابش می‌گوید: «فرمان جنگ در دستان حضرت ولایت عظما است، و هم ایشان هستند که تکلیف ما را با دشمنان روشن می‌کنند.» زمانی سالک مجذوب در شرح احوال خویش و ارتباطش با پیر و مرادش می‌گفت: «چون دایره، ما ز پوست‌پوشان توئیم/ در دایرۀ حلقه به‌گوشان توئیم/ گر بنوازی، ز دل‌خروشان توئیم/ ور ننوازی، ز جان خموشان توئیم.» حالا اما در قرن بیست و یکم پول و موشک و توپ و بمب باعث حلقه به گوشی سالک طریقت ترور به پیر و مراد همه آدمکشان منطقه می‌شود. بیت‌المال ملت ایران صرف جمع کردن مرید و مقلد و نوکر برای سید علی آقا می‌شود. باید ترسید، آقای خامنه‌ای که ظرفیت حتی مرجع شدن را نداشت حالا به لطف مشتی کلاش از خدا بی‌خبر شارلاتان، آخرین پله‌های عرش را تا مرحله خدائی بالا می‌رود. سفر قم مرحله اعلام خدائی است. می‌خواهند آخوندها را در حرم حضرت معصومه جمع کنند تا در برابر ضریح اظهار بیعت و عبودیت و بندگی خود را نسبت به نایب برحق!! مهدی موعود اعلام کنند. آخوندهای فاسد از رده شیخ حسین نوری همدانی (شاه داماد عروس 14 ساله در هفتاد سالگی) محمد یزدی، محمد تقی مصباح یزدی، مرتضی مقتدائی، محمد مؤمن، احمد خاتمی و... بازیگران اصلی این نمایش می‌باشند. بعد از قم با خامنه‌ای دیگری روبرو خواهیم بود چنان که احمدی‌نژاد بعد از سفر به لبنان، احمدی‌نژاد دیگری خواهد بود. منتظر باشید! در هفته‌های آینده روند بگیر و ببندها، اعدامها، حمله به رهبران جنبش سبز، تا حد تصفیه فیزیکی، گشودن دست تطاول به خارج کشور، و سرکوبی‌ها در ابعاد گسترده، سرعت بیشتری خواهد گرفت. ما دیگر با سید علی بن جواد الحسینی الخامنئی صاحب الأمر، و قائد المسلمین (و البته مسیحیانی از نوع میشل عون که دامادش جبران باسیل وزیر نیروی لبنان قبل از سفر احمدی‌نژاد به تهران رفت و از مراحم ویژه ولی امر و امنیت خانه مبارکه‌اش برخوردار شد و با وعده یک نیروگاه 450 کیلوواتی در جنوب لبنان با سوخت هسته‌ای!! به بیروت بازگشت...) جنون خلافت به نقطه اوج خود رسیده است. پس باید انتظار روزهای سختی را قبل از سقوط از نردبان خدائی داشت.

گیوه گشاد
اوهام سلطه جوئی در سطح منطقه (و در منظر پیش روی احمدی‌نژاد در سطح جهان) از نوع همان اوهامی است که در قرون اخیر ناپلئون و هیتلر را در دروازه‌های مسکو و لنینگراد (سن پترزبورگ پریروز و امروز) به نابودی کشاند. و در سالهای نزدیکتر به ما، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را با عظیم‌ترین زرادخانه تاریخ، در کوه و کمر افغانستان، دود کرد و به هوا فرستاد. همین اوهام عبدالناصر را از پرداختن به مصر بازداشت حال آنکه او انسانی پاک و صالح بود و سعادت ملتش را در نظر داشت اما رؤیای امت واحده عرب و درگیر ساختن کشورش در جنگ با اسرائیل و وحدت با سوریه و سپس جنگ یمن که پیش از ضربه 6 ژوئن 67 کمر ارتش مصر را خُرد کرده بود و یک سلسله اقدامات عوام پسندانه که از طبع دماگوگ ناصر مایه می‌گرفت (باز هم می‌گویم دماگوژی گرفتاری است که بسیاری از رهبران آزاده و صالح وحتی دمکرات به آن مبتلا شده‌اند. دیدن هزاران انسان که تصویرت را بالا برده‌اند و نامت را فریاد می‌زنند و شعار می‌دهند بالدّم بالرّوح نقدیک یا جمال «با خون و روح فدای تو» و یا فدای ابوعمار و یا صدام و یا خمینی و نیم قرن پیشتر مصدق و... می‌تواند حتی پاکدل‌ترین انسانها را به بیراهه کشاند. تازه یادمان باشد در مورد ناصر و یا مصدق و حتی عرفات و صدام حسین و تا حدودی خمینی، توده‌ها از صمیم دل فریاد می‌زدند و نیازی به ساندویچ و ساندیس و سکه و دلار برای به خیابان کشاندن آنها نبود. حال آنکه در مورد سیدعلی آقا و احمدی‌نژاد، همین حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی اگر دو روز مواجبشان قطع شود به دنبال ارباب تازه‌ای خواهند رفت. نگاهی به رابطه مجلس اعلای عراق و آقای عمار حکیم و سپاه بدر و سردار سابق هادی العامری، با جمهوری ولایت فقیه در ماههای اخیر، آشکار می‌کند که پول و مصلحت‌هائی که می‌تواند هر آن تغییر کند، عامل اصلی پیوند گروهها و سازمانهائی است که سیدعلی آقا قصر اوهام خود را بر زمینه شن و ماسه‌ای آن بنا کرده است. تا دیروز آقای خامنه‌ای عمار حکیم را هم چون سید مجتبی عزیز می‌داشت و هنگام سخن گفتن با ترکیب عمارُنا ـ عمار ما ـ از او یاد می‌کرد. امروز عمار در مخالفت با نامزد ولی فقیه برای نخست وزیری عراق یعنی آقای نوری المالکی تا آنجا می‌رود که سر از قصر پادشاه سعودی و کاخ قبه ریاست جمهوری مصر و ویلای خصوصی پادشاه اردن، در می‌آورد. و آقای هادی العامری شکایت از عملکرد قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و نوکرش در عراق حسن دانائی‌فر، نزد فرمانده نیروهای آمریکائی و سفیر واشنگتن در بغداد می‌برد. تردید نکنید هوراکشان اجاره‌ای، یک شبه بیعت با عمرو را فراموش و دست به بیعت زید دراز می‌کنند).
جمهوری اسلامی در عهد آقای خمینی، برای تعویض کردن نعلین آخوندی ایشان با گیوه خلافت اسلامی، هزینه بسیار سنگینی پرداخت. جنگ ایران و عراق با انبوه کشته‌ها، زخمی‌ها، شیمیائی‌ها و معلولها، ویرانی صدها شهر و روستا و تأسیسات صنعتی و فرهنگی و تاریخی، آلودگی تا خرخره در لبنان با هزینه میلیاردی که همچنان ادامه دارد، حضور در عراق و افغانستان به صورت نظامی و امنیتی و البته با هزینه‌ای که سر به فلک می‌زند، اداره تشکیلاتی که رشته‌اش از بوگوتا و کاراکاس تا سیرالئون و سودان و پاکستان و مالزی و استرالیا، آسیای میانه از یکسو و کانادا و آمریکای شمالی گسترده است (بیش از 480 حزب و بنیاد و شورا و جمعیت اسلامی و فرهنگی و دهها مدرسه و حوزه و مرکز پژوهشی و... در پنج قاره جهان با پولهای مرحمتی ولی فقیه و حکومتش، برای تبدیل کردن جایگاه ولی امر چهارراه آذربایجان به خلیفه الله فی‌الارض، مشغولند). دست داشتن در دهها عمل تروریستی در کویت و عربستان و لبنان و اروپا و افریقا، داشتن پرصفحه‌ترین پرونده سیاه در رابطه با اعمال غیرقانونی و مخالف با عرف و اخلاق و مقررات بین‌المللی همه و همه هزینه‌ای است که طی 31 سال گذشته برای دوختن گیوه ولایت امر جهانی برای ولی فقیه اوّل و ثانی و در شش سال اخیر در عین حال جهت بازاریابی برای رئیس جمهوری‌اش، پرداخت شده است. با در نظر گرفتن تفاوتهای بین امروز و پنجاه سال پیش (دهه 60 میلادی در قرن گذشته) آنچه عبدالناصر برای پوشیدن کفش زعامت عرب و بعد افریقا و جهان سوم هزینه کرد چندین برابر هزینه‌ای بود که رژیم تا امروز پرداخته است. اگر امروز صدا و سیمای رژیم به ده دوازده زبان برنامه داردو شبکه اسپانیولی‌اش به زودی افتتاح می‌‌شود، در دهه 60 قرن گذشته صوت العرب به 40 زبان دنیا برنامه داشت. در جهان عرب صدها حزب و روزنامه و اتحادیه و جمعیت فدائی ناصر بودند و شعار «وحدت، آزادی و سوسیالیسم» در چهارسوی جهان عرب شعار نخستین توده‌ها بود. حتی بعد از شکست سهمگین ژوئن 67، وقتی ناصر اعلام استعفا کرد میلیونها عرب، (حتی مسیحیانشان) خیابانها را از رباط تا بغداد پر کردند و فریادهای بدون تو هرگز، چند ساعتی بعد ناصر را مجبور کرد استعفای خود را پس بگیرد. در مرگ او هم من ایرانی گریستم و هم میلیونها عرب و غیر عربی که در وجود او، قهرمانان فرضی خود را یافته بودند. برای جمعی عرفات و برای گروهی صدام حسین و برای بسیاری از ما هوشی مین و چه گوارا و حتی مائو و استالین چنین منزلتی را داشتند. از همه آن مردان رویائی که اعتبار و جایگاهشان صدها بار فراتر و مستحکمتر از سیدعلی آقا و تحفه آرادانش بود، امروز چه مانده است؟ حتی امروز در رابطه با یکی از آزاداندیش‌ترین و شریفترین رهبران محبوب توده‌ها دکتر مصدق که پرونده‌ای درخشان از مبارزاتش با استعمار و استحمار از خود به یادگار گذاشته، سؤالات بسیاری مطرح است و انتقاداتی که هیچگاه در حیات این بزرگمرد مجال مطرح شدن نداشت. چرا حاضر نشد اللهیار صالح جایش را بگیرد و کار نفت را به پایان برد؟ چرا مجلس را منحل کرد و امکان برکناری خود را برای شاه فراهم کرد؟ چرا در 28 مرداد کمک توده‌ای‌ها را نپذیرفت و در عین حال از ارتشی که بخش بزرگی از فرماندهانش طرفدار او بودند برای مقابله با شورشیان یا کودتا، بهره نجست. اگر صالح جای اورا می‌گرفت، مسیر سرنوشت ایران تغییر می‌کرد و انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد! اینها همه فرضیاتی است که به صورت سؤال مطرح شده است. درباره ناصر و صدام و عرفات و استالین و هیتلر و مائو و لنین و گاندی و البته آقای خمینی نیز همین سؤالات و نظایر آن مطرح است.
این شخصیتها که جایگاه و اعتبارشان صدها بلکه هزاران بار فراتر و بیش از ولی فقیه و خادم آستانش احمدی‌نژاد بود مسحور توده‌ها و در نهایت قربانی «دماگوژی» شدند که امروز گریبان رژیم حاکم بر وطن ما را گرفته است. اگر در لبنان صد تا دویست هزار تن برای احمدی‌نژاد هورا کشیدند و شبکه المنار اعلام کرد بانوئی در جنوب لبنان فرزند پسری به دنیا آورد و نامش را «احمدی‌نژاد» گذاشت، دهها برابر این جمعیت در لحظه وورد عبدالناصر به دمشق و طرابلس و رباط و الجزیره و حتی بلگراد برایش هورا می‌کشیدند و در همین لبنان هزاران کودک به یمن و برکت نام او عبدالناصر و ناصر نام گرفتند. چنانکه امروز در عراق و جهان عرب هزاران صدام و اسمه و ایمن (به خاطر تجلیل از بن لادن و الظواهری) داریم که پدرانشان نام این افراد را بر آنها گذاشته‌اند. یاسر عرفات در مصاحبه‌ای که با او داشتم و در «روزگار نو» به چاپ رسید یادآور شد یکی از مشکلات ما در لبنان رسیدگی به درخواست خانواده‌هائی است که پس از پیروزی انقلاب ایران نام فرزندانشان را خمینی گذاشته‌اند و امروز خواستار تغییر این نامها هستند. اینهمه گفتم تا کسانی را که با دیدن احمدی‌نژاد در میان توده‌های به‌هیجان‌آمده در استادیوم جنوب بیروت در حوزه اقتدار حزب‌الله و شهرک بنت جُبیل نگران شده‌اند که با بودن این طرفداران برکندن رژیم سخت‌تر خواهد بود، اطمینان دهم توده‌ها را می‌توان با شعبده‌بازی و شعار برای مدتی فریب داد، با پول و کمک چندی جذب کرد اما در نهایت بادکنک محبوبیت به سوزنی خواهد ترکید. و گیوه‌ای که حضرت آقا خواب پوشیدنش را می‌بیند گشاد از آب در خواهد آمد.

شنبه 16 تا دوشنبه 18 اکتبر
آن سفر و این سفر
هفته گذشته در پایان مطلب لبنان ذکری از سفرهای خاتمی به لبنان رفته بود که پس و پیش شدن و افتادن یک جمله باعث برداشت غلط شده بود. نوشته بودم خاتمی دو بار، نخست یک سال پیش از ریاست جمهوری و بار دوم یکسال پیش از پایان ریاستش به لبنان سفر کرد. بی آنکه درباره سفر احمدی‌نژاد (هیاهوی بسیار برای هیچ به مبلغی گزاف برای ملت ایران) بیش از این بگویم که یکهفته است می‌گویم و می‌نویسم و خدای را سپاس که در شبکه‌های تلویزیونی عربی از آن جمله شبکه‌های لبنانی، جایگاه احمدی‌نژاد و اربابش را نزد ملت ایران به خوبی و مفصل شرح دادم. به مصاحبه حنا مخملباف با ژیزل خوری در العربیه هم اشاره می‌کنم که در مقابل یکی از وابستگان حرکت امل و از چپی‌های سابق که در استودیوی بیروت نشسته بود با صداقت و معصومیت یک دختر جوان هنرمند ایرانی، حساب احمدی‌نژاد و حامیانش را رسید. چنان زیبا و مؤثر سخن گفت که میلیونها بیننده العربیه را نیز هم چون من متأثر کرد. اما در اینجا به مقایسه‌ای کوتاه بین سفر خاتمی و تحفه آرادان بسنده می‌کنم.
1 ـ از خاتمی همه لبنان استقبال کرد. از احمدی‌نژاد بخشی از شیعیان.
2 ـ خاتمی در استادیوم بزرگ بیروت که بیش از 60 هزار تن در آنجا حضور داشتند و همه طوایف و مذاهب لبنان را نمایندگی می‌کرد، درباره فرهنگ و تمدن ایران، روابط تاریخی دو ملت، پروژه گفتگوی تمدنها، صلح و تفاهم و دوستی بین ملتها و آرزوی آرامش و امنیت در خاورمیانه سخن گفت. احمدی‌نژاد در استادیوم کوچکتر متعلق به حزب‌الله برای هواداران حزب‌الله و کسانی که از حاتم بخشی‌های رژیم بهره‌مند شده‌اند از مقاومت، نابودی اسرائیل، مبارزه با آمریکا، دشمن و... سخن گفت.
3ـ از خاتمی امیل لحود رئیس جمهوری وقت لبنان در فرودگاه بیروت استقبال کرد. از احمدی‌نژاد نبیه بری رئیس شیعه پارلمان در فرودگاه استقبال کرد و سپس در برابر کاخ ریاست جمهوری در بعبدا، میشل سلیمان رئیس جمهوری مراسم استقال رسمی از او را به عمل آورد.
4 ـ صدا و سیمای رژیم کمترین پوشش را به سفر خاتمی داد در حالی که دو روز، در اختیار نمایش احمدی‌نژاد در لبنان بود.
5 ـ رئیس جمهوری لبنان مدال سدر با درجه عالی، بالاترین نشان لبنان را به خاتمی داد. نصیب احمدی‌نژاد سدر با درجه معمولی بود.
6 ـ دکترای افتخاری فلسفه در دانشگاه لبنان به خاتمی، در حضور همه هیأت علمی و از سوی رئیس کل دانشگاه داده شد. دکترای احمدی‌نژاد با کمک دویست و پنجاه هزار دلاری رژیم به دانشگاه، بدون حضور هیأت علمی به روی سن و جمع قلیلی از دانشجویان و مدرّسان شیعه طرفدار و یا وابسته حزب‌الله و جنبش امل و گروه میشل عون، در رشته علوم سیاسی به او داده شد.
7 ـ مفتی سنی‌ها، کاردینال اعظم مارونی‌ها، اسقف اعظم ارتدوکس‌ها، سریان کاتولیک، کلد و آشوریها، شیخ العقل دروزی‌ها، نایب رئیس مجلس شیعیان با خاتمی دیدار کردند در حالی که تنها نمایندگانشان در مجلس صبحانه با احمدی‌نژاد در هتل «فینسیا» در کنار شخصیت‌های سیاسی حاضر شدند.
8 ـ خاتمی به جنوب لبنان نرفت اما با نصرالله و دیگر رهبران حزب‌الله در بیروت ملاقات کرد. احمدی‌نژاد مجبور شد با مخالفت دولت لبنان از رفتن به نقطه صفر دروازه فاطمه در مرز اسرائیل برای افتتاح بوستان ایران که با هزینه‌های دهها هزار دلار از پولهای حلال مرحمتی رژیم ساخته شده، و سنگ اندازی به اسرائیل خودداری کند. او همچنین مجبور شد فاتحه‌خوانی بر گور عماد مغنیه تروریست را از برنامه خود حذف کند. بر مزار رفیق حریری نیز دسته گلی نگذاشت تا آشکار شود قتل او به دست حزب‌الله با تأیید رژیم ولایت فقیه صورت گرفته است.

October 22, 2010 09:40 PM

Friday, October 22, 2010

پنجره اي رو به خانه پدري


Panjereh-121.jpg

جمعه ۲۲/۱۰/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:
Download file

تصوير بخش دوم:
Download file

صدا بخش اول:
Download file

صدا بخش دوم:
Download file

زير ذره بين


zireh.bmp

ارزيابي سفر رهبر جمهوري ولايت فقيه به قم

Kham_Qom_1010.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرویز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با سفر رهبر جمهوري ولايت فقيه به قم٬ وسخنراني اش در اين شهر٬ پاسخ ميدهد. ۲۲/۱۰/۲۰۱۰

Download file

Thursday, October 21, 2010

زير ذره بين


zireh.bmp

اخراج اساتيد دانشگاه آزاد اسلامي به اتهام سكولار بودن

Azad_Islami-1.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرویز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اخراج اساتيد دانشگاه آزاد اسلامي به اتهام سكولار بودن٬‌ پاسخ ميدهد. ۲۱/۱۰/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري


Panjereh-121.jpg

پنجشنبه ۲۱/۱۰/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:
Download file

تصوير بخش دوم:
Download file

صدا بخش اول:
Download file

صدا بخش دوم:
Download file

زير ذره بين


zireh.bmp

سفر رهبر جمهوري ولايت فقيه به شهر قم

Khameneie_Qom-10.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرویز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با سفر سيد علي خامنئي رهبر جمهوري ولايت فقيه به شهر قم٬ پاسخ ميدهد. ۲۰/۱۰/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري


Panjereh-121.jpg

چهار شنبه ۲۰/۱۰/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:
Download file

تصوير بخش دوم:
Download file

صدا بخش اول:
Download file

صدا بخش دوم:
Download file

پنجره اي رو به خانه پدري


Panjereh-121.jpg

سه شنبه ۱۹/۱۰/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:
Download file

تصوير بخش دوم:
Download file

صدا بخش اول:
Download file

صدا بخش دوم:
Download file

پنجره اي رو به خانه پدري


Panjereh-121.jpg

دوشنبه ۱۸/۱۰/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:
Download file

تصوير بخش دوم:
Download file

صدا بخش اول:
Download file

صدا بخش دوم:
Download file

ميزگرد راديو فردا


مجله‌های هفتگی / دیدگاه‌ها
دستاوردهاي سفر محمود احمدي نژاد به لبنان

ahmadinejad-at-israels-doorstep-during-lebanon-visit-2010-10-14_l.jpg

امیر مصدق کاتوزیاندر ميان رويدادهای روزهای گذشته سفر محمود احمدی نژاد به لبنان در رسانه های داخلی و بين المللی خبرساز بود. در مطبوعات ايران عموماً استقبال لبنانی ها از حضور رئيس جمهور ايران در کشورشان به پيروزی جمهوری اسلامی ايران و شکست طرح منزوی نشان دادن ايران تعبير شد. با اين حال بودند رسانه ها و تحليلگرانی که استقبال مردم لبنان از محمود احمدی نژاد را به کمک های مالی جمهوری اسلامی ايران به لبنان ربط دادند. محمود احمدی نژاد در اين سفر با حضور در جنوب لبنان در نزديکی مرز اسرائيل بار ديگر پيش بينی نابودی قريب الوقوع اسرائيل را کرد. اقدامی که خشم مقام های اسرائيلی را برانگيخت. محمود احمدی نژاد در تهران پيش از اين سفر اهداف خود را تعميق روابط دوجانبه اعلام کرد...
سه ميهمان برنامه اين هفته ديدگاه ها به اين پرسش ها پاسخ می دهند: ماهان عابدين، پژوهشگر در موسسه مطالعات دفاعی دهلی نو که قبلاً در پی سفرهايی به لبنان مقاله هايی از او درباره اوضاع داخلی و مناسبات خارجی اين کشور منتشر شده، عليرضا نوری زاده، روزنامه نگار (درلندن) و تحليلگر مسائل خاورميانه در مطبوعات و رسانه های عربی که بارها به لبنان سفر کرده و درباره اوضاع سياسی اين کشور نوشته و محمدجواد اکبرين، روزنامه نگار و دين پژوه (در پاريس) که در پنج سال اقامت در لبنان تا پيش از ترک اين کشور در بهمن ماه گذشته از جمله شاگرد علامه محمد حسين فضل الله هم بوده است...
Download file


موضوع نامه ده ها روشنفکر ايرانی به مردم لبنان در انتقاد از سفر و عملکرد محمود احمدی نژاد هم خبر ساز شد. نامه ای که روزنامه المستقبل، ارگان جناح حاکم لبنان درست پس از پايان سفر محمود احمدی نژاد منتشر کرد. همچنين نامه محمدرضا خاتمی دبير کل پيشين جبهه مشارکت ايران اسلامی، بزرگترين تشکل جناح اصلاح طلب جمهوری اسلامی ايران به حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان با درخواست پادرميانی او برای آزادی زندانيان سياسی و پايان دادن به آنچه در اين نامه ظلم و جفا در ايران توصيف شد.سفر محمود احمدی نژاد به لبنان چه تاثيری در بازسازی چهره جمهوری اسلامی ايران در منطقه داشت؟ اين سفر چه حاصلی می تواند برای دولت محمود احمدی نژاد و حاکميت ايران داشته باشد که از زمان برگزاری انتخابات با چالش های داخلی دست به گريبان هستند؟ سه ميهمان برنامه اين هفته ديدگاه ها به اين پرسش ها پاسخ می دهند: ماهان عابدين، پژوهشگر در موسسه مطالعات دفاعی دهلی نو که قبلاً در پی سفرهايی به لبنان مقاله هايی از او درباره اوضاع داخلی و مناسبات خارجی اين کشور منتشر شده، عليرضا نوری زاده، روزنامه نگار (درلندن) و تحليلگر مسائل خاورميانه در مطبوعات و رسانه های عربی که بارها به لبنان سفر کرده و درباره اوضاع سياسی اين کشور نوشته و محمدجواد اکبرين، روزنامه نگار و دين پژوه (در پاريس) که در پنج سال اقامت در لبنان تا پيش از ترک اين کشور در بهمن ماه گذشته از جمله شاگرد علامه محمد حسين فضل الله هم بوده است.مجله‌های هفتگی / دیدگاه‌ها
فقدان صداقت، مشکل مشترک رئيس دولت ايران و دبيرکل حزب الله لبنان

دیدار سید حسن نصرالله با محمود احمدی نژاد
۱۳۸۹/۰۷/۲۶
امیر مصدق کاتوزیان
در ميان رويدادهای روزهای گذشته سفر محمود احمدی نژاد به لبنان در رسانه های داخلی و بين المللی خبرساز بود. در مطبوعات ايران عموماً استقبال لبنانی ها از حضور رئيس جمهور ايران در کشورشان به پيروزی جمهوری اسلامی ايران و شکست طرح منزوی نشان دادن ايران تعبير شد.

با اين حال بودند رسانه ها و تحليلگرانی که استقبال مردم لبنان از محمود احمدی نژاد را به کمک های مالی جمهوری اسلامی ايران به لبنان ربط دادند. محمود احمدی نژاد در اين سفر با حضور در جنوب لبنان در نزديکی مرز اسرائيل بار ديگر پيش بينی نابودی قريب الوقوع اسرائيل را کرد. اقدامی که خشم مقام های اسرائيلی را برانگيخت. محمود احمدی نژاد در تهران پيش از اين سفر اهداف خود را تعميق روابط دوجانبه اعلام کرد.

موضوع نامه ده ها روشنفکر ايرانی به مردم لبنان در انتقاد از سفر و عملکرد محمود احمدی نژاد هم خبر ساز شد. نامه ای که روزنامه المستقبل، ارگان جناح حاکم لبنان درست پس از پايان سفر محمود احمدی نژاد منتشر کرد. همچنين نامه محمدرضا خاتمی دبير کل پيشين جبهه مشارکت ايران اسلامی، بزرگترين تشکل جناح اصلاح طلب جمهوری اسلامی ايران به حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان با درخواست پادرميانی او برای آزادی زندانيان سياسی و پايان دادن به آنچه در اين نامه ظلم و جفا در ايران توصيف شد.

سفر محمود احمدی نژاد به لبنان چه تاثيری در بازسازی چهره جمهوری اسلامی ايران در منطقه داشت؟ اين سفر چه حاصلی می تواند برای دولت محمود احمدی نژاد و حاکميت ايران داشته باشد که از زمان برگزاری انتخابات با چالش های داخلی دست به گريبان هستند؟

سه ميهمان برنامه اين هفته ديدگاه ها به اين پرسش ها پاسخ می دهند: ماهان عابدين، پژوهشگر در موسسه مطالعات دفاعی دهلی نو که قبلاً در پی سفرهايی به لبنان مقاله هايی از او درباره اوضاع داخلی و مناسبات خارجی اين کشور منتشر شده، عليرضا نوری زاده، روزنامه نگار (درلندن) و تحليلگر مسائل خاورميانه در مطبوعات و رسانه های عربی که بارها به لبنان سفر کرده و درباره اوضاع سياسی اين کشور نوشته و محمدجواد اکبرين، روزنامه نگار و دين پژوه (در پاريس) که در پنج سال اقامت در لبنان تا پيش از ترک اين کشور در بهمن ماه گذشته از جمله شاگرد علامه محمد حسين فضل الله هم بوده است.

ماهان عابدين معتقد است با توجه به فعاليت هايی که در منطقه عليه ايران می شود و از جمله رويکرد به گفته او «خصمانه» آمريکا عليه ايران، سفر محمود احمدی¬نژاد نشان دهنده عمق نفوذ جمهوری اسلامی ايران در منطقه بود. وی می گويد: «استقبال گسترده ای که از رياست جمهوری اسلامی ايران شکل گرفت بيانگر اين موضوع است که ايران جايگاه مستحکم و قوی در ايران دارد.»

وی می افزايد «اسرائيلی ها در ماههای اخير جنگ روانی عليه کشور ما را افزايش داده اند» و علناً در مقالاتی که نوشته می شود ايران را تهديد می کنند. به گفته آقای عابدينی «اگر اسرائيلی ها بخواهند در حوزه نظامی با ايران درگير شوند، هزينه اش بسيار سنگين خواهد بود با توجه به قابليت ها و توانمندی های حزب الله لبنان.» ماهان عابدين می افزايد برخلاف تبليغات آمريکا و اسرائيل «اين سفر در راستای وحدت آفرينی در صحنه داخلی لبنان انجام شد و مورد استقبال تمام گروه های سياسی در آن کشور واقع شد.»

عليرضا نوری زاده با جدا کردن جنبه رسمی سفر محمود احمدی نژاد که در آن سخنرانی معتدلی کرد و مداخله ای در امور داخلی لبنان نکرد، از جنبه تبليغاتی سفر وی که «خواست يک فرقه از لبنان و آن هم نه همه آن طايفه يعنی شيعيان بود»، می افزايد: «برای استقبال از احمدی نژاد حزب الله از يک ماه پيش فعاليت بسيار گسترده ای کرده بود.» آقای نوری زاده سپس با مقايسه اين سفر با سفر محمد خاتمی به لبنان می گويد: «جنبه غيررسمی سفر آقای احمدی نژاد در نگاه بسياری از لبنانی ها دخالت مستقيم در شان داخلی لبنان بود. کافيست نگاهی به سرمقاله های بعضی روزنامه ها بياندازيم. النهار، المستقبل، الحيات. آقای احمدی نژاد خواست نقشی را بازی کند که پيش از ايشان عبدالناصر بازی کرد و خيلی وسيع تر ولی در نهايت هيچ تاثيری نداشت.»

محمدجواد اکبرين با اشاره با يادداشتی که پيرامون به گفته وی «تحسين ديرهنگام احمدی نژاد از رفيق حريری» نوشته بود، می گويد: «مشکل مشترک رئيس دولت ايران و دبيرکل حزب الله لبنان فقدان صداقت است. انتخاب جاهايی برای استقبال رئيس دولت ايران که جمعيت متکثر باشد و به چشم نيايد که ساير طوايف لبنانی و ساير تشکل ها و گروه های لبنانی و به ويژه گروه های هوادار اکثريت پارلمانی به آمدن او منتقد و معترض اند. کل لبنان را مصادره می کنند و اين جمعيت را نماد کل لبنان می دانند.» آقای اکبرين همچنين به دادگاه بين المللی و تلاش برای اثبات دست داشتن حزب الله در ترور رفيق حريری اشاره می کند.

آقای عابدين با ارزيابی اينکه سخنان دو ميهمان ديگر برنامه مغرضانه و هماهنگ با «تبليغات سوء آمريکايی ها و اسرائيلی ها است که می خواستند بگويند سفر آقای احمدی نژاد به لبنان تفرقه انگيز است» می گويد: «اسرائيلی ها هنوز بخشی از خاک لبنان را در تصرف خود دارند. حضور ايران در لبنان کمک رساندن به گروه های لبنانی از جمله حزب الله برای مقابله با تهديدهای اسرائيل است.» او می افزايد «آماری که شما آورديد در مورد يک ميليارد دلار کمک ايران به حزب الله سند خاصی درباره اش وجود ندارد. ايرانی ها چه در سطح دولتی و چه بخش خصوصی به مردم لبنان کمک می کنند. همين که ايران در آنجا حضور دارد و بسيار محبوب است، اکثريت قاطع مردم لبنان از بسيار از سياست های خارجی جمهوری اسلامی ايران حمايت می کنند.»
بیشتر بخوانید:
مردی از قم، سيد خراسانی و اينک آخرالزمان«حزب‌الله و حماس همپيمان استراتژيک مردم ايران نيستند»

عليرضا نوری زاده در همين زمينه می گويد: «اولاً آقای حسن نصرالله خودشان فرمودند، جمهوری اسلامی بيش از يک ميليارد دلار به ما کمک کرد. اين مکتوب در تمام روزنامه های لبنانی هست. پولی که جمهوری اسلامی داد و آقای حسن نصرالله يک بار يک چک يک ميليون دلاری اش را نشان داد و گفت اين پول حلال است که ما گرفتيم. اين پول حلال فقط نصيب بخشی از شيعيان لبنان شد و نه نصيب مردم لبنان.» آقای نوری زاده سپس می پرسد «اگر آقای نتانياهو بيايد در عراق و از آنجا شروع کند راجع به نابودی ايران حرف زدن، بايد ديد که واکنش ايران چگونه خواهد بود؟ اين ها حرف های اسرائيل و آمريکا نيست. اينها حرف های مردم لبنان است.»

محمدجواد اکبرين می گويد :«آقای عابدين سخن از مظلوميت شيعيان آوردند، وقتی همين شيعيان طرفدار حزب الله در روز هفت می سال ۲۰۰۸ فقط به خاطر اختلاف با رقبای سياسی شان دست به تلاش مسلحانه زدند و با حمله به موسسات به تعطيلی کشاندن فرودگاه، راه های ارتباطی را بستند و ساختمان روزنامه المستقبل و راديو تلويزيون ارگان اکثريت را به آتش کشيدند و چندين نفر را کشتند و به مناطق دروزنشين با اسلحه های سنگين حمله کردند، آن موقع سخن از ظالم بودن يا مظلوم بودن هواداران شيعيان به عمل می آيد؟ ضمن اينکه لبنانی ها به موقعش کنار هم ايستادند. همان راه پيمايی يک ميليون و نيمی استقلال خواهی بعد از ترور رفيق حريری اکثريت مسيحيان، دروز و اهل سنت و اقليت شيعيان کنار هم ايستادند در روز چهارده مارس.» وی معتقد است برای شناخت مسائل لبنان بايد به اسناد تاريخی خود لبنانی ها مراجعه کرد نه «بازتوليد آگاهی کاذب که قصد دارد واقعيت های امروز لبنان و دخالت صريح جمهوری اسلامی در هواداری از يک حزب در مقابل دولت مستقر و قانونی و منتخب مردم را ناديده بگيرد.»

عليرضا نوری زاده معتقد است: طبيعتاً ايران به عنوان يک دولت ابرقدرت منطقه ای مصالحی دارد و لبنان هم يکی از مناطق است که ديگران هم مصالحی دارند. اما حفظ مصالح با مسلح کردن يک گروه عليه مردم لبنان... ممکن است جمهوری اسلامی محبوب حسن نصرالله و طرفدارانش باشد اما ميليون ها لبنانی ديگر هم هستند که نگاهشان متفاوت است.

محمدجواد اکبرين در پايان اظهار می دارد با توجه به نگاه اکثريت مردم لبنان که در پی انتخاباتی پارلمانی به رياست سعد حريری که خواهان تعامل با جهان هستند وقتی رئيس دولت ايران نابودی اسرائيل را از درون اين کشور خواستار می شود، طبيعی است که در برابر اين سخنان موضع گيری شود.

ماهان عابدين در واکنش به گفته های دو ميهمان ديگر برنامه، بر «مکمل» بودن گروه های مختلف اسلامی که از زمان فعاليت امام موسی صدر در لبنان يکی پس از ديگری پديد آمدند تاکيد می کند؛ و بر اين که گذر کردن سريع از اين مسائل در وقت محدود ايرار دارد. او می افزايد علت نظامی گری اين گروه ها «تجاوز اسرائيل به لبنان» است. ماهان عابدين همچنين می گويد او منکر اين نيست که سفر محمد خاتمی به لبنان (در زمانی که رئيس جمهور بود)، وحدت آفرين بود. اما به گفته ماهان عابدين محمود احمدی نژاد هم در لبنان محبوب است و «اين محبوبيت به علت محبوبيت ايران است و دستاوردهای دولت های پياپی پس از انقلاب و ارتباطات ديرينه ايرانيان وشيعيان لبنان طی سده های متمادی که بعد از انقلاب در سطح راهبردی قرار گرفته است.»

October 18, 2010 09:15 PM

زير ذره بين


zireh.bmp

درحاشيه نامه منسوب به صادق لاريجاني خطاب به رهبر رژيم ايران

untitled.bmp

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرویز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با نامه منسوب به صادق لاريجاني خطاب به رهبر رژيم ايران پاسخ ميدهد. ۱۵/۱۰/۲۰۱۰

Download file


راديو فردا

احمدی‌نژاد بدون موافقت اسد نمی‌توانست به لبنان سفر کند

nasssssssssssssssss.jpg

مراد ویسی
محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور ایران، صبح روز چهارشنبه وارد بیروت،‌ پایتخت لبنان، شد. رئیس جمهور ایران پیش از ورود به بیروت در تماس تلفنی با ملک عبدالله، پادشاه عربستان، درباره مسائل منطقه بحث و گفت‌وگو کرد.
رادیوفردا در مورد تاثیر احتمالی سفر محمود احمدی‌نژاد به بیروت، بر روابط ایران و جهان عرب، با علیرضا نوری‌زاده، کارشناس مسائل جهان عرب در لندن، گفت‌وگویی انجام داده است...

Download file


علیرضا نوری‌زاده نخست از نگاه عربستان و مصر، قدرت‌های عمده جهان عرب، به سفر محمود احمدی‌نژاد به لبنان می‌گوید.

علیرضا نوری‌زاده: آقای احمدی‌نژاد از یک سو برای جمعی از لبنانی‌ها مبشر خیر است و از بودن او در لبنان خوشحالند و برای گروه بیشتری آقای احمدی‌نژاد مبشر خیر نیست و ایجاد نگرانی می‌کند.

اما نگاهی که جهان عرب به سفر آقای احمدی‌نژاد به لبنان دارد به عنوان سفر رسمی یک رئیس دولت به لبنان نیست.

اصولا لبنان در شرایط ویژه‌ای قرار دارد که هر نوع سفری می‌تواند تعبیر و تفسیر متفاوتی با خود به همراه داشته باشد. نمونه آن این که سفر پادشاه سعودی دست در دست بشار اسد در بیروت نتایج آشکاری با خود به همراه داشت که همانا تثبیت و تقویت سعد حریری و متحدانش بود.

در عین حال متحدان و یاران سوریه هم پس از این سفر از یک حریم امنیتی سیاسی بیشتری برخوردار شدند.

بنابراین می‌توان گفت که سفر آقای احمدی‌نژاد هم می‌تواند پیامدهای بسیار زیادی با خود به همراه داشته باشد. سعودی‌ها به طور کلی و مصری‌ها تا حد زیادی نگاه‌شان به حضور ایران در لبنان، نگاهی همراه با شک و تردید و شائبه است.

آنها این حضور را نمی‌توانند تحمل کنند، به جهت این که لبنان همیشه علی‌رغم این که یک کشور ویژه بوده است، اما آوردگاه عرب‌ها با همدیگر نیز تلقی می‌شده است.

اندیشه ناسیونالیستی فرم عربی ناصر بیش از سه دهه از یک سو و اندیشه ناسیونالیستی لبنانی و اعراب معتدل محافظه‌کاری مانند سعودی‌ها و کویتی‌ها از سوی دیگر همواره با هم در نزاع بوده‌اند.

ولی در نهایت یک شیوه توافقی بین این دو اندیشه پیدا شده بود و به‌خصوص زمانی که سعودی‌ها در دوران نخست در بیست ساله اول در لبنان حضور داشتند.


آقای نوری‌زاده، با توجه به این که مصر و عربستان در موضع تشکیل دولت جدید عراق نگاه متفاوتی با ایران دارند، آیا این دو کشور سفر آقای احمدی‌نژاد به لبنان را با موضوع عراق به طور واحدی تفسیر می‌کنند یا این دو موضوع را جدا فرض می‌کنند؟
ببینید، اصولا خطر جمهوری اسلامی در یک دامنه گسترده طبیعتا اسباب نگرانی سعودی‌ها، مصری‌ها و دیگر عرب‌هاست. این نگرانی نسبت به حضور جمهوری اسلامی در عراق، حضورش در لبنان وحتی حضورش در کشورهای حاشیه خلیج فارس و گاه حتی در مصر از طریق عواملش وجود دارد.

اما مسئله لبنان یک مسئله استثنایی است. به گمان من، سعودی‌ها عراق را تا حد زیادی از دست رفته می‌دیدند و تلاش کردند الان از طریق دوستان‌شان و احزاب مخالف جمهوری اسلامی تا حدی موقعیت از دست رفته را به دست بیاورند.

ولی در لبنان آنها هیچ وقت عقب‌نشینی نکرده‌اند، و همواره به طور کامل پشت سر سنی‌ها و مسیحیان لبنان – منهای ژنرال اوون- بوده‌اند.

این است که حضور آقای احمدی‌نژاد اگر بتواند معادله آنها را بر هم بزند، مثلا به عنوان نمونه بخواهد با نمایش‌های خاص خودش جمعیت زیادی را به دنبال خود بکشاند و به جنوب لبنان برود و از آن نطق‌های آتشین اجرا کند که این اقدام‌ها بتواند به موقعیت فعلی لبنان ضربه بزند، مطمئن باشید که عربستان و مصر واکنش نشان خواهند داد.

همین آقای احمدی‌نژاد در آستانه سفرش به پادشاه سعودی تلفن زده است. این امر خودش نشان می‌دهد که احمدی‌نژاد نقش سعودی‌ها را در لبنان به رسمیت می‌شناسد. همان طور که سوریه هم این نقش را به رسمیت می‌شناسد.


آقای نوری‌زاده به سوریه اشاره کردید. سوریه به نظر می‌رسد که هم همکار ایران و هم رقیب ایران در لبنان است. موضع سوریه در قبال سفر آقای احمدی‌نژاد چیست؟
سوریه بیش از ۲۰ سال در لبنان در عین حال که با جمهوری اسلامی ایران همکاری می‌کرد، همیشه یک سری خطوطی را هم در زمان حافظ اسد حفظ کرده بود. در زمان بشار اسد به علت موقعیت متزلزل بشار در آغاز زمامداریش، جمهوری اسلامی توانست به سرعت موقعیت خودش را تثبیت کند.

امروز درست است که سوریه مثلا می‌تواند جلو ورود اسلحه به ایران را بگیرد. ولی ایران کماکان حضورش را در لبنان حفظ کرده است.

یعنی اگر فردا حزب‌الله لبنان مخیر باشد که بین ایران و سوریه یکی را انتخاب کند، طبیعتا ایران را انتخاب خواهد کرد.

سوری‌ها این را می‌دانند، به همین دلیل هم در تعامل با ایران محتاطند. و گو این که روابط بسیار گسترده‌ای با جمهوری اسلامی ایران دارند، اما در عین حال مراقب این هستند که مبادا یک‌باره تمام صحنه لبنان در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد.

به همین دلیل است که سوری‌ها گاهی نیش و نوش‌هایی هم می‌زنند. الان به اعتقاد من بدون موافقت بشار اسد، احمدی‌نژاد نمی‌توانست به لبنان سفر کند. و به طور قاطع امتیازهای زیادی داده است تا این سفرش به لبنان انجام بگیرد.

سوری‌ها هم مراقبند که ابعاد تاثیر این سفر از حدود متعارف فراتر نرود. چون در آن صورت خودشان باید هزینه بدهند که الان در شرایط فعلی آماده این کار نیستند.

October 16, 2010 02:47 PM

تفسير هفته


New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان
Download file


راديو فرانسه


نامه محمد رضا خاتمی به حسن نصرالله و اظهارات دبیر کل سابق حزب الله لبنان

MohammadrezaKhatami.gif

نوشتۀ شاهرخ بهزادی
اظهارات شیخ صبحی طفیلی معروف به ابوالوفا دبیر کل پیشین حزب الله لبنان و نامه محمد رضا خاتمی دبیر کل سابق جبهه مشارکت به حسن نصر الله دبیر کل کنونی حزب الله لبنان به هنگام سفر دوروزه محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران به لبنان با توجه به شرایط سرکوب فعالان سیاسی معتقد به انقلاب اسلامی ولی مخالف دولت در ایران اصالت گفتمان حکومتگران نظام اسلامی ایران را مبنی بر مبارزه با رژیم صهیونیستی به چالش کشیده اند.
اظهارات شیخ صبحی طفیلی معروف به ابوالوفا دبیر کل پیشین حزب الله لبنان و نامه محمد رضا خاتمی دبیر کل سابق جبهه مشارکت به حسن نصر الله دبیر کل کنونی حزب الله لبنان به هنگام سفر دوروزه محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران به لبنان با توجه به شرایط سرکوب فعالان سیاسی معتقد به انقلاب اسلامی ولی مخالف دولت در ایران اصالت گفتمان حکومتگران نظام اسلامی ایران را مبنی بر مبارزه با رژیم صهیونیستی به چالش کشیده اند...
در باره این موضوع گفتگوئی انجام داده ایم با علیرضا نوری زاده روزنامه نگار مقیم انگلستان....
Download file

دبیر کل سابق حزب الله لبنان اظهار میدارد که وقایعی که پس از انتخابات در ایران رخ داده است برای او بسیار تکان دهنده است. وی اظهار میدارد آنچه اکنون به دست صاحبان حکومت و قدرتمندان در ایران جریان دارد، نه قانونی است و نه شرعی است. وی با تأکید بر این موضوع که عملکرد دستگاه های امنیتی و نظامی باید تابع قانون بوده و نه روابط باندی و دسته جات، اعتقاد دارد که ایران بسوی پرتگاه حطرناکی حرکت میکند. وی میگوید که جریان حاکم در ایران با بگیر و بستن دهان همه منتقدان اعم از روزنامه نگاران و علما زمامداری میکند. هجوم وحشیانه، قتل و زندانی کردن تعداد بسیاری از مردم از دسته های مختلف و نخبگان که اخلاص و صدق آنها بر کسی پوشیده نیست، نشانه اهل اسلام نیست.

محمد رضا خاتمی با توجه به سابقه آشنائی اش با حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان طی نامه ای خطاب به وی و با توجه به سفر محمو احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران به لبنان به زندانی بودن صد ها تن از مبارزان آزادی خواه ایرانی به وی یاد آوری میکند که نمی توان ادعای مبارزه با رژیم اسرائیل را داشت در حالی که مبارزان ایرانی در بند ظلم هستند.

در نامه محمد رضا خاتمی به حسن نصر الله همچنین آمده است که "از میان تمامی میزبانان ایشان( منظو محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی) شما را مخاطب قرار میدهم برای روابط تنگاتنگ شما با آرمان های انقلاب اسلامی. با شما سخن میگویم برای اینکه سرنوشت جمهوری اسلامی برایتان به اندازه سرنوشت مقاومت لبنان اهمیت دارد." وی میافزاد که هم اکنون در ایران یاران کم نظیر امام خمینی، وارثان جسمی و روحی اش به جرم ایستادگی بر آرمان های انقلاب و امام تحت سخت ترین فشار ها و محدودیت ها هستند و صدها تن از فرزندان راستین انقلاب اسلامی به خاطر تسلیم نشدن به انحراف در بدترین شرایط در زندان بسر میبرند. نمی توان مدعی مبارزه با رژیم اسرائیل بود و از این همه ظلم که بر این مبارزان واقعی میرود تبری جست، و یا بدتر از آن با سکوت رضایت آمیز آن را تأیید نمود.

در باره این موضوع گفتگوئی انجام داده ایم با علیرضا نوری زاده روزنامه نگار مقیم آلمان.

از وی میپرسیم که اظهارات دبیر کل سابق حزب الله ونامه محمد رضا خاتمی به حسن نصر الله دبیر کل کنونی حزب الله لبنان چه پیام سیاسی برای وی دارد؟

علیرضا نوری زاده به روابط گرم وصمیمی حسن نصرا لله با سید محمد خاتمی رئیس جمهوری سابق ایران و اصلاح طلبان اشا ره میکند و میگوید که این حسن روابط بحدی بود که هنگا میکه سید محمد خاتمی برای کاندیدا شدنش برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری تردید داشت، حسن نصرالله به تهران آمده و بنزد آیت الله خامنه ای رفت و از او خواست کاری کند تا سید محمد خاتمی که موجب افزایش اعتبار حزب الله در لبنان شده است، بار دیگر خود را کاندیدا کند. همین حسن نصر الله، پس از انتخابات خرداد ماه سال گذشته و اعتراضات گسترده مردم به نتیجه انتخابات، به نفع محمود احمدی نژاد موضع گرفت و اصلاح طلبان را عوامل وابسته به اسرائیل و آمریکا قلمداد کرد و حتاافراد وابسته به حزب الله در سرکوب های مردمی در خیا بانها شرکت نمودند.این اتخاذ موضع حسن نصرالله به سید محمد خاتمی و دکتر محمد رضا خاتمی که با وی روابط دیرینه داشتند بسیار گران آمده است و به همین دلیل نامه اخیر محمد رضا خاتمی به وی را مشاهده میکنیم.

علیرضا نوری زاده اعتقاد دارد که تغییر موضع حسن نصر الله میتواند به خاطر یک میلیارد دلار پولی باشد که حکومتگران کنونی ایران به وی پرداخت کرده اند. علیرضا نوری زاده میگوید که حسن نصر الله هم بر خلاف ادعاهایش نشان داد که انسانی نیست که به اصول و مبانی اخلاقی پایبند باشد.

October 16, 2010 12:11 AM

تفسير خبر


Tassir_Khabar_4598J.jpg

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با سفر احمدي نژاد به لبنان ٬ درگذشت بزرگ بانوي آواز مرضيه ٬ نامه صادق لاريجاني به آيت الله خامنه اي وسفر احمدي نجاد به لبنان٬ و... به پرسشهای جمشید چارلنگی پاسخ ميدهند. ۱۵/۱۰/۲۰۱۰

تصوير لينك:
Download file

تصوير دانلود:
Download file


یکهفته با خبر


KAYHAN-1.jpg

خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل!

سه‌ شنبه 5 تا جمعه 8 اکتبر
ولیعهد ناکام
۱-چند هفته پیش در همین زاویه از دیدار رهبر با حسن خمینی یاد کردم و تلاش سید علی آقا را برای راضی کردن نواده سید روح الله مصطفوی به اینکه برای رسیدن به رهبری با آقا مجتبی شریک شود و مقام عظما را که پس از به لقاءالله پیوستن حضرتش به صورت نکاح موقت (صیغه) برای مدت 8 سال به زوجیت او و یا آقا مجتبی درخواهد آمد (اگر اول خبرگان سید مجتبی را انتخاب کرد خُب شما قائم مقام می‌شوید و 8 سال بعد شما روی کار می‌آئید و سید مجتبی می‌رود زیر دست شما... سخنی با این مضمون بر زبان مقام معظم رهبری جاری شده بود) با هم قسمت کند بعد هم نوبت فرزندان آنها خواهد بود و به این ترتیب تا ظهور حضرت، هم نظام و هم مقام ولایت حفظ شود.

حسن خمینی زرنگتر از آن است که به دام سید علی آقا بیفتد، به همین دلیل نیز گفته بود ضمن سپاس از مراحم حضرتعالی، برو این دام بر مرغ دگر نه که ما در نیاوران منزل داریم و صاحب پدرزنی هستیم (آیت‌الله موسوی بجنوردی) که هم گذشته شما را دیده است و از احوالاتتان با خبر است و هم آنقدر دورنگر که بداند این بساط به خود حضرتعالی ختم خواهد شد و «من آن نگین سلیمان به هیچ نشمارم / که گاهگاه بر او دست اهرمن باشد».
اینها را که نوشتم البته برداشتی آزاد است از پاسخ احتمالی حسن آقا در دلش، بر پایه شناختی که از او و پدر همسرش دارم وگرنه می‌دانم در برابر سلطان برّ و بحر، سید لابد پاسخ را به سکوت پیوند داده. و با یک تعظیم غرّا از آستان مبارک ملک پاسبان اجازه مرخصی خواسته است. نایب امام زمان هم فرموده‌اند سلام مخصوص ما و خانم را خدمت والده محترمه برسانید و بفرمائید چرا روضه فاطمیه تشریف نیاوردند، خانم چشم به راه بودند، نکند خدای ناکرده ایشان هم تحت تأثیر حرفهای مرحومه جدّه بزرگوارتان در مورد خفایای رحلت مرحوم حاج سیداحمد آقا ابوی گرامی‌تان قرار گرفته باشند. مرحومه بتول خانم متأسفانه دچار بیماری توهم شده بودند. (اینها را نیز حسن آقا احتمالاً از نگاه قائد معظم خوانده است وگر نه سید علی آقا عادت ندارد حتی به طور تلویحی به جرائم خود و نوکرانش اعتراف کند و مثلاً در صدد دلجوئی برآید.). به هر روی، دو سه روزی پس از دیدار رهبر و سید حسن خمینی، خبری به آیت‌الله یوسف صانعی مرجع فعلاً معارض سید علی آقا رسید که حضرتش خیالاتی دارد و موضوع سفر دو هفته‌ای جنابش به قم دلایل و اسبابی دارد جز آنچه در هفته‌های اخیر در قم شایع بود. در واقع کسی از دفتر خامنه‌ای پیشاپیش به صانعی و موسوی اردبیلی خبر داده بود که پیش از نزول اجلال ولی امر مسلمانان چهار راه آذربایجان و روستای مقر حسن نصرالله در دره بقاع، به پایتخت مرجعیت، هیأتی عازم این شهر است و پیام ویژه‌ای برای مراجع دارد. صانعی و موسوی اردبیلی بلافاصله با وحید خراسانی و سید موسی شبیر زنجانی و آقا صادق شیرازی و ناصر ابوالمکارم و صافی گلپایگانی و... تماس گرفته بودند که ظاهراً خوابی برای شماها دیده‌اند، حواستان جمع باشد وگرنه سراغ ما که بالمآل نخواهند آمد...
سرانجام با مشورتی که آقایان قم با هم داشتند، آقای وحید گرمای هوا را بهانه کرد و عازم «وشنوه» شد، موسوی اردبیلی کمر درد گرفت و دو سه تن دیگر مثل صافی گلپایگانی به سرماخوردگی ناگهانی دچار شدند و از پذیرش فرستادگان رهبر عذر خواستند.
تنها موسوی اردبیلی و شبیر زنجانی گیر افتادند. هیأت اعزامی رهبر مرکب از راشد یزدی و اصغر حجازی و حسین طائب ضمن دیدار با آقای شبیر زنجانی به ایشان پیغام رهبر را رسانده بود مبنی بر اینکه آقا فرموده‌اند، مجتبی خیلی جلوتر از ملاهای پنجاه ساله و بالاتر، دروسش را با عنایت الهی به پایان رسانده و امروز یک مجتهد مسلّم جامع‌الشرایط است. خوب است که آقایان فرداً فرد اجازه اجتهاد ایشان را صادر کنند تا رسماً بتواند وارد خبرگان شود. آقای شبیر که به شوخ طبعی معروف است گفته بود، ما فکر کردیم شما برای گرفتن درجه اجتهاد برای خود آقای خامنه‌ای آمده‌اید و با آنکه بسیاری از آقایان با این امر نیز موافق نبودند بنده رضایتشان را جلب کردم که مطلبی مشترکاً در باب اجتهاد ایشان بنویسیم! آقای اردبیلی هم گفته بود آقا مجتبی را بفرستید یک سالی نزد من درس خارج بخواند بعد امتحانش می‌کنم اگر موفق شد جواز اجتهاد به او می‌دهم. هیأت که دست خالی از قم بازگشت آقای خامنه‌ای که تدارک همه چیز را دیده بود چنان به غضب آمد که اولاً سفرش را به تعویق انداخت بعد هم گفته بود کمکهای ارسالی برای آقایان مراجع متوقف شود. البته ولی فقیه احتمالاً هم اکنون به قم رفته و یا خواهد رفت. آن هم سفر دو هفته‌ای که میلیونها تومان برای آن تا امروز هزینه شده است. اما تکلیف مجتبی را نه حوزه بلکه مردمی تعیین کرده اند که ضمن شعارهاشان در تظاهرات جنبش سبز فریاد می‌زدند؛ مجتبی! بمیری رهبری رو نبینی...

تحفه آرادان در لبنان
یک سال و نیم پیش یادداشتی نوشته بودم به بهانه سفر میشل سلیمان رئیس جمهوری لبنان به ایران، با اندک تغییری این مطلب را که در سایتم آمده بود اینجا نقل می‌کنم که نگاهی است به لبنان از دو منظر پیش و پس از انقلاب و بررسی سفر احمدی‌نژاد را به هفته دیگر می‌گذارم.

«چهار دهه پیش در روزهائی که یک روحانی بلندقد و خوش قیافه شیعه ایرانی با لقب امام موسی صدر، جایگاهی فراتر از شمار کثیری از دولتمردان لبنانی در این کشور پیدا کرده بود، ایران در صحنه لبنان با پیوندهای پیدا و پنهان، هم در جبهه ناسیونالیستهای چپ عرب یارانی داشت و هم در بین اقطاب مسیحی متحد غرب دوستانی.
رهبر سرشناس و برجسته «دروزی‌های» لبنان، کمال جنبلاط که در عین حال حزب سوسیالیست پیشرو او، طلایه‌دار قومیت عربی و متحد شفیق جمال عبدالناصر بود همه‌رژیمهای راستگرای خاورمیانه را دشمن می‌دانست اما وقتی نام ایران به میان می‌آمد تأمل می‌کرد که هم سرسپرده مولانا بود و هم دلبسته خواجه شیراز، ضمن آنکه از الموت و حسن صباح چنان یاد می‌کرد که از کعبه آمال و قهرمان رویاهایش.
پسر او، «ولید جنبلاط» رهبر امروزی حزب و دروزی‌های لبنان همسر نخستین خود را در تهران پیدا کرد «مارینا»ی موطلائی که در فیلم «بیگانه بیا» نخستین اثر مسعود کیمیائی ظاهر شده بود وقتی ریشه خانوادگی‌اش را که به جنبلاط‌ها می‌رسید کشف کرد با «ولید» پیمان زندگی مشترک بست. و با آنکه این پیوند دوام چندانی نیافت اما تا کمال جنبلاط زنده بود عروس ایرانی‌اش قدر می‌دید و بر صدر می‌نشست.
بیروت برای دو نسل از اشراف‌زادگان ایرانی در فاصله ‌انقلاب مشروطیت تا دهه ‌پنجم قرن بیستم، ایستگاه معرفت با دو وجه شرقی و غربی بود. هم امیرعباس هویدا در بیروت به مدرسه و دانشگاه رفته بود و هم شاپور بختیار و شگفتا که این هر دو دیرسالی در برابر هم ایستاده بودند. روزی که معلم هر دو «تقی‌الدین الصلح» نخست وزیر اسبق لبنان در سفر رسمی‌اش به تهران از امیرعباس نخست‌وزیر سراغ شاپور را گرفت به او گفته شد شاپور در زندان است. تقی‌الدین الصلح هنگام ترک تهران با شاگرد دیگرش شاپور بختیار که به خواست او از زندان آزاد شده بود دیدار کرد.
محمد رضا شاه که در راه سفر به قاهره برای ازدواج با خواهر پادشاه وقت مصر در بیروت توقف کرده بود چنان شیفته‌ لبنان شد که در دوران پادشاهی مسائل لبنان را از نزدیک دنبال می‌کرد و دولتمردان لبنانی چون کمیل شمعون مسیحی و کاظم ‌الخلیل شیعه و خاندان سنی الصلح از جمله دوستان صمیمی او بودند.
امام موسی صدر در آستانه‌ انقلاب وقتی نامه ‌محرمانه‌ای توسط هوشنگ معین‌زاده وابسته سیاسی در سفارت ایران در بیروت برای شاه فرستاد و توصیه‌هائی برای حل بحران ایران کرد، از سوی معمر القذافی رهبر لیبی برای شرکت در جشنهای اوّل سپتامبر به لیبی دعوت شد. سفری بی‌بازگشت که لبنان و شیعیانش را به مسیری دیگر انداخت. شیعیان لبنان ورود آیت‌الله خمینی را که فرزندش سید احمد با دختر خواهر امام موسی صدر ازدواج کرده بود، به صحنه‌ سیاست با شگفتی استقبال کردند. دو سال پیش از آن احمد که میهمان دائی همسرش شده بود در جنوب لبنان با روحانیون شیعه دیدار کرده بود و حالا به عنوان سایه‌ای در پشت سر پدرش ظاهر می‌شد. دو سال پس از انقلاب وقتی علی اکبر محتشمی‌پور از نزدیکان رهبر انقلاب ایران به عنوان سفیر به سوریه رفت، دولت لبنان که با جنگهای داخلی و ظهور امیران جنگی اسمی بیشتر نداشت، سفیر رژیم ایران حجت‌الاسلام فخر روحانی را که به «نبیه بری» رهبر جنبش امل و رئیس فعلی پارلمان لبنان سخت تاخته و او را عامل آمریکا خوانده بود اخراج کرد. از آن پس عملاً محتشمی‌پور اداره امور لبنان را در دست داشت. و چیزی نگذشت که از رَحِم جنبش أمل، نوزادی به نام حزب‌الله را بیرون کشید. در دهه‌ هشتاد جمهوری اسلامی میدان نبرد با آمریکا و غرب را به لبنان کشاند.
از یکسو با چاپ تمبری که روی آن تصویر آیت‌الله خمینی بود و عنوان جمهوری اسلامی لبنان بر آن نقش داشت، آشکار ساخت که در صدد اسلامی کردن لبنان است و از سوی دیگر با حمایت از حزب‌الله و وابستگانش که مقر تفنگداران دریائی آمریکا در بیروت و قرارگاه فرانسوی‌ها را در دره‌ بقاع منفجر کردند و سفارت آمریکا را به خاک و خون کشیدند و شماری شهروندان آمریکائی و غربی را به گروگان گرفتند به تصفیه حساب با غرب مشغول شد. ۲۰۰۰ یا بیشتر از افراد سپاه که بعد از حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹٨۲ در این کشور مستقر شده و بعضاً حتی با دختران شیعه ازدواج کرده بودند با این رؤیا در لبنان مانده بودند که بر لحاف چهل تکه خوشرنگ لبنان با ادیان و مذاهب و احزاب گوناگون، یک رنگ سیاه بپاشند. به عبارتی لبنان را به حزب‌الله تحویل دهند. بدون اینکه دریابند لبنان برای غرب و جهان عرب تجربه‌ای است که دوامش حتی در بدترین روزهای جنگ داخلی تضمین شده است.»

ققنوس در طائف
سرانجام لبنان جدید در «طائف» زاده شد و بار دیگر ققنوس از خاکستر خود برخاست. یک بازرگان سنّی از اهالی صیدا، شهری که نماد همبستگی لبنانی‌ها با مذاهب مختلف است به نام رفیق الحریری، با ثروتی که در دوران کار در عربستان سعودی اندوخته بود برای بازسازی کشورش به میدان آمد و خیلی زود نشان داد دولتمرد تیزبین و خردگرائی است که حساسیتهای وطنش را می‌شناسد.
در کمتر از ده سال لبنان ساخته شد. و قانون دیرپای سهم بندی برپایه مذهب کاملاً به اجرا درآمد. ریاست جمهوری و فرماندهی کل ارتش از آن مسیحیان مارونی، ریاست دولت با سنّی‌ها و ریاست پارلمان از آن شیعیان شد. در واقع از بدو استقلال لبنان چنین بود اما قرارداد طائف خط کشی‌ها را واضح‌تر کرد که مثلاً اگر قرار شد وزیر خارجه ارتدکس نباشد سهمش به شیعیان می‌رسد چنان که وزارت کشور نیز بین مسیحیان مارونی و مسلمانان سنی در گردش خواهد بود.
حضور سوریه در لبنان که عملاً سی سال اراده‌ ملوکانه‌اش از طریق ژنرال غازی کنعان و پس از او رستم غزاله در لبنان از سوی بازیگران اصلی سیاست پذیرفته شده بود در کنار جمهوری اسلامی که می‌کوشید از حزب‌الله یک شبه دولت بسازد با مرگ حافظ الاسد بازیگر ماهر سیاست خاورمیانه و روی کار آمدن فرزند بی‌تجربه‌اش، دچار اخلال شد. اسد جوان تحمل پدر را نداشت، به همین دلیل اگر از سیاستمداری لبنانی «نه» می‌شنید سرنوشت او را حواله به دستگاه عریض و طویل شوهر خواهرش ژنرال آصف شوکت رئیس استخبارات می‌داد. رفیق‌الحریری تا زمانی که اسد جوان شأن او را رعایت می‌کرد می‌کوشید با مسالمت مشکلات را حل کند اما زمانی که دمشق بدون مشورت با او وابستگانش در پارلمان لبنان را وادار کرد قانون را زیر پا بگذارند و ریاست جمهوری امیل لحود را که شش سال ریاستش پایان یافته بود برای سه سال تمدید کنند، رفیق‌الحریری برآشفت و از ریاست دولت کنار رفت. جانشین او عمر کرامی یک سنی از طرابلس که از اعتبار برادر نامدارش رشید کرامی که خود قربانی یک عمل تروریستی شده بود خرج می‌کرد، لبنان را دربست به سوریه واگذاشته بود اما رفیق‌الحریری با حضور سنگین خود مانعی در این راه به حساب می‌آمد. قتل وی لبنان را نه فقط تکان داد بلکه زیر و رو کرد. جنبش استقلال به خونخواهی رفیق الحریری به انقلابی منجر شد که خروج ارتش سوریه، روی کار آمدن دولت اکثریت ضد سوریه، و همبستگی کامل لبنان با ایالات متحده و غرب را به همراه داشت. در این میان جمهوری اسلامی نیز در کنار سوریه از بازندگان بزرگ این تحول بود.
حمله اسرائیل به لبنان در ژوئیه سال بعد بار دیگر قواعد بازی را بر هم زد. حزب‌الله با ربودن دو سرباز اسرائیلی زمینه‌ساز این حمله شد اما فرمان عملیات از تهران و دمشق صادر شده بود. ثلث لبنان ویران شد و حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله رسماً با نشان دادن چک 350 ملیون دلاری آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی از پولهای حلالی یاد کرد که حزب‌الله در کنار موشکهای فجر و زلزال از رژیم ایران دریافت کرده است.
بعد از جنگ، اکثریت که عنوان جبهه 14 مارس را به یاد رفیق‌الحریری بر خود گذاشته است بیش از پیش دریافت تا رشته حزب‌الله در دست دمشق و تهران است و کامیون کامیون اسلحه از ایران از راه سوریه به دست حزب ‌خدا می‌رسد و دلارهای نفتی ایران چرخ حزب‌الله را می‌چرخاند، استقلال لبنان معنائی نخواهد داشت به همین دلیل در طول دو سال اخیر نوک تیز حمله جبهه 14 مارس متوجه تهران و دمشق شد.
حزب‌الله و وابستگان سوریه نیز با اخلال در کار دولت، تحصن و جنگ روانی، دستور داشتند به هر قیمتی شده دولت فواد سینیوره یاور نزدیک سعد الحریری فرزند رفیق‌الحریری را به زیر کشند. همه‌ امید جبهه 14 مارس به دادگاه بین‌المللی بود که با یاری ایالات متحده، فرانسه و جامعه جهانی برای رسیدگی به جنایت قتل رفیق‌الحریری و شمار دیگری از دولتمردان و روزنامه‌نگاران در مارس آینده برپا خواهد شد. حزب‌الله و متحدان سوریه برای اعمال قدرت و ارعاب اکثریت زمانی که در تابستان گذشته در عملیاتی توام با خشونتی شگفتی‌آور با مسلسل سنگین و توپ و موشک بیروت را تسخیر کردند و خانه‌های سعدالحریری، ولید جنبلاط، نخست‌وزیری را محاصره و تلویزیون المستقبل وابسته به طرفداران سعد الحریری را اشغال کردند، گمان نداشتند غرب به رهبری آمریکا و کشورهای عربی با رهبری مصر و عربستان سعودی چندان مجال به وابستگان دمشق و تهران نخواهند داد تا شب پیروزی را سحر کنند. امیر قطر در این مرحله بود که پا به میدان گذاشت و با دعوت از بازیگران اصلی به دوحه، قراردادی را به امضا رساند که به روی کار آمدن ژنرال میشل سلیمان فرمانده ارتش به عنوان رئیس جمهوری جدید و تشکیل دولت ائتلافی به ریاست فواد سینیوره منجر شد. تهران از تحولات لبنان استقبال کرد و وابستگانش را در لبنان همراه با سوریه به مدارا تا انتخابات آینده در سال جدید میلادی دعوت کرد. از سه ماه پیش دولت ایران با دعوت از متحدان حزب‌الله به تهران، پاداش هر یک را مقرر کرد. طلال ارسلان رقیب دروزی ولید جنبلاط و متحد دمشق، سلیمان فرنجیه، عمر کرامی، میشل عون و امیل لحود رئیس جمهوری پیشین که یکبار میهمان محمد خاتمی در تهران شده بود هر کدام چند روزی از میهمان نوازی دولت ولی فقیه برخوردار شدند.
با اینهمه تهران چشم انتظار دیدار میشل سلیمان رئیس جمهوری لبنان بود که سفر به تهران را در آخر فهرست کشورهائی گذاشته بود که دیدار از آنها را ضروری می‌دانست. واشنگتن، پاریس، ریاض و دمشق و آنگاه تهران. جائی که همه‌ بزرگان نظام با او دیدار داشتند. سلیمان هم بر مزار آیت‌الله خمینی گل گذاشت و هم به دیدار جانشین او سیدعلی خامنه‌ای رفت که چند جمله‌ای به عربی بدون کمک مترجم با رئیس جمهوری مسیحی لبنان سخن گفت.
سلیمان از نمایشگاه دفاعی ایران نیز دیدار کرد و از همتای ایرانی‌اش خواست، زمانی که اسرائیل مزارع شبعا را به لبنان بازگرداند و صلح برقرار شد لازم است انبارهای اسلحه حزب‌الله در اختیار ارتش لبنان قرار گیرد.
باید گفت دیدار رئیس جمهوری لبنان از ایران بیش از آنکه نشانه‌ موفقیت دیپلماسی جمهوری اسلامی باشد، معرّف این واقعیت بودکه جمهوری اسلامی سرانجام پذیرفته است نه لبنان هیچگاه تسلیم حزب‌الله خواهد شد و نه رویای برپائی جمهوری اسلامی در بیروت هرگز تحقق خواهد یافت. در واقع جمهوری اسلامی لبنان را آنگونه که هست پذیرفته است... سفر احمدی‌نژاد به لبنان دو سال پس از دیدار میشل سلیمان از تهران با میلیونها دلار هزینه‌ای که خرج تبلیغات برای این سفر شده به جای آنکه اعتبار رژیم را بالا ببرد نفرت از جمهوری ولایت فقیه را در بین سنی‌ها و مسیحیان و شیعیان مستقل افزایش خواهد داد.
تردید نکنید، تحفه آرادان به جز نوکران حزب اللهی و مزدوران متحدشان در بین مسیحیان (میشل عون و سلیمان فرنجیه)، کسی را درانتظار خویش نخواهد دید. این نخستین بار است که از ایران رئیس جمهوری به لبنان می‌رود. و مطمئنا آخرین بار نیز خواهد بود. گو اینکه به درخواست رژیم و فشار حزب‌الله جلوی نمایش فیلم حنا مخملباف را در باره جنبش سبز در فستیوال بیروت روز ورود احمدی‌نژاد گرفته‌اند، اما بیروتی که پارسال و امسال در تظاهرات 14 مارس پرچم سبز برافراشت و شعارهای مارا تکرار کرد فیلم حنا را به نمایش عمومی خواهد گذاشت این را حازم صاغیه نویسنده آزاده لبنانی و بهترین تفسیر نویس عرب و صدها روشنفکر و هنرمند لبنانی تضمین کرده‌اند.
(خاتمی یکبار پیش از ریاست جمهوری و بار دیگر درسال آخر ریاست جمهوری به لبنان رفت و مورد استقبال گرم روشنفکران و اهل قلم و نظر قرار گرفت. مستقبلان احمدی‌نژاد البته از جنس دیگری هستند. کسانی از تیره حسین الله کرم و حسین بازجوی شریعتمداری...)

شنبه 9 تا دوشنبه 11 اکتبر-10
جنبش سبز نمرده است. روز به روز جدائی جنبش از نظام بیشتر می‌شود، عمق آن در جامعه ملموستر، جدائی حلقه‌های تا دیروز پیوسته‌ای که نظام را در برابر مخالفان ضربه ناپذیر کرده بود، وسیعتر و گسترده‌تر و سرانجام میرحسین موسوی و مهدی کروبی به عنوان دو پایمردی که تا امروز ذره‌ای عقب ننشسته‌اند، با اراده‌ای مستحکمتر، حالا رفراندوم (آرزوی دیرینه ما که دو سه سال روی آن جان و جهان گذاشتیم) و نفی ولایت فقیه در همه ابعادش، و بیزاری از جمهوری جهل و جور و فساد، تکیه‌گاه مشترک ما است. سبز با نگرش، درایتش، خردگرائی و واقع پذیری‌اش، می‌رود که به مشروطه نوینی بدون آنکه اساس و بنای سرزمینمان به هم ریزد، تبدیل شود. این تحول بر ملت ایران مبارک باد.

October 15, 2010 07:47 PM

زير ذره بين


zireh.bmp

نتايج سفر جنجالي احمدي نژاد به لبنان

Ahmadinejad_1.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرویز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با نتايج سفر جنجالي احمدي نژاد به لبنان٬ پاسخ ميدهد. ۱۴/۱۰/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري


Panjereh-121.jpg

جمعه ۱۵/۱۰/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:
Download file

تصوير بخش دوم:
Download file

صدا بخش اول:
Download file

صدا بخش دوم:
Download file


زير ذره بين


zireh.bmp

ارزيابي دستگيري علي شكوري راد

Ali_Shakouri_Rad_671.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرویز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با دستگيري علي شكوري راد واحتمال بازداشت افرادي ديگر از جبهه مشاركت اسلامي٬ پاسخ ميدهد. ۱۴/۱۰/۲۰۱۰

Download file


پنجره اي رو به خانه پدري







پنجشنبه ۱۴/۱۰/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:
Download file

تصوير بخش دوم:
Download file

صدا بخش اول:
Download file

صدا بخش دوم:
Download file

Thursday, October 14, 2010

زيرذره بين

zireh.bmp

احمدي نژاد در بيروت و واكنشهاي مثبت و منفي مردم لبنان

parcham aks.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرویز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با سفر احمدي نژاد به بيروت و واكنشهاي مثبت و منفي مردم لبنان پاسخ ميدهد. ۱۳/۱۰/۲۰۱۰

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

چهار شنبه ۱۳/۱۰/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:

تصوير بخش دوم:

صدا بخش اول:

صدا بخش دوم:

گفتگوي سايت ۱۴ مارس لبنان با علي رضا نوري زاده

نوري زاده لموقعنا: وجود نجاد في لبنان إنتهاك لسيادته وتدخلاً في شؤونه...وهدفه هو نصرة فريق لبناني على آخر

untitled.bmp

طارق نجم::

كما أنّ مواقف اللبنانيين من زيارة أحمدي نجاد الى لبنان كانت تتوزع بين مؤيد ومعارض وبين منتقد ومرحب، فإن الإيرانيين أنفسهم هم منقسمون كذلك الى معسكرين منهم من يهلل ومنهم من يدين الزيارة الرئاسية "النجادية". فمنذ انتخابات 2009، لا زالت المعارضة الإيرانية، والتي تضم الملايين، تعتبر أنّ نجاد القادم تحت مسمى "رئيس الجمهورية الإسلامية في إيران" هو في الواقع ليس رئيساً شرعياً بل إن وصوله الى منصبه قد جاء من خلال تزوير الإنتخابات وقمع المعارضة. وفي هذا السياق، رأى الدكتور علي نوري زاده أن زيارة أحمدي نجاد إلى لبنان تمثل تدخلاً سافراً في الشؤون الداخلية لهذا البلد، وهو في نفس الوقت يمثل إنتهاكاً لسيادته الوطنية. وقد أعرب زاده، وهو معارض إيراني يشغل منصب مدير مركز الدراسات العربيه الإيرانية، عن تخوفه على لبنان من زيارة نجاد لأنّها تندرج ضمن المغامرات الخارجية للرئيس الإيراني والتي حذره أركان المعارضة الخضراء من الإقدام عليها.

تمّ تحذير نجاد من المغامرات الخارجية ...وزيارته مثيرة للريبة بتوقيتها الأقليمي والداخلي والمتعلق بالمحكمة الدولية

ففي حديث لموقع 14 آذار الألكتروني من لندن، قال الدكتور نوري زاده " إنّ قدوم أحمدي نجاد الى لبنان قد لا يمثل من ناحية الشكل تطوراً جديداً بل يمكن قراءته كتعبير عن العلاقات الطبيعية التي تتميز بها جميع البلدان خصوصاً أنّ الرئيس اللبناني خلال زيارته لإيران قد وجه دعوة الى أحمدي نجاد لزيارة لبنان، ونحن شئنا أم أبينا فهو الرئيس الحالي لجمهورية إيران". أضاف زاده "على أي حال، ما يثير الريبة في توجه نجاد الى لبنان من ناحية المضمون هو توقيت الزيارة بأبعادها الاقليمية والداخلية اللبنانية بل ما يجعلها ملفتة للنظر هي أجندتها وجدول أعمالها في ضوء الحالة الخاصة التي يعيشها لبنان، وبالتحديد في ظل مستجدات المحكمة الدولية الخاصة بإغتيال الرئيس رفيق الحريري، والتي نلمح فيها دور إيراني غير مباشر على الأقل. ومن هنا فإن الزيارة تأخذ منحاً مختلف عن الزيارات المماثلة".

ويشير زاده في حديثه إلى تحذيرات تلقاها نجاد في هذا الشأن لأنّ مواقف نجاد الخارحية قد اثرت على الوضع داخل إيران "ومثال على ذلك ان المعارضة الإيرانية لا سيما الحركة الخضراء، المتمثلة بمير حسين موسوي والشيخ كروبي والسيد خاتمي، سبق لهم ووجهوا إنذارات تجاه "مغامرات" احمدي نجاد الخارجية وخاصة بزيارته للبنان. فهذه الحركة المعارضة الإيرانية لا تعتبر أنّ نجاد يمثل الشعب الإيراني ولا خياراته ولا إرادته ولا رغباته ولا آماله ولا طموحاته، فملايين الإيرانيين لا يعترفون بشرعية رئاسته، ويرون أنّ رئيسهم الفعلي هو شخص مختلف تماماً".

وأستذكر المعارض الإيراني زيارة الرئيس الأسبق محمد خاتمي إلى لبنان "والذي جرى إستقباله بالدرجة الأولى كمفكر وخطب في الجماهير اللبنانية. وما يطمح له نجاد الآن أن يسير على خطى خاتمي ولكن شتان بين الإثنين. فكلمة خاتمي في حينه لم تتضمن أي هجوم على زيد أو دفاعاً عن عمر، بل كانت كلمة خطابية غاية في الرقي والموضوعية ذات أبعاد ثقافية وحضارية مشهود لها. أما كلمات نجاد فما هي إلا إعتداء سافر على الإنسانية."

أخشى من نجاد على لبنان، بلد الحرية والثقافة...لأنّ نجاد ينتهك سيادته ويتدخل بشؤونه ويسلح فئة لبنانية دون أخرى

قضية الفيلم الإيراني "الأيام الخضر" للمخرجة هانا مخملباف والذي تم تأجيل عرضه في مهرجان بيروت للسينما بطلب من الحكومة اللبنانية، كان من المحاور التي تطرق لها زاده فاعتبر"أنه عندما تسمع المعارضة الإيرانية أن الفيلم الإيراني الأيام الخضر الذي كان من المفروض أن يعرض في بيروت قد أوقف كرمى لعين أحمدي نجاد، هذا أمر يترك انطباعاً غير جيد لدى المواطن الإيراني لأنّ هذا الفيلم هو مرآة حقيقية لما يجري في الشارع الإيراني في ظل حكم أحمدي نجاد. وقد برزت في هذا الإطار مواقف منتقدة من أوساط المثقفين والفنانين الإيرانيين اللذين يقول لسان حالهم، هل نصدق أن بلداً كلبنان البلد الذي كان دائماً قدوة في الحرية والثقافة يضطر لمسايرة نجاد؟ فلبنان هو البلد الذي تخرج من جامعاته الآلاف من ابناء ايران وبينهم ثمانية رؤوساء وزراء إيرانيين في عهد الشاه."

وعن سؤالنا إذا ما كان نجاد قد جاء لنصرة فريق لبناني على آخر، أجاب زاده "أنه في حال أشرف المسؤولون الرسميون وعلى رأسهم فخامة الرئيس ميشال سليمان على إجرآت الإستقبال وتمت كل هذه الخطوات وفق الأسلوب المعتاد في إستقبال الرؤساء فلا ضير في ذلك. لكنني هنا أشير الى أنّ لبنان هو دولة ذات سيادة كاملة لا يمكنه أن يستقبل رئيساً أجنبياً كنجاد يصل إلى أماكن حساسة في عمق الجنوب اللبناني، ويعمل لزيادة مشاكل هذا البلد. إن لبنان ليس مستعداً للحرب وليس من مصلحته أن تنهار الهدنة القائمة كما يريد نجاد. من هنا أرى زيارة نجاد إلى لبنان كإنتهاك صارخ للسيادة اللبنانية لذا على المسؤولين اللبنانيين أن يذكروا نجاد أنّ هذه الأراضي التي يطأها هي ليست ايرانية".

وتابع "نجاد جاء لينصر ويسلح فئة لبنانية معينة دون أخرى وهي في هذه الحالة هي الطائفة الشيعية وهو ما يعتبر تدخل سافر في الشأن اللبناني. ولنتخيل مثلاً لو أنّ رئيس الحكومة اللبنانية سعد الحريري قد توجه إلى طهران ضمن زيارة رسمية والقى خطاباً في الجماهير الإيرانية مطالباً إياهم أن يمنحوا سلاحاً وسلطة ونفوذاً لأقليات كالعرب والأذربيجانيين والبلوش والأكراد...فماذا سيكون تقييمهم لذلك الخطاب يا ترى!؟" وختاماً، أبدى زاده قلقه في الشأن اللبناني لأن "هذا البلد هو عزيز على قلوبنا وهو يمثل الثقافة والحرية في المنطقة، وعوضاً عن رفع عبارات خوش آمديد لنجاد، أنا هنا أطلب منه ان خير للجميع أن يحاول تسوية المشاكل الإقتصادية والسياسية والبلاد عوضاً عن التدخل في شؤون الغير".

المصدر : خاص موقع 14 آذار