Saturday, July 31, 2010

تفسير هفته

New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

Download file


زيرذره بين

zireh.bmp

شكايت علي لاريجاني از دادن مسئوليتهاي سنگين به جاهلان
larijani ali aqa.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با شكايت علي لاريجاني از دادن مسئوليتهاي سنگين به جاهلان پاسخ ميدهد.۳۱/۰۷/۲۰۱۰

Download file

تفسيرخبر

Tafssir-2010.jpg

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با اظهارات مضحك شيخ احمد جنتي پيرامون كمك يك ملياردي آمريكا از طريق عربستان سعودي و پاسخ جانانه كروبي به او ٬ اهميت انتشار استعفاي مهندس موسوي از مقام نخست وزيري در اعتراض به قانون شكني هاي سيد علي خامنه اي ؛ مجازاتهای تازه و آخرین تحولات در ایران، و... به سئوالات جمشيد چارلنگي پاسخ ميدهند. ۳۰/۰۷/۲۰۱۰

تصوير لينك:
Download file

تصوير دانلود:
Download file

صدا:
Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

پاسخ قاطع آيت الله مهدي كروبي به حرفهاي بيربط شيخ احمد جنتي

Karubi1-225x300.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با پاسخ قاطع آيت الله مهدي كروبي به حرفهاي بيربط شيخ احمد جنتي پاسخ ميدهد.۳۰/۰۷/۲۰۱۰

Download file

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

... تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود.

سه‌شنبه 20 تا جمعه 23 ژوئیه
ده سال پس از خروجش از حصار تن، حالا دیگر کسی تردید ندارد که نگاه «الف. بامداد» به فردای میهنش و روزگار اهالی خانه پدری، نگاهی صواب و کلامش اعتباری پیامبرگونه داشته است. گزافه نمی‌گویم، کدام کس از جمع مجذوبان و سحرشدگان می‌توانست چنان او در آغاز ظلمتی که صبحش پنداشته بودیم از عساکر خدایگان معمم بگوید که دهانت را می‌بویند / تا که مبادا گفته باشی دوستت دارم. چه کسی به جز الف صبح می‌توانست نگرانی نسل خود و دو نسل پس از خود را تصویر کند چنان که او تصویر کرده بود، تصویر سرزمینی که در آن مزد گورکنان فزون‌تر از اعتبار فرزانگان است.
شاملو که تا امروز نه بار سنگ مزارش را اراذل و اوباش ذوب شده در ولایت سید علي آقا خرد کرده و شکسته‌اند، از همان فردای انقلاب دریافته بود که طرف برای افروختن چراغ آزادی ظهور نکرده است بلکه آمده تا به سنگ ارتجاع و مذهب ساختگی ولایت فقیهی‌اش، ستارگان و ماه را نیز نابود کند. دریافته بود که دیو را فرشته پنداشته بودیم، پس بی‌محابا فریاد زد خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد...

ده سال از خاموشی الف ـ بامداد می‌گذرد. آیدا می‌گوید می‌رفتیم تا بر مزارش شاخه گلی بگذاریم و آوائی سر دهیم به نیایش و سرود، اما (اوباش سید علی آقا) لباس شخصی‌ها آمدند (در حالی که مأموران نیروی انتظامی و بسیج زل زل نگاه می‌کردند و گاهی نیز اوباش را مورد تشویق قرار می‌دادند) به‌زور مردم را پراکنده کردند و ناسزا گفتند و زدند و شرم نکردند از آنکه زیباترین سرود عاشقان همه جهان و اعصار بر لبانش جاری شده بود. آری از شاملو شرم نکردند و از «آیدا» که شوق و شرار زندگی را در ماندگارترین جلوه‌اش در چشمه شعر همسرش روان کرده بود.
کاش شاملو بود و می‌دید که اینک گزمگان از وحشت عشق زیر عبای نمرود سنگر گرفته‌اند.

نمرود در سال وحشت
مرحوم آیتی قصه‌های قرآن را به گونه‌ای نوشته بود که برای شاگرد کلاس سوم ابتدائی مدرسه ایران نه تنها قابل درک بود بلکه دو نوبت برپایه این داستانها، نمایشنامه هم نوشتیم تا به قول تئاتری‌ها به صحنه‌اش بردیم. یکی داستان یوسف که نقشش را به صادقی دادیم که خوش‌ چهره‌ترین پسر کلاس بود. من نقش یعقوب را داشتم فقط به این دلیل که اشک ریختن و ناله کردن در مرگ ساختگی فرزند توسط دیگر پسرانش را خوب بازی می‌کردم و بعد کور شدن و در نهایت بینائیش، با بوی پیرهن یوسف و دیدار و... که هنوز هم وقتی به یادش می‌افتم، چشمی پر آب دارم. دومین حکایت اما حکایت سرکشی‌های یک فرمانروا بود در برابر خالق کون و مکان، مردی که بر تخت سلطنت بابل تکیه زده بود با ساختن قصری که سر به فلک کشیده بود اندک اندک میل خدائی می‌کرد. و نمی‌دانست دولت بیدارش، به اشاره آن که همه هستی از اوست، به قول مش قاسم دائی جان ناپلئون، دود می‌شود و به چشم بر هم زدنی نه از تاک نشانی خواهد ماند و نه از تاک‌نشان!
قصه را بارها خوانده بودم چنانکه به آتش شدن ابراهیم و گلستان شدن آتش را. از اینکه نام عمّ ابراهیم آذر است در شگفتی بودم. مگر می‌شد هم نام خاله من «آذر» باشد و هم نام عمویم ابراهیم؟!
باری، در آن کتاب بسیار خواندنی صفحاتی بود از خلوت ابراهیم با خویش، و در برابر آینه‌ای ایستادن و در ستایش خویش سخن گفتن. دکتر سرفراز استاد عربی و ادبیات ما در سالهای پایانی دبیرستان که قرآن را در سینه داشت، چنانکه حضرت حافظ را، واژه واژه تفسیر می‌کرد و غزلهایش را همه با بانگی سرشار از احترام و خلوص در آغاز و پایان درس می‌خواند. روزی در پاسخ سؤالی که از همان کودکی و بازی کردن نقش ابراهیم ابوالانبیاء در دلم مانده بود سؤالی که با تأکیدهای همیشگی دکتر سرفراز مبنی بر اینکه خدا بر همه چیز آگاه و بصیر است و بدون اراده او برگی از درخت نمی‌افتد و قطره بارانی بر زمین نمی‌چکد در احوالات جوانی و غرور و فضل فروشی شاگرد کلاس پنجم دبیرستان رشته ادبی، همخوانی نداشت، حرفی زد که هنوز هم در گوشم زنگ می‌زند و با مشاهده دگردیسی باژگونه سیدعلی آقای ولی فقیه، به روان آن معلم بزرگ درود می‌فرستم. پرسیدم آقای دکتر، این خدای عادل و بصیری که به قول شما هیچ چیزی بدون اراده او تغییر نمی‌کند و تنها اوست که مقلب‌القلوب والاحوال است، چرا قادر نبود فرعونی را که بنده خوب او بود و به اراده او امپراتوری عظیمی برپا کرد که ساکنانش خوشبخت و ثروتمند بودند، مهار کند و مهمیز بزند تا ادعای خدائی نکند و خود و امپراتوری‌اش را به هلاکت نکشاند؟ این چه خدای عادلی است که بنده محبوب و فرزانه‌اش ابراهیم را آنهمه مصیبت می‌دهد بعد هم سر پیری که به او فرزندی داد به فکر امتحان کردن ایمانش می‌افتد آن هم به ظالمانه‌ترین وجه، یعنی پدری را وادار می‌کند برای اثبات بندگی و اطاعتش از او، فرزند نازنینش را دراز کند و چاقو را بر گردنش گذارد. خدائی که می‌داند ابراهیم حاضر است در راه رضای او همه کاری بکند چرا او را ولو برای چند ساعت آنهمه عذاب می‌دهد؟ استاد مؤمن و مخلص من گفت؛ درباب خدا شدن نمرود و یا فرعون، رمز و راز حکایت همانا هشدار دادن به جبارانی است که وقتی به قدرت می‌رسند و می‌بینند می‌توانند هر لحظه دلشان بخواهد جان کسی را بگیرند، آدمی را به دولت و قدرت رسانند و کسانی را از هستی ساقط کنند. این نوع آدمها به مرور فناپذیر بودن خودشان را فراموش می‌کنند و چون اگر رودل کنند و یا دچار یبوست هم شوند، اطبا از بزرگ و کوچک، با انواع و اقسام ادویه مزاج مبارک را به حال طبیعی بر می‌گردانند فکر می‌کنند روئین‌تن شده‌اند. بنابراین اگر چهارتا شارلاتان هم نظیر وزرای نمرود دور و برشان باشند اندک اندک طرف، خود را در جای خدا قرار می‌دهد. جان که می‌تواند بگیرد، و آن را که در آستانه نابود شدن است جان دوباره دهد. ثروت و دولت هم که در چنگ اوست، پری پیکران بلاد هم برای جلب نظر حضرتش دست در کار رقابتند، و البته اگر مثل جناب فرعون بلغمی مزاج هم باشد همان مغبچه‌های معروف حضور حضرت سعدی و حافظ ما از نوع قبطی‌اش نیز بستر معطرش را گرم می‌کنند. حالا باباجان، خودت را بگذار جای نمرود یا فرعون، ادعای خدائی نمی‌کنی؟ بعد کمی درنگ می‌کرد و چشم چپش که کمی تاب می‌گرفت به سوئی خیره می‌شد و می‌گفت مرد می‌خواهد که مثل امیرالمؤمنین سوار اسب قدرت شود و آنقدر آهسته براند که صدای عبور مرکبش را کسی نشنود. امّا در باب بخش دوم سؤالت، من هم پدرجان پنجاه و اندی است که متحیرم که پروردگار بخشنده مهربان چرا باید با پیامبر محبوب و موّحد و آزادمنش خود چنان کند. البته ما نمی‌توانیم در برابر حکمت الهی چون و چرا کنیم. خود او لابد می‌داند که چرا باید ابراهیم را امتحان می‌کرد... کاملاً پیدا بود که دکتر سرفراز برای شاگرد فضولش پاسخی ندارد اما چون به شدت معتقد بود لابد وحشت داشت از اینکه در کار خدا تشکیک کند و لیت و لعل بیاورد.
باری، غرض از این اشاره پرداختن به فتوا مانندی بود که سیدعلی آقا هفته پیش صادر کرد اما با چنان واکنشی روبرو شد که بلافاصله دستور داد شبه فتوا را از روی سایت مقام معظمش بردارند. پیش از آنکه به شبه فتوا بپردازم نکته‌ای را نقل می‌کنم که برای فهم تحول معکوس آقای خامنه‌ای و امثال او می‌تواند مفید باشد. چندی قبل سخنرانی را از محمد تقی مصباح یزدی یکی از فاسدترین و شارلاتان‌ترین آخوندها مشاهده می‌کردم. در این سخنرانی او ضمن ستایش از شخصیت علمی و فرهنگی و فقهی سیدعلی آقا، و اینکه جهان اسلام در قرنهای اخیر چنین شخصیت کامل و جامعی را به یاد ندارد. (یادمان باشد که این مردک نزد خمینی ذره‌ای اعتبار نداشت و به علت شکایت همسرش از او نزد مرحوم آیت‌الله گلپایگانی و مرحوم پسندیده برادر ناتنی آقای خمینی، مبنی بر اینکه آنها در خانه دختر جوان دارند و این آقا طلبه‌های نره خرش را به خانه می‌آورد و شبها آنها را نگاه می‌دارد، و رسیدن این خبر به خمینی، سفارش کرده بود او را راه ندهند. و حالا کجاست که ببیند این آقا مسؤول موسسه آثار و اندیشه امام خمینی است!؟) مصباح که سال گذشته نعلین خامنه‌ای را بوسیده بود و این گرانترین بوسه تاریخ بود و بابتش شیخ الدنگ 7 میلیارد تومان از بودجه کشور سهمیه گرفت، آنگاه درباب اخلاق و صبر رهبرش گفت (نقل به مضمون) بنازم به این صبر و آقائی، انسان بیست سال شریکی خائن را تحمل کند و دم نزند، به خا طر مصلحت اسلام و نظام سکوت کند. خدا می‌داند آقای ما چه درد و رنجی را متحمل شده، ایشان واقعاً شخصیتی یگانه است، مگر می‌شود کسی مثل ایشان را یافت.
پیداست که منظور شیخ محمد تقی چوب زدن به رفسنجانی است و مردک یادش می‌رود که اگر ارباب نایب امام زمانش امروز روی تخت نمرودی لمیده است هم از تصدق سر همان شریک خائن است که با یک حکایت جعلی از خمینی در مجلس خبرگان مبنی بر اینکه «وقتی خامنه‌ای بین شما هست بیخود دنبال جانشین برای من نگردید» سیدعلی آقا را بر کرسی ولایت نشاند. در واقع آن کس که در این شراکت خیانت کرده، شیخ علی اکبر نوقی بهرمانی نیست بلکه این شخص رهبر است که فکر می‌کند خرش از پل گذشته و نیازی به شریک بهره‌مانی ندارد... امّا پیداست وقتی همین مصباحی که می‌گویند مرحوم آقای بهجت فومنی هر بار او را به طور تصادفی می‌دید به فقرا کفّاره می‌داد که کراهت منظر شیخ محمد تقی را از یاد ببرد، از قول آقای بهجت حکایتی جعل می‌کند که بله، ایشان که دارای ارتباطات و اتصال با حضرت بود (یعنی با امام الزمان) در جائی گفته بود روزی حضرت حجت به صورت ناشناس در محفلی که من نیز بودم حضور داشتند. آقای خامنه‌ای سرزده وارد شدند و حضرت تمام قد به احترام ایشان به پا خاست و اظهار شادمانی و رضا در چهره مبارکشان کاملاً مشهود بود، آشکار است که سیدعلی آقا با شنیدن این حرف حالی به حالی می‌شود. یا آن امام جمعه‌ای که می‌گوید یکی از بزرگان نقل می‌کرد که حضرت حجت گفته‌اند من در دوران ولایت آقای خامنه‌ای ظهور می‌کنم!! آیا احساس خطر نباید کرد از اینکه سرنوشت 70 میلیون ایرانی و کشوری با جایگاه و اعتبار ایران، در دست یک مشت رمال و فالگیر و غیب‌گو و شیّاد افتاده است و اینها با چرندیات خود در زمانه‌ای که یک مجنون دیگر به نام محمود احمدی‌نژاد ریاست جمهوری را عهده‌دار است، هم می‌خواهد اسرائیل را نابود کند، بمب اتمی بسازد و هم طرح وصل کردن سامرا به جمکران را برای تسهیل سفر حضرت تصویب می‌کند، سیدی را که دست بالا می‌کشید خطیبی سه چهار درجه پائین‌تر از آقای نوقانی همشهری‌اش می‌شد و یا ممکن بود در همین سن و سالی که هست، اعتباری در حد و مرز سید عبدالرضای حجازی که به دستور خمینی اعدام شد پیدا می‌کرد، در مقام نایب و رابط امام زمان قرار دادن، و روز و شب از کرامات و الهامات غیبی او سخن گفتن همین می‌شود که هفته پیش دیدیم. یعنی آقای خامنه‌ای پس از آنکه نوکران عمامه به سرش گفتند که وصل به حضرت است و آقا جلوی پایش بلند می‌شود، ادعا می‌کند مخالفت با ولایت فقیه مخالفت با شرع مقدس است. یعنی ایمان به ولایت اصلی از اصول دین است. و اگر قبلاً می‌گفتیم امامت در 12 امام ختم می‌شود و شیعه اثنی عشری کسی بود که ولایت این ائمه و در نهایت قائم آل محمد و ولایت مستمرش را تا روز ظهور کن فیکون باور داشت، حالا 12 امام و چهارده معصوم شده‌اند سیزده امام و پانزده معصوم. و اگر توی شیعه که اباً عن جد 12 امامی بوده‌ای من سید علی آقای پائین خیابانی را قبول نداشته باشی فقط مرتد نیستی بلکه خائنی و دفع تو واجب.
باور کنید این افکار همانگونه که استاد باتجربه من و نسل ما در کار روزنامه‌نویسی احمد احرار در یادداشتهای هفته‌های اخیرش نسبت به آن هشدار داده است، آنقدر خطرناک است که می‌تواند گربه نشسته بر دیوار آسیای ما، یعنی ایران پر از نقش و رنگ قرنها تمدن و فرهنگ و همزیستی و همدلی دهها قوم و طایفه را به گسست و پاره پاره شدن بکشاند. آقایان، خانمها، اگر از چنگ این خیل مجانین و رمالان و شارلاتانها، خانه پدری را نجات ندهیم، همانگونه که محمد قائد در نوشته به یادماندنی خود یادآور شده بود، صد سال بر ویرانه‌های ری اشک خواهیم ریخت. به جز میلیونها شیعه‌ای که این اندیشه‌های خطرناک را قبول ندارند 14 میلیون اهل تسنن حرفهای خامنه‌ای و نوکرانش را کفر مطلق و بدعت نامبارک می‌دانند. سکوت و مسامحه دیگر معنا ندارد. ولایت نامبارک فقیه باید ساقط شود. اگر یکپارچه در این امر تلاش نکنیم، دور نیست سیدعلی آقا نیز ادعای خدائی کند. و مگر کرّوبی نگفته بود سلطه و قدرتی را که آقا (خامنه‌ای) امروز دارد پیامبران هم نداشته‌اند. خود خدا هم چنین سلطه‌ای ندارد...

شنبه 24 تا دوشنبه 26 ژوئیه
قاضی‌القضات جاهل

آقای خمینی از ابتدا دو موضوع را بیش از هر موضوع دیگری مد نظر داشت، یکی زیر و رو کردن نظام آموزشی و نابود کردن آن ستونهای مستحکمی بود که به برکت تلاشهای صدها زن و مرد در امر آموزش و پرورش کشور ما از سالهای پس از مشروطه و به ویژه در دوران رضاشاه بالا رفته بود. نقطه دوم دادگستری ایران بود. سازمانی که پی آن را نخست فرمانفرما و مشیرالدوله ریختند و سپس داور، آن بزرگمرد تاریخ معاصر ما با حمایت پهلوی اول ستون و سقفش را برپا کرد و جمعی از آزاده‌ترین و پاکترین جوانان تحصیلکرده به آن جذب شدند. آقای خمینی در همان نخستین هفته‌های به تخت نشستن با دادن یک حکم شامل و کامل به بهشتی، او را مامور اسلامی کردن آن دادگستری کرد. حالا بعد از 31 سال قوه قضائیه در چنگ آخوند 50 ساله بیسوادی است که علیه علوم انسانی، روانشناسی و علوم اجتماعی شمشیر کشیده است و به تأسی از ارباب ولایتمدارش مدعی است علوم انسانی که پایه‌های لیبرالی و دمکرات مسلک دارد با نظام جهانشمول روح پرور اسلام ناب انقلابی محمدی هیچ سنخیتی ندارد. مردک راست می‌گوید، در کشوری که جوانانش به سلاح فرهنگ و فلسفه و جامعه‌شناسی مسلح باشند گول رمالانی از نوع مصباح و لاریجانی و احمد جنتی را نمی‌خورند.
یک جامعه‌شناس برای علاج دردهای اجتماعی تکیه بر علم دارد و تحقیق و آزمایش، اما رمالانی از نوع صادق لاریجانی که بلاهت از چشمانش می‌بارد، با یک دعای جعلی و برکات کلام حضرت آقا، مشکلات را یکشبه با سرکوب و شکنجه و زندان از سر راه بر می‌دارد. روانشناسی به کار جامعه‌ای که نیمی از مردمش زیر فشارهای روحی و جسمی، فقر و کمبود و خجالت جلوی همسر و فرزند عملاً بیمار هستند، نمی‌خورد، به ستونهای صفحات حوادث روزنامه‌های داخل کشور نگاه کنید تا دریابید به برکت حضور امثال لاریجانی‌ها در رأس قدرت چقدر بساط رمالی و کف‌بینی و فالگیری و نذر و نذورات برای امامزاده‌های بی‌اصل و نسب رواج دارد.
بله، در مملکت اسلام جامعه‌شناسی و روان شناسی و علوم انسانی به درد نمی‌خورد، یک فوت نایب امام زمان به سوی ملت برای بهبود بخشیدن به همه بیماری‌های جسم و روان کافی است!

July 31, 2010 03:26 AM

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

پنجشنبه ۲۹/۰۷/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:

Download file
تصويربخش دوم:

Download file
تصوير بخش سوم:

Download file

صدا بخش اول:

Download file

صدا بخش دوم:

Download file

صدا بخش سوم:

Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

اوهام احمد جنتي دبير دائمي شوراي نگهبان درباره كمكهاي عربستان به جنبش سبز

saudi-arabia-and-iran-hand-in-ha-2430-20071208-36.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اوهام احمد جنتي دبير دائمي شوراي نگهبان درباره كمكهاي عربستان به جنبش سبز پاسخ ميدهد.
۲۹/۰۷/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

چهارشنبه ۲۸/۰۷/۲۰۱۰

تصوير بخش اول:
Download file

تصويربخش دوم:
Download file

تصوير بخش سوم:
Download file

صدا بخش اول:
Download file
صدا بخش دوم:
Download file
صدا بخش سوم:
Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

اسناد رسوائي رژيم حاكم بر ايران در افغانستان
Flag-Pins-Iran-Afghanistan.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اسناد رسوائي رژيم حاكم بر ايران در افغانستان ٫پاسخ ميدهد.۲۸/۰۷/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

دوشنبه ۲۶/۰۷/۲۰۱۰

تصويربخش اول:

Download file

تصويربخش دوم:

Download file

صدا بخش اول:

Download file

صدا بخش دوم:

Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

دولت دروغگو و نماينده مجلس معترض

مجلس شورا.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اطهارات آقای خباز نماینده قوچان پیرامون دروغگوئیهای احمدی نژاد پاسخ میدهد.۲۴/۰۷/۲۰۱۰

Download file

تفسیرهفته

New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان


Download file

تفسیرخبر

Tafssir-2010.jpg

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با فتوای آقای خامنه ای در باره جایگاه خودش و پس گرفتن فتوایش درکمتر از ۲ روز؛ادامه اعتصاب بازار٬ شوی کمدی بازگشت قهرمان شهرام اميري و یا خیانتکار ش-م به ايران٬‌ دین حاکمیت و باورهای مردم ؛ مجازاتهای تازه و آخرین تحولات در ایران، و... به سئوالات جمشيد چارلنگي پاسخ ميدهند. ۲۳/۰۷/۲۰۱۰

تصویر دانلود:
Download file

تصویر لینک:
Download file

صدا:
Download file

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

هر که ترسد ز ملال، اندُه عشقش نه حلال!

سه‌شنبه 13 تا جمعه 16 ژوئیه
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
1 ـ درخشان، یکی از جوانان سبز دور از خانه پدری زنگ می‌زند که حضورت در جلسه بحث و فحص اینترنتی بر بالهای پیامبر “Beyluxe” ضروری است. صدها جوان هموطن به ویژه آنها که در خانه پدری روزهای سخت زندگی در زیر سلطه ارتجاع مستبد سیدعلی آقا و نوکران ریز و درشتش را سر می‌کنند، یک جهان سخن دارند و یک دریا گلایه، می‌خواهند با تو مستقیماً سخن بگویند... از چهارشنبه عصر، شهرام امیری و ساعتی پس از انفجار زاهدان، جندالله و ریگی به دار آویخته شده و ریگی‌های در راه، مرا از هر نوع کاری خارج از دایره بحث و گپ و گفت در شبکه‌های عربی و فارسی و انگلیسی، بازداشته‌اند. فکرش را بکنید، فقط در روز شنبه در 9 برنامه تلویزیونی حضور داشتم که عمده‌ترینش العربیه و الجزیره (عربی و انگلیسی) و بی.بی.سی عربی بود...

گاهی تکرار حرفهائی که به آن باور داری از جمله آنچه درباره شهرام امیری می‌دانستم و ریشه‌یابی حوادث بلوچستان، ملال‌آور می‌شود، اما چه می‌شود کرد که میلیونها چشم نگران در خانه پدری، دلبسته همین واژگان تست که می‌کوشی برای جهان دلائل توسل بلوچها به خشونت را بیان کنی و در عین حال یادآور شوی که این نمایشنامه مضحک حضرت شهرام خان امیری به قلم جیمزباند سلطنت آباد سابق و پاسداران فعلی، حجت‌الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی (به شیوه شون کانری در جیمزباند نام من مصلحی... حیدر مصلحی)، حتی خوش باورترین اهالی خانه پدری را هم قانع نمی‌کند و همگان با مشاهده هیکل رعنا و صورت پف کرده از گوشت و کالری حضرت دریافته‌اند، اهالی امنیت خانه ینگه دنیا پذیرائی ویژه‌ای از ایشان به عمل آورده و جناب استاد و دانشمند اتمی، بدجوری همبرگرهای چهارطبقه و استکهای نیم کیلوئی را به رگ زده و لابد حکایتی که از دو ماه شکنجه روحی در آغاز اسارت روایت می‌کرد در واقع در اشاره به فشار گوشت و کولسترول بد بوده است.
باری حدود سه ساعت بر پهنه اینترنت میهمان جمعی از جوانان میهنم هستم که حالا به برکت شبکه عنکبوتی از چهارسوی خانه پدری با من سخن می‌گویند. در این جا باید از هموطنانی چون درخشان (با حسین درخشان که مدتی است در محبس مقام عظمای ولایت آب خنک می‌خورد، اشتباه نشود) و لئون که برپاکنندگان مجالس بحث و گفتگو هستند سپاسگزاری ‌کنم. این دومین باری بود که طی سالهای اخیر پذیرفتم در گپ و گفت اینترنتی شرکت کنم. به هر روی، آنچه برایم از این تجربه دلپذیر به دست آمد آشنا شدن با دهها بل صدها جوان و نوجوان ایرانی بود که اغلبشان در خانه پدری زندگی می‌کنند و با طرح سؤالاتی اصولی و منطقی خاطرم را جمع کردند که دوران ایدآلیست بازی‌های عهد ما و نسل پس از ما سر آمده است. وقتی درباره میرحسین موسوی و مهدی کروبی سخن می‌گفتند، حس می‌کردی درباب همسایه دیوار به دیواری حرف می‌زنند که او را خوب می‌شناسند و اگر لازم باشد جلویش را می‌گیرند و خیلی صریح برای سر و صدای زیادش و یا بی‌سلیقگی او در آراستن خانه‌اش و... به او اعتراض می‌کنند. به ما خارج کشوری‌ها نهایت احترام را می‌گذاشتند اما به شدت نسبت به مبصرهای خط کش به دست که مشغول جدا کردن خودی‌های رسیده و درشت از غیرخودی‌های کال و ترش هستند اعتراض داشتند. گو اینکه وقت مجال نمی‌داد با تک تک آنها سخن بگویم اما اشارات مکتوبشان را می‌دیدم. به گمان من آقایان موسوی و کروبی، خانم دکتر زهرا رهنورد و حتی آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی برای اینکه از مواضع حقیقی نسل انقلاب باخبر شوند لازم است در این مجالس مجازی بر پهنه اینترنت حاضر شوند که در اینجا دیگر کسی نقاب به چهره نمی‌زند و ابائی از بیان مکنونات قلبی خود ندارد. در مجموع از مجلس انس بی‌ریای جوانان میهنم چند پیام مهم را نقل می‌کنم.
الف: جنبش سبز به شکل عام و بخش جوان آن به وجه خاص، بدون آنکه ضد دین و ارزشهای دینی باشد، در نگاه سیاسی‌اش سکولار است.
ب: مفاهیمی مثل انقلاب و دگرگونی یکشبه نزد نسل جوان ایران اعتباری ندارد. اصولاً انقلاب بار بسیار منفی نزد نسل انقلاب دارد. و درست برعکس نسل ما که در سال 57 در حالی که جامعه نیاز به رفرم داشت، ره انقلاب پیش گرفت، امروز جوانان وطن علی‌رغم بیزاری از رژیم جهل و جور و فساد، دستیابی به مردمسالاری و عدالت و زندگی در مفهوم امروزی آن را تنها از راه مبارزه مدنی، و از راههای غیرخشونت‌بار، میسر می‌داند. این را گفتم و ناچار به ذکر این نکته هستم که معمولاً رژیمهای سرکوبگر نوع و ابعاد و راهکار براندازی خود را تعیین می‌کنند. برای نمونه، خشونتی که رژیم در مقابل هموطنان بلوچ ما اعمال می‌کند، لاجرم بازتاب خشن را به همراه دارد. باد می‌کارد و توفان درو می‌کند. اما تا این لحظه، جنبش آزادیخواهی در وطنمان، مدنی به معنای حقیقی کلمه است.
ج: گو اینکه جنبش یک رهبری فرهمند از نوع دکتر مصدق و یا خمینی ندارد اما نظیر انقلاب مشروطه، از درون حاکمیت، چهره‌هائی نزد نسل جوان صاحب اعتبار و احترام شده‌اند. گو اینکه اغلب مخاطبان و محاوره‌کنندگان با من خواستهائی به مراتب افزون‌تر از خواستهای موسوی و کروبی داشتند اما در عین حال نگران آن بودند که بال بیرونی جنبش با تندروی بکوشد جای پای این دو را سست کند. در غیاب یک رهبری فرهمند، جوانان هوشمند ما دریافته‌اند که در شرایط موجود بهتر از موسوی و کروبی برای داشتن پوششی مشروع در مقابله با نظام در دسترس ندارند.

د: آن واکنش‌های احساساتی که چند سال پیش در رفتار و گفتار بخش‌هائی از جامعه جوان ما مشاهده می‌شد و پیامش در این خلاصه می‌شد که برای براندازی رژیم، جنگ یک ضرورت است، کاملاً رنگ باخته است، در واقع جنبش سبز اعتماد به نفس و قدرت بالقوه جامعه را احیا کرده است. حالا جوانان ما می‌دانند جنگ یک مصیبت است و به هیچ روی نمی‌تواند جاده صاف کن برای دمکراسی باشد. در مقابل، برداشت عام جوانان نسبت به مجازاتهای اقتصادی و سیاسی علیه نظام کاملاً مثبت است. به عبارت دیگر جامعه جوان ما آماده است در مبارزه مدنی خود هزینه بدهد و دل ناگران نیست که مثلاً با تحریم فروش بنزین به رژیم، ناچار شود ساعتها در صف پمپ‌های بنزین بایستد یا قطع برق و آب و گاز را برای مدتی تحمل کند.
هـ : نسل جوان ما که من با تعدادی از نمایندگانش سخن می‌گفتم هیچ نوع عقده و کینه‌ای نسبت به گذشته و یا مکاتب و نظرگاههای سیاسی ندارد. بلکه درست برعکس نسبت به گذشته کنجکاو است، می‌خواهد بداند چرا نسل ما و نسل پیش از ما، استبداد مدرن قابل اصلاح را که در عرصه فرهنگی و زندگی اجتماعی، و آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی، برابری زن و مرد، تسامح و تساهل واقعی در عرصه مذهب، نبود هرگونه تبعیض بین ایرانیان از هر تیره و قوم و طایفه و مذهب، موفق بود سرنگون کرد تا به جایش یک نظام ارتجاعی تنگ نظر تبعیض‌گرا و ضد آزادی در همه ابعاد اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن روی کار بیاوریم. این نسل بی هیچ واهمه‌ای از ملامتگران چپ و انقلابی از لیبرالیسم در همه ابعادش دفاع می‌کند، هیچ دشمنی و کراهتی نسبت به غرب به ویژه آمریکا ندارد و علاقمند است با نسلهای جوان جهان از جمله غرب و آمریکا در تعامل و تفاهم و همکاری باشد.

و: و سرانجام نسل انقلاب به هیچ روی گرفتار مبانی اخلاقی قائم به تظاهر و فریبکاری و تقیه و لافزنی نیست. به تو که بزرگتری احترام می‌گذاردند اما خود را مجبور نمی‌داند که هر چرندی را که بزرگتر گفت پذیرا شود. خواه این بزرگتر پدر و مادرش باشند یا معلم و استاد و یا دولتمرد سرشناس جامعه‌اش. حرفشان را به وضوح و صراحت می‌گویند، و اگر قانع شدند، ادای مخالف دائمی را در نمی‌آورند و اگر نتوانستی قانعش کنی، از روی فریب و ریا و تزویر و تقیه سر تکان نمی‌دهند که حق با شماست و جنابعالی درست می‌فرمائید.
حقاً حظَ کردم. به این نسل ببالیم و تردید نکنیم که این نسل با راه و روش خود از رژیم ولایت فقیه عبور خواهد کرد.

شنبه 17 تا دوشنبه 19 ژوئیه
حکایت شهرام خان

هم برای شهرام امیری متاسفم و هم نگران او هستم. در واقع از همان روزی که نخستین فیلم او که از طریق skype ضبط شده بود بر پهنه اینترنت ظاهر شد، می‌توانستیم پیش‌بینی کنیم که به زودی شاهد یک شعبده‌بازی تمام عیار خواهیم بود. بدون آنکه در رابطه با او، فردی یا جائی اطلاعاتی به من داده باشد صرفاً از روی تجربه مستقیمی که در رابطه با فرد دیگری از مسؤولان رژیم که به غرب پناهنده شد دارم، می‌توانم بدون دغدغه خاطر داستان شهرام امیری را از زمان تماس گرفتنش با آمریکائی‌ها (یا تماس گرفتن آمریکائی‌ها با او) برایتان باز‌گویم. البته با روشن شدن کامل حقیقت ممکن است روایت من در بعضی از نقاط عین واقع نباشد ولی در مجموع حدس من بر این است که حکایت شهرام خان امیری به صورت زیر بوده است:
«امیری محقق و استاد جوانی است که پس از پایان تحصیلاتش، به علت مورد اعتماد بودن و اظهار تدین و سرسپردگی مطلق به ولایت سیدعلی آقا، به تدریس در جامعه مالک اشتر و کارهای تحقیقاتی در مرکز مطالعات اتمی سپاه مشغول می‌شود. فردی به شدت خجول و روستائی/ بازاری مسلک است، وابسته به خانواده‌ای از طبقه متوسط با اعتقادات مذهبی عمیق می‌باشد بنابراین اهل دوست دختر گرفتن و روابط خارج از ازدواج نیست و خیلی زود با مستقر شدن در دانشگاه و داشتن مواجب کافی با آذر دختری که از خانواده‌ای مشابه خانواده خودش می‌باشد ازدواج می‌کند.
در محیط کار اگرچه نبوغی از خود نشان نداده ولی به علت پشتکار و علاقمندی به کارش، مورد توجه روسا قرار می‌گیرد. در سال 2006 توسط دوستش محمد... که از کارشناسان برجسته اتمی و مسؤولان پروژه «فردو»ی قم است به آقازاده مدیر سابق سازمان انرژی اتمی معرفی می‌شود و چندی بعد به اتفاق محمد و 8 استاد و کارشناس دیگر مأمور کار کارشناسی و طراحی تاسیسات اتمی قم (فردو) می‌شود... در مأموریتی به فرانکفورت و یا در آن سفری که همراه مدیر فعلی سازمان انرژی اتمی، آقای صالحی که مذاکرات با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را عهده‌دار بود به وین رفته بود طرف توجه یک شکارچی آمریکائی قرار می‌گیرد. طرف می‌توانسته یک کارشناس اتمی یا یک مأمور اطلاعاتی باشد. ما نمی‌دانیم بین این دو چه گذشته است اما بنا به موارد دیگری که از جزئیاتش مطلع شدم، معمولاً طرف خارجی بعد از توافق با طرف شکار شده، قرار و مدارهائی می‌گذارد. مثلاً درست کردن یک ایمیل مشترک که طرفین هر مطلبی را که می‌خواهند به طرف دیگر برسانند، این مطلب را در بخش draft ذخیره می‌کنند. به این ترتیب چون مبادله‌ای صورت نمی‌گیرد کسی نیز متوجه رد و بدل شدن مطالبی بین این دو نخواهد شد. الباقی داستان را می‌توانیم این طور فرض کنیم؛ آقای امیری، مدتی اطلاعات ذیقیمتی برای آمریکائی می‌فرستد، و در مقابل آن امتیازاتی که می‌تواند بعضاً مادی باشد دریافت می‌کند. او همچنین طرح کل تأسیسات «فردو» در قم را به اطلاع رابط خود می‌رساند. لابد در زمانی رابط پس از بررسی اطلاعات به این نتیجه می‌رسد که لازم است شهرام اطلاعات وسیعتری را در زمینه تولید اورانیوم غنی شده و برنامه‌های جانبی منتقل کند که مساله خروج او مطرح می‌شود. و یا خود امیری با این امید که به خارج برود و تحصیلاتش را ادامه دهد و آینده بهتری برای همسر و فرزندش فراهم کند مصمم به خارج شدن از ایران می‌شود. نکته جالب اینکه او در مراسم حج سال پیش ثبت نام کرده بود اما وقتی فرصت سفر به عربستان برای عمره برایش پیش می‌آید منتظر زمان حج نمی‌شود و در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری جزو مجموعه‌ای از اساتید و کارشناسان با نظارت کامل اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات به عربستان می‌رود. کاروان آنها «مدینه» اول است. یعنی نخست به مدینه می‌رود. (شهرام خان ادعا می‌کند که او را از مقابل هتل محل اقامتش در مدینه ربوده‌اند. این هتل که در نزدیکی حرم پیامبر اسلام قرار دارد در تمام طول سال مملو از مسافر است و در یکی از شلوغ‌ترین خیابانهای مرکزی مدینه قرار دارد. امکان ندارد مأموران کسی را در برابر هتل دستگیر کنند و یا بربایندو حداقل دهها تن شاهد آن نباشند. در گفتگو با صالح... یکی از کارکنان این هتل او به کلی اظهارات شهرام را تکذیب کرد و گفت حتی اختفای او را مدیر کاروان و مسؤولان ایرانی سازمان حج به هتل اطلاع نداده‌اند. این چه نوع ربودنی است که هیچکس از آن خبر ندارد؟ به گمان من ایشان مطابق قرار و مدار قبلی، جهت زیارت و خرید از هتل بیرون می‌رود (در مدینه حجاج نسبتاً با آزادی بیشتری رفت و آمد می‌کنند به ویژه در حج عمره). در نقطه‌ای او با رابط خود قرار دارد. از همانجا با ماشین راهی جده می‌شود. رفتن به فرودگاه و پرواز می‌توانسته خطرناک باشد و مثلاً در فرودگاه یکی از مسؤولان سازمان حج و زیارت یا حاجیان در راه رفتن به جده یا بازگشت به ایران که در هتل او بوده‌اند از هویتش باخبر شوند. بدیهی است در جده او یکسره به کنسولگری آمریکا برده می‌شود و... بقیه حکایت به احتمال زیاد، سفر به پایگاههای آمریکائی‌ها در «ویسبادن» آلمان، روزها گفتگو و تخلیه اطلاعاتی توسط کارشناسان اتمی CIA، و سپس انتقال به آمریکا و «لانگلی» مقر CIA است. آقای امیری لابد پس از افتتاح حساب و دریافت 5 میلیون دلار مرحمتی خواستار اجرای بخش بعدی تعهد طرفهای آمریکائی‌اش شده، یعنی اینکه همسر و فرزندش را از ایران خارج کنند. آمریکائی‌ها قبلاً این کار را برای شماری از مسؤولان سپاه و وزارت اطلاعات که با CIA همکاری داشته‌اند انجام داده‌اند. اما در مورد آقای امیری چون خانواده‌اش تحت نظر و مراقبت دائمی هستند، این کار با مشکل روبرو می‌شود. فکرش را بکنید، استادی جوان که سخت دلبسته همسر و فرزندش می‌باشد در شهرکی در آریزونا، در خانه‌ای لابد شیک و مدرن با همه تجهیزات، با تنهائی و عزلت روز به روز وضع روحی بدتری پیدا می‌کند. آمریکائی‌ها که نگران حال او هستند، همه گونه امکانات را در اختیارش می‌گذارند. با اولین تماسهائی که او از طریق کامپیوتر با یکی از همکاران و یا بستگانش می‌گیرد، راه تماس با او برای دستگاه اطلاعاتی رژیم باز می‌شود. لابد در این روزها بوده که امیری تحت تأثیر فشارهای روحی و احساسات حرفهائی می‌زند که رژیم را به بازگرداندن او امیدوار می‌کند. آمریکائی‌ها بعد از آنکه نخستین فیلم ضبط شده بر پهنه skype او را می‌بینند از او می‌خواهند در فیلم دیگری واقعیت را بیان کند... زیاد به خیالتان مجال پرواز ندهید. من از یک مسؤول آمریکائی پرسیدم راستی چطور شد به آدمی که با میل خود نزد شما آمده و تخلیه اطلاعاتیش کرده‌اید، 5 میلیون دلار هم به او پول داده‌اید به همین راحتی اجازه دادید به ایران بازگردد و آنهمه چرندیات درباره شما بگوید (حوادث دلخراش انفجارهای انتحاری در زاهدان عملاً مانع از آن شد که نمایشنامه پر زد و خورد جیمزباندی شهرام خان امیری چند روزی ادامه یابد، در واقع خود رژیم هم درک کرد که حرفهای طرف فقط باعث تفریح مردم شده و کم و بیش همه به آن خندیده‌اند) دوست آمریکائی‌ام گفت ما کسی را به زور نگه نمی‌داریم حتی اگر خود انشتین باشد. ایشان با ما همکاری می‌کرد، بعد به آمریکا آمد، قرار بود زن و بچه‌اش هم بیایند که شرایط ایران به ما امکانش را نداد. وقتی اصرار کرد که می‌خواهد برود، نخست او را به واشنگتن منتقل کردند، بعد هم او را تحویل سفارت پاکستان که بخش حفاظت منافع ایران در آنجا قرار دارد دادند تا به سلامتی رهسپار وطن شود.
فقط این گفته منوچهر متکی را مورد تأمل قرار دهید که بعد از سه روز بر طبل پیروزی تازه اطلاعات ولی فقیه بر CIA کوبیدن و مصاحبه‌های شهرام خان را به زبانهای فارسی و انگلیسی و عربی و ترکی و کردی و اردو و سواحیلی و... پخش کردن، و از او یک قهرمان ساختن، وزیر خارجه رژیم گفته بود؛ داریم تحقیق می‌کنیم و به زودی روشن خواهد شد که او یک قهرمان بود و یا...ود و یا...

July 23, 2010 10:01 PM

زيرذره بين

zireh.bmp

قطع دستان پنج آفتابه دزد در همدان ٬ و آزادي دزدان ميلياردي

ghazaeieh3 یشسفاشغث ضشفث ساخیثا.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با قطع دستان پنج آفتابه دزد در همدان ٬ و آزادي دزدان ميلياردي پاسخ ميدهد.۲۳/۰۷/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

جمعه ۲۳/۰۷/۲۰۱۰

تصوير بخش اول :

Download file

تصوير بخش دوم:

Download file

صدا بخش اول:

Download file

صدا بخش دوم:

Download file

(برنامه ويژه در رابطه با قطع دستان دزدان گرسنه و حمايت از مافياي سپاه و دولت ...حكايت فولاد و سپاه و آقاي قاسمي ...)

طهران تعلن أن عالمها النووي العائد من أمريكا جاسوس مزدوج

untitled1----2.JPG

نوري زاده: أميري تلقى تهديدا إيرانيا باغتصاب زوجته

AMIRI.jpg

دبي – سعود الزاهد

أعلنت طهران أن العالم النووي شهرام أميري العائد من الولايات المتحدة بعد اختفائه في ظروف غامضة كان جاسوسا مزدوجا، عاد بعد عام ونيف من واشنطن يحمل معلومات مصنفة حصل عليها من جهاز الاستخبارات المركزية الأمريكية حسب وكالة فارس للأنباء شبه الرسمية المقربة من الأجهزة الأمنية والحرس الثوري الإيراني.

و كانت إيران اتهمت كل من المملكة العربية السعودية والولايات المتحدة الأمريكية باختطاف شهرام أميري خلال أدائه مناسك العمرة في العام الماضي، الأمر الذي نفاه الجانبان بشدة.

وبهذا الخصوص أشارت صحيفة نيويورك تايمز الخميس 22-7-2010 في تحقيق صحفي بقلم "ويليام يونج، و روبرت ورس" إلى الرواية الإيرانية الأخيرة حول حصول أميري على معلومات استخباراتية قيّمة لصالحها، لكنها تحدثت في المقابل عن الرواية الأمريكية التي تؤكد أن الاستخبارات المركزية جندته منذ سنوات، وأنه كان يعمل جاسوسا لصالحها وزودها بمعلومات قيمة للغاية فيما يتعلق بالملف النووي الإيراني، وأنه انتقل إلى أمريكا في عام 2009 وتركها في عام 2010 بملء ارادته...


ومن ناحية أخرى يبدو أن طهران تنوي تحويل أميري إلى بطل قومي ومن المتوقع إنتاج فلم سينمائي يتخذ من القصة التي تبنتها الأوساط الرسمية الإيرانية سيناريو له.
وتفيد أوساط إعلامية إيرانية أن مصير شهرام أميري ما يزال مجهولا منذ عودته قبل أسبوع للبلاد ، ولا توجد أي معلومات عن مكانه بالرغم من أن واشنطن لم تمنعه من الخروج من البلاد وخيرته بين البقاء في أمريكا أو العودة إلى إيران.

وفي مقابلة مع "العربية.نت" نفى الدكتور علي رضا نوري زاده مدير مركز الدراسات العربيه الإيرانية في لندن صحة الرواية الإيرانية الجديدة، كما فند الرواية التي تتحدث عن اختطافه من أحد فنادق المدينة المنورة في عز النهار، متسائلا: ألم يشاهد أي من المعتمرين الإيرانيين من قام باختطافه؟.

وبخصوص كونه جاسوسا مزدوجا قال نوري زاده "كيف يمكن لجاسوس مزدوج أن يزود الجهات الأمريكية بالمعلومات القيمة التي أدت إلى الكشف عن منشآت فردو النووية بالقرب من مدينة قم على لسان الرئيس الأمريكي وذلك بعد أسبوعين من وصول أميري إلى وشنطن.

واستطرد نوري زاده بأنه لا يمكن لجاسوس مزدوج أن يزود جهة ما بمعلومات خطيرة تضر الجهة الأصلية (إيران) التي تقف وراءه، فهذه المعلومات دعمت موقف الرئيس الأمريكي لإقناع كل من الصين وروسيا للالتحاق بركب مجلس الأمن الدولي لفرض المزيد من العقوبات على طهران بخصوص أنشطتها النووية.

ثم أشار مدير مركز الدراسات العربية الإيرانية إلى لقاء جمع شهرام أميري قبل انتقاله إلى واشنطن بمفتشي الوكالة الدولية للطاقة الذرية والذي عقد في قاعدة عسكرية أمريكية تدعى فيسبادن بالقرب من مدينة فرانكفورت الألمانية، وبعد ذلك سافر المفتشون الدوليون إلى إيران وكشفوا للمسؤولين الإيرانيين المعلومات الجديدة التي في حوزتهم بخصوص الأنشطة الذرية السرية الإيرانية.

أما بشأن الأسباب التي دفعت العالم النووي الإيراني إلى العودة عزا نوري زاده ذلك إلى فشل الاستخبارات المركزية في الوفاء بوعد قطعته لأميري بخصوص إخراج أسرته من إيران خلال شهرين، حيث كانت السلطات الإيرانية تعاملهم كرهائن، كما قيل له إن زوجته ستتعرض للاغتصاب، الأمر الذي تسبب فيa انهيار الرجل نفسيا ولم يجد بدا إلا في العودة لإيران حسب صفقة بينه وبين السلطات الإيرانية، إلا أن الحكومة الإيرانية معروفة بخرقها لعهودها ووعودها وستقضي عليه عاجلا أم آجلا ثم تخرج برواية جديدة بهذا الخصوص أيضا.

ووصف نوري زادة قصة الجاسوس المزدوج بالمثيرة للسخرية وتساءل: هل بلغت أمريكا هذه الدرجة من الغباء لتسمح لشخص حصل على معلومات استخباراتية قيمة كما تقول طهران لينقلها بهذه السهولة إلى جهة معادية؟..

July 22, 2010 09:15 PM

زيرذره بين

zireh.bmp

دشمني رهبر رژيم و قاضي القضات او با علوم انساني وپاسخ موسوي

100708172143_mousavi_226x170_kaleme_org.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با دشمني رهبر رژيم و قاضي القضات او با علوم انساني وانتقاد شديد ميرحسين موسوي پاسخ ميدهد.
۲۲/۰۷/۲۰۱۰

زير ذره بين

zireh.bmp

منوچهر متکی، وانتقاد از حضور از حضور نیروهای خارجی در افغانستان

Kabul_7-2010.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با انتقاد منوچهر متکی، وزیر خارجه جمهوري ولايت فقيه، در کنفرانس کابل٬ از حضور نیروهای خارجی در افغانستان٬‌ پاسخ ميدهد.۲۱/۰۷/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

چهار شنبه ۲۱/۰۷/۲۰۱۰

بخش اول تصوير:
Download file

بخش دوم تصوير:
Download file

بخش اول صدا:
Download file

بخش دوم صدا:
Download file

پانوراما

panorama.jpg

با مقصر دانستن نظام ایران در حادثه مسجد جامع زاهدان
نوری زاده: حکومت ایران به جای بهره برداری از ریگی او را اعدام کرد

دبی - العربیه

علیرضا نوری زاده روزنامه نگار و مدیر مرکز مطالعات عربی- ایرانی در لندن با اشاره به حادثه تروریستی مسجد جامع زاهدان گفت که حکومت ایران به جای استفاده از برگ برنده ای به نام عبدالمالک ریگی رهبر گروه جند الله، او را اعدام کرد.
نوری زاده در گفتگو با شبکه تلویزیونی العربیه در برنامه پر هوادار پانوراما تأکید کرد که نظام در ایران ، هموراه امریکا، اسرائیل، انگلیس، کشورهای عربی و همه را متهم به دست داشتن در حوادث این کشور می کند و این نظام هر زمان در جریانی شکست بخورد یا ناکام بماند، برای توجیه این شکست انگشت اتهام به طرف امریکا و انگلیس نشانه می رود.

عبد المالک ریگی رهبر سابق گروه جند الله است که ماه گذشته با حکم دادگاه انقلاب تهران در زندان اوین این شهر اعدام شد. گروه جند الله مسئولیت دو حمله انتحاری به مسجد جامع شهر زاهدان را که پنجشنبه 15-7-2010 روی داد و به کشته و زخمی شدن دهها نفر انجامید را برعهده گرفت.

نوری زاده ادامه داد: " من در یکی از برنامه های تلفنی با آقای عبدالمالک ریگی مصاحبه ای انجام دادم. او انتقادهای شدیدی از امریکا، انگلیس و کشورهای عربی به دلیل کمک نکردن به او داشت. در ایران شیعه و سنی و دیگر مذاهب بدون هیچ مشکلی در کنار هم زندگی می کنند حتی من در این باره تجربه شخصی دارم. همسر من سنی است و من نیز شیعه هستم. اما پس از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، فرقه گرایی در ایران برانگیخته شد."

این روزنامه نگار ایرانی سپس به نقش ایران در به راه انداختن اختلافات مذهبی در ایران یا به تعبیر او فرقه گری در ایران اشاره کرد و گفت: "در ایران هیچ وزیر، معاون وزیر، رئیس بانک و نظامی درجه دار سنی مذهب وجود ندارد. چهارده میلیون سنی در ایران در حاشیه هستند که هیچ نقش مستقیمی در اداره کشور ندارند. در بلوچستان مردم در عصر حجر به سر می برند. آنها ایرانی هستند و باید از ثروت ایران استفاده کنند اما ثروت ایران به بورکینافاسو، حماس و حزب الله می رود."

او با اشاره به اعدام ریگی گفت به جای رسیدگی منطقی به اوضاع در چارچوب منافع عالی کشور، اعدام ها صورت می گیرد. او تأکید کرد که در ایران همه روزه اعدام و بازداشت وجود دارد و در ادامه خاطرنشان کرد: "از قدیم مسجد جامع زاهدان، مسجدی برای اهل سنت بوده است که در آنجا مراسم دینی برگزار می شود. اما یک ملای شیعه به منبر می رود و درباره خلیفه دوم به طور ناشایست سخن می گوید. یقینا بلندگو نیز در آنجا وجود دارد. بلوچ سنی مذهب این اهانت ها و توهین ها را می شنود و مطمئنا واکنش نشان می دهد. متاسفانه به جای اینکه نظام از عبدالمالک ریگی بهره برداری کند او را اعدام کرد حتی روزنامه جمهوری اسلامی امروز مقاله ای نوشت که تسریع در اعدام عبدالمالک ریگی اشتباه بود."

نوری زاده با اشاره به این که ریگی بارها در دوران زندان از نیروها و هوادارانش خواست با نظام حاکم در ایران مذاکره کنند گفت: " از زمان اعدام عبدالمالک ریگی شنیدیم که صدها نفر از جوانان بلوچ به جندالله پیوستند، یعنی اعدام او نتیجه ای عکس انتظارهای نظام داشت."

مجری العربیه در ادامه از وی پرسید آیا به نظر شما وضع در حال بدتر شدن است و امکان وقوع درگیری های طایفه ای بین شیعه و سنی در ایران وجود دارد؟

نوری زاده پاسخ داد: " آنچه که من از آن هراس دارم و از سال ها پیش درباره آن نگران بوده ام وقوع جنگ شیعه و سنی در ایران است. در سال 2007 یکی از نویسندگان بزرگ و اندیشمندان ایران در هشداری به آایت الله خامنه ای گفت حمایت از جنگ های مذهبی بین طایفه ها در عراق نتیجه ای جز جنگ شیعه و سنی در داخل ایران را نتیجه خواهد داشت."

او خاطرنشان کرد که زمانی که گروهی مرتبط با ایران در عراق به قتل اهل تسنن می پرداختند و سنی ها نیز اقدام به قتل شیعیان می کردند، ما نگران انتشار این پدیده در ایران بودیم و متاسفانه امروز شاهد هستیم که در زاهدان برخی از شیعیان زابلی به فروشگاه های اهل تسنن حمله کرده و درگیری های روی داده است و نیروهای امنیتی نیز در حمایت از شیعیان وارد عمل شده اند. نوری زاده تأکید کرد که این بدان معناست که شما اهل تسنن شهروند درجه دو و درجه سه به شمار می آیند.

جندالله از آمریکا وانگلیس حمایت می شود

اما امیر موسوی تحلیلگر سیاسی مقیم تهران معتقد است که گروه جند الله با حمایت آمریکا و انگلیس برای ضربه زدن به امنیت ملی ایران تأسیس شده است.

امیر موسوی در گفتگو با شبکه تلویزیونی العربیه در برنامه پانوراما درباره برخی نگرانی ها درباره وقوع جنگ داخلی بین شیعه و سنی در ایران گفت بیانیه هایی که پس از این حادثه جنایتکارانه صادر شد بزرگترین دلیل و گویای این است که ملت ایران می تواند چنین تهدیدهایی را خنثی کند و به اتحاد ملی و دینی بین خود تبدیل کند.

وی گفت امریکا همیشه سعی در اعمال فشار علیه ایران از طریق چنین گروه هایی را داشته است، جندالله پس از اشغال افغانستان و قبل از اشغال عراق تاسیس شد و در واقع این گروه برای اجرای طرح هایی در داخل ایران و برای ضربه زدن به امنیت ایران تشکیل شد.

او ادامه داد که این گروه تلاش می کند چنین وانمود کند که همچنان قدرت دارد تا به این وسیله حمایت های مالی بیگانگان را جلب کند.

امیر موسوی در پاسخ به این پرسش که آیا مقامات ایران دلایل واضحی دارند مبنی بر اینکه جندالله از کشورهای خارجی از جمله امریکا واسرائیل حمایت مالی دریافت می کند، گفت که اسناد و مدارک بسیار مهمی در این باره وجود دارد که به همراه عبدالمالک ریگی بود. موسوی ادعا می کند که ریگی برای دیدار با فرمانده نظامی امریکا در افغانستان عازم قرقیزستان بود و مدارک و اسناد بسیار مهمی وجود دارد که نشان می دهد وی با اعضا و فرماندهان ناتو در مغرب دیدار و گفتگو کرده است و همچنین در سفارت امریکا در پاکستان نیز برخی دیدارهایی داشته است .

این تحلیلگر سیاسی تصریح کرد مقامات ایران دلایل زیادی دارند که بیانگر وجود ارتباط بین این گروه با امریکا و موساد است، به گفته وی بسیاری از اعتراف های ریگی پیش از اعدامش و پیش از وی اعتراف های برادر او عبدالحمید ریگی وجود دارد که بیانگر اطلاعات مهمی در این باره است. مقامات ایرانی می توانند این مدارک را به یک طرف مستقل در دستگاه قضایی داخلی و بین المللی ارائه بدهند و جنایتکاران و حامیان آنها را محاکمه کنند.

امیر موسوی در ادامه در پاسخ به اظهارات علی نوری زاده دیگر میهمان این برنامه که گفته بود حوادثی مانند حادثه تروریستی مسجد جامع زاهدان در نتیجه برخورد مقامات ایرانی با اهل تسنن روی می دهد گفت: "درباره انچه که آقای نوری زاده گفت تصور می کنم مبالغه صورت گرفته است. اولا درست است که برخی مشکلات وجود دارد و باید حل و فصل شود و کسی منکر این مشکلات نیست. من از پیگری کنندگان این مساله و منتقدان رفتار برخی مسئولان در این مساله هستم. اما آیا این حق به کسی داده می شود که بی گناه هان را بکشد ؟ این گروهک فقط شیعیان را نکشته است بلکه در عملیات زابل اهل تسنن را نیز کشته بود. این گروهک به شیعه و سنی رحم نمی کند.

July 21, 2010 02:02 AM

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

سه شنبه ۲۰/۰۷/۲۰۱۰

بخش اول تصوير:
Download file

بخش دوم تصوير:
Download file

بخش اول صدا:
Download file

بخش دوم صدا:
Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

دوشنبه ۱۹/۰۷/۲۰۱۰

بخش اول تصوير:
Download file

بخش دوم تصوير:
Download file

بخش اول صدا:
Download file

بخش دوم صدا:
Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

روابط ايران و روسيه ٬ ازدواج موقت يا دائم؟
Flag-Pins-Russia-Iran.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اظهارات اخير رئيس جمهوري روسيه در مورد برنامه اتمي ايران پاسخ ميدهد.۱۷/۰۷/۲۰۱۰

Download file

تفسيرهفته

New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان


Download file

Friday, July 16, 2010

تفسير خبر

Tafssir-2010.jpg

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با عمليات انتحاري اخير در زاهدان٬ علتها وريشه هاي آن٬ ادامه اعتصاب بازار٬ بازگشت شهرام اميري به ايران٬‌ حقوق بشر وزندانيان سیاسی در ایران، و... به سئوالات جمشيد چارلنگي پاسخ ميدهند. ۱۶/۰۷/۲۰۱۰

صدا:
Download file
تصوير:لينك
Download file

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی!

سه‌ شنبه 6 تا جمعه 9 ژوئیه
یک سال پس از رخداد بزرگترین تقلب و تزویر و نفاق در عرصه سیاسی کشور از زمان برپائی نظام مشروطه و پیدائی صندوق رأی تا امروز، دیواری که به برکت جنبش بزرگ آزادیخواهی ایران با رنگ سبز فروافتاده بود، از سوی آنها که متولیان خودخوانده «امامزاده سبز» شده‌اند، با «مصالح» ناکارآمد بالا می‌رود و به گمان من وقت آن است که با یک حرکت به جا و مؤثر نخستین آجرهائی را که حضرات بر بستر مذهب و قانون اساسی جمهوری ولایت فقیه چیده‌اند فرو بریزیم.

آقای خمینی از فردای به تخت نشستن، کار بالا بردن دیوار جدائی و خط فصل بین مردم ایران را در داخل کشور با توسل به ادبیات انقلابی و مذهبی آغاز کرد و سپس پایوران نظامش دیوار دیگری را بین داخل و خارج برپا داشتند. آن روزها هنوز البته تعداد ایرانیان برونمرز به چهار میلیون (مطابق آمار رسمی وزارت خارجه رژیم) و شش میلیون بر پایه گزارشهای نه چندان علمی جوامع ایرانی خارج کشور و بعضی از دولتهای میزبان پناهندگان، نرسیده بود بنابراین کار جدا کردن داخل از خارج آسانتر می‌نمود. در جریان جنبش 18 تیر یازده سال پیش، همصدائی با داخل به صورت تظاهرات گسترده در چهارسوی جهان در همدلی با دانشجویان توفیق چندانی در فروانداختن دیوار جدائی نداشت، چرا که اولاً هزاران جوان و نوجوان ایرانی که در ایران طعم زیستن در چنگ یک رژیم سرکوبگر ارتجاعی آدمخوار را چشیده بودند هنوز به خارج نیامده و صفوف معترضان را با حضور پرخروش خود رنگین و پرشور نکرده بودند. اینترنت هنوز به صورت گسترده امروز در زندگی‌ مردمان راه نیافته بود و شبکه‌های ماهواره‌ای پرقدرت مثل صدای آمریکا و بی.بی.سی و رادیو فردا و چند شبکه خصوصی چون کانال یک، پارس، روژالت، تیشک و... میدان‌دار صحنه آسمان وطن نشده بودند. همچنین است نبود کانالهای ارتباطی گسترده مثل اسکایپ، فیس بوک، توئیتر و... که در آن تاریخ اگر بعضاً هم وجود داشتند، استفاده عام پیدا نکرده بودند و در اختیار جمع معدود با حضوری محدود بودند. جنبش سبز اما در زمانی کوتاهتر از چند روز، دیواری را که خمینی و جانشینانش با وزارت اطلاعات و سپاه و بسیج و امنیت خانه‌های مبارکه شخص رهبر و جواسیس ریز و درشت و اهالی ولایت «لابی‌گری» و نیز روایاتی که بعضی از خارجه نشینان دائم‌السفر به خانه پدری در بازگشت از تحولات ایران و ساختن مترو و پلهای هوائی و آسمانخراش‌های باشکوه و محافل شبانه عیش و عشرت نقل می‌کردند، بین داخل و خارج تا عرش اعلی بالا برده بودند، فروانداخت. برای نخستین بار در خارج کشور بی آنکه ستاد ر هبری و همآهنگی مشترکی وجود داشته باشد، ایرانیان همآهنگ و همزمان با داخل به حرکت درآمدند و در مواردی تظاهرات باشکوهی برپا کردند که تنها تفاوتش با تظاهرات هموطنان در داخل کشور، نبود سپاه و بسیج و نوپو و لباس شخصی‌های ذوب شده در ولایت سید علی آقا بود. البته رژیم کوشید از طریق ستون پنجم خود با ایجاد اختلاف و معرکه‌گیری‌های کوچک و بزرگ در جوار صفوف همبسته ایرانیان در خارج شکاف بیندازد، اما این ترفند که سالها مؤثر افتاده بود به گونه‌ای که هیچگاه ما نتوانستیم به صورت همبسته و همدل ظاهر شویم، این بار به برکت هوشیاری و استحکام پیوند داخل با خارج، کارساز نشد. گفتم هوشیاری و لازم است در این مورد چند اشاره کوتاه داشته باشم.
1 ـ رژیم از همان نخستین روزهای اعتراض عمومی به تقلب بزرگ در انتخابات، با توجه به بازتاب گسترده این اعتراض در سطح جهانی (در درجه نخست به علت تلاشها و ارتباطات روزنامه‌نگاران، تحلیل‌گران، فعالان و احزاب و شخصیت‌های اپوزیسیون در خارج کشور) کوشید موسوی و کروبی و مجموعه اصلاح‌طلبانی را که در کنار آنها بود به انفعال و در نهایت جدائی از بدنه جنبش وادارد. بزرگ کردن بعضی از شعارهای «ساختارشکن» و تاکیدهای بسیاری بر آتش زدن تصاویر خمینی و البته سید مظلوم نایب امام زمان خامنه‌ای توسط صدا و سیما و ارگانهای ریز و درشت تبلیغاتی رژیم و پیغام و پسغامهای خامنه‌ای برای رفسنجانی و موسوی و کروبی و خاتمی و... مبنی بر اینکه شماها از اهل بیت هستید و باید حسابتان را از ضد انقلاب ساختارشکن جدا کنید از همان نطق 29 خرداد خامنه‌ای آغاز شد.
موسوی و کروبی و... اگر تسلیم این شانتاژ سیاسی مذهبی شده بودند مسلماً وضع فرق می‌کرد و ما شاهد موجهای سبز ساختارشکن در 13 آبان و عاشورا نمی‌شدیم اما علی‌رغم تعلق نوستالژیک و احتمالاً عقیدتی به ویژه موسوی به انقلاب و جمهوری اسلامی و خمینی، او حاضر نشد کلامی در نفی جنبش سبز، هواداران جنبش به صورت عام در دو سوی مرز و یا انتقاد از مسیری که جنبش در جهت آن حرکت می‌کند بر زبان آورد. (در دو مورد خاص می‌دانم که هم موسوی و هم کروبی زیر فشار شدید قرار گرفتند و حتی بعضی از همراهانشان در این امر مشارکت داشتند که در رابطه با چهره‌های مشخصی در خارج که از جنبش طرفداری سخت می‌کنند و با حضور رسانه‌ای گسترده‌ مخاطبان بسیاری در داخل کشور دارند، بیانیه‌ای و یا کلامی تند بر زبان آورند. آنها زیر بار نرفتند. مورد دیگر مقاله‌ای بود که در سایت کلمه موسوی به چاپ رسید و در آن ادعا شده بود که تلویزیون رژیم با پخش سخنان من و یا اظهارات ملکه پیشین ایران در حمایت از جنبش سبز، با حسین بازجو همصدا شده است و این در حالی است که جلوی پخش هرگونه سخن و یا مطلبی را از موسوی و کروبی و یا در تأیید آنها گرفته است. ـ نقل به مضمون ـ دو روز پس از انتشار این مطلب از طریق دوست و همراهم در سفر سبز دو محسن ـ سازگارا و مخملباف ـ مطلع شدم در برابر اعتراض بسیاری از کادرهای بالای جنبش نسبت به انتشار این مطلب، موسوی دستور برداشتن آن را از سایت داده و همچنین خواسته است از نویسنده آن مطلب دیگر سخنی به چاپ نرسد.).
نکته جالب آنکه درست عکس آنچه رژیم در نظر داشت، به جای آنکه قید و بندهائی که رهبری دو فاکتو جنبش در داخل را از بدنه جنبش به شکل عام و بال جنبش در خارج کشور جدا کند، این بدنه جنبش و بال بیرون از مرز جنبش بود که رهبری جنبش را گام به گام از حاکمیت دور کرد و افقهای تازه‌ای را در برابر موسوی و کروبی و... گشود.
به رسمیت شناختن آحاد تشکیل دهنده جنبش به عنوان سخنگو و راهبر، پذیرش این واقعیت که قانون اساسی وحی مُنزَل نیست و می‌توان آن را تغییر داد، تاکید بر تساوی ایرانیان فارغ از نژاد و مذهب و باورهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، به رسمیت شناختن حقوق حقه اقوام ایرانی در چهارچوب یک ایران دمکرات بانظام غیرمتمرکز و... محکوم کردن صریح سیاستها و راه و روش هیأت حاکمه در تعامل با پرونده اتمی، عبور آرام از کنار مجازاتهای اخیر شورای امنیت و ایالات متحده، عبور از خطوط قرمز و به ویژه در مورد ولی فقیه ـ سخنان کروبی را به یاد بیاورید که گفت این ولایت را انبیاء و اولیاء هم نداشته‌اند و استغفرالله خود خدا هم دارای چنین ولایتی نبوده است ـ همه و همه گویای این واقعیت است که تأثیر خطاب و خواستهای بدنه جنبش و بال جنبش در خارج بر رهبری دوفاکتو ـ که در عین حال هیچگاه ادعای رهبری هم نداشته است ـ بسیار بیشتر و فراتر از انتظار ما بوده است.

واسطه‌های بی‌جواز
در این میان ـ چنانکه حداقل چهار بار در همین ستون نوشته‌ام ـ واسطه‌های بی‌جوازی که بعضاً علی‌رغم جدائی ناخواسته و تحمیلی از بدنه نظام جمهوری ولایت فقیه، هنوز هم زیر علم خمینی سینه می‌زنند و جمهوری ولایت فقیه را ـ بعضاً منهای خامنه‌ای ـ نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم پذیرایند بدون آنکه هیچ نوع مأموریت ویژه‌ای از سوی رهبری دوفاکتوی جنبش نصیبشان شده باشد آستین بالا زده‌اند و با مصالح ناکارآمدی که فساد و آلودگیش بارها ثابت شده می‌کوشند بار دیگر دیوار بین داخل و خارج را بالا ببرند. نوشتۀ‌ الاهۀ بقراط تحت عنون «من مدعی جنبش سبز هستم» که در آن یادآور می‌شد به‌عنوان یک مخالف سرسخت جمهوری اسلامی و رژیم دینی، همراه و همدل با جنبش سبز است، زبان حال میلیونها ایرانی است که دغدغه‌شان کاستن از ولایت سیدعلی آقا و یا محدود کردن زمان دولتمداری ولی فقیه نیست بلکه از دل و جان، خواستار زوال جمهوری ولایت فقیه و برپائی یک نظام مردمسالار ـ ساختار دمکراتیک ـ هستند که بر حقوق بشر متکی باشد. (یعنی نظامی که برابری انسانها را فارغ از جنس و نژاد، زبان و مذهب و اعتقادات به رسمیت بشناسد و عدالت اجتماعی در آن مصون از هر نوع مداخله‌ای باشد.) در اینجا سؤالی پیش می‌آید، اینکه با توجه به محدودیتها و قید و بندهائی که رهبری دوفاکتوی جنبش سبز را از ساختار شکنی آنگونه که مد نظر ما است، باز می‌دارد آیا باید در جستجوی یافتن یک رهبری همآهنگ و منسجم با خواستهای ما بود؟ پاسخ من به این سؤال منفی است. تجربه تاریخ به ما نشان داده است که سعدالدوله مستبد می‌تواند تحت تأثیر فضای جنبش آزادیخواهی ابوالملّه شود و محمد ولیخان سپهدار اعظم تنکابنی مأموریت و ولایت شاه مستبد را زمین گذارد و جانب ملت را گیرد. همیشه آنکه از درون حاکمیت پرچم آزادیخواهی بر می‌دارد بخت بیشتری برای راهبری جنبش از درون تونل تنگ و تاریک استبداد و این بار ارتجاع به روشنائی آزادی دارد. مهمترین امتیاز چنین شخصی، همانا پیوستن مستمر کادرها و قشرهای حاکمیت به اوست که روزگاری از خودی‌ها بوده و پیوندهای دیرینه‌ای با او داشته‌اند. برخلاف واسطه‌های بی‌مجوز که سخت تلاش می‌کنند رهبری دوفاکتو را ارثیه پدری خود قلمداد کنند، تلاش ما که توانسته‌ایم با همدلی و هم سخنی با داخل دیوار جدائی را فرو اندازیم باید معطوف به این امر باشد که، رهبری دوفاکتوی جنبش را به سوی انعطاف پذیری بیشتر در جهت رسیدن به یک نظام مردمسالار غیردینی یاری دهیم. این رهبری می‌تواند در سایه تداوم، مقاومت و درک به هنگام خواستها و آرزوهای بدنه جنبش سبز و بال جنبش در خارج از حالت «دوفاکتو» به «دوژور» برسد.

شنبه 10 تا دوشنبه 12 ژوئیه
دو چهره سید
در مراسمی که لبنان نمونه‌هایش را خاصه در سالهای اخیر بسیار به یاد دارد و با شکوه‌ترینش را در به خاکسپاری رفیق حریری شاهد بودیم، سید محمد حسین فضل‌الله یگانه مرجع شیعه لبنان در نیم قرن اخیر، به خاک سپرده شد. (از زمان درگذشت علامه شرف الدین که وکیل مراجع بزرگ زمان بود و خود عنوان مرجعیت داشت، شیعیان لبنان همه گاه نظر سوی نجف داشته‌اند. حتی پیروان مکتب خمینی و اتباع امروزی خامنه‌ای یعنی حقوق بگیران ولایت، نیز در خفا اگر اهل تقلید باشند از آقای سیستانی تقلید می‌کنند. امام موسی صدر گو اینکه اعتباری فراتر از همه مراجع در لبنان داشت اما هرگز نه ادعای مرجعیت کرد و نه اصولاً اهل این نوع بساط بود. درواقع سید محمد حسین فضل‌الله نخستین فارغ‌التحصیل نجف بود که درست همزمان با آغاز ولایتمداری سید علی آقا، رساله چاپ کرد و مرجعیت خود را آشکار ساخت. و همین امر نقطه تفارق و اختلاف بین او و دستگاه ولایت در تهران شد. در دهه هشتاد قرن بیستم میلادی، سید مظهر رادیکالیسم شیعه در لبنان و به کلامی پدرخوانه نوزاد نامشروعی بود که علی اکبر محتشمی‌پور از شکم جنبش امل، زیر نام حزب‌الله بیرون آورده بود.
اگر امروز می‌بینیم که «اوکتاویونصر» دبیر سرویس خاورمیانه شبکه CNN که یک مسیحی لبنانی‌الاصل است به خاطر نوشتن چند سطر در وبلاگ شخصی‌اش در تقدیر از مواضع سید محمد حسین فضل‌الله نسبت به زنان و اعتدال او، از این شبکه اخراج می‌شود به خاطر جائی است که سید در فهرست سیاه آمریکا، داشته است. بالاخره او بود که فتوای قتل دویست و پنجاه تفنگدار دریائی آمریکائی در بیروت و حمله به سفارت این کشور را صادر کرده بود. و سرانجام هم او بود که بر گروگانگیری‌ها و اعمال سپاه پاسداران و حزب‌الله در لبنان مهر تأیید زده بود. با اینهمه سید از فردای اعلان مرجعیتش خطاب و موضعی متفاوت از مواضع رسمی رژیم و فرزند نامشروعش حزب‌الله اختیار کرد. بی‌گمان، یافتن مریدان و مقلدانی از نوع عبدالحسین بهمن ملیاردر ایرانی‌الاصل کویتی که یک قلم 75 میلیون دلار برای برپائی مسجد «حسنین» در جنوب بیروت و سی میلیون دلار برای برپائی بیمارستان بهمن که سید در همانجا چشم ازجهان فروبست، در اختیار وی گذاشت، در دور کردن فضل‌الله از رژیم حاکم بر وطنمان و استقلال او، از مهمترین عوامل به شمار می‌‌رفت. سید در چهره دوم، ملائی خردمند بود که هم غزل می‌گفت و هم شعر نو، حکایت شکستن پهلوی دختر پیامبر توسط خلیفه دوم را افسانه‌ای ساخته و پرداخته روضه‌خوانها می‌دانست، ولایت فقیه را قبول نداشت، شروع و پایان ماه رمضان و تعیین عید فطر و قربان را نه به شهادت مشدی حسن و حسینی که مدعی رؤیت هلال بودند بلکه از روی گزارش علمای نجوم و فلک شناسان تعیین می‌کرد. و همین امر باعث شده بود او و علمای اهل سنت روز واحده‌ای را جهت عید و یا شروع ماه صیام تعیین کنند در حالی که سیدعلی آقا و نوکرانش در حزب‌الله لبنان معمولاً یک روز پس از همه جهان اسلام را، اختیار می‌کردند. (این بشارت را بدهم که تلاش رژیم برای جا انداختن آقای خامنه‌ای به عنوان مرجع شیعیان خارج ایران بعد از آنکه مرجع خواندنش در ایران فقط پوزخند به لبها آورد نیز با شکست روبرو شده است به گونه‌ای که حتی نوکران سرسپرده‌شان در خارج نیز راهنما به سوی چهارراه آذربایجان می‌زنند اما به سوی نجف می‌پیچند.) سید با به جا نهادن ثروتی هنگفت، پنجاه کتاب و رساله، چند دیوان شعر، صدها ساعت نوار صدا و تصویر، یگانه مرجعی بود که در مرگش لبنان یکپارچه به وداعش برخاست. و جالب اینکه در میان تشییع‌کنندگانش هم فرستادگان پادشاه سعودی حضور داشتند هم رسولان ولی فقیه، هم سفیر بریتانیا از درگذشتش ابراز تأسف کرد هم، گوینده و سردبیر مسیحی ‌CNN.

بار دیگر رم و دمکراسی
در طول دو هفته اخیر آنقدر مطلب و گزارش و مدح و نقد از نشست دو روزه رم در سایتها و وبلاگها و رادیو تلویزیونهای خارج و البته نشریات و سایتهای ذوب شده در ولایت فقیه منتشر شده که لزومی نمی‌بینم به جزئیات این نشست و متن سخنرانی‌ها بپردازم. اما یک جمع‌بندی کلی دارم که به اعتقاد من، می‌تواند در نشستهای آینده، دستیابی به یک توافق اصولی بین ایرانیان را از هر قوم و نژاد و با هر زبان میسر کند. اینکه ما در طول روز دوم کنفرانس که فقط خاص ما ایرانیان بود به زبان فارسی سخن گفتیم گویای این حقیقت بود که پیوند تک تک ما با این زبان که در معرض توفانهای خانه براندازی چون حملات عربها در صدر اسلام (هموطنان عرب ایرانی من این گفته را دال بر نژادپرستی ندانند چون خود آنها نیز می‌دانند مهاجمان با ملتی صاحب فرهنگ و تاریخ و ساختار اجتماعی پیشرو چه کردند و پیروزیشان را فتح‌الفتوح خواندند. اگر فردوسی در اعتراض به این حمله و یا حمله غُزان و غلامات ترکستان، چند بیتی در ذم دو تیره آورده است، هیچ دخلی به هموطنان عرب و آذربایجانی ما که زبانشان ترکی است ندارد و بنابراین دلگیری و آزردگی آنها از فردوسی نمی‌تواند معنا و مفهومی در قالب باورها و اعتقادات امروزین ما داشته باشد. همین امر در مورد زنان نیز صادق است چرا که فردوسی در برابر صدها بیتی که در ستایش از زنان نامدار شاهنامه سروده چند بیتی نیز به قهر در باب بعضی زنان سروده است) و یورش مغول و تاتار و... پایدار مانده و با ورود واژگان و تعبیرها از زبانهای مورد گفتگو در کشور به زبان مشترک روز به روز بارورتر شده است.
در نشست روز دوم اختلافی بین شرکت کنندگان بر سر زبان مشترک نبود که هم دکتر اصغرزاده و بهزاد کریمی ترک زبان، هم دکتر بلیده‌ای بلوچ، هم یوسف عزیزی بنی‌طرف نویسنده عرب ایرانی با داشتن 20 کتاب به زبان فارسی، هم کاک عبدالله مهتدی و ناهید بهمنی و حسن شرفی کرد و هم بنده و احمد رأفت و دکتر حسین لاجوردی و... فارسی زبانان جلسه، به زیباترین وجه و با ادبیاتی در شأن یک نشست سیاسی، سخن گفتند و گفتیم. هوای نشست منهای دقایقی، پر از دوستی و همدلی بود. من این را به فال نیک می‌گیرم، باشد که در نشستهای بعد هم‌زبانی به همدلی کامل برسد که در نهایت «همدلی از همزبانی خوشتر است.»

July 16, 2010 06:52 PM

زير ذره بين

zireh.bmp

ارزيابي عملیات انتحاری اخير در زاهدان

12.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با دو انفجار پنجشنبه شب گذشته در مقابل در ورودی مسجد جامع زاهدان٬ پاسخ ميدهد. ۱۶/۰۷/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

جمعه ۱۶/۰۷/۲۰۱۰

بخش اول تصوير:
Download file

بخش دوم تصوير:
Download file

بخش اول صدا:
Download file

بخش دوم صدا:
Download file

زير ذره بين

zireh.bmp

اظهارات احمدي نژاد در مورد اينكه تنها حزب ولايت٬ حق فعاليت دارد‌

Velayat-09.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اظهارات احمدي نژاد در مورد اينكه تنها حزب ولايت٬ حق فعاليت دارد‌٬ پاسخ ميدهد.۱۵/۰۷/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

پنجشنبه ۱۵/۰۷/۲۰۱۰

بخش اول تصوير:
Download file

بخش دوم تصوير:
Download file

بخش اول صدا:
Download file

بخش دوم صدا:
Download file

زير ذره بين

zireh.bmp

ماجراي شهرام اميري٬ از ناپدید شدن تا بازگشت به ايران

Shahram_Amiri_23.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با ماجراي شهرام اميري٬ از ناپدید شدن تا پناه بردن او به دفتر حافظ منافع ایران در سفارت پاکستان در واشینگتن٬ پاسخ ميدهد.۱۴/۰۷/۲۰۱۰

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

چهار شنبه ۱۴/۰۷/۲۰۱۰

بخش اول تصوير:
Download file

بخش دوم تصوير:
Download file

بخش اول صدا:
Download file

بخش دوم صدا:
Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

سه شنبه ۱۳/۰۷/۲۰۱۰

بخش اول تصوير:
Download file

بخش دوم تصوير:
Download file

بخش اول صدا:
Download file

بخش دوم صدا:
Download file

تلويزيون العربية

Al-Arabia-12.jpg

علیرضا نوری زاده در گفتگو با العربیه
سپاه از تحریم ها برای ثروتمندتر شدن خود استفاده می کند

علی نوری زاده مدیر مرکز مطالعات عربی ایرانی در لندن شامگاه روز گذشته 11-7-2010 در گفتگو با شبکه تلوزیونی العربیه به سولات خانم زینا الیازجی مجری این شبکه درباره اظهارات اخیر شیخ مهدی کروبی یکی از رهبران جنبش اعتراضی در ایران پاسخ داد. وی به این پرسش که آیا می توان گفت مسئولان و برخی از اعضای سپاه پاسداران ایران برای تشدید تحریم ها به منظور ثروتمند شدن تلاش می کنند چنین پاسخ داد که قبلا میرحسین موسوی گفته بود احمدی نژاد و دولت وی به علت لجاجت شان و در پیش نگرفتن سیاست درست مطابق با منافع کشور در پشت اعمال تحریم های جدید علیه ایران هستند.

خانم زینا الیازجی مجری العربیه سپس این سوال را مطرح کرد که آیا شکست سیاسی یا شکست دیپلماتیک با رفتن به سوی تشدید تحریم ها تفاوت دارد؟ نوری زاده در پاسخ اظهار داشت، چیزی که کروبی دیروز گفته روی دیگر حقیقت است در سال های گذشته تعدادی از مقام های بلندپایه سپاه پاسداران شرکت هایی در دبی و امارات تاسیس کردند و از طریق آنها ثروت های هنگفتی از طریق تجارت غیرقانونی بدست می آورند و این چیزی است که اتفاق افتاده است و کروبی می گوید اینها در نهایت هیچ زیانی نخواهد دید زیرا آنها زندگی مرفهی دارند و تحریم های بیشتر زمینه بدست آوردن ثروت بیشتر را برای آنها فراهم خواهد کرد. زیرا آنها اقتصاد کشور و صادرات و واردات را در دست دارند و اعمال تحریم های بیشتر به سود آنها است، همانطور که اکنون نیز بحران بنزین به سود آنها است. مجری العربیه پرسید ، در تحریم ها به ویژه تحریم های اخیر تلاش شده است به سپاه پاسداران و این شرکت ها که اشاره کردید آسیب وارد شود و آنها بیشترین خسارت را متحمل می شوند. نوری زاده در این باره گفت، قطعا سپاه پاسداران به طور کلی هدف قرار گرفته است و اسامی برخی از فرماندهان سپاه در لیست سیاه وارد شده است. اما همانطور که کروبی اشاره کرد در داخل سپاه گروهی وجود دارد که گروه مافیا در سپاه نامیده می شود و این گروه به تحریم ها به عنوان باب جدیدی برای بدست آوردن ثروت بیشتر می نگرد و کروبی دیروز در اشاره به اینها بسیار شجاع بود با توجه به اینکه اینها بر اقتصاد کشور و امنیت کشور و همه چیز تسلط دارند .

July 13, 2010 12:57 PM

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

دوشنبه ۱۲/۰۷/۲۰۱۰

بخش اول تصوير:
Download file

بخش دوم تصوير:
Download file

بخش اول صدا:
Download file

بخش دوم صدا:
Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

جنگ با لاريجاني ها آغاز ٫پايان احمدي نژاد
Iranian-President-Mahmoud-Ahmadinejad-Parliament-Speaker-Ali-Larijani.jpg
در برنامه امروز زير ذره بين دکترعليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با جنگ با لاريجاني ها آغاز ٫پايان احمدي نژاد پاسخ ميدهد.۱۰/۰۷/۲۰۱۰
Download file