Thursday, December 31, 2009

پنجره ای رو به خانه پدری

Panjereh-121.jpg

پنجشنبه ۳۱/۱۲/۲۰۰۹

تصویر بخش اول :
Download file

تصویر بخش دوم:

Download file

زير ذره بين

zireh.bmp

اظهارات تند روحانيون وفرمانده هان سپاه وبسيج عليه رهبران جنبش سبز

Moussavi-Karrobi-12.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اظهارات تند روحانيون وفرمانده هان سپاه وبسيج عليه رهبران جنبش سبز٬ پاسخ ميدهد. ۳۱/۱۲/۲۰۰۹

Download file

تفسير خبر

Tafssir-17-06-2009.jpg

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با پيامدهاي روز عاشورا با حضور صدها هزارنفره مردم و تظاهرات رژيم پرداخته با سانديز و ساندويچ ٬ و ... به سوالات جمشيد چارلنگي پاسخ ميدهند. ۳۰/۱۲/۲۰۰۹

تصوير:
Download file
صدا:
Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

تظاهرات عاشورا و خشونت رژيم ٬ آيا راهي براي آشتي مانده است؟

tazahorat.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با تظاهرات عاشورا و خشونت رژيم ٬ و اينكه آيا راهي براي آشتي مانده است؟ پاسخ ميدهد. ۳۰/۱۲/۲۰۰۹

Download file

راديو زمانه

Radio_Zamaneh-134.jpg

«این نظام نه اسلامی است، نه شیعی»
نیک‌آهنگ کوثر
nikan@radiozamaneh.com

حمله‏ی نیروهای گارد ویژه و لباس شخصی‏های نزدیک به حاکمیت به عزاداران و معترضان در روزهای تاسوعا و عاشورا، اتفاقی تازه است. با این که دستگاه‏های مختلف تبلیغاتی نظام، از جمله خبرگزاری فارس، مسئولیت کشته شدن افراد را به گردن سازمان مجاهدین خلق و تروریست‏ها انداخته‏اند، اما در حال حاضر کم‏تر کسی است که این ادعا را باور کند.
از دکتر علیرضا نوری‏‏زاده، تحلیل‏گر سیاسی مقیم لندن، پرسیدم که ضرب و شتم و احتمالاً کشتن عزاداران در روزهای تاسوعا و عاشورا در ایران شیعه، چه معنا و مفهومی می‏‏تواند داشته باشد؟...
Download file

در تاریخ تشیع، یعنی از زمانی که تشیع به عنوان یک کیان در بستر اسلام حضور داشته است، قتل‏عام شیعیان در روز عاشورا، امری است که برای اولین بار اتفاق می‏افتد.
اگر به تاریخ نگاه کنید، حتی حملات وهابیون به عراق همیشه در زمان‏هایی غیر از ماه‏های حرام اتفاق افتاده است. حتی آن‏ها حرمت این مسأله را نگاه داشته‏اند. یا در سال ۱۳۴۲ در روزهای تاسوعا و عاشورا، تظاهراتی در قم صورت گرفت. اما در آن روز به سوی مردم تیراندازی نشد و اقدام خشونت‏آمیزی به عمل نیامد. بنابراین، حرمت این روز به هر شکلی، با هر حکومتی در ایران حفظ شده است.
اما رژیم جمهوری اسلامی، رژیمی که خود را در درجه‏ی اول یک رژیم اسلامی می‏داند؛ در درجه‏ی دوم رییس این نظام خود را نایب امام زمان و حامی و حارف فرهنگ و اصول مذهب تشیع و حامی شیعیان جهان می‏داند؛ به گونه‏ای که برای «چهار امامی‏ها»ی یمن که هیچ ارتباطی با ما ندارند و نگاه‏شان به مذهب نیز کاملاً با ما مخالف است، نگران است و می‏گوید آن‏ها در معرض فشار و کشتار قرار گرفته‏اند و بر این اساس، میلیون‏ها دلار پول، اسلحه و آموزش می‏دهد، در حالی که آن‏ها حتی امام زمان (مهدی) را قبول ندارند و مذهب‏شان با امام چهارم آن‏ها «زید» که امام ما هم نیست، پایان می‏گیرد و نگاه خامنه‏ای به آن‏ها باید مانند نگاه به بهاییان باشد؛ ولی در خود ایران دستور می‏دهد به سوی مردم تیراندازی کنند.

به نظر من، آن‏چه در ایران در روز عاشورا رخ داد، نقطه‏ عطفی بود و دو مسأله را آشکار کرد؛ مسأله‏ی اول این که این نظام به هیچ‏کدام از حرف‏هایی که می‏زند، اعتقاد ندارد. اصولاً مذهب و مبانی دینی برایش ذره‏ای ارزش ندارند؛ تنها چیزی که برای نظام اهمیت دارد، ماندن است، به هر قیمت که شده. این مسأله‏ای بود که دیروز حتی برای کسانی که طرف‏دار نظام بودند، روشن شد.
مسأله‏ی دوم این است که در نگاه جهانی، شاید تا روز عاشورا تصور می‏کردند که تحولاتی که در ایران دارد رخ می‏دهد، امری داخلی است و هر نظامی ممکن است با این مشکلات روبرو باشد. مثلاً آن‏چه در زیمبابوه بعد از انتخابات رخ داد، در ایران نیز رخ داده است و باید فشار آورد که به نوعی مصالحه صورت بگیرد و بر این اساس، تردید و شکی در مشروعیت کل نظام نداشتند.
اما از دیروز این مسأله آشکار شد که این نظام مشروع نیست. به جهت این که هزاران نفر فریاد که می‏زدند، فریادشان دیگر متوجه آقای احمدی‏نژاد نبود، بلکه متوجه رأس نظام و خود نظام بود.
این دو مسأله به نظر من، نتیجه‏ی آن چه بود که دیروز رخ داد و مشروعیت نظام را در جهان زیر سؤال برد و در داخل کشور نیز آشکار کرد که این نظام نه اسلامی است، نه شیعی است و برای بقای خود دست به هر جنایتی می‏زند.
یکی از مسائلی که از سوی خیلی‏ها مورد سؤال است، سکوت مراجع بزرگ در قم و نجف است. به نظر شما، این سکوت چه نتیجه و تأثیری می‏تواند در جایگاه مرجعیت در جهان تشیع داشته باشد؟
به طور کلی مرجعیت، دست‏کم از مشروطیت به این سو، یا شاید باید گفت از فتوای میرزای شیرازی در مورد تنباکو به این سو و بعد در مشروطیت در اوج خود و سپس در حرکت‏های اجتماعی‏ای که کشور ما داشته است، همیشه در کنار مردم قرار گرفته است.
البته در سال ۵۷ این فرصت برای روحانیت پیش آمد که رهبری جنبش را به طور مطلق به‏دست بگیرد و بعد هم حکومت داشته باشد. اما این حکومت شامل همه‏ی روحانیون نبوده است. تنها بخش کوچکی از روحانیون به قدرت رسیدند و بقیه‏ی روحانیون دو حالت را داشتند.
یا وابسته شدند و از مزایای این حکومت بهره‏مند شدند که در مقایسه با مزایایی که پیش از انقلاب داشتند، از نظر مادی، بیشتر بود. بنابراین، مسحور این مادیات شدند؛ کارخانه و پول گرفتند و بودجه در اختیارشان قرار گرفت. این‏ها یک دسته از روحانیون هستند که نشان دادند با مردم نیستند و اگر پیش از انقلاب نیز صحبتی می‏‏کردند، به خاطر رسیدن به قدرت و پول بوده است.
دسته‏ی دیگری نیز مرعوب هستند؛ یعنی اطلاعات رژیم با آن‏ها رفتاری کرده است که وحشت‏زده هستند. اطلاعات یا از خود آن‏ها، یا از پسر، نوه و یا از دیگر اعضای خانواده‏شان مدارکی دارد که از طریق این مدارک آن‏ها را وادار به سکوت کرده‏اند.
فراموش نکنید، وقتی مرجعی در جایگاه مرحوم آیت‏الله حاج آقا رضا گلپایگانی، برای ختم آیت‏الله شریعتمداری اعلامیه‏ای منتشر و اعلام کرد که مراسم ختم برگزار خواهد کرد، آقای ری‏شهری نزد او رفت و مطلبی را پیش روی او گذاشت مبنی بر این که نوه‏ی او را دستگیر کرده‏اند و گفت که «اگر این اطلاعیه را لغو نکنی، نوه‏ات را به جرم لواط محاکمه خواهیم کرد. مدرک هم داریم.»؛ به این ترتیب این پیرمرد بیچاره را وادار به سکوت کردند. در مورد بقیه هم همین کارها را کرده‏اند.
اما استثنائاتی هم مانند مرحوم آیت‏الله منتظری یا آیت‏الله صانعی، آقای طاهری، آقای بیات زنجانی وجود دارند. اما هیچ‏کدام از این مراجع در حد مرجع اعلا نیستند. سکوت آیت‏الله وحید خراسانی یا آیت‏الله شبید زنجانی غیرقابل قبول است. گو این که آقای شبید زنجانی بر جنازه‏ی آیت‏الله منتظری نماز گذاشت، ولی حرفی راجع به حوادث اخیر نزده است و این مسأله عجیب است.
یا آیت‏الله سیستانی، از همه بالاتر و مرجع اعلای تشیع که در مورد عراقی که کشورش نیست، بلکه اقامت‏گاهش است صحبت می‏کند، ولی در مورد ایران که موطن‏ او و زادگاه اجدادی‏اش است، هیچ نمی‏گوید.
به نظر من، این سکوت به مرجعیت خیلی لطمه زده است. یکی از مؤسسات یا نهادهایی که در این ماجرا بسیار باخته است، نهاد مرجعیت است و گمان نمی‏کنم مردم از این پس اعتمادی را که باید و شاید دیگر نسبت به مرجعیت داشته باشند.

روزنامه سبز

Nagh-sheye_Iran_Sabz-1.jpg

شماره ۷۴
سوم ديماه

Download file

شماره ۷۵
هفتم ديماه

Download file

Monday, December 28, 2009

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

دوشنبه ۲۸/۱۲/۲۰۰۹
تصویري:
Download file
صدا:
Download file

ابن زياد ييش تو معصوم است

به سید علی آقا !

در روز خون و عشق و شهادت
معنای نوحه های حسینی را
با کین و با گلوله
نشان دادی
سی سال پیش،
برمنبر حسینی
جهل و جنون خود را
با رنگ دین،
تفسیر کرده بودی
و مردمی که تب زده فریاد میزدند،
دجال را،
بر بام خون و آتش
بیعت کردند.
دیروز
وقتی که چهره ات
حتی برای جمع وفادارانت روشن شد.
- این مردمان سبز سرافراز-
كه نامت را،
تصویر پر کراهت و یادت را،
آتش زدند.
ای آنکه روی حرمله و شمر را،

رادان و جعفری تو دیروز
از برف هم سپیدترش کردند
ابن زیاد پیش تو معصوم است
وقتی که دستهای جنایت
خورشید را به خون پوشاند.

علی رضا نوری زاده لندن عاشورا 1431 قمری
6 دیماه 1388 خورشیدی

تفسير خبر

Tafssir-17-06-2009.jpg

دکتر عليرضا نوری زاده اكبر عطري همراه با حشمت الله طبرزدي در رابطه با پيامدهاي روز عاشورا با حضور صدها هزارنفره مردم وشهادت خواهرزاده ميرحسين موسوي و سه تن از هموطنان در تهران و چهار شهيد در تبريز ٬ و ... به سوالات جمشيد چارلنگي پاسخ ميدهند. ۲۷/۱۲/۲۰۰۹
Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

تحريم بنزين گام بعدي جامعه جهاني در برابر رژيم ولايت فقيه
senaye america.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با تحريم بنزين گام بعدي جامعه جهاني در برابر رژيم ولايت فقيه پاسخ ميدهد.۲۶/۱۲/۲۰۰۹

تفسیرهفته

New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

Download file

روزنامه سبز

Nagh-sheye_Iran_Sabz-1.jpg

شماره ۷۳ ماه 1388
سوم دی

Download file

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم
سه‌شنبه 15 تا دوشنبه 21 دسامبر
از او یادواره‌هائی دارم. دیدار نخستین فردای آزادی‌اش از زندان قصر، میسر شد و حاصلش چند خطی بود که در اطلاعات نوشتم. در واقع در جلوی زندان قصر کسی او را نمی‌دید زیرا که آن موج انسانی به استقبال ملای سرشناس ملی شهر آمده بودند. سید محمود طالقانی چهره آشنا بود و حسینعلی منتظری برای اغلب آن حاضران ناشناس. با مهدی فرزند آیت‌الله طالقانی که سراپا اشتیاق برای دیدار پدر بود جلوی زندان قصر بودیم. زندانیان سرشناس هر کدام مستقبلانی داشتند که آنها را در میان می‌گرفتند. هر بار که در بزرگ زندان باز می‌شد و کسی بیرون می‌آمد گروهی به سوی او هجوم می‌آوردند. شیخ اما تنها آمد و در میان جمعیت گم شد، سه چهار تن در انتظارش بودند و تازه شباهنگام وقتی دکتر مفتح مقام فقهی او را برایم توضیح داد، من که آخوندشناس روزنامه اطلاعات بودم دریافتم تا بدانجا رسید دانش من ـ که بدانم همی که نادانم.

اما روز بعد با عکاس روزنامه به دیدنش رفتیم. البته نیت دیدار با آقای واقعی قم مرحوم سید کاظم شریعتمداری بود که هم مرجعیت به او می‌برازید و هم آقائی. از ایشان نیز در باب شیخ سؤال کردم، ضمن تأیید اینکه از بهترین شاگردان مرحوم آیت‌الله سید حسین علوی بروجردی بوده از اینکه سخت سرسپرده آقای خمینی شده و مطالب بی‌پایه او را تکرار می‌کند، چندان رضایتی نداشت. ساعت چهار عصر بود که به خانه‌اش رفتیم، حیاطی محقر و سه چهار اتاق با گلیم و یک قالیچه بی‌رنگ، یک ظرف سوهان قمی و چندتا میوه نه چندان تازه. شیخ به بالشی تکیه داده بود، و آقای هاشمی دامادش چای می‌آورد و تعارف می‌کرد. وقتی حرف می‌زد حس می‌کردم، میرزا مهدی کارگر مزرعه آقا مصطفی میرعلائی پسرخاله پدرم در میرآباد با من سخن می‌گوید. عباراتش البته وزن داشت و روی گوش هوشت سنگینی می‌کرد با این همه وقتی در بازگشت بحث ما به جایگاه اعتبار او رسید، آقای دکتر مفتح که همراه ما بود تأکید کرد بعد از آقای خمینی، کسی در جایگاه فقهی او قرار ندارد. و بهشتی و مهدوی کنی و موسوی اردبیلی که آن روزها از اوتاد جبهه انقلاب بودند به قوزک پایش هم نمی‌رسند. آقای منتظری را چنین شناختم.
دومین دیدارمان روز بازگشت آقای خمینی به ارض میهنی بود که احساس حضرتش به رؤیت آن بعد از 15 سال یک هیچی بزرگ بود که چون تفی غلیظ به صورت ملت و تاریخ پرتاب شد. آقای منتظری در روز بازگشت استادش که عاشقانه دوستش داشت همراه با جمعی از اهالی حوزه و عده‌ای طلبه و دانشجو در مسجد دانشگاه تهران به تحصن نشسته بود، بهانه این بود که دولت جلوی بازگشت امام را گرفته است. (دغدغه زنده‌یاد دکتر بختیار این بود که مبادا هنگام بازگشت آقا از پاریس طرحی را که از زبان بعضی از نظامیان شنیده بود به اجرا درآورند، با سرنگون کردن هواپیمایش و یا دستگیری او به محض پا نهادن به خاک وطن. بنابراین در گیر و دار گفتگو با رفیق دیرینش مهندس بازرگان بود که به گونه‌ای آقا را به سلامت به قم برسانند. بختیار اطمینان داشت خمینی در همان هفته اول ورودش با حرفها و نقلهای خود، از اعتبار می‌افتد و همزمان دولت او موفق خواهد شد با جلب نظر مردم جایگاه و اعتبار دولت را افزایش دهد.)
قرار بر این بود که اتومبیل آقای خمینی که حاج محسن رفیق‌دوست فرمانش را در کف داشت، در برابر دانشگاه تهران درنگ کند و آقای خمینی با ورود به دانشگاه و تجلیل از منتظری و متحصنین، آنها را با خود همراه کند و همگی به بهشت زهرا بروند. سید از همان پیاله نخست بدمستی آغاز کرد به این ترتیب که به جای رفتن به دانشگاه، به بهانه نگرانی از جان آقا، حاج محسن سر بلیزر را به سوی بیمارستان پهلوی کج کرد و آقا بعد از درنگی کوتاه در قدمگاه ورودی بیمارستان، سوار شد و به شمیران منزل مقلد سابق ولاحق خود،که رئیس کمپانی فورد انگلیسی بود رفت و ساعتی آنجا بود و بعد هم به کمک امدادات غیبی در بهشت زهرا، قطعه شهدا، از هلی‌کوپتر پیاده شد که خلبانی‌اش را فرمانده وقت نیروی هوائی سپهبد ربیعی عهده‌دار بود.
جالب اینکه از لحظه ورود آقای خمینی به ایران با آنکه منتظری قاعدتاً می‌بایست پیشکسوت مستقبلین او باشد. به ویژه آنکه بعد از سفر او به پاریس از راه دمشق و گفتگوهایش با خمینی، همه خبرها (از جمله گزارشهائی که مرحوم قطب‌زاده روزانه به من در اطلاعات می‌داد و تلفنچی اطلاعات دیگر می‌دانست آنکه 8 صبح از پاریس زنگ می‌زند صادق است و...) حکایت از آن داشت که شیخ حسینعلی نفر دوم است و رئیس شورای پر راز و رمز انقلاب، اما آنها که سید را در میان گرفتند و بعد هم در مدرسه علوی، لحظه‌ای او را رها نمی‌کردند کسانی بودند که یکسویشان به هادی غفاری وصل می‌شد و سوی دیگرشان به فضل‌الله محلاتی. مرحوم بهشتی در حال گفتگوهای پنهان با واسطه‌ها بود (از هر نوع انگلیسی و روسی و آمریکائی و البته آنها که می‌کوشیدند دکتر بختیار را به استعفا وادارند) هاشمی رفسنجانی، مهدوی کنی و موسوی اردبیلی نیز سرگرم گفتگو با مهندس بازرگان و یارانش.
در دومین روز ورود آقای خمینی به تهران بود که منتظری نخستین بار شانه به شانه او ظاهر شد. محمد فرزندش با هادی نجف‌آبادی که عمامه بر سر و عبا بر دوش داشت (هنوز آقای هادی با یقه وزارت خارجه‌ای و مقام سفارت و معاونت و کارگزاری امور خارجه ولی فقیه نشده بود) در منزل یکی از بستگان هادی در خیابان ژاله رحل اقامت افکنده بود اما شیخ حسین علی در همان مدرسه علوی می‌خوابید، نوعی از جان گذشتگی که اگر قرار است به اینجا حمله شود و قصد سوئی نسبت به «امام» در میان باشد کهر کم از کبود نیست و اگر علی در جای محمد خوابید این بنده نیز در رکاب استادم آماده جانبازی‌ام.
این نکته را نیز اضافه کنم روزی در روزنامه اطلاعات، آقای مرعشی برادر همسر هاشمی رفسنجانی (با حسین مرعشی پسرعموی عفت خانم همسر هاشمی، که به وکالت و معاونت رئیس جمهوری و ریاست سازمان میراث فرهنگی رسید اشتباه نشود) که همکار پدرم و سردفتر اسناد رسمی بود، همراه با زوج همشیره یعنی آقای شیخ علی اکبر بهرمانی نوقی ملقب به هاشمی رفسنجانی به سراغ ما آمد و ضمن معرفی شوهر همشیره یادآور شد بعد از آقای منتظری ایشان یعنی آقای هاشمی نزدیکترین فرد به امام خمینی هستند و از این پس شما اگر سؤالی در باب امام و برنامه‌های ایشان داشتید از جناب هاشمی بپرسید. و واقعاً باید بگویم این توصیه بسیار به من در به دست آوردن اخبار دست اول و مسائل پشت پرده کمک کرد. این اشاره که بعد از آقای منتظری ایشان یعنی هاشمی همه کاره است برای ما که می‌پنداشتیم همه کارها در دست بهشتی و موسوی اردبیلی و تا حدی مهدوی کنی است بسیار بااهمیت بود. در واقع از آن پس با چاپ تصاویر او و ذکر نامش در گزارشها، جایگاه آقای منتظری به مرور به عنوان قائم‌مقام سید روح‌الله مصطفوی پیش از آنکه خبرگان بدین مقامش بنشاند، نزد عامه تثبیت شد. وجود محمد منتظری اما نقطه ضعف بزرگ مردی بود که برخلاف فرزند اهل اعتدال بود و به هیچ روی با تندروی‌های آقازاده محمد که دست در دست برادر همسر خواهرش مهدی هاشمی (قاتل مرحوم آیت‌الله شمس آبادی و خادمش در قهدریجان اصفهان پیش از انقلاب) قصد آن داشت انقلاب را به همه عالم صادر کند و یک هفته پس از 22 بهمن همه کور و کچلهای انقلابی را از جبهه انقلابی «مورو» در فیلی‌پین و فطانی تایلند تا سازمان انقلاب اسلامی در جزیر‌ه‌العرب و بحرین و کویت و البته گروههای چپ و راست فلسطینی در تهران جمع کرده بود، موافقت نداشت. یکبار هنگامی که محمد منتظری با صد و سی نفر که در میانشان البته تنی چند از «طاغوتی»ها نیز حضور داشتند، با ربودن هواپیمائی در فرودگاه مهرآباد بی‌اعتنا به دولت و نیروهای امنیتی و پلیس، به لیبی رفت و فریاد مرحوم مهندس بازرگان را درآورد، آقای منتظری در پاسخ سؤالی که نظرتان راجع به کارهای آقازاده چیست به سادگی یک روستائی گفته بود محمد به علت سختی‌ها و آوارگی و رنج و عذابی که قبل از انقلاب کشیده از نظر روحی دچار مشکلاتی است. به محمد لقب رینگو اعطا شد و به منتظری القاب بسیار که گربه نره یکی از آنها بود. نکته‌ها درباره او بر زبانها جاری شد و در فضای مرگ آلود و عبوس انقلاب این نکته‌ها تنها دلخوشی مردمانی بود که از خمینی به جز مرگ و مصادره و اخمهای درهم ندیده بودند. اما قائمقام او را مردی فرض کرده بود از نوع ملانصرالدین (عنوانی که این روزها به صادق لاریجانی آملی رئیس قوه قضائیه اطلاق شده است) که می‌توان با او شوخی کرد و نگران روز محشر نبود که جدش راهت را ببندد که چرا با نواده من مطایبه کردی؟!

آن منتظری که بعدها شناختیم

در دوران نخست انقلاب و بعد جنگ و کشته شدن محمد منتظری در انفجار حزب جمهوری اسلامی (از عجایب روزگار اینکه محمد در کنار محمدحسین بهشتی کشته شد که در ماههای نخست انقلاب در مجله شهید وی را مورد شدیدترین حملات قرار می‌داد و از فراماسون بودن او و عدم اهلیتش می‌گفت و می‌نوشت، اما بعد از انتخابش به نمایندگی مجلس با بهشتی آشتی کرد و به حزب جمهوری اسلامی وارد شد. شاید اگر آشتی نکرده بود امروز مجلس عزاداری پدر را او سرپرستی می‌کرد. این را هم بگویم که پسران دیگر آقای منتظری احمد و سعید هر دو انسانهای آزاده و متدین و در دوران جنگ از فداکارترین داوطلبان بودند. هر دو به سختی مجروح شدند و سعید هنوز آثار آسیبهای جنگ را در چهره و تن دارد.) و سپس غائله مهدی هاشمی برادر دامادش و رئیس دفتر سازمانهای آزادیبخش سپاه پاسداران، و انتقادهای گاه به گاه او از حکومت و... اگر با آقای منتظری سخنی داشتیم در چهارچوب همان نکته‌ها و طرایف بود. وقتی خبر شدیم که جریان سفر مک‌فارلن مشاور امنیت ملی رونالد ریگان و سرهنگ اولیور نورث دستیار او و مسؤول عملیات کونترا در نیکاراگوئه، و عمیرام نیر مسؤول امنیتی اسرائیل به ایران توسط نماینده او در بیروت شیخ اسماعیل خلیق به اطلاع حسن صبرا مدیر مجله الشراع رسیده و مهدی هاشمی و یارانش در تهران قصد داشته‌اند با حمله به هتل استقلال، میهمانان عالیرتبه حکومت را بربایند خیلی از ما این عمل را به حساب تصفیه حسابهای داخلی گذاشتیم و البته هیچکس از دستگیری و بعد محاکمه و اعدام مهدی هاشمی که قبل از انقلاب یک روحانی سنتی و خادم او را بر سر کتاب «شهید جاوید» کشته بود، ناراحت نشد. این هاشمی قبل از انقلاب به اعدام محکوم شده بود اما رژیم پیشین با پادرمیانی بعضی از روحانیون و برای جلوگیری از برپائی یک غائله از اعدام او صرف نظر کرد و هاشمی ضمن آخرین دسته از زندانیان به اصطلاح سیاسی در آستانه انقلاب آزاد شد، اما در دولتی که برای برپائیش تلاش بسیار کرده بود حکم اعدام او علی‌رغم خواهشهای آقای منتظری به اجرا درآمد چرا که هدف کاستن از اعتبار و جایگاه منتظری و زمینه‌سازی برای عزل او بود. و این کار البته در پی سرکشیدن جام زهر قطعنامه 598 توسط خمینی و سپس عملیات سرتا پا خطا و خیانت فروغ جاویدان رجوی و همسرش که به کشته و زخمی شدن 2800 تن از فرزندان اغلب تحصیلکرده و شایسته سرزمینمان منجر شد، و اعدامهای شرم‌آور سال 67، مرحله نهائی خود را طی کرد. آقای منتظری به عنوان انسانی شریف و یک روحانی مسؤول در برابر خدا و وجدان خود و مردمانی که هرگز باور نداشتند سرنوشت خود را به دست رژیمی می‌دهند که در سبعیت دست مغولان را از پشت بسته است، البته نتوانست سکوت کند. حتی داماد او آقا هادی که تا پای اعدام رفت از او خواسته بود چند ماهی سکوت کند تا بعد از خمینی که در بستر نزع بود بتواند امور را اصلاح کند، نامه منتظری به شورایعالی قضائی در اعتراض به اعدامها و سپس مکاتبات رد و بدل شده بین او و استادش خمینی و آن جمله معروف خطاب به خمینی که «ساواک شما روی ساواک شاه را سفید کرده است» در زمانی کوتاه منتظری را در هیأتی تازه به ما معرفی کرد. مردی در چند قدمی وصال قدرت خانم و نشستن بر تخت نیابت امام زمان به همه چیز پشت پا می‌زند و بدون واهمه از عواقب اعتراض و انتقادش دل به دریا می‌زند و به دست خود بهانه برای برکناریش از قائمقامی خمینی را به دست توطئه‌گران می‌دهد، آیا چنین مردی قابل تقدیر نیست؟ مردم ایران، همانها که نکته‌ها و ظرایف بسیار درباره منتظری ساخته و پرداخته بودند، ناگهان همه این نکته‌ها و هر آنچه بار منفی داشت را از اذهان خویش پاک کردند و از آن پس حساب منتظری را از حساب دیگران جدا کرده روز به روز بر اعتبار و منزلت او افزودند و جایگاهش را بالاتر و بالاتر بردند.
سرانجام خمینی رفت و در شعبده هاشمی رفسنجانی، خبرگان خامنه‌ای را بر کرسی نشاند که نه اهلیت تصاحب کردن آن را داشت و نه ظرفیتش را. منتظری نظاره‌گر بود و گهگاه در جلسه درس نیشی و انتقادی حواله سید و شیخ می‌کرد که کشور را ارث پدری فرض کرده بودند. اما آنچه منتظری را به لقب مرجع شجاع و آزاده متصف کرد پس از جریان اعتراض سال 67 و عزل او، سخنرانی 13 رجبش بعد از انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری بود. سخنرانی که در دل رهبر چنان کینه‌ای را جای داد که علاوه بر صادر کردن فرمان حمله به مدرسه و مسجد و بیت او و دستگیری فرزندان و یاران و نزدیکانش، دیرسالی حصاری گران را بر او فرض کرد و حتی نتوانست پس از مرگ او از شر این کینه خلاص شود به گونه‌ای که هم خود در اعلامیه‌اش به مناسبت رحلت منتظری ابعاد این کینه را با حذف لقب او و یادآوری درگیری منتظری با خمینی، آشکار ساخت و هم رسانه‌های مزدورش را فرمان داد تا می‌توانند در کاستن از قدر و جایگاه او بکوشند. به روزنامه‌های اصلاح طلب نیز دستور داده شد به جز اعلامیه رهبر و بیانیه دوخطی رسمی دربار ملک پاسبان سید علی آقا هیچ نوع مطلبی در رثای منتظری و یا جایگاه علمی و فقهی او منتشر نکنند. با اینهمه منتظری که طی شش ماهه اخیر با حضور مؤثر و کاری خود در کنار جنبش سبز در قلب میلیونها جوانی که او را چندان نمی‌شناختند چنان جایگاهی پیدا کرد که در دهها دانشگاه و مدرسه و کوی و برزن و شهر و شهرستان، جوانان سبز، در سوگش دست به تظاهرات و عزاداری زدند. هزاران هموطن به سوی قم سرازیر شدند تا در مراسم تشییع او شرکت کنند و در حالی که حاکمیت با اعزام صدها پاسدار و بسیجی و لباس شخصی، شهر قم را در محاصره گرفت و حکومت شبه نظامی در پایتخت برقرار کرد اما، مردم بی‌اعتنا به جیش نایب امام زمان، به وداع با انسانی همت کردند که هیچگاه دفاع از حقوق مردم و همدلی با آنها و مبارزه با ظلم و استبداد و فساد را از یاد نبرد و تا آخرین روز زندگی چون کوهی پرصلابت در برابر حاکمیت ایستاد. شاید آقایان در دل شاد باشند که منتظری هم رفت و جنبش سبز یتیم شد، در حالی که نمی‌دانند پیر روحانی با مرگ خود سنگین‌ترین ضربه را بر پیکر استبداد وارد کرد. تشییع جنازه، ختم و شب هفت او که مطابق با روز عاشورا است فرصتی بزرگ در اختیار جنبش سبز قرار داده تا با حضور خود در صحنه، رژیم سرتاپا آلوده و تبهکار را منزوی‌تر و بی‌اعتبارتر کنند. حسین علی منتظری روستازاده‌ای که در سال 1301 در نجف‌آباد متولد شد و در سی سالگی برجسته‌ترین شاگرد آیت‌الله بروجردی و محرّر افادات او بود. مردی که در دوران زندان برای همه زندانیان سیاسی از چپ و راست، برادری مشفق و یاوری همدل بود. در اعتبار او همین بس که در سالهای اخیر هر جا خبری از زندانی سیاسی گرفت و یا فهمید خانواده‌ زندانیان اهل اندیشه و قلم به ویژه در چهار سال اخیر در مضیقه مالی هستند، در حد امکانات محدودش به یاری آنها شتافت. برقراری مقرری برای روزنامه‌نگاران و نویسندگان و هنرمندان و اساتید زندانی و... از جمله کارهای پسندیده او در سالهای اخیر بود. در جریان پیراهن عثمان کردن تصویر به آتش کشیده شده خمینی، منتظری با ذکر اینکه ایشان نه معصوم هستند و نه بری از خطا، تلاشها برای قدسیت بخشیدن به خمینی در قبر و سیدعلی آقای در قصر را خنثی کرد. آیا همین کار نمی‌تواند دلیلی برای مرگ ناگهانی او باشد؟ در طول سه چهار هفته اخیر مرتضی هاشمی فرزند مجتبی هاشمی سردار دوران جنگ و همسرش را سر بریدند و بعد برادر او روح‌الله را متهم به قتل کردند، سلیمان‌پور مسؤول شرکت خریدار سهام مخابرات برای سپاه نیز با همسرش دچار گازگرفتگی!! شد. حکایت دکتر رامین پوراندرجانی نیز که معروف حضورتان هست و پیش‌تر از همه اینها و به اعتراف سعید امامی کشتن احمد خمینی با دستکاری کردن در داروهای او، نمی‌دانم اما ندائی در دلم می‌گوید منتظری که تا دو روز پیش سر درسش هم حاضر می‌شد به مرگ طبیعی جهان را ترک نگفته است. شاید هم پیر آزاده می‌باید در این شرایط و احوال خاموش می‌شد تا موج سبز گسترده‌تر شود و با حضور شیخ پس از مرگش وارد فصل نهائی مبارزه خود جهت برکندن ریشه‌های خلافت سیدعلی و حکومت جمهوری جهل و جور و فساد بشود. روانش شاد باد و خاطره‌اش مستدام. باشد که ذکر او شعله ستیز را با حاکمیت نامشروع ولی فقیه و تحفه آرادانش در دلها سوزانتر کند.

December 25, 2009 11:16 PM

Friday, December 25, 2009

زيرذره بين

zireh.bmp

حمله بيسابقه نماينده ولي فقيه در سپاه به آيت الله منتظري
zolnour.jpg

ر برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با حمله بيسابقه نماينده ولي فقيه در سپاه به آيت الله منتظري پاسخ ميدهد.۲۵/۱۲/۲۰۰۹

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

جمعه ۲۵/۱۲/۲۰۰۹
تصویر بخش اول :

Download file

تصویر بخش دوم :
Download file

صدا:

Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

چرا رژیم از مرده آيت الله العظمي حسينعلي منتظري بیش از مرده اش میترسد؟

091224153036_Kashan_226x170_nocredit-----------------ZANJAN.jpg
در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با وحشت رژیم از منتظری پس از درگذشت او پاسخ میدهد.۲۴/۱۲/۲۰۰۹

Download file

زيرذره بين

zireh.bmp

تشییع جنازه آيت الله العظمي حسينعلي منتظري رفراندومی تازه
091222002047_montazeri-supporters.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با تشییع جنازه آيت الله العظمي حسينعلي منتظري پاسخ میدهد. ۲۳/۱۲/۲۰۰۹

Download file

تفسير خبر

Tafssir-17-06-2009.jpg

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با پيامدهاي پس از درگذشت آيت الله منتظري پيام رهبر رژيم٬ و تشييع پيكر مرجع اعلاي تشييع با حضور صدها هزارنفره مردم ٬واجلاس بين المجالس در مصر با حضور لاريجاني ٬ و ... به سوالات جمشيد چارلنگي پاسخ ميدهند. ۲۳/۱۲/۲۰۰۹

صدا :
Download file

تصوير:
Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

چهار شنبه ۲۳/۱۲/۲۰۰۹

تصوير:
Download file
صدا:
Download file


زيرذره بين

zireh.bmp

جايگاه آيت الله العظمي حسينعلي منتظري پس از مرگش

saneii_montazeri.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با جايگاه آيت الله العظمي حسينعلي منتظري پس از مرگش پاسخ ميدهد.۲۳/۱۲/۲۰۰۹

Download file

راديو كوچه

kooooooooooooooooocheh.bmp

علیرضا نوری زاده پس از فوت آیت اله منتظری:
«جای خالی آقای منتظری باقی خواهدماند»
اردوان روزبه
در پی درگذشت آیت‌اله منتظری مرجع شیعه ایران در روز یک‌شنبه؛ با «علیرضا نوری‌زاده» کارشناس مسایل سیاسی ایران و خاورمیانه و رییس «مرکز مطالعات عربی ایرانی» در لندن گفت‌گویی انجام شد.
Download file

وی با بیان این‌که آیت‌اله منتظری توانسته بود شکاف مسایل سیاسی و فقهی و مذهبی مردم ایران را حل کند می‌گوید: «غیاب آقای منتظری ضربه‌ی بزرگی برای جنبش و حرکت سیاسی و اجتماعی و در حقیقت رنسانس ایران به شمار می‌رود.»...

مطلع شدیم که آقای حسین‌علی منتظری یکی از جدی‌ترین کسانی که در طول سال‌های گذشته منتقد نظام جمهوری اسلامی بود، فوت کرده است. سوال این است که فکر می‌کنید با توجه به فوت ایشان ما چه تغییراتی را در ساختار درگیری‌های فعلی خواهیم داشت.
به اعتقاد من شاید در تاریخ تشیع آیت‌اله منتظری یکی از شریف‌ترین مراجع بود. نه فقط به خاطر مواضعی که ایشان در سال‌های بعد از عزل خود اتخاذ نمود بلکه اهمیت ایشان در این است که برخلاف دیگر مراجع تشیع که هرگز به اشتباهات خود اعتراف نمی‌کردند این مرد آنقدر سعه صدر و بزرگ‌مردی داشت که اشتباهات خود را یادآور می‌شد. حتا در رابطه با نقطه نظراتی که عمری با آن زندگی کرده بود وقتی به جایی رسید که این نقطه نظرات و برداشت‌ها شاید اشتباه بوده این را به راحتی اعلام می‌کرد. بنابراین من تصور می‌کنم که ما با یک خلا بسیار عظیمی روبرو خواهیم بود برای این‌که ما کسی را در حال حاضر هم عرض ایشان نداریم.
علمایی که اکنون در قم هستند به دو دسته تقسیم می‌شوند و استثنائات محدود. یک دسته در هر حال سر سپرده حاکمیت هستند و از مواهب سرسپردگی برخوردار هستند و بنابراین یک جمع اکثریت را تشکیل می‌دهند. یک عده هم مراجع و روحانیون بلندپایه را تشکیل می‌دهند که گرفتار مسایل ایران می‌باشند و شک بین دو نماز و دیگر مسایلی از این قبیل و بنابراین آن‌ها هم به دنبال کار خودشان هستند. عده‌ی معدودی هم که آقای منتظری مشوق‌شان بود و این‌ها به راه ایشان آمدند. اگر از میان آن‌ها کسی بخواهد به درجه آقای منتظری برسد، زمان زیادی می‌برد. هنوز نمی‌توانیم روی شخص خاصی انگشت بگذاریم. هر چند که شاید تعداد محدودی باشند و به دلیل عدم ظهور و فعالیت‌شان از دید ما پنهان باشند.
بنابراین جای خالی آقای منتظری باقی خواهد ماند. به نظر من در شرایط فعلی خروج آقای منتظری از صحنه با درگذشت‌شان خلایی را ایجاد می‌کند که شاید مردان سیاسی بتوانند آن را پر کنند. به این دلیل است که عامل مذهب در حیات سیاسی کم‌رنگ شده است همین ماجرای اخیر در رابطه با آتش زدن عکس آقای خمینی و تلاش رژیم برای استفاده از این مسئله و پیراهن عثمان کردنش به دلیل بی‌اعتنایی مردم با شکست روبرو شد.
در شرایط فعلی خروج آقای منتظری از صحنه با درگذشت‌شان خلایی را ایجاد می‌کند که شاید مردان سیاسی بتوانند آن را پر کنند.
شگفتا که حتا طرفداران سنتی نظام و یا آن‌هایی که مشتاقانه برای دریافت امتیازات در هر صحنه‌ای حاضر بودند هم نیامدند. با نگاهی به جمعیت مردم در روز جمعه می‌توانید به این موضوع پی ببرید که اصولن مذهب در حیات سیاسی به مرور درحال خارج شدن است و این نسل جدیدی که به صحنه آمده است چندان به این توجه ندارد که مرجعی چه بگوید و چه نگوید. جای آقای منتظری جدا بود. او حالت مرجعیت نداشت، حالت قطب بزرگی را داشت که وقتی حرفی می‌زد بیش از هر کس حاکمیت را آزار می‌داد. از این نظر بود که مردم به او احترام می‌گذاشتند وگرنه من گمان نمی‌کنم کسانی که برای این مرد بزرگ حرمت قایل بودند اکثریت کسانی بودند که به کتاب فقهی او برای عمل کرد دینی خود رجوع می‌کردند. این است که خود به خود مسئله مذهب از حیات سیاسی مردم کم‌رنگ می‌شود و بعد برچیده می‌شود و بنابراین غیاب آقای منتظری ضربه‌ی بزرگی برای جنبش و حرکت سیاسی و اجتماعی و در حقیقت رنسانس ایران به شمار می‌رود.
آقای منتظری توانسته است شکاف مسایل سیاسی و فقهی و مذهبی مردم ایران را حل کند. کسانی که از طرفداران علمای نزدیک به حکومت هم نبودند همیشه در زیر چتر آقای منتظری گرد هم جمع شدند. در حال حاضر این چتر از بین رفته است. آیا فکر می‌کنید گروه‌هایی که در چتر حاکمیت قرار نمی‌گیرند دچار اختلاف در بین خود می‌شوند؟
اگر به میراث آقای منتظری نگاه کنیم کسی را هم عرض ایشان نمی‌بینیم اما شاید یک همبستگی و هم دلی به وجود بیاید و اگر آن شجاعت در مجموعه طرفداران آقای منتظری وجود داشته باشد می‌تواند جلوی شکاف و انشقاق را بگیرد. صریح‌تر اگر بگویم آقایان صانعی، موسوی اردبیلی، بیات زنجانی و سید جلال طاهری تحت عنوان مراجع آزاد اندیش یا هر عنوان دیگری که باشند، می‌توانند از آن نظر این خلا را پر کننداما اگر چنین نشود به مرور آخرین نشانه‌های پررنگ مذهب در سیاست در جنبش آزادی‌خواهی ایران کم‌کم رنگ می‌بازد و جنبش آزادی‌خواهی از بعد دینی خود خارج خواهد شد و بیشتر سیاسی خواهد بود چون همان طور که گفتم حضور آیت‌اله منتظری کفه را به صورت موازنه نگه می‌دارد. اگر در غیاب ایشان اگر ما شاهد موضع‌گیری‌های شجاعانه‌ای در بازماندگان خط منتظری نباشیم مردم هم منتظر نخواهند ماند و بدون حرکت هم جلو می‌روند و این احتمال هم وجود دارد که اختلاف هم به وجود بیاید. باید دید اولن مردم با مرگ آقای منتظری چگونه برخورد می‌کنند، حوزه و روحانیت چگونه برخورد می‌کند و در کل این‌ها مسایلی است که در روزها و هفته‌های آینده روشن خواهد شد.
منتظری آخرین اعتبار مرجعیت در ایران بود و خواهید دید که بعد از این در حالی‌که حاکمیت تلاش خواهد کرد جلوی هر روحانی اصیلی را بگیرد مردم هم به آن‌ها پشت خواهند کرد.
خبرگزاری فارس در مورد اطلاع این خبر به ذکر «حسین‌علی منتظری مرد» اکتفا کرد و هیچ اشاره‌ای هم به لقب یا عنوان ایشان نکرد. به نظر شما رویکرد رهبران حاکمیت در برابر فوت آقای منتظری چه خواهد بود؟
اولن به شما می‌گویم حاکمیتی که آقای منتظری در زمان حیاتش با آن ادبیات مانند نوشته‌های حسین شریعتمداری در کیهان و یا همین خبرگزاری فارس عنوان می‌کرد طبیعی است که خارج و فارغ از مسایل حرمت و ادب نگاه داشتن هستند. این‌ها نه به دین کاری دارند و نه به مرجعیت و همه چیز را بازی قرار داده‌اند.
خبرگزاری فارس چون متعلق به اطلاعات سپاه است، به شدت از نفوذ آقای منتظری در سپاه وحشت زده بودند و بسیاری از پایوران و کادر موسس سپاه هم‌چنان مقلد آقای منتظری بودند و طبیعتن آقای منتظری را حرمت می‌نهادند و بنابراین این نوع حرمت شکنی یک سیاستی بود که برای رضای خاطر رهبر جمهوری اسلامی که دشمنانه به آقای منتشری می‌نگریست و فراموش نمی‌کنیم موضع‌گیری ایشان را بعد از سخنان ۱۳رجب آقا منتظری و منجر به حصر شدید و حمله به خانه ایشان شد.
یکی از علمای شیعه در دوران مشروطیت می‌گوید: «وقتی از سر شما عمامه کشیدند از سر من هم می‌کشند و یا برعکس اگر من امروز از سر خودم عمامه کشیدم از سر شما هم خواهم کشید.»
کاری که این‌ها با آقای منتظری کردند و ما شاهدیم که با آقای رفسنجانی و خاتمی می‌کنند نشان‌دهنده این است که حاکمیت امروز علیرغم این‌که عبا و عمامه‌ای است و لقب دینی دارد، حاکمیتی است که حرمت شکن مرجعیت و روحانیت بوده و این حاکمیت در واقع بزرگ‌ترین ضربات را به آنچه که مرجعیت و روحانیت خوانده می‌شد، وارد کرد. به اعتقاد من منتظری آخرین اعتبار مرجعیت در ایران بود و خواهید دید که بعد از این در حالی‌که حاکمیت تلاش خواهد کرد جلوی هر روحانی اصیلی را بگیرد مردم هم به آن‌ها پشت خواهند کرد.
برخی از شایعات اشاره می‌کند که سیل مردمی که برای تشییع جنازه فردا به قم حرکت کردند در اتوبان‌ها مسیرشان بسته شده و بیت ایشان در فشار هستند. آیا این موارد را تایید می‌کنید؟
بله من اطلاع دارم که چند نفر به بیت ایشان رفتند و گفتند که شما مراسم‌تان را بگیرید ولی شلوغ نکنید. الان هم مبنا بر این است که ایشان با حرمت آن‌گونه که در خور یک روحانی تشیع هست تشییع شود. اما به اعتقاد من حضور مردم و این‌که از چهارگوشه ایران حاضر شدند خیلی مهم است و این حرمت نهادن به آقای منتظری شاید برای حاکمیت تلخ و خطرناک باشد اما این را نشان می‌دهد که مردم ایران فارغ از مسئله دین چگونه افراد را ارج می‌نهند.
حرمت نهادن به آقای منتظری شاید برای حاکمیت تلخ و خطرناک باشد اما این را نشان می‌دهد که مردم ایران فارغ از مسئله دین چگونه افراد را ارج می‌نهند.
من در مورد آقای منتظری همیشه این را می‌گفتم. روزی که آقای منتظری در آستانه نشستن بر کرسی ولایت و ریاست ندای استادش را پاسخ داد و آن‌گونه با استادش، با مردی که بسیار هم رابطه عاطفی داشت، سخن گفت، ناگهان هزاران صحبت که درمورد ایشان بود غیب شد و بعد از سال ۱۳۶۸ می‌بینیم که از آقای منتظری حتا لطیفه‌ای دیگر شنیده نمی‌شود و هر آن‌چه که گفته می‌شود در تجلیل اعتبار اوست. این به نظر من یک برخوردی است که مردم با بزرگانشان داشتند ما این رفتار را در رابطه با دکتر مصدق و مرحوم آیت‌اله بروجردی و هم‌چنین آیت‌اله شریعت‌مداری داشتند و منتظری نیز از مردی که قهرمان مردم هست به مرد نخست مبارزه برای تحقق آرزوهای مردم قرار می‌گیرد. این درس بزرگی است و همان‌طور که ایشان در زندگیش مظهر شرافت بود در مرگش هم درس بزرگی به ما داد.

December 22, 2009 05:59 PM

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

سه شنبه ۲۲/۱۲/۲۰۰۹
اين برنامه را به آزاد مرد حوزه تقديم ميكنم ٬ به منتظري كه خليفه چهار راه آذربايجان حتي كينه در وفاتش آشكار كرد.(همراه با آواي دل انگيز همايون شجريان)

تصوير:
بخش اول
Download file

بخش دوم
Download file

صدا:

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

دوشنبه ۲۱/۱۲/۲۰۰۹

برنامه ويژه در روز خاكسپاري بزرگمردي كه به قدرت نه گفت
فايل صدا:
Download file

تفسير خبر

برنامه ويژه تفسير خبر در سوگ ايت الله العظمي منتظري

montazeri99.jpg

جمشيد چالنگي فضائل و برجستگي هاي اخلاقي و سياسي و مذهبي مرجع بزرگ را با مهندس حسن شريعتمداري و علي رضا نوري زاده مورد بحث قرار ميدهد. ۲۰/۱۲/۲۰۰۹

Download file

خبرها و نظرها

Husein_Ali_Montazeri.jpg

گفتگوي بيژن فرهودي با علي رضا نوري زاده در باره درگذشت آيت الله العظمي حسينعلي منتظري

Download file

۲۰/۱۲/۲۰۰۹

راديو فرانسه (ار-اف-اي)

مرگ های مشکوک در ايران

"ادامۀ ابهام ها در مورد مرگ مشکوک خریدار سهام مخابرات و همسرش" عنوان مطلبی است که در ارتباط با مرگ مجید سلیمانی پور و همسر او در سایت اینترنتی جنبش راه سبز (جرس) به چاپ رسیده است.
ramin.jpg


علیرضا نوری زاده، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی، این مرگ های مشکوک را دنبالۀ قتل های زنجیره ای سالهای 60 و 70 می داند و با مراجعه و مرور موارد پر ابهام و خشن حوادث گذشته می گوید، اگرچه خاتمی توانست تا حدی عاملین آن را به پاسخگوئی وادارد، اما طبیعتاً چنین حرکاتی نمی توانست کاملاً متوقف شود. (گفتگوي ليدا پرچمي با علي رضا نوري زاده )...
Download file

علیرضا نوری زاده، این گونه کشتن ها را در حکومت های دیکتاتوری وتوتالیتر مرسوم می داند. به نظر او در کشوری که در آن اخلاق وجود ندارد و برای برخورد با مخالف از هر وسیله ای استفاده می شود، اینگونه اعمال دیده می شود.

به عقیدۀ نوری زاده عوامل و روش به کار گرفته شده در مرگهای مشکوک اخیر با قتل های زنجیره ای مشابهت دارد و این بار هم افراد، بخصوص افراد خودی را، بواسطۀ داشتن اطلاعات خطرناکی که می تواند صاحبان قدرت را به خطر بیاندازد، به قتل می رسانند تا رازها نهفته بماند.

نوری زاده در مثالهای مشخص خود به مورد پور اندرجانی و افشاگری های او اشاره می کند و یا از مرگ مرموز مجید سلیمانی پور نام می برد که وی را فردی مورد اعتماد "مافیای سپاه" می نامد . نوری زاده می افزاید که سلیمانی پور مأمور خرید ارز برای سپاه پاسداران و پسر خامنه ای بوده و از آنجا که اطلاعات زیادی در ارتباط با تأمین بودجۀ مالی خرید سهام مخابرات و تحرکات مالی سپاه داشته، فردی خطرناک به حساب می آمده است و در چنین مواردی چراغ سبز برای محو این افراد روشن می شود.

علیرضا نوری زاده در ارتباط با سخنان متناقض مسئولین درابره مرگ های مشکوک اخیر می گوید، در جامعه ای که شفافیت خبری وجود ندارد، شایعات رواج می یابد و مسئولین برای جوابگوئی به شایعات، اظهار نظرهای عجولانه و ضد و نقیضی طرح می کنند که به ضرر آنان تمام می شود.

December 20, 2009 01:01 AM

زيرذره بين

zireh.bmp

نمايش تظاهرات در حمايت از نظام يا دفاع از اعتبار خميني
polis_mardom_17_1.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با نمايش تظاهرات در حمايت از نظام و يا دفاع از اعتبار خميني پاسخ ميدهد.۱۹/۱۲/۲۰۰۹

دوروز اول

2Rooz-Farhoudi-333.jpg

در اين برنامه علي رضا نوري زاده به سوالات بيژن فرهودي در رابطه با٬ آخرين تحولات ايران ٬تظاهرات روزجمعه به كارگرداني ارگانهاي نظامي امنيتي رژيم ٬ شكست طرح سركوبي جنبش به بهانه آتش زدن تصوير آيت الله خميني و خامنه اي ٬اعتراف به كشتن فرزندان ايران در كهريزك ٬انتظارات مردم ايران از جهانيان و ...پاسخ ميدهد ۱۹/۱۲/۲۰۰۹

صدا:
Download file

تصوير:
Download file

تفسير هفته

New_IRTV-19.jpg

تلويزيون ايرانيان

Download file

Friday, December 18, 2009

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

سه‌ شنبه 8 تا جمعه 11 دسامبر
پیشدرآمد: تردیدی ندارم که سیدعلی آقا سخت کلافه است و آشفته حال، نه راه پس دارد نه راه پیش، در واقع به خاطر بزرگترین اشتباه زندگی سیاسی‌اش دچار چنان انفعال و روان پریشی شده که به گفته بسیاری از آشنایان با روحیات و عملکرد او، وضعی شبیه خیلی از دیکتاتورهائی پیدا کرده که در پایان دوران حکومتشان نسبت به همه کس و همه چیز بدبین می‌شوند، عزلت و تنهائی گریبانشان را می‌گیرد و هر کاری می‌کنند به ضررشان تمام می‌شود.

یکبار دیگر نوشته‌ام آقای خامنه‌ای در آن شب شوم (از نظر خودش) تسلیم جمعی نمی‌شد که به همراه اعضای اتاق فکرش به نمایندگی از سوی سپاه و احمدی‌نژاد نزد او آمده بودند (اواسط اردیبهشت گذشته) و با نهادن شماری از گزارش‌ها و پیش‌بینی‌ها در برابر او و تأکید بر اینکه اطرافیان موسوی و کروبی بر آنند تا در دو سه ماهه اول بازگشتشان به حکومت، زمینه عزل حضرت آقا و نشاندن خاتمی بر کرسی ولایت را فراهم آورند و آمریکا و انگلیس پشت این طرح هستند، سرانجام موفق شدند موافقت او را برای تقلب گسترده جلب کنند، اگر در آن شب «نه» گفته بود و اجازه می‌داد انتخابات مسیر طبیعی خود را طی کند و یا اگر پیشنهاد رفسنجانی را بعد از اعلام نتایج دستکاری شده می‌پذیرفت و انتخابات را دو مرحله‌ای می‌کرد امروز نه به عنوان منفورترین دیکتاتور جهان انتخاب شده بود و نه اینهمه جنایت و خیانت را به پایش می‌نوشتند. شش ماه پیش در آن فضای سبز پر از شور و شوق و امید، کمتر کسی در اندیشه خامنه‌ای و سیاهه اعمال او بود. مردم بی آن که در حافظه تاریخی‌شان شک کنیم چندان در اندیشه دیروز بازیگران صحنه از جمله خامنه‌ای و موسوی و کروبی نبودند بلکه برای نخستین بار طی سی سال اخیر حس می‌کردند علی‌رغم قید و بندهای موجود در گزینش نامزدها توسط شورای نگهبان و وزارت کشور و امنیت خانه مبارکه نایب امام زمان، و با آنکه در میان نامزدها، چهره‌ای حضور ندارد که خواستها و آرزوهای آنها را نمایندگی کند اما همین که از دهان موسوی و کروبی سخنانی می‌شنیدند که با شعارهای تکراری سه دهه از عمرشان هم خوانی نداشت امیدوار شده بودند. مردم با ارزیابی و سبک ـ سنگین کردن وزن سیاسی و توان عملی آنها می‌توانستند امیدوار باشند رئیس جمهوری آینده پلی خواهد بود بین استبداد فاسد ولایتی و نیمه دمکراسی قابل تحملی به عنوان سکوی پرتاب به سوی دمکراسی. این برداشت بر شور و هیجان صحنه انتخابات افزوده بود. حتی در سال 76 در آن دو سه هفته‌ای که طرفداران خاتمی مجال ظهور و حضور در صحنه پیدا کردند، چنین شور و شوقی دیده نشده بود. بنابراین آقای خامنه‌ای با یک سیاست حساب شده می‌توانست از حضور چشمگیر مردم در صحنه به نفع خود و رژیمش بهره‌برداری کند و از سوی دیگر با برگذاری یک انتخابات محدود (از نظر هویت و جایگاه نامزدها) با قاعده مشارکتی وسیع، و بدون حقه‌بازی و تزویر، جهانی را که با اشتیاق و بی‌صبری و گاه تحسین منتظر برگذاری انتخابات و اعلام نتایج آن بود قانع سازد که این رژیم مورد حمایت مردم است و بهترین دلیلش آنکه بیش از دو سوم صاحبان رأی در آن شرکت کرده‌اند و... کوتاه زمانی پیش از انتخابات در واشنگتن در گفتگو با مسؤولان وزارت خارجه و تنی چند از اعضای کنگره کاملاً برایم آشکار شده بود که اگر موسوی در انتخابات پیروز شود، ایالات متحده بدون درنگ طرح مصالحه با ایران را به اجرا خواهد گذاشت.
(اینها را می‌نویسم با این توضیح که اگر آقای خامنه‌ای خردمندانه راه عقل و مصلحت عالیه کشور و نظام را در نظر گرفته بود شاید بسیاری از ما یا ناچار به تجدیدنظر در نگرش و رفتار سیاسی خود می‌شدیم و یا حداقل همنسلان من با پذیرش اینکه فعلاً تا 8 سال دیگر اتفاقی نخواهد افتاد مبارزه با رژیم را به حال تعلیق یا تعدیل درمی‌آوردند. خطای بزرگ سید، جان تازه‌ای به جنبش آزادیخواهی ایران داد، دیوار جدائی بین درونمرز و برونمرز را فروانداخت و زمینه‌ساز طلوع آفتاب همبستگی و همدلی بین نسلها و اندیشه‌ها شد. فکرش را بکنید امروز بسیاری از گروهها و تشکل‌های سیاسی و شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و علمی که رأی به تحریم انتخابات داده بودند، در صف نخست حامیان جنبش سبز جای گرفته‌اند.).
در طول هفته گذشته هم رژیم دچار سرگیجه بود و هم نایب امام زمان، آنچه در روز 16 آذر در 38 دانشگاه کشور به صحنه آمد، حقاً هم رژیم را گیج و کلافه کرد و هم رهبر رژیم را، در عین حال مخالفان رژیم نیز باور نمی‌کردند جنبش در این ابعاد گسترده، بتواند حضور سبز خود را به اثبات رساند. در این میان آتش زدن تصویر مشترک خمینی و خامنه‌ای بدون هیچ تردیدی نشانه به فلاکت افتادن رژیمی بود که خود پیشاپیش نه تنها تصویر، که کل «خمینی» را به حراج گذاشته است. در کنفرانس برلین، اکبر گنجی در مصاحبه‌ای که پیراهن عثمانش کردند اشاره کرده بود خمینی سهم تاریخ است. و من به حرف او می‌افزایم که مصدق و قوام‌السلطنه و رضاشاه و مشیرالدوله و محمدرضا شاه هم سهم تاریخند. واکنش به این اشاره گنجی چنان بود که آشنا و غریبه به او پشت کردند و زندان و شکنجه‌اش را زیر سبیلی بی هیچ واکنشی پشت سر گذاشتند. (و ما ضد انقلاب‌ها در غربت اما، هر لحظه یادش کردیم و با همسر و فرزندانش فریاد زدیم، گریستیم و روز بیرون آمدنش خندیدیم). امروز اما آتش زدن تصویر آقای خمینی فقط وسیله‌ای است در دست رژیم برای تحریک چهار تا جوجه طلبه و آخوند بی‌دین وگرنه اهل ایمان دیرگاهی است حسابشان را از آقای خمینی جدا کرده‌اند و اکثریت مردم ایران نیز اصولاً اعتباری برای او قائل نیستند که به سراغ تصویرش بروند و آن را آتش زنند. خمینی سهم تاریخ است. آنکه امروز با مردم در جدال است سیدعلی آقا و اهل بیت اوست. تازه جنبش سبز چرا عکس آقای خمینی را آتش بزند که نوادگانش حسین و علی و حسن و از همه مهمتر دکتر مریم خانم مصطفوی (خواهر حسین و فرزند آقا مصطفی و نواده دختری مرحوم حاج آقا مرتضی حائری یزدی) در صف نخست دشمنان ولایت مطلقۀ سیدعلی آقا قرار گرفته‌اند.
بگذارید اینجا حکایتی را باز گویم از روز بازگشت حسین آقا خمینی به وطن در پی سفر اولش به عراق که تا واشنگتن و دیدار با شاهزاده رضا پهلوی و گفتگوی طولانی با من در برنامه تلویزیونی‌ام و نیز الشرق الاوسط و کیهان ادامه یافت. حسین به دلایلی که مجال بازگوئی‌اش اینجا نیست ناچار شد به وطن باز گردد. همه نگران بودند اما حسین بازگشت و به قم رفت و آب هم از آب تکان نخورد. و اینهمه به سبب یک پیام. مادربزرگ او همسر مرحوم آقای خمینی خانم ثقفی توسط محمدی گلپایگانی به آقای خامنه‌ای پیغام داده بود اگر موئی از سر حسین کم شود و یا کسی متعرض او شود می‌آیم و از مقر رهبری بیرونش می‌کنم و منظور البته سیدعلی آقا بود. همسر آیت‌الله خمینی چنان گفته بود که نایب امام زمان حساب کار خود را کرد. حسین به وطن رسید و آب هم از آب تکان نخورد. و یکبار دیگر نیز به عراق رفت و...
تصویر خمینی و خامنه‌ای را آنها آتش زدند که برای بیرون جستن از چاهی که در آن فرو افتاده‌اند به دنبال طنابی بودند. گمانشان بر این بود که به بهانه بی‌حرمتی به تصویر مقدس سید روح‌الله، عاشورائی برپا می‌کنند که عاشورای واقعی در برابر آن رنگ می‌بازد. در عین حال با این کار چنان مجال را بر جنبش سبز تنگ خواهند کرد که جای حرکتی در محرم و به ویژه تاسوعا و عاشورا به جای نخواهد ماند. اما این بار نیز تیرشان به سنگ خورد، نه کسی برای تصویر آتش گرفته خمینی کف به لب آورد و فریاد زد و سینه چاک داد و نه توانستند این کار را به حساب جنبش سبز بگذارند.
کروبی اول همه مچشان را گرفت و چه کسی از کروبی به خمینی نزدیکتر تا در برابر بی‌حرمتی به استاد و مرادش عمامه از سر به زمین زند و فریاد وااسلاما سر دهد، اما دیدیم که او زودتر از همه حیله حاکمیت را برملا ساخت، در پی او موسوی اردبیلی و یوسف صانعی به زبان آمدند و آنگاه این موسوی و خاتمی بودند که زشتی کار صدا و سیمای حاج عزّت را یادآور شدند. به عبارت دیگر بیش از آنکه آتش زدن تصویر ولی فقیه اول، مذموم انگاشته شود، کار تلویزیون در پخش این تصویر چند نوبت تقبیح شد. دو سه روزی برای ایجاد آشوبی در جمع حوزویان از طلبه و مدرس، در قم دستارها بر شانه فرو افتاد و ناله مداحان به آسمان شد. در تمام این مدت یاد شعر ایرج بودم که «تصویر زنی به گچ کشیدند» و قس علیهذا. در طول جنگ ایران و عراق، شیخ علی تهرانی شوهر بدری خانم خواهر آقای خامنه‌ای هفته‌ای چند بار پشت میکرفن رادیو و در مقابل دوربین صدا و سیمای صدام حسین (به قول آقایان: عفلقی بعثی کافر) علیه آقای خمینی سینه می‌کوبید و انواع و اقسام تهمتها و ناسزاها را نثار او می‌کرد که حرمت شاگرد و مرید اصیل و وفادار نگاه نداشته و امامت جمعه و جماعت پایتخت را به اخ‌الزوجه او سیدعلی آقا خامنه‌ای داده بود. من خود در سفری به کویت از تلویزیون بغداد گفتار شیخ علی تهرانی را شنیدم و حقاً که با همه مخالفت با رژیم از اینکه یکی از شاگردان نزدیک به خمینی او را با انواع ناسزاها که کمترینش دجال و قاتل و بی‌دین و حقه‌باز بود مورد حمله قرار می‌دهد در شگفتی شدم. همین سیدعلی آقا که برای به آتش کشیده شدن تصویر مشترک خمینی و خودش ناله می‌زند و اشک می‌چکاند، بعد از جنگ در مقام ولی امر، تن به خواست خواهرش داد و اجازه بازگشت او و شیخ علی و فرزندانش را به ایران صادر کرد. آنها بازگشتند و در لواسان صاحب ویلائی شدند، مقرری هم برای بدری خانم تعیین شد. غیرت سرداران اسلام و حافظان بیضه شریعت محمدی گاه بازگشت شیخ علی تهرانی کجا رفته بود؟
بله، تصویر خمینی را آتش زدند تا جنبش را به آتش کشند اما هم ملت هشیار است و هم رهبران جنبش از بازی‌ها و توطئه‌های پس پرده خبردار، لازم به ذکر است که اختلاف و جدائی و بریدن و ریزش در جمع پایوران رژیم، امکان رازداری و سرنگهداری مسؤولان را به حداقل رسانده به گونه‌ای که اغلب طرحها پیش از آنکه وارد مرحله اجرائی شود توسط فرد یا افرادی از درون حلقه قدرت به بیرون درز می‌کند. شنبه شب خبری به دستم رسید که چون منبع آن مطمئن بود بلافاصله آن را روی سایت خود منتشر کردم. خبر حکایت از نشستی در بیت می‌کرد که در آن سران کودتا در حضور سیدعلی آقا روی دستگیری موسوی و کروبی و خانه نشین کردن خاتمی و حتی رفسنجانی، اصرار بسیار داشتند. خامنه‌ای گفته بود فردا پاسخ نهائی‌ام را می‌دهم. در آن لحظه هیچکدام از ما نمی‌دانستیم سید قرار است روز بعد برای طلبه‌ها و مدرسین و روضه‌خوانها سخنرانی کند و بهانه‌اش بی‌حرمتی به تصویر خمینی است. یکشنبه سخنان او را با دقت دنبال کردم. نوعی عقب‌نشینی و جا زدن بود. واژگانی چون «برادران سابق و دیروز ما»، «دانشجویان عزیز ـ من هیچ اعتقادی به دفع ندارم» (یعنی تا حالا کارهائی را که تأیید کرده‌ام از کشتن و شکنجه و تجاوز و زندان از روی اعتقادم نبوده است) نشانه‌ای از موضع ضعف و خود را باختن رهبر بود. یا آنجا که گفت «وقتی همه آدمهای فاسد از سلطنت طلب‌ها، توده‌ای‌ها و حتی رقاصان و مطربان فراری از کشور از بعضی افراد حمایت می‌کنند، اینها باید چشمشان باز شود و بدانند که لابد کارشان یک ایرادی دارد». همین جمله گواه صادقی است بر اینکه سیدعلی آقا واقعاً به وحشت افتاده است. میلیونها انسان در داخل کشور و حداقل یک میلیون از چهار و نیم میلیون ایرانی مقیم خارج را با صفاتی یاد کردن که برای خیلی‌ها مایه افتخار است اگر نشانه وحشت و درماندگی نباشد نشانه چی است؟ خامنه‌ای می‌ترسد وقتی مشاهده می‌کند در صف مبارزان رضا پهلوی و داریوش همایون در کنار ملیون جمهوری‌خواه ازقبیل مهندس حسن شریعتمداری، محسن سازگارا، دکتر عبدالکریم سروش همراه با هنرمندانی که یک سویشان محسن مخملباف و بهمن قبادی و استاد شجریان و شهرام ناظری قرار دارند و سوی دیگرشان گوگوش، شهره آغداشلو، ابی، داریوش و... یکصدا جنبش سبز را می‌ستایند و طنین صدایشان در حمایت از این جنبش، جهانی را به حرمت نهادن به ملت ایران واداشته است. بله، سیدعلی آقا کلافه می‌شود وقتی می‌بیند دیوار جدائی بین داخل و خارج فروافتاده است و در ایران هر روز تظاهراتی برپا می‌شود، در برونمرز نیز همزمان، موج سبز به حرکت در می‌آید. حالا در صف جنبش سبز همه آنها که تا دیروز در خط کشی‌های ایدئولوژیکی به نفرین جدائی گرفتار شده بودند کاری ندارند که نام تو علی خاوری است و شش دهه در جنبش چپ و توده‌ای بوده‌ای، نامت داریوش همایون است و وزیر اطلاع رسانی عصر پهلوی دوم بوده‌ای، فرزند مرجع راحل هستی یا تئوریسین سابق انقلاب اسلامی، روزگاری دل به شاه داشته‌ای یا دست در بیعت خمینی، رو به مزار لنین نماز می‌خوانده‌ای یا رو به قبله مصدق تکبیر می‌کشیدی، کاری ندارند شاعر خلقی بوده‌ای یا عاشقانه می‌سروده‌ای، ترانه خوشا روزگار ما در عصر آریامهر را خوانده‌ای یا با گل گندمت در دلهای هزاران جوان شعله ستیز رویانده‌ای، گوینده تلویزیون عصر تمدن بزرگ بوده‌ای یا در روزنامه سیاه عصر نکبت و استبداد ولایتی قلم زده‌ای، آری، کاری ندارند که چه بوده‌ای، مهم این است که چه هستی و امروز کجائی، سید از این وحشت دارد. چون می‌داند امسال در محرم تنها عزاداران حسینی سبزپوش نخواهند بود بلکه سکولارها، هنرمندان، استادان، دیندار و بی‌دین، کمونیست و ملی، لیبرال و سوسیالیست، شیعه و سنی، کرد و بلوچ، آذری و لر، بختیاری و قشقائی، بویراحمدی و شاهسون، عرب و گیلک، مازندرانی و اصفهانی، یهودی و مسیحی، زرتشتی و صائبی، عارف و عامی و... همه در صف عاشورائیان حاضر خواهند بود. محرم جانانه‌ای در پیش رو داریم، تا سوعا و عاشورائی جانانه‌تر، در سال 57 سرنوشت رژیم وقت در تاسوعا و عاشورا رقم خورد. امسال نیز سرنوشت پایانی رژیم را رقم خواهیم زد.

شنبه 12 تا دوشنبه 14 دسامبر
سپاه در یمن
هفته پیش شرحی از اوضاع یمن و جنگ حوثی‌ها با دولت از یک سو و عربستان سعودی از سوی دیگر را نوشتم، گزارش دیگری از یمن دارم که ابعاد مداخله سپاه قدس در جنگ داخلی یمن را آشکارتر می‌کند. پیش از آن یادآور می‌شوم که خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس و یکی از شعبده‌بازان انقلابی مورد لطف سیدعلی آقا (این لطف طی 5 سال اخیر برای ملت ایران یک میلیارد و دویست میلیون دلار هزینه به بار آورده است) در هفته گذشته طی سفری به صنعا و دیدار با علی عبدالله صالح رئیس جمهوری، خواستار میانجی‌گری بین یمن و ایران شد. رئیس جمهوری یمن که اصولاً منطق جمهوری اسلامی را برای گفتگو بر حوثی‌ها نمی‌پذیرد و معتقد است حوثی‌ها به علت حمایت جمهوری اسلامی از حدود خود تجاوز کرده‌اند و هر نوع میانجی‌گری از سوی ایران و یا قطر که یکبار میانجی‌گری کرده بود عبدالملک حوثی و دار و دسته‌اش را جری‌تر خواهد کرد ظاهراً پاسخ منفی به مشعل داده است با این همه رهبر حماس به تهران رفت و به حضور نایب امام زمان و رئیس جمهوری منتخبش رسید. این میانجی‌گری اگر برای یمن و حوثی‌ها سودی نداشته باشد برای خالد مشعل پرسود است که هیچگاه او و رفقایش دست خالی از نزد ولی فقیه بیرون نرفته‌اند.
باری، از یمن می‌گفتم، روز شنبه در نشست امنیتی بحرین که وزرای خارجه و امنیت کشورهای منطقه و ژنرال پترایوس هم در آن شرکت داشتند محمد الانسی رئیس شورای امنیت ملی یمن فاش ساخت مدارک بسیاری از دخالت رژیم حاکم بر ایران در جنگ یمن به دست دولت افتاده که به موقع در اختیار افکار عمومی قرار خواهد گرفت. در حاشیه کنفرانس در منامه یکی از مسؤولان یمنی گفته بود مدارک و مستنداتی در دست دولت است که همراه با چند تصویر و نوارهای صوتی ثابت می‌کند چند تن از فرماندهان عالی‌رتبه سپاه که با ناوچه سهند و یک زیردریائی ساخته ایران از رده غدیر اخیراً به بندر عصب در اریتره رفته بودند در ملاقات با عبدالمالک حوثی در داخل خاک یمن وی را مطمئن ساخته‌اند که حدی برای کمکهای نظامی و مالی سپاه به جنبش حوثی‌ها متصور نیست. رهبر دستور داده است هرچه می‌خواهید به شما بدهیم. همین مقام یمنی افزوده است، در این ملاقات یکی از فرماندهان سپاه قدس به نام عبداللهی ده میلیون دلار نقد به عبدالمالک داد و سه محموله سلاح نیز که شامل موشکهای سام 7 خمپاره‌انداز مینی کاتیوشای 108 میلیمتری و مسلسلهای ژ3 و کلاشنیکوف بود از طریق دریا به قایقهای ماهیگیری یمنی منتقل شد که کار انتقال سلاحها را به ساحل یمن و تحویل دادن آنها به حوثی‌ها را بر عهده داشتند.
و در پایان اضافه می‌کنم که هفته پیش یک زیردریائی غدیر همراه با دو ناوچه کوّروتی نیروی دریائی عازم باب المندب شد. ناوی‌ها و افسران اعزامی با این زیردریائی و ناوچه‌ها برای کمک رسانی به حوثی‌ها توجیه شده‌اند و نه آنگونه که رژیم ادعا می‌کند برای مقابله با دزدان دریائی و اسکورت نفتکش‌ها و کشتی‌های تجاری ایران.

زير ذره بين

zireh.bmp

تظاهرات پس از نماز جمعه امروز تهران، در محکومیت به آتش زدن عکس آیت الله خمینی

Khomenie-987.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با دعوت براي برگزاري تظاهرات پس از نماز جمعه امروز تهران، در محکومیت به آتش زدن عکس آیت الله خمینی٬ پاسخ ميدهد. ۱۸/۱۲/۲۰۰۹

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

جمعه ۱۸/۱۲/۲۰۰۹

صدا
Download file

تصوير
بخش اول
Download file

تصوير
بخش دوم
Download file

روزنامه سبز

Nagh-sheye_Iran_Sabz-1.jpg

بيست و پنجم آذر 1388
شماره ۶۹

Download file

بيست و ششم آذر 1388
شماره ۷۰

Download file

زير ذره بين

zireh.bmp

تنش ميان محافل امنيتي نظامي رژيم ورهبران جنبش سبز

Karrobi-Moussavi-45.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با تنش ميان محافل امنيتي نظامي رژيم ورهبران جنبش سبز٬ پاسخ ميدهد. ۱۷/۱۲/۲۰۰۹

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

پنجشنبه ۱۷/۱۲/۲۰۰۹

صدا
Download file

تصوير
بخش اول
Download file

بخش دوم
Download file

تفسير خبر

Tafssir-17-06-2009.jpg

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با پيامدهاي به اتش سوزندان عكس آيت الله خميني٬ واظهارات رهبر رژيم٬ واظهارات رئيس قوه قضائيه٬ واجلاس سران كشورهاي همكاري خليج فارس در كويت٬ وتحريمهاي آمريكا عليه ايران٬ و ... به سوالات جمشيد چارلنگي پاسخ ميدهند. ۱۶/۱۲/۲۰۰۹

لينك
Download file

صدا
Download file

زير ذره بين

zireh.bmp

ارزيابي دستاوردهاي اجلاس سران كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس

Showraye_Hamkari_Khalij_Fars.jpg

در برنامه امروز زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اجلاس سران كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس در كويت٬ پاسخ ميدهد. ۱۶/۱۲/۲۰۰۹

Download file

پنجره اي رو به خانه پدري

Panjereh-121.jpg

چهار شنبه ۱۶/۱۲/۲۰۰۹

صدا
Download file

تصوير
بخش اول
Download file

بخش دوم
Download file

Tuesday, December 15, 2009

صدای آمريکا

صدای آمريکا

mainLogo.gif

Iran's Supreme Leader Lashes Out at Opposition and Threatens Action

ayatollah_ali_khamenei1.jpg

Edward Yeranian | Cairo 13 December 2009

As the Iranian government wages a media campaign against the opposition for allegedly burning a poster of Islamic Republic founder Ayatollah Ruhollah Khomeini, Supreme Leader Ali Khamenei has raised the gauntlet against movement leaders Mirhossein Mousavi and Mehdi Karroubi. Calling them "former brothers," Khamenei warns them to dissociate themselves with the picture burners

Looking stern and sounding angry Ayatollah Khamenei lashed out at Iran's opposition movement, once again calling its supporters "rioters" and "lackies" of Iran's foreign enemies. He also accused them of insulting and defiling the memory of Islamic Republic founder Ayatollah Ruhollah Khomeini.

The Iranian media has been waging a campaign for several days against student members of the opposition for allegedly burning a poster with the images of both Ayatollah Khomeini and Supreme Leader Ali Khamenei. Opposition members say the government staged the burnings to discredit them.

The Ayatollah complains rioters are being encouraged by enemies outside Iran to burn, defile and desecrate Khomeini's image. He says opposition supporters have taken the honorable portrait of Imam Khomeini and torched it, defiling his memory.

Ayatollah Khamenei also used his speech to a group of clerics to demand the opposition give up its claim, once and for all, that a June 12 presidential election was rigged, urging opposition leaders to put an end to agitation in the country:

He urges the opposition to remain calm. Many, he says, have turned the election into a campaign against the Islamic Republic. The election is over, he insists, and their charges of fraud were investigated, but they could not prove anything.

Despite the Ayatollah's call for calm, hundreds of opposition students demonstrated again Sunday at Tehran University. They denounced the government campaign against them for allegedly burning photos of Ayatollah Khomeini. Iranian police reportedly encircled the campus.

Iran's powerful Revolutionary Guard took the government campaign a step further, demanding on its website those responsible for burning photos be prosecuted and punished. Such a crime in Iran carries a penalty of several years in prison.

A number of opposition websites warn the Iranian government is preparing to crack down on the opposition and arrest its top leaders.

Exiled activist Mohsen Sazagara says Revolutionary Guard commanders have urged Supreme Leader Khamenei to arrest opposition leaders Mirhossein Mousavi and Mehdi Karroubi.

Ali Nourizadeh of the London-based Center for Arab and Iranian Studies argues the government campaign against the opposition is not gaining popular support, other than that of a handful of hardliners, and he questions if Ayatollah Khameini will dare arrest Mr. Mousavi for fear of a major backlash. "They wanted to make something out of nothing. They wanted to make demonstrations against the (opposition) Green Movement, and they burned Khomeini's picture-that is, you know, crossing all the red lines-but the response was nothing, just in Qom and some clergymen, some students, seminaries, and that is it. Therefore, that is not enough for them to have strong support and enough guts to arrest Mousavi. (Ayatollah Khamenei) may want couple of more days to see the response of the street and the response of the students, and we will see if Mousavi is going to be arrested," he says.

Mr. Mousavi's "Kalameh" website asked supporters to remain "alert," warning that "propaganda in the government-run media could lead to something new and unexpected."