پنجره اي روبه خانه پدري

جمعه ۳۰/۰۷/۲۰۰۹
Download file

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با تعطيل بازداشتگاه كهريزك ٬دعوت ميرحسين موسوي و مهدي كروبي براي بزرگداشت شهدا روز پنجشنبه ٬جلسه مذاكرات دوتن از مراجع در بيت آيت الله منتظري٬و ... به سوالات جمشيد چالنگي پاسخ ميدهند.
29/07/2009
تصويري:
صدا:

گفت و گو با دکتر علیرضا نوریزاده، تحلیلگر سیاسی ساکن لندن
مسأله کابینه، یک بازی سیاسی است
نیکآهنگ کوثر
http://zamaaneh.com/analysis/2009/07/post_1076.html لينك مستقيم
برکناری تعدادی از مدیران ارشد دولتی ازجمله دو وزیر ارشد و اطلاعات در روزهای اخیر، کابینهی محمود احمدینژاد را با یک بحران بزرگ روبهرو کرده است. به واسطهی قانون، براساس تعداد افراد برکنارشدهی دولت احمدینژاد، کابینه بایستی مجدداً از مجلس برای رسمیت یافتن رأی اعتماد بگیرد.
دکتر علیرضا نوریزاده، تحلیلگر سیاسی ساکن انگلستان دربارهی سابقهی تاریخی عدم رسمیت دولتها در طول تاریخ بعد از مشروطه و همچنین مشکلی که محمود احمدینژاد و کابینهاش با آن روبهرو هستند، چنین توضیح میدهد:
صدا:Download file
بعد از مشروطیت این اتفاق افتاده است که دولتها در مقام دولت کفیل کار کردهاند که یک موردش مورد آقای فهیمی بود که در واقع دولت تشکیل نداد و موفق به تشکیل دولت نشد و در فاصلهی دو دولت، دوران فطرتی داشتیم که معاونان وزارتخانهها ادارهی امور را برعهده داشتند.
ولی در قانون اساسی جمهوری اسلامی در این مورد صراحت دارد و بنابراین اگر تعداد نصف وزرای دولت در طول دوران تصدیاش جایگاه خودشان را از دست بدهند و مواجه با رأی عدم اعتماد بشوند یا استعفا بدهند، دولت خود به خود ناچار است که بار دیگر به طور کامل از مجلس تقاضای رأی اعتماد بکند. آقای احمدینژاد خواسته است در این مورد یکمقدار زرنگی بکند.
به این معنا که در عین حال که وزیر اطلاعات و وزیر ارشاد را برکنار کرده است، ولی با عدم ابلاغ به آنها به طور مستقیم و ابلاغ به معاونانشان بگوید فعلاً شما ادارهی امور را در دست داشته باشید، میخواهد این چند روزه را از سر بگذراند تا کابینهی جدیدش را به مجلس معرفی بکند.
چون این نگرانی را دارد که در همین جا مجلس با توجه به مسایلی که پشت پرده در جریان است گریبانش را بگیرد و با عدم رأی اعتماد به او، خود او را زیر سوال ببرد. این وحشت آقای احمدینژاد نابجا نیست و فضایی که در مجلس است به هیچ وچه با آقای احمدینژاد مساعد نیست، اگرچه ایشان حامیان خودش را دارد. ولی وقتی از رییس مجلس گرفته تا آقای ابوترابی نایب رییس با او نظر موافق ندارند، آقای احمدینژاد دچار این توهم است.
مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی
بعضی از تحلیلگران، وقایع اخیر را نشانهی اختلاف میان ریاست جمهوری و رهبری نظام میدانند. اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که برکناری دو وزیر اصلی کابینه و همچنین کنار گذاشته شدن اسفندیار رحیم مشایی از پست معاون اولی تنها یک جنگ روانی است. مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ساکن آمریکا ازجمله این تحلیلگران است:
هیچ اختلافی میان آقای احمدینژاد و بیت وجود ندارد. آنچه به عنوان اختلاف نمایانگر میشود، در واقع آن چیزی است که میخواهند خبرسازی بکنند. شش روز در اوج خبرهای داغی که در کشور داشت اتفاق میافتاد، خبرهای جنازههای انسانهای بیگناهی که به دست میآمد ما درگیر این حادثه بودیم که آقای مشایی استعفا خواهد داد؟ رهبری ایشان را برکنار خواهد کرد یا خیر؟
تمامی این حادثه مولود این پدیده است که آقای خامنهای این توانایی را دارد که به رییس جمهوری به نام آقای محمود احمدینژاد دستور بدهد و ایشان معاون اولش را برکنار بکند و این در افکار عمومی به این معنا است که ایشان ولایتپذیر است.
از نظر ما به این معناست که آقای خامنهای رهبر است. من اعتقاد دارم که این ارزش خبری ندارد، حتا اگر کسانی که این حادثهها را میآفرینند بیشتر از اینکه به این ارزشهای خبری فکر کنند، به این فکر میکنند که در واقع حادثه خلق بکنند که با خلق حادثه ما از آن ارزش خبرها بیافتیم.
سفیری حذف دو عنصر کلیدی از کابینه را در شرایط فعلی یک بازی سیاسی میخواند. او در این باره چنین توضیح میدهد:
اعتقاد دارم که بیشتر شبیه یک بازی سیاسی است، به دلیل اینکه نارضایتیها را آرام بکنند. در درجهی اول دو نفر کلیدی، یعنی سیاهترین پستهایی که در یک کابینه در جمهوری اسلامی ممکن است وجود داشته باشد، کنار گذاشته میشوند.
در واقع خفه کردن نیروگاههای اطلاعرسانی از طریق وزارت ارشاد که آقای صفارهرندی نمایندهی آن است و بازداشت و کشته شدن دهها و صدها فعال سیاسی و انسان بیگناه در خیابانها که نمایندهاش آقای محسنی اژهای است.
در خبر مربوط به کشته شدن آقای محسن روح الامینی، میبینیم که به یکنفر از نفرات ارشد نظام (دکتر روحالامینی) زنگ زده میشود و به آنها اطلاع داده میشود که اگر شما میخواهید فرزند خودتان را زنده پیدا کنید، چهار میلیون تومان به ما باج بدهید.
بنابراین در چنین شرایطی آقای احمدینژاد و جناحی که آقای احمدینژاد را نمایندگی میکند، طبعاً این پستهای سیاه را حذف میکند. بهخاطر اینکه فکر میکند میتواند در افکار عمومی جایگاه خودش را پیدا بکند. در واقع اینچنین نیست. یعنی اگر همهی کابینهی آقای احمدینژاد همین الان استعفا بدهند یا از کار برکنار بشوند، تغییری در رفتار افکارعمومی ایجاد نخواهد شد.
دکتر علیرضا نوریزاده، تحلیلگر سیاسی
دکتر علیرضا نوریزاده، اختلافهای پیش آمده را اساسی نمیخواند. اما معتقد است که میتوان کنارگذاشتن دو عنصر مهم کابینه را مقدمهی ناسازگاریهای آینده دانست.
در رابطه با مسألهی آقای مشایی، چندان به واقعیت یک اختلاف اساسی اعتقاد ندارم. بدین معنا که همزمان، تلاشهایی را درتمام سطوح هیأت حاکمه مشاهده میکردیم تا موضوع آقای مشایی را بهعنوان موضوع اول بر صدر مسایل بنشانند تا قضیهی اصلی که همانا عدم مشروعیت آقای احمدینژاد است زیر سوال نرود.
این را که آدم میبیند، یک مقدار در اینکه این مسأله جدی باشد، شک و تردید دارد. ضمن اینکه وقتی آقای خامنهای حکمی را ابلاغ میکند، قاعدتاً رسم براین است که این حکم اعلام میشود. چرا این حکم پنج، شش روز طول میکشد، و در این میان افراد دیگری هستند که از جانب ایشان حرف میزنند؟
همین آقای ابوترابی است که میگوید رهبر دستورش را هم صادر کرده است یا آقای احمد خاتمی نیز همین را تکرار میکند. به نظر من درتمام اینها، یکمقدار جای شک وجود دارد. ولی این نکته اساسی و واقعی است که مثلاً در مورد وزیر اطلاعات یا وزیر ارشاد، آقای خامنهای نظر مثبت به این افراد داشتند.
گویی اینکه میگویند در این هفتههای اخیر نوعی هماهنگی که همیشه در کار وزیر اطلاعات با دفتر رهبر بوده، وجود نداشته و او با توجه به اطلاعاتی که به دستش میرسیده است، بر این باور بوده که این جنبش یک جنبش حقیقی است و ربط دادن آن به خارج به طور مستمر در واقع تأثیر منفی خواهد داشت و اثر خوبی ندارد، با اعترافات و عرضهی آن در صحنهی تلویزیون مخالفت کرده است.
اما به هر حال او و آقای صفار هرندی را که سوابقی طولانی در سپاه و در خدمت به اهداف ولی فقیه دارد، از افراد مورد اعتماد آقای خامنهای میدانند. بنابراین این دو را کنار گذاشتن، میتواند مقدمهای برای ناسازگاریهای بعدی باشد، ضمن اینکه شاید آقای خامنهای هم متوجه شده است که چه هزینهی گزافی را به خاطر حمایت از آقای احمدینژاد پرداخت کرده است.

پس پرده بستن بازداشتگاه مخوف كهريزك
در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با بستن بازداشتگاه مخوف كهريزك پاسخ ميدهد.۲۸/۰۷/۲۰۰۹

اين تحفه ي بيت لاريجاني رئيس جديد دارالقضاي ولي قثيه است

شرح احوال اين آقا را به قلم خودش ميآورم تا بعد خود از او بنويسم كه در جمع آقا زادگان مرحوم هاشمي اردشير آملي اين حضرت نيز نشان از دو كس دارد اين نيك پي كه هم آيت الله زاده است و هم داماد حضرت وحيد خراساني٬حالا معلوم ميشود چرا آقاي وحيد در برابر جنايات اهل ولايت فقيه سكوت فرموده اند كه صهر مبارك خود از اهالي اصلي بيت جوروجهل و جنايت است.
و اينهم بيوگرافي رئيس قوه قضائيه بقلم خودش:
اينجانب صادق لاريجاني (آملي) در سال 1339 هجري شمسي در نجف اشرف ديده به جهان گشودم. پدرم مرحوم آيت الله العظمي حاج ميرزا هاشم آملي «قدس سره» از اعاظم فقهاء و مراجع نجف اشرف و قم بودهاند که شاگردان بسياري در اين دو شهر بزرگ علم و تقوا پروراندهاند. مادرم صبيّه مرحوم آيت الله العظمي حاج سيّد محسن اشرفي «قدس سره» است که ايشان از بزرگان شهر اشرف (بهشهر) بود و در آن شهر سمت رياست و مرجعيت داشت و از شاگردان مبرّز مرحوم آخوند خراساني «قدس سره» محسوب ميشد که به علت انزوا طلبی، نام چنداني از خود باقي نگذاشته است.
قريب يکسال و اندي داشتم که مرحوم والد از نجف اشرف به شهر قم نقل مکان نمودند و بساط تدريس در اين شهر گشودند.
تحصيلات اوليه: از سال 1345 تا 1356 در مراحل دبستان و دبيرستان به دروس جديد اشتغال داشتهام و بحمدالله در همة اين سطوح، درسها را با موفقيّت تمام به پايان بردهام و کمتر اتفاق ميافتاد که رتبة اوّل را حائز نباشم.
نيک به خاطر دارم که از سال اوّل دبيرستان مسير تحقيقم از درسهاي معمولي دبيرستان، بسيار فراتر رفت و کتابهاي متعدّد دانشگاهي در رشتة رياضي را خود بدون کمک استاد فراگرفتم. مثل:
Precalculus نوشتة Serge lang و دو مجلّد Calculus نوشتة Tom. Apostol و Mathematical Analysis نوشتة Rudin و Measure Theor نوشته Monro و همه اينها قبل از وارد شدن به سال چهارم دبيرستان بود.
و با فراهم آمدن بورس تحصيلي از دانشگاه صنعتي شريف، عازم تحصيل در يکي از کشورهاي غربي بودم که ناگهان زندگيم چرخش تمام پيدا کرد و انديشه و شوق تحصيل در علوم و معارف اسلامی و دنبال کردن مسير تحقيقات فقهاء و مجتهدان و فيلسوفان اسلامي، حرکتي ديگر را باعث شد. علل اين شوق و انديشه جديد خود داستان عجيبي دارد که اينجا مجال بيان آن نيست.
تحصيلات علوم اسلامي:
به هر حال با تغيير مسير علمي و في الواقع تغيير مسير زندگيام، از سال 56 وارد عالم طلبگي شدم و با ولع و اشتياق فراوان علوم رسمي حوزه را فراميگرفتم، و در کنار آنها با مباحث فيلسوفان غربي هم آشنا ميشدم.
اکثر درسهاي دوره مقدمات و سطح حوزه را با اساتيدي مبرز و عمدتاً به طور خصوصي طي کردم . بحثهاي خارج اصول و فقه را از محضر مرحوم والد آيت الله العظمي ميرزا هاشم آملي«قدس سره» و آيت الله العظمي حاج شيخ حسين وحيدي خراساني دامت برکاته که افتخار دامادي ايشان را هم دارم، استفاده بردهام. فلسفه اسلامي را نيز مدّتي در نزد آيت الله جوادي آملي و آيت الله حسنزاده آملي استفاده کردم.
از حوالي سال 1368،پس از تدريس بسياری از کتب سطح ، به تدريس خارج اصول و پس از مدّتي به تدريس خارج فقه پرداختهام و بحمدالله تاکنون مشغول به اين دو بحث هستم.
در جريان انقلاب در کنار مرحوم والد، در پارهاي اقدامات شرکت جستهام و پس از چندي حس کردم تهاجم فرهنگي غرب کمي از تهاجم نظامي آن ندارد و لذا در حد وسع خويش و با بضاعتي مزجاه همّ خويش را در مقابله با اين تهاجم فرهنگي قرار دادم. تهاجمي که ايمان مردم را هدف گرفته و قطعاً در راستاي اهداف شوم استعماري است. چون نيک ميدانند اين کشور اسلامي با ايمان مردم زنده مانده است نه تجهيزات مادي و اقدامات نظامي.
مدتهاست که رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنهاي دام ظله با بيانات مختلف به اين خطر عظيم اشاره کردهاند و اخيراً هم با بياني صريح و رسا به افشاء آن پرداختهاند.
علاوه بر تدريس خارج فقه و اصول در حوزه علمية قم و نگاشتن کتابها و مقالاتي در باب مباحث جديد کلامي چند سال است که به عضويت هيت علمی دانشگاه قم در آمده ام و به طور منظم در دانشگاه تربيت مدرس قم در سطح کارشناسي ارشد و دکترا، کلام جديد و فلسفه تطبيقي تدريس ميکنم. و در دانشگاه رضوي مشهد، هم پاره ای از پژوهشهای فقهی و فلسفی را سرپرستی ميکنم. آثار قلمي اينجانب برخي به طبع رسيده است که عمدهترين آنها عبارت است از:
1. فلسفة اخلاق در قرن حاضر، نوشته وارنک اين کتاب ترجمهاي است از Contemporay moral philosophy که با تعليقات مبسوط اينجانب به طبع رسيده است. انتشارات علمي فرهنگي، تهران، 1362.
2. انسان از آغاز تا انجام، نوشتة علامه سيّد محمّد حسين طباطبايي، اين کتاب ترجمهاي است از (کتاب الانسان) که با تعليقات مبسوط اينجانب همراه است. انتشارات الزهراء، تهران چاپ دوم، 1371.
3. سرماية ايمان، ملا عبدالرزاق لاهيجي تصحيح اين کتاب توسط اينجانب صورت گرفته است. انتشارات الزهراء، تهران، چاپ سوم 1372.
4. معرفت ديني، نقد نظريّة قبض و بسط تئوريک شريعت، مرکز ترجمة و نشر کتاب تهران، 1370
5. قبض و بسط در قبض و بسطي ديگر، مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران 1372
6. واجب مشروط، انتشارات کنگرة شيخ انصاري «قدس سره» 1374
7. فلسفة تحليلي، دلالت و ضرورت، انتشارات مرصاد، قم،
کتابهاي زير در حال تدوينند:
8. مکتوباتي در حسن و قبح عقلي و قاعدة ملازمه، انتشارات مرصاد
دين و اخلاق، (ترجمه از انگليسي) انتشارات مرصاد
9. فلسفة تحليلي، تئوريهاي معناداري
10. فلسفة تحليلي، فعل گفتاري
11. زبان دين
12. براهين اثبات واجب، برهان وجودي
13.قلمرو دين
14. مباني کلامي فلسفي حکومت ديني
15. فلسفة اخلاق
علاوه بر کتابهاي فوق مجموعة متعددي از مقالات کلامي، فلسفي در مجلات مختلف همچون نقد و نظر و کيهان فرهنگي و ماهنامة صبح و ... به طبع رساندهام.
در فقه و اصول، تقريباً تمامي درسهايي راکه شرکت جستهام تقرير کردهام و به علاوه دو مجلّد در علم اصول از ابتدا تا مبحث مشتق به عربي نگاشتهام و رسالهاي مبسوط در صلوه مسافر به شکل شرحي بر عروه الوثقي تصنيف نمودم که تتمهاي از آن باقي مانده است .
در سال 1377بعنوان نماينده دوره سوم مجلس خبرگان از استان مازندران به مجلس خبرگان راه يافتم، و در سال 1380 با حکم مقام معظم رهبری بعنوان عضوی از فقهاي شورای نگهبان منصوب گشتم و حکايت همچنان باقي است ...

"موضوع مشائي از پیش طرح ریزی شده بود"
دبی-العربیه
دکتر علیرضا نوری زاده، رئيس مرکز مطالعات ايراني-عربي، روز شنبه 25-7-2009 ، طی مصاحبه با برنامه ی خبری ساعت 18 به وقت دبی در کانال العربیه به سؤال طالب کنعان مجری برنامه درباره ی مساله ی تعیین مشائی واینکه استعفای وی به چه کسی ضرر خواهد زد پاسخ داد وگفت :" به عقیده ی من موضوع مشائی از پیش طرح ریزی شده بود تا مساله اصلی را که همانا لغو نتایج انتخابات وانجام انتخابات جدید باشد تحت الشعاع خود قرار دهد . وی این بحران را ساختگی دانست وآن را از اغاز میان تهی برشمرد.
نوری زاده در پاسخ به اين سؤال العربیه که آيا محمود احمدي نژاد با این اقدام خويشاوند خود را قرباني رویدادهای انتخابات می کند، اظهار داشت :"خير،احمدي نژاد به دو دليل مشائي را انتخاب کرده بود، نخست اینکه مشائي پیشتر به آمریکا سفر کرده بود ودیدارهایی با مسئولان درجه چهار و پنجم امريکا داشته است، وی و به آنان گفته بود که در انتخابات درکنار احمدي نژاد پيروز خواهند شد، و دوم اينکه احمدي نژاد با اين تعیین پيامی برای آمريکا فرستاد مبنی براینکه کسي را به معاونت خود انتخاب کرده است که ملت هاي آمريکا و اسرائيل را دوست ايران مي داند، و می خواهد بگوید، من صلح طلب هستم و از آشتی با شما پشتیبانی می کنم.
رئيس مرکز مطالعات ايراني-عربي در ادامه افزود، احمدي نژاد مطلع بود که انتخاب مشائي باعث بروز مخالفت ها و اعتراض هاي شدید در ايران و به ويژه در ميان محافظه کاران خواهد شد و نیز مي دانست که آيت الله خامنه اي و دیگر مراجع اين انتخابات را قبول نخواهند کرد، همچنين آيت الله علي خامنه اي اعلام نکرده بود که باید در برابر اسرائیل انعطاف نشان داد، بلکه از محافظه کاران خواسته بود که درقبال احمدي نژاد و مشائي با انعطاف برخورد کنند. نامه ی احمدي نژاد به آيت الله خامنه اي عادی نبوده است، لذا می بایست اين نامه را به دقت مطالعه کنيم.
دکتر عليرضا نوري زاده درمورد اظهارات اخیر کروبی که در آن برخورد
نيروهاي امنيتي با تظاهرکنندگان ایرانی را با رفتار اسرائیلی ها درسرکوب فلسطینی ها مقايسه کرده بود، اظهار داشت، کروبي به خوبي مي داند در زندان هاي ولي فقيه چه مي گذرد، گزارش های وحشتناکي از اين زندان ها به ما مي رسد، و به کروبي نيز رسيده است، وي با شماري از خانواده هاي بازداشت شدگان سياسي ملاقات کرده است و با اين افراد براي اعتراف گیری از آنها در برابر تلويزيون با بدترين نوع رفتار شده است، تا اینکه اعتراف کنند که مزدور امريکا و انگيلس هستند، و کروبي در مورد تاثير اين گونه اقدامات بر جامعه هشدار داده است و در نامه ای که به وزير اطلاعات فرستاده است به وی گفته است، من مي دانم که خود تو نيز با اين گونه برخوردها مخالف هستي و شنيده ايم که وزير اطلاعات شخصا با اعتراف گیری به این شیوه مخالفت کرده است ولي چنین برمی آید که سپاه پاسداران قدرت را در دست گرفته است و همه ی دستگیرشدگان هم اکنون در بازداشت سپاه و نه وزارت اطلاعات هستند.
ما ایرانیان در اعتراض به اقدام ناپسندانه دولت جمهوری فدراتیو روسیه در مداخله آشکار در امور داخلی ایران و تائید غیر دمکراتیک ترین انتخابات پس از انقلاب مشروطیت ایران و به رسمیت شناختن دولت کودتایی محمود احمدی نژاد، لازم می دانیم نکات ذیل را به آگاهی عموم مردم برسانیم... (براي امضاي Petition لطفا به عنوان زير مراجعه فرمائيد )
http://www.ipetitions.com/petition/Petition_to_Russian_Government/index.html
براي ديدن صفحه Petition نيز ميتوانيد به اين لينك برويد و بعد از باز شدن از Unicode-utf-8 استفاده فرمائيد.
Download file
۱- ما شعار" مرگ بر دیکتاتور" و بلاانقطاع شعار " مرگ بر روسیه" مردم ایران در روز جمعه 26 تیر 1388 را برآیند خرد جمعی در اعتراض به خاطرات تلخ از حاکمان گذشته تزاری در تجزیه و دست اندازی به خاک ایران، در راستای وصایای پترکبیر؛ ﻋهدنامه سنت ﻧﺎﻣﻪ ﺳﺎن ﭘﺘﺮزﺑﻮرگ در سال 1723؛ قرارداد گلستان در سال 1813؛ عهدنامه ترکمنچای در سال 1828؛ سپس تجزیه خاک ایران در آسیای میانه در قرارداد آخال تپه در سال 1881؛ تقسیم ایران و نقض حق حاکمیت ملی ایران در دو قرارداد ذلت بار استعماری 1907 و سپس 1915؛ نهایتاً به توپ بستن مجلس نوبنیاد شورای ملی ایران توسط کلنل ولادیمیر لیاخوف روسی در 23 ژوئن 1908 و سپس پیگرد و دستگیری و کشتن آزادیخواهان و رجال سیاسی صدر انقلاب مشروطیت در ایران توسط قزاق های روسی است؛ می دانیم.
2- شعار " مرگ بر روسیه"، اعتراض خرد جمعی ایرانیان نسبت به اشغال خاک ایران توسط ارتش سرخ اتحاد شوروی در سال 1941 و سپس عدم تمکین به تخلیه آن پس از پایان موعد مقرر در جنگ جهانی دوم و نهایتاً اقدام به تجزیه بخشی هایی از خاک ایران در آذربایجان و کردستان در سال 1946 و همچنین تحمیل قرارداد استعماری نفت شمال در موافقتنامه قوام – سادچیکف در سال 1947 است؛ تلقی می شود.
3- شعار "مرگ بر روسیه"، اعتراض خرد جمعی ایرانیان نسبت به تضییع حقوق محرز ایران- تحت حاکمیت مساوی و مشاع- در دریای خزر از 50 درصد در قراردادهای سال 1921 و 1940 و سپس کاهش به 13درصد، پس از فروپاشی اتحاد شوروی در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین است. همچنین با برپایی نیروگاه هسته ای بوشهر با تکنولوژی عقب افتاده، مبالغ گزافی را اضافه بر اصل مبلغ – 800 میلیون دلار- از خزانه و سرمایه ملی ایران به بهانه های مختلف کسب کرده است؛ قلمداد می شود.
4- شعار " مرگ بر روسیه"، اعتراض به تضییع حقوق و خرد جمعی ایرانیان در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1388 و نهایتاً در به رسمیت شناختن حکومت کودتایی محمود احمدی نژاد از سوی کرملین و همراهی مسکو با نظام نوینی در ایران است که در آن سید علی خامنه ای، ولی فقیه همچون ملاعمر اقدام به استقرار " حکومت اسلامی ایران" از نوعی طالبانی و زیر پا گذاشتن آرا و خواست مردم کرده است؛ شمرده می شود.
شعار " مرگ بر روسیه"، اعتراض خرد جمعی ایرانیان نسبت به سخنان " پاول زریفولین" است که در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، بعنوان ناظر از سوی دولت روسیه شرکت کرده بود. وی در گزارشات رسمی خود برای دولت روسیه قید کرده است که " انتخابات ریاست جمهوری ایران که در آن محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری فعلی پیروز شد، کاملاً بر اساس اصول دمکراسی بود." زریفولین در ادامه افزود: " من بعنوان ناظر در بسیاری از انتخابات مانند بلاروس و مولداوی شرکت داشتم اما چنین انتخابات آزادی مانند ایران را در هیچ کجای دیگر ندیده بودم."
بدین ترتیب " دیمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه، اولین مقام خارجی بود که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران، به محمود احمدی نژاد تبریک گفت." سپس "سرگی ریابکوف"، معاون وزیر خارجه فدراسیون روسیه با چشم بستن بر تقلبات گسترده و آماده شدن حاکمیت برای سرکوب خونین و گسترده بسیاری از ایرانیان بی دفاع ، با این استدلال که : " مسکو انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده در ایران را از امور داخلی این کشور می داند و از سفر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران به فدارسیون روسیه استقبال می کند." بدینوسیله خشم مردم ایران در داخل و خارج از کشور را برانگیخته است. بنابراین بسیاری از هموطنان ما در ایران تلاش دارند تا با طرح شعار " مرگ بر دیکتاتور" و بلاانقطاع انتشار شعار " مرگ بر روسیه"، اعتراض عمیق ملی و میهنی خود را از حمایت کرملین از دولت کودتایی احمدی نژاد و حامیان خارجی آن ابراز دارند. در نتیجه شعار " مرگ بر روسیه" در حقیقت ترجمان زبان گویای تمامی ایرانیان در داخل و خارج از کشور است که سیاست های استعماری گذشته و کنونی کرملین در ایران را بشدت تقبیج و محکوم می کنند.
اما در کرملین این اعتراض ملی و مردمی را با ادبیات جمهوری اسلامی ایران ترجمه کردند." وزارت خارجه روسیه می گوید که افکار عمومی در ایران دیدگاه مثبتی به روابط ایران و روسیه دارد و شعار دهندگان ضد روسی تعداد انگشت شماری در این کشور هستند."
بنابراین ما امضاء کنندگان این بیانیه همگام با خرد جمعی ایرانیان در داخل و خارج از کشور، خواهان آن هستیم که دولت فدراتیو روسیه، جداً از دخالت در امور داخلی ایران پرهیز کرده و حمایت خود را از حکومت غیر قانونی محمود احمدی نژاد قطع کرده و بطور رسمی اعلام نمایند که حکومت کودتایی احمدی نژاد را به رسمیت نمی شناسند.
ما امضاء کنندگان این بیانیه بر این باور هستیم که دولت روسیه تلاش دارد تا ایران را در یک تله سیاسی گرفتار ساخته تا بدین ترتیب از تباه ساختن آن، بیشترین امتیازات استعماری را در سطح منطقه ای و بین المللی دریافت کند.
لذا ما امضاء کنندگان این بیانیه از تمامی هموطنان ایرانی و سایر آزادیخواهان بین المللی که در پیکار سیاسی – اجتماعی پس از کودتای احمدی نژاد و ولی فقیه در 22 خرداد 1388، مبارزات مردمی ایرانیان را در کشورهای خود مورد حمایت های خویش قرار داده اند ، درخواست می کنیم تا بمنظور همبستگی با مبارزات مسالمت آمیز، دمکراتیک و ضد استعماری ایرانیان آزاده در داخل کشور؛ در محل اقامت خود برای حمایت علنی و عملی از این مبارزات، در آغاز به مدت 2 روز در مقابل سفارتخانه های جمهوری فدارتیو روسیه، اقدام به اعتصاب غذای تر نمایند.
ما امضاء کنندگان این بیانیه از تمامی ایرانیان درخواست می کنیم تا کالاها و مصنوعات روسی در داخل و خارج از کشور را مورد تحریم قرار دهند. ما همچنین از تمامی کارشناسان و متخصصین ایرانی در داخل کشور تقاضا می کنیم که همکاری های سیاسی، نظامی، امنیتی و ... با طرف های روسی را به حداقل ممکن رسانیده و یا پایان دهند.
باری، این روشی موثر در مبارزه ای پیروز و هدفمند با نظام دیکتاتوری و استعمار خارجی در ایران است.
امضاء کنندگان: ( به ترتیب الفباء)
هوشنگ اسدی؛ رضا اغنمی؛دکتر خسرو اکمل؛ دکتر افشین الیان؛ نوشابه امیری؛ مهندس فریدون امیر ابراهیمی؛ جمال بزرگ زاده؛ فواد پاشایی؛ دکتر محمد جاسمی؛ دکتر مهدی حائری؛ دکتر غلامرضا حسین بر؛ حسین زربخش؛ محسن سازگارا؛ پژمان سلیم؛ مهندس حسن شریعتمداری؛ ناصر محمدی؛ محسن مخملباف؛ میرمحسن میراسکندری؛ مهندس کیومرث نعیمی؛ دکترعلی رضا نوری زاده؛ احمد وحدتخواه
July 28, 2009 04:43 PM
در اين برنامه علي رضا نوري زاده به سوالات بيژن فرهودي در رابطه با٬ آخرين تحولات در صحنه روياروئي مردم با رژيم ٬جدائي افزونتر رهبر رژيم ايران از مردم و پايوران نظام ٬نگاه جهان به ايران وآينده جنبش آزاديخواهي ايران ٬وآشكار شدن شكاف در سپاه و نيروهاي مسلح پاسخ ميدهد.
۲۶/۰۷/۲۰۰۹
تصويري
صوتي

اسم البرنامج: من العراق
مقدم الحلقة: ميسون عزام
تاريخ الحلقة: الجمعة 24/7/2009
ضيوف الحلقة:
نجاح محمد علي (محلل متخصص بالشأن الإيراني)
علي نوري زاده (محلل سياسي)
خلف عبد الصمد (رئيس مؤسسة الشهداء)
ميسون عزام: أهلاً بكم. أنا ميسون عزام سأصطحبكم في برنامج من العراق الذي يعده الزميل نوفل الجنابي.
في هذا الأسبوع مشاهدينا نسلط الضوء على أكثر من موضوع:
- العراق وأحداث إيران، هل صحيح أنه إذا عطست طهران أصاب بغداد الزكام؟
- الرئيس السابق للبرلمان يقول: إن المشروع الإسلامي فشل في قيادة العراق.
- قرارات إنصاف أسر الشهداء تنتظر من يحوّلها إلى ورقة للمساومة.
آخر أخبار العراق
ونبدأ كالمعتاد بالمحطات الإخبارية العراقية خلال أسبوع:
- نفت القوات الأميركية تقارير إسرائيلية أكدت أن هناك اتفاقاً أميركياً إسرائيلياً على استخدام الأجواء العراقية لضرب إيران، التقارير نشرتها يديعوت أحرونوت، والنفي جاء على لسان الناطق الإعلامي للجيش الأميركي.
- جدد نوري المالكي رئيس الحكومة العراقية دعوته لمراجعة الدستور وإجراء تعديلات جوهرية عليه مطالبة المالكي هي باتجاه تقليل امتيازات الأقاليم وزيادتها للحكومة المركزية وهو ما يستميل السنة ويغضب الكرد.
- ضاع وقت طويل على هذا الموضوع أربع سنوات يعني تقريباً من عمر البرلمان لم نستطع أن ننجز أي شيء والتصريحات الأخيرة تؤكد أن التعديلات هي كانت تعديلات هامشية.
- أعلنت لجنة الزراعة في مجلس النواب أن أراضي العراق الزراعية تدنت مساحتها بنسبة 60% فأصبحت 400 ألف دونم، بعد أن كانت عام 2002 أكثر من 9 ملايين دونم وحملت اللجنة تركيا والجفاف والحكومة التي لم تعقد بدورها أي اتفاقات زراعية حملتهم مسؤولية الكارثة.
- فاز فريق أربيل من كردستان العراق ببطولة الدوري العراقي بعد فوزه بضربات الترجيح من نقطة الجزاء على فريق النجف.
هل إذا عطست إيران يصاب العراق بالزكام؟
ميسون عزام: أيام كان لبريطانيا سطوتها على أوروبا شاع قول نصه: "إذا عطست إنجلترا أصاب أوروبا الزكام"، هذه المقولة لوح بها البعض بعد الأحداث التي شهدتها وما زالت تشهدها إيران وبعد ظهور معارضة إيرانية تواجه وتدفع بعشرات الآلاف لتجتاح الشارع احتجاجاً على ما تقول أنه تزوير في نتائج الانتخابات. مع هذه الأحداث صار هناك من يتساءل: "هل إذا عطست طهران أصيبت بغداد بالزكام"؟ في محاولة للإجابة على هذا السؤال نستطلع رأي علي نوري زاده المحلل السياسي المختص بالشأن الإيراني، ومعنا أيضاً في الاستديو نجاح محمد علي الصحفي المختص بالشأن الإيراني بالعربية. ولكن قبل بدء الحوار نشاهد هذا التقرير الذي أعده الزميل ضياء الناصري.
ضياء الناصري: إيران أكثر البلدان تأثيراً وتأثراً بالعراق. فالمظاهرات من جهة والاضطرابات وعدم الاستقرار السياسي من جهة ثانية أسباب كفيلة بإيجاد حالة من القلق لدى المواطن العراقي أو حتى النخب السياسية. هذا القلق عبر عنه أعضاء في البرلمان العراقي متخوّفين من انجرار الوضع المتصاعد في التفاقم على بلدهم العراق الذي لم يتعافى بعد من أزماته. عضو لجنة العلاقات الخارجية في البرلمان عن كتلة الفضيلة زهراء الهاشمي حذرت من أن تردي الوضع الأمني في أي بلد قد يؤثر سلباً على إنجاز الملفات الداخلية والخارجية فيه. آخرون تخوّفوا من أن بعض المتطرفين في التيار المحافظ في إيران قد يلجؤون إلى تصدير مشاكلهم إلى العراق لحرف الأنظار عما يدور في إيران، في إشارة إلى اتهامات يطلقها البعض أن جناحاً في الحرس الثوري الإيراني يدعم مسلحين عراقيين. لكن العراق الرسمي بدا متناقضاً؛ ففي حين أبرق رئيس الجمهورية العراقية جلال الطالباني على عجل رسالة لأحمدي نجاد يباركه فيها على تجديد انتخابه رئيساً لإيران لولاية ثانية، أحجم رئيس الوزراء نوري المالكي عن المباركة لنجاد. وعلى رغم المواقف الرسمية المتباينة فإن الشارع العراقي يتابع باهتمام ما يجري في إيران من منطلق أنه إذا عطست طهران أصاب بغداد الزكام. ضياء الناصري – العربية.
لماذا سارع الطالباني وتريث المالكي في تهنئة نجاد؟
ميسون عزام: نجاح يعني إذا ما علقنا على ما جاء في نهاية هذا التقرير، كيف يمكن أن نفسر إسراع الطالباني بتهنئة نجاد وبالمقابل إحجام المالكي عن لقائه عندما زار إيران؟ طبعاً في زيارته الخاصة التي حاول من خلالها زيارة الحكيم في المستشفى؟
نجاح محمد علي: طبعاً كما ذكرتِ هي زيارة خاصة للمستشفى، والوضع الإيراني وضع يعتبر يعني معقد وشائك، فأعتقد أن المالكي الآن فضل التريث. أما فيما يتعلق برئيس الجمهورية السيد جلال الطالباني، بغض النظر عن هذا الموضوع البروتوكولي وهو مهم جداً لأنه بعد انتخاب محمود أحمدي نجاد معظم الدول في العالم أحجمت عن إرسال رسائل التهنئة لأحمدي نجاد، وأعتقد يعني أحد عشر دولة فقط هي التي..
ميسون عزام: ولكنه سارع هو بتقديم التهنئة؟
نجاح محمد علي: في موضوع المسارعة أحمدي نجاد محسوب على المؤسسة مؤسسة الحرس الثوري، وهي المؤسسة التي تتدخل في العراق بشكل مباشر، وهي التي تدعم ما يسمى بحركات التحرر الإسلامية وغير الإسلامية. جلال الطالباني قبل أن يصبح رئيساً للجمهورية وعندما كان في المعارضة كان يتعامل مباشرة يعني الحركة الكردية والحزبين الرئيسين سواء كان جلال أو حتى السيد مسعود البرزاني كانوا يتعاملون مباشرة مع مؤسسة الحرس الثوري بالتحديد.
ميسون عزام: إذاً هذا كان الدافع وراء تقديمه التهنئة بهذه السرعة، ولكن البعض يرى أيضاً فيما يتعلق بأحداث إيران بأنها ربما قد تمتد إلى الخارج، ومن ضمن الخارج العراق؟
نجاح محمد علي: بالتأكيد. إيران بلد كبير. إيران لاعب رئيسي إقليمي ودولي فيما يتعلق بالإقليم ليس فقط العراق، إيران تؤثر في لبنان، تؤثر في فلسطين، تؤثر في أفغانستان، تؤثر في آسيا الوسطى، في منطقة القوقاز، حتى في تركيا، كل ما يتعلق بالشأن الإيراني..
ميسون عزام: ولكن هل للعراق خصوصية هل هو مختلف أو لا؟
نجاح محمد علي: بالتأكيد بالتأكيد لأنه كما تعلمين أن المعارضة العراقية سابقاً خصوصاً التي الآن تمسك بالسلطة سواء كانوا الأكراد أو كانوا الشيعة كانوا يحظون بدعم مباشر من إيران. واللافت والمسألة المهمة جداً أن الأحزاب الإسلامية الرئيسية الحاكمة في العراق المجلس الأعلى وحزب الدعوة الإسلامية لم يكونا راضين بشكل جيد عن أداء حكومة الرئيس محمد خاتمي في الفترة اللي كانوا هم فيها في شكل معارضة. في تلك الفترة الحكومة الإيرانية مارست ما يمكن أن نسميه اضطهاد العراقيين في إيران، كان أكثر من يعني مليون عراقي أو أكثر من مليونين عراقي موجودين في إيران تعرضوا إلى اضطهاد مباشر من قبل السلطات الإيرانية في زمن خاتمي، الرئيس محمد خاتمي، وكان خاتمي يفضل أن يتعامل مع الدول حتى قيل في تلك الفترة أنه كان يريد أن يفتح قناة مباشرة مع رئيس النظام العراقي السابق صدام حسين، لهذا من الطبيعي وحتى من الناحية النفسية، العراقيون يميلون إلى التعامل مع حكومة محافظة..
آثار الصراع المشتعل في إيران على العراق
ميسون عزام: وبالتالي أنت تؤيد هذه النقطة. على كل لو تبقى قليلاً حول هذه النقطة تحديداً كان لعلي نوري زاده في مقابلة مع من العراق رأي حول آثار الصراع المشتعل في إيران على الساحة العراقية دعونا نستمع.
علي نوري زاده: الإيراني كان مرحب فيه أينما ذهب، الآن الوضع مختلف، لأنهم قد رأوا ملايين من الإيرانيين ممن جاؤوا إلى الشارع تعبيراً عن اعتراضهم واحتجاجهم في اتجاه عملية التزوير والغش في الانتخابات. أعتقد بأنه الآن ليسوا كما كانوا في الماضي 100% مؤيدين للنظام الإيراني، هذا شيء مهم جداً، إذا تمكنت السلطة في إيران من ضبط الأمور ومن ضبط يعني الناس ومن فرز سلطة بقوة، فبالتأكيد السلطة سوف تحاول أيضاً نقل جزءاً من مصائبها ومشاكلها إلى خارج إيران. هذا هو أسلوب مستخدم من قبل النظام الإيراني. بمعنى آخر بدلاً من أن يواجه الشعب داخل إيران سوف يثير مشاكل لشعوب أخرى حتى يقول للإيرانيين انظروا إلى العراق، انظروا إلى أفغانستان، انظروا إلى لبنان، فعندكم أمن ويجب أن تكونوا شاكرين ومقدرين لما وفرنا لكم.
ميسون عزام: ترحيل الأزمة مصطلح استخدم مؤخراً خلال أحداث إيران، ما هو تعليقك بما ذكره زاده على قضية تصدير الأزمة أو تصدير إيران لمشكلاتها إلى الخارج ومنها العراق؟
نجاح محمد علي: العراق ليس الأمر بدقيق جداً، يعني هناك صح ترحيل للأزمة إلى الغرب إلى يعني أنه هناك وسائل إعلام غربية والغرب يتدخل في شؤون إيران، لكن أنا أود أن أشير إلى..
ميسون عزام: عذراً فقط لماذا هذا أمر تقول بما معناه أن العراق ليست من ضمن ما يمكن ترحيل الأزمة إليه؟ ماذا عن مجاهدي خلق؟ هناك قوات أجنبية موجودة في العراق الآن حتى بالأحداث الأخيرة، هناك كانت إشارات مختلفة لأن تحركات من الداخل العراقي هي التي بدأت تتحرك في إيران؟
نجاح محمد علي: هو حصل حديث عن دور لمجاهدي خلق بس كان هذا الحديث ضعيف جداً، يعني يقولون هناك مندسون بين المتظاهرين، أخيراً تسربت معلومات أنا أعتقد أنها مفبركة بأن هناك عدد من مجاهدي خلق ومجاميع من مجاهدي خلق دخلت إلى إيران لاغتيال مير حسين موسوي ومهدي كروبي أنا أعتقد هذه تدخل في إطار محاولة تشويه يعني موضوع داخلي محاولة تشويه الحركة الاعتراضية حركة المعارضة.
ميسون عزام: دعنا ننتقل إلى نقطة أخرى تحدث عنها نوري زاده حيث أنه تطرق أيضاً إلى الانتخابات المقبلة في العراق وموقف الأحزاب الدينية مما يجري في إيران، دعونا نتابع هذه المداخلة.
تراجع الأحزاب الدينية في العراق
علي نوري زاده: إذا اتخذ المجلس الأعلى موقفاً مؤيداً للإصلاحيين في إيران على سبيل المثال، فبالتأكيد جمهور المجلس الأعلى قد يقف مع الإصلاحيين في إيران، ولكن لحد الآن يبدو أن المجلس الأعلى يدعم أحمدي نجاد والمرشد. حزب الدعوة تمكن من.. يعني تمكن من استخلاص نفسه من القيود التي فرضتها علاقاته القديمة مع إيران، فلذلك الدعوة تحدث بشكل أكثر يعني أكثر حرية بدلاً من المجلس الأعلى، أو الأكراد على سبيل المثال عندهم علاقات تاريخية مع إيران، ولكن الرئيس طالباني قد سمح بإقامة مظاهرة في السليمانية احتجاجاً على تدخل السلطة في إيران في الانتخابات، أنا واثق 100% بأن حصة الأحزاب الشيعية المرتبطة بإيران ستكون أقل بكثير من حصتها حالياً، بمعنى آخر عدد النواب الذين سيمثلون هذه الأحزاب في البرلمان سيكون أقل، ربما نصف وثلث العدد الموجود، نظراً إلى أن نظرة الشارع الشيعي إلى إيران تغيّرت، وإلى جانب نظرة الشارع إلى الأحزاب الدينية ككل.
ميسون عزام: نجاح يعني إذا صح ما توقعه نوري زاده من هي الأحزاب التي ستتأثر؟
نجاح محمد علي: أنا أعتقد أنه إذا مورس الخطاب الديني كما هو كما مورس في المراحل السابقة، بالطريقة التي مورس بها، في الانتخابات المقبلة أعتقد أننا سنشهد ما شهدناه في السابق من اعتراضات، لأن الشيعة ليس كلهم إسلاميون، الشيعة فيهم من ينتهج الخط الإسلامي السياسي وفيهم العلمانيون.
ميسون عزام: الزميل نجاح محمد علي شكراً جزيلاً لك على هذه المشاركة.
نجاح محمد علي: شكراً لك.
ميسون عزام: من العراق مستمر وفيه بعد قليل:
- المشهداني يقول: إن مشروع الأحزاب الدينية فشل في قيادة العراق.
وتشاهدون في عين المراقب:
- أسر الشهداء تعيش تحت خط الفقر والقرارات التي صدرت لإنصافها نائمة في أدراج البرلمان والمسؤولين والسبب مجهول.
[فاصل إعلاني]
ميسون عزام: أهلاً بكم مشاهدينا، لا زلتم تتابعون من العراق، ونبدأ من الصحافة هذا الأسبوع:
- صحيفة لوس أنجلوس تايمز الأميركية أعادت إلى وزارة الثقافة العراقية وثائق تخص النظام السابق مستجيبة لقرار الحكومة العراقية بالمطالبة من أي جهة عراقية أو غير عراقية بإعادة ما حصلت عليه وبأية طريقة من وثائق تخص النظام السابق، هذا الخبر نشرته الصباح.
- عن وزارة حقوق الإنسان نشرت صحيفة البيّنة خبراً عن تلقي الجهات العراقية معلومات مصدرها الكويت عن وجود مقبرة جماعية في كربلاء تضم رفاة لكويتيين تم على إثرها تشكيل لجنة من البلدين لإخراج الرفاة ليجرى عليها فحص الـ DNA للتأكد من هوية أصحابها.
في مقابلة مع صحيفة المدى، قال الشاعر العائد إلى العراق بعد غربة بدأها منذ نهاية التسعينات بأنه يفضل لزومه بيته، مضيفاً: هذا ما أوحى لنا به المعري إلا أن هذا ليس انعزالاً عن العالم، إنما عن العواصف الدموية والغبارية، وذلك بحسب الشيخ جعفر وهو واحد من أهم الشعراء العراقيين المجددين.
محمود المشهداني الرئيس السابق للبرلمان العراقي صرح لجريدة الأمة العراقية بأن المشروع الإسلامي - وهنا يقصد به الأحزاب الدينية على الساحة العراقية - غير قادرة على قيادة العراق مستبعداً أن تحقق الأحزاب الدينية غالبية في البرلمان المقبل.
- قالت الحكومة العراقية في قرار تأسيس مؤسسة الشهداء: إنه آن الأوان لإعادة القليل مما قدمه الشهداء للعراق بتضحياتهم بأغلى ما يملكون "بحياتهم"، لهذه الغاية أعلنت مؤسسة الشهداء وعيّن لها رئيس بدرجة وزير لتصدر بعد ذلك القرارات تلو القرارات بمنح أسر الشهداء الأراضي والرواتب والامتيازات. عين المراقب تقول إن كل هذا بقي حبراً على ورق وبقيت عوائل الشهداء تأكل العوز وتشرب الفقر وتسكن تحت سقف الحاجة، مؤسسة الشهداء وقراراتها مع هذا التقرير لعلي خلف.
ضحايا الماضي ما زالوا ضحايا في العراق
علي خلف: سقوط صدام ليس إلا المشهد الأول في رواية الخوف والموت التي عاشها العراقيون، وسرعان ما تكشفت باقي الفصول، ديون بمئات المليارات، عشرات المقابر الجماعية، شعب معذب وبلد محطم، وإذا ما تحدثنا عن عدد ضحايا النظام فإن الإحصائيات غير الرسمية تؤكد أن عددهم جاوز الثلاثين ألف شخص في عموم العراق منهم عشرة آلاف في البصرة فقط. عدد العوائل التي لديها أكثر من ضحيتين جاوز الألف عائلة، أبو أحمد أعدم البعثيون تسعة من أفراد عائلته.
أبو أحمد (من أسر الشهداء): صدر عليهم حكم بالإعدام، وما عثرت على البقية على نهائياً، حتى لا على أثر ولا أخواتي الصغيرات ووالدتي وأخوي اللي كان بكلية الطب ما عثرت على أي أثر نهائياً.
- عندي خمسة 2 أولاد عمتي وأولاد عمي اثنين وأخوي أخذوهم واحدج في 81 بس.. لا جنايز ولا جثث ما حصلنا.
علي خلف: الحكومة العراقية أقرت في دستورها قانوناً يعنى بضحايا صدام من خلال مؤسسة الشهداء التي تشكلت في العام 2006، وبعد مخاض عسير تمكن القائمون عليها من استحصال الموافقة على منح راتب تقاعدي وتوفير سكن وامتيازات أخرى، لكنها ظلت حبراً على ورق والأسباب حسب مسؤولي المؤسسة يقف وراءها وزراء في حكومة المالكي، وبعثيون تسلقوا إلى رأس السلطة من جديد.
خلف عبد الصمد (رئيس مؤسسة الشهداء): يعني واضحة بالبرلمان هناك من يتحدث بصراحة بالبرلمان ويقول نحن نمثل حزب البعث.
قصي مسلم بندر (مدير مؤسسة الشهداء – فرع البصرة): نحن لحد هذا التاريخ لم نستطع أن نقدم ما نصبو إليه بسبب عدم تجاوب بعض الوزارات مع مؤسسة الشهداء، بصريح العبارة، نحن نعتقد أننا ندفع ضريبة المحاصصات السياسية.
علي خلف: لا زال معظم عوائل الضحايا يعيشون تحت خط الفقر ولا زال العوز يأكل ويشرب في بيوتها، هذه العوائل التي تخلصت بالأمس من جور صدام وقعت اليوم تحت جور المحاصصة الحزبية، وبين الأمس واليوم بقي الحال نفس الحال، والألم نفس الألم. علي خلف - العربية – البصرة.
ميسون عزام: وللحصول على أجوبة لهذا الواقع المرير الذي تعيشه أسر الشهداء معنا من البصرة خلف عبد الصمد رئيس مؤسسة الشهداء، أهلاً بك، سيدي بداية سؤال واضح وصريح من يعرقل تنفيذ القرارات المنصفة لعوائل الشهداء؟
خلف عبد الصمد: أنا أعتقد الجملة التي ذكرت بأن القوانين بقيت حبراً على ورق هذه جملة غير دقيقة. والدليل على ذلك ما يأتي: أولاً مؤسسة الشهداء انطلقت عملياً من يوم 2/8/2007، هذا اليوم اللي تشكلت فيه اللجنة الخاصة اللي يرأسها قاضي من مجلس القضاء الأعلى وممثلين من أربع وزارات، هذه اللجنة هي المسؤولة عن اتخاذ القرار، هل هذا المتوفي شهيد أو غير شهيد. ولذلك من قدم ملف والوثائق المطلوبة ووصلت إلى اللجنة وأقرت اللجنة هذا شهيد هذا يجب على المؤسسة وفق القانون تقديم ما يجب تقديمه من ضمن الحقوق المذكورة بالقانون، آلاف العوائل لم تقدم لحد الآن أذكر وبالضبط الآن قد وصلنا فقط من يوم 2/8/2007 لحد هذا اليوم أكثر من 35 ألف شهيد مسجل وفق القانون في مؤسسة الشهداء.
ميسون عزام: نعم ولكن عذراً اسمح لي..
خلف عبد الصمد: الحقوق المذكورة في القانون.. نعم.
ميسون عزام: يعني استمعنا إلى هذا التقرير أبو أحمد كان موجود وأيضاً الامرأة التي كانت تتحدث عن غياب بعض الأوراق ماذا عن هؤلاء الذين لا يملكون ربما إثباتات حتى الآن هل سيضطروا أن يعانوا حتى يتم إثبات إن كان قد اختفى رب المنزل أم ماذا؟
خلف عبد الصمد: قررت اللجنة الخاصة بأن الوثائق أو القرار يثبت على أساس إما موجود وثائق رسمية من مقتبس حكم وما إلى ذلك أو إذا لا يوجد أي وثيقة رسمية كما هو حال الشهداء الذين قضوا في المقابر الجماعية فتكتفي اللجنة الخاصة بوجود شهود اثنين، وما أتصور صعبة أنه على أي عائلة شهيد أن تأتي بشهود اثنين ليثبت القاضي بأن هذا المتوفي هو شهيد أما الحقوق المذكورة في القانون واللي هو أولاً حق التقاعد، دائرة التقاعد لم تكن متفاعلة مع المؤسسة في البداية ولكن الآن والحمد لله بعد ضغط وضغط دولة رئيس الوزراء على هيئة التقاعد الآن وصلت أعداد الهويات التي وزعت إلى عوائل الشهداء أكثر من 16250 هوية هذا يعني..
ميسون عزام: من أصل ماذا؟ يعني سيدي تعطيني أرقام أعطيتني أولاً رقم 35 ألف مسجل لديكم طلب مسجل وأنت تتحدث عن..
خلف عبد الصمد: 35 ألف شهيد.
ميسون عزام: نعم مسجل لديكم من أصل كم؟
خلف عبد الصمد: 35 ألف شهيد معدل العائلة العراقية 5 إلى 6، فنضرب 5 أو 6 في 35 يطلع عدد المواطنين من ذوي الشهداء المسجلين الآن هو أكثر من 200 ألف أنا أقول 35 ألف شهيد إحنا الآن نعتني بذوي الشهيد تأخير الراتب التقاعدي يوجه دولة رئيس الوزراء بتقديم منحة ولحد الآن إحنا وزعنا أكثر من 120 مليار دينار عراقي على عوائل الشهداء هذه فقط لسنة 2008 أما الراتب التقاعدي فيصرف من قبل دائرة التقاعد وما ذكرته من إصدار 16 ألف هوية 16250 من قبل هيئة التقاعد هذا يعني من استلم الهوية يذهب إلى المصرف إلى البنك لاستلام الراتب التقاعدي هذا هو الحق الأول، أما الحق الثاني هو: حق توفير الوحدة السكنية أستطيع أن أبدأ في البداية لحد الآن تم توزيع أكثر من 16 ألف قطعة سكنية على عوائل الشهداء في مختلف محافظات العراق والآن المؤسسة في صدد تقديم منحة قدرها 30 مليون لمن يملك القطعة السكنية.
ميسون عزام: نعم سيدي تبدو راضياً إذاً من تطبيق القرارات بعكس ما ظهر في التقرير السابق من أحد النواب البرلمانيين الذي قال وأشار إلى أن البعثيين داخل البرلمان هم من يعرقلون هذه القرارات، هل تؤيد هذه النظرية؟ وبالمقابل هل أنت راضٍ بكل شيء؟ هل هذا ما تقوله؟
خلف عبد الصمد: أنا مو واضح السؤال بس إذا كان سؤالكم عن البرلمان طبعاً هناك في البرلمان من لم يتفاعل مع قانون مؤسسة الشهداء.
ميسون عزام: خلف عبد الصمد رئيس مؤسسة الشهداء شكراً جزيلاً لك على هذه المشاركة.
بهذا تنتهي هذه الحلقة لهذا الأسبوع وهي حلقة قدمتها أنا ميسون عزام وأعدها الزميل نوفل الجنابي كالمعتاد أذكركم ببريد الحلقة لآرائكم طبعاً fromiraq@alarabiya.net محتوى الحلقة موجود أيضاً على موقع العربية في أرشيف البرامج، وأترككم الآن مع رأي العراقيين بتأثير ما يجري في إيران على الساحة العراقية، مشاهدينا ابقوا معنا.
- شأن إيراني داخلي ولا علاقة لها بالعراق.
- أي حدث يصير في أي دولة يكون له تأثير سلبي مع الأسف ما يكون له تأثير إيجابي.
- إنما أكو تأثير قد يكون سطحي.
- تأزم الأوضاع بالدول اللي لها مصالح بالعراق فهو نقطة بصالح العراق.

تلاشهاي محمد يزدي براي عزل هاشمي رفسنجاني

در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با تلاشهاي محمد يزدي براي عزل هاشمي رفسنجاني پاسخ ميدهد.
۲۴/۰۷/۲۰۰۹

با اندوه بسيار از درگذشت دوست مبارز ديرودور٬كامبيز روستا با خبر شدم.در وصف او چه گويم كه در خور يك جهان عشق و شور و ايران دوستي باشد.كامبيز با همه خستگي ها از ۶ دهه مبارزه براي آزادي و حاكميت ملي هميشه در هر حركت ملي پيشگام بود.جان و جهانش ايران بود وبا چشمهاي پر از اميد به پيروزي ملتش در ستيز با ولايت جهل و جورو فساد خاموش شد.
علي رضا نوري زاده

اسفنديار رحيم مشائي چشم اسفنديار و يا بازي تازه احمدي نژاد؟
در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با تعيين اسفنديار رحيم مشائي از سوي احمدي نژاد به معاونت اولي پاسخ ميدهد. ۲۳/۰۷/۲۰۰۹

سهشنبه 14 تا جمعه 17 ژوئیه
آفتاب آمد دلیل آفتاب
سی سال تلاش، سی سال مبارزه، دهها طرح براندازی کوچک و بزرگ از فردای سوار شدن ولایتمداران بر اسب قدرت، دهها طرح انفجار و کشتار از ویرانی حزب جمهوری اسلامی و دفتر ریاست جمهوری گرفته تا سر به نیست کردن احمد خمینی، از جنگ با عراق تا صفآرائی اسرائیل و غرب در مقابل جیش اسلام ناب انقلابی محمدی ولایتی و... و در کنار آن حضور دهها بل صدها گروه و سازمان و حزب و جبهه مخالف در داخل و خارج کشور، که بعضاً دارای توپ و تانک و هلیکوپتر و موشکهای اهدائی از سوی رژیم بعثی عراق نیز بودهاند، به اندازه این موج سبزی که عمرش کمی بیشتر از یک ماه است نتوانسته است اعتماد به نفس و اعتبار ایرانی بودن را به ما برگرداند، و از سوی دیگر رژیمی را که عملاً زمینههای ماندگاری خود را حداقل برای ربع قرن دیگر فراهم کرده بود، به گونهای در چشم جهانیان بیاعتبار و متزلزل نشان دهد که رئیس جمهوری بزرگترین قدرت جهان ناچار شود همه برنامههائی را که از ماهها پیش از ورودش به کاخ سفید تدارک دیده بود و هدف اصلیاش رسیدن به تفاهم با اهل ولایت فقیه بود کنار بگذارد و چشم به خیابانهای تهران بدوزد و از پهندشت تلویزیون و اینترنت با نگاه به جان باختن «ندا» و شنیدن واژگان پروین خانم مادر سهراب، ستایشگر ملتی شود که تا دیروز گمان داشت ویروس اسلام ناب انقلابی محمدی ولایتی همه وجودش را تسخیر کرده است.
شگفتا که حالا کسانی در اینجا و آنجا تلاش میکنند جنبشی را که هیچ نوع رابطه فکری و عملی و حتی حسی با آنها ندارد مصادره کنند و با فراهم آوردن عذر و بهانه برای رژیم، آدمخواران ذوب شده در ولایت سیدعلی آقا را برای بلعیدن جنبش یاری رسانند. در این میان هستند هنوز کسانی که با علامت سؤال گذاشتن در برابر جنبش و سوابق موسوی و کروبی را به رخ کشیدن و هنرمند ارزندهای چون «گوگوش» را که با جان و دل صدا و اعتبار خود را نثار جنبش میکند و همگام با روشنفکران و آزاداندیشان ایرانی در خارج وطن، در برابر سازمان ملل حاضر میشود و در تحصن و اعتصاب غذای آنها شرکت میکند مورد ملامت قرار میدهند که چرا از جنبش سبز حمایت میکنی (چرا که جنبش در پی به دست آوردن حقی است که رژیم آن را مصادره کرده است). همینجا از گوگوش، شهره آغداشلو، ابی، فرامرز اصلانی و... هنرمندان آزاده دیگری که به جنبش اعتراضی روشنفکران و فعالان سیاسی و تلاشگران در عرصه حقوق بشر پیوستهاند قدردانی میکنم که کارشان حقاً در خور تقدیر است.
در این چند هفته نه تنها دیوار جدائی که رژیم بین داخل و خارج کشور برپا کرده بود فروریخت بلکه رویدادهای ایران و موضعگیریهای هر یک از ما، تکلیف تک تک ما را در برابر مردم و جنبش سرفراز و استوار سبز، روشن کرد. از شخصیتها و گروههای اپوزیسیون آنها که خود را جزئی از جنبش بزرگ مردم ایران میدانند و نکوشیدند با طرح ادعاهای توخالی، از این نمد کلاهی برای خود بدوزند و سوار موج شوند، جایگاه و اعتباری به مراتب بیش از آنچه پیش از 22 خرداد 88 داشتند به دست آوردند. فدائیان خلق اکثریت، حزب دمکرات کردستان ایران در کلیت خود، حزب کومله، حزب مشروطه، جمهوریخواهان ملی، جمهوریخواهان سکولار، حزب همبستگی اهواز، گروههای قومی بلوچ و ترکمن و بختیاری و لر، جنبشهای آذری که بر بستر وحدت ملی ایران جای دارند، همه و همه حتی اگر پیش از 22 خرداد از تحریمکنندگان انتخابات بودهاند، بعد از انتخابات با مردم ایران و جنبش سبز، همصدا و همراه شدهاند. همینجا باید به مواضع ملکه پیشین ایران و شاهزاده رضا پهلوی نیز اشاره کنم که بر خلاف بعضی از مدعیان سلطنت طلبی، مواضعی کاملاً منطقی در حمایت از جنبش بزرگ مردم ایران اتخاذ کردند. آنچه رضا پهلوی در اجتماع ایرانیان واشنگتن گفت و نیز سخنانش در پی تظاهرات پاریس گویای این حقیقت بود که پیام داخل انعکاس مطلوبی در خارج داشته است.
حال بر آنم تا با نگاه به عملکرد ایرانیان خارج کشور در برخورد با جنبش سبز چند نکته اساسی و مهم را یادآور شوم که طی چند هفته اخیر در بسیاری از اجتماعات و تظاهرات، عامل سوءتفاهم و افتراق بین هموطنان ما شده است. تظاهرکنندگانی که در برابر نمایندگیهای جمهوری اسلامی با پایداری و به شکلی خستگی ناپذیر حاضر شده و میشوند و یا در تظاهرات رو به گسترش در چهارسوی جهان حضور پیدا کرده و میکنند با سه مجموعه عمده بستگی دارند.
مجموعه نخست آنهایند که هنوز با خانه پدری در آمد و شد هستند، شمار کثیری از آنها دانشجویند و اگر نگویم تمامی، 95 درصد آنها در انتخابات شرکت کرده و اکثریتشان به میرحسین موسوی و یا مهدی کروبی رأی دادهاند. این عده در همصدائی با داخل نه تنها ذرهای تردید به خود راه نمیدهند بلکه چون رژیم رأیشان را نادیده گرفته و مستقیماً به آنها اهانت کرده است در درجه نخست این مجموعه خواستار ابطال انتخابات و اجرای مجدد آن تحت نظارت بینالمللی و یا هیأتهای بیطرف و ناظران قابل اعتماد است. رنگ سبز و شعارهائی که تندترین آنها «مرگ بر دیکتاتور» است وجه تمایز این مجموعه با مجموعه دوم بود که به جایگاه و هویتش اشاره خواهم کرد. مجموعه دوم گستره وسیعی را نمایندگی میکند که از چپ انقلابی (حزب کمونیست کارگری) تا راست لیبرال در دو وجه جمهوریخواه و مشروطهطلب را در بر میگیرد. در حاشیه این مجموعه نیز تمایلاتی رادیکال در حلقههائی بسیار کوچک قرار دارد (مارکسالله و شاهالله). در فاصلهای یکسان از هر دو مجموعه، دار و دسته مسعود رجوی قرار گرفته است که بادکنک خودش را هوا میکند و از سبزی به زردی رسیده اما در عین حال با بوق و کرنا میکوشد صدای دو مجموعه مورد اشاره را همراه با جنبش سبز مردم ایران به نفع خود مصادره کند.
در مجموعه نخست اگر چه شمار کثیری به دلیل نداشتن تجربه در اکسیونهای سیاسی مخالف نظام و چنانکه پیشتر ذکر شد، دخول و خروج قانونی به کشور و از کشور و بعضاً داشتن بورس تحصیلی، چهارچوب اعتراضشان گاه حتی محدودتر از چهارچوب ساکنان خانه پدری است که در راه تحقق آرمانها و خواستهایشان دهها کشته و صدها زخمی و حداقل دو هزار زندانی داشتهاند، اما هرچه جنبش جلوتر میرود این افراد در ابراز خواستهای خود بیپرواتر و در طرح شعارهای ساختارشکن همگامتر با مجموعه دوم میشوند که شعارهایشان همانهاست که مخالفان رژیم از سه دهه پیش در تظاهرات خود عنوان کردهاند.
در مجموعه نخست، انسجام بیشتری از مجموعه دوم وجود دارد در حالی که در مجموعه دوم گروهها و دستههای چپ و راست و میانه بیش از آنکه با رژیم مشکل داشته باشند گرفتار اختلافات عمیق بین خود هستند. بگذارید در اینجا مثالی را عنوان کنم که دغدغه خاطر من در نظاره به تظاهرات گسترده هر دو مجموعه در برابر سفارت رژیم در لندن، بوده است. گروهی از هواداران حزب کمونیست کارگری با پرچمها و شعارها و تصاویرشان و در فراز همه تصویر مرحوم منصور حکمت مؤسس این تشکل در تظاهرات از همان روزهای نخست حضور یافتند. در کنار اینها جمعی از سلطنت طلبهای قدیمی لندن هم بودند که یک گروه از جوانان تازه فعال نیز به آنها اضافه شد. در نخستین روزهای تظاهرات، بسیاری از افراد مجموعه نخست از حضور این دو دسته در تظاهرات خود ناراحت بودند. بعضیشان به من مراجعه کردند که شما کاری کنید شاید حرفتان را بپذیرند. از داخل سفارت دارند فیلمبرداری میکنند. تظاهرات ما که رأی دادهایم مشروع و در چهارچوب قانون اساسی رژیم است، ما میخواهیم برای تعطیلات به ایران برویم فردا رژیم گریبان ما را میگیرد که شما با سلطنتطلبها و کمونیستها همسنگر شدهاید و برانداز هستید و خلاصه پدر ما را در میآورند و اگر وضع به این منوال پیش برود ناچاریم از تظاهرات بیرون بکشیم. شما را به خدا به این هموطنان بگوئید به جای یارشاطر شدن بار خاطر نشوند و اسباب دردسر برای ما فراهم نکنند. این حرفی کاملاً منطقی و قابل قبول بود، ضمن اینکه جنبش سبزی که این عده خود را وابسته به آن میدانند در مبدأ اعتراض به تقلب در انتخابات و عدم مشروعیت احمدینژاد شکل گرفت. من دو سه روزی چه به طور مستقیم و چه از راه برنامه تلویزیونیام با چهرههای سرشناستر مجموعه دوم گفتگو کردم و باید با کمال خوشحالی بگویم آنها نه تنها روی مرا زمین نگذاشتند بلکه با همصدائی با مجموعه نخست و کمرنگ کردن حضور شعارها و تصاویر و نشانههایشان، کوشیدند زمینههای افتراق و جدائی را تا حد ممکن برطرف کنند.
واکنش مجموعه نخست نیز فوقالعاده امیدوارکننده بود و میدیدم که به مرور و با توجه به خشونت رژیم در داخل و ازدیاد قربانیان و مجروحان و گسترش ابعاد دستگیریها، هر روز آهنگ شعارها و اعتراضها و محتوای آن، در مجموعه نخست، نزدیکی بیشتری با شعارهای مجموعه دوم پیدا میکند. اما آنچه در نهایت مجال نمیداد موج سبزی که در داخل کشور هم رأیدهندگان به موسوی و کروبی و هم مخالفان کل نظام از چپ و راست و دینمداران و سکولارها را تحت پوشش خود قرار داده است، در خارج نیز نماد وحدت و همبستگی همه معترضان شود نماد ملی و مظهر همبستگی ما ایرانیها یعنی «پرچم» ملّیمان بود. در مجموعه دوم منهای یک اقلیت نه چندان تأثیرگذار تقریباً صاحبان همه اندیشههای متنوعی که در نهایت یکپارچگی خانه پدری و وحدت ملی و نیز مردمسالاری و عدالت و آزادی را، پیش نظر دارند پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان را به عنوان پرچم ایران برافراشته بودند. در مقابل مجموعه نخست که به تصاویر رهبران و نمادهای گروهها و سازمانهای حاضر در مجموعه دوم حساسیت نشان میدادند در مورد پرچم معترض نبودند. منتها گهگاه در برابر جمع کوچکی که میخواست از پرچم شیر و خورشید نشان ناوکی بسازد و در چشم مجموعه اول بنشاند، اعتراض میکردند که این کار شما باعث خواهد شد این طرف نیز جمعی برای حفظ خود هم که شده پرچم تحریف شده وطن را با انگ جمهوری ولایت فقیه بالا ببرند. همین مسأله باعث شد آن پیوندی را که آرزوی ما بود در تجمعهای ایرانیان خارج کشور نبینیم. برای حل این مشکل من راه حلی پیشنهاد کردم که ظاهراً مقبول طبع دو طرف افتاده است. به گمان من آن دسته از مخالفان رژیم که دیرسالی است با جان و دل مبارزه با جمهوری اسلامی را دنبال کردهاند و هر بار که هموطنان داخل کشور حرکتی داشتهاند با هر نوع امکانی که برایشان میسّر بوده، با داخل کشور همدلی و همبستگی نشان دادهاند حق دارند پرچمی را که نماد هویت ملی آنهاست در دست داشته باشند. به عبارت دیگر نمیتوان برای همیشه حرکت در خارج کشور را محدود به مساحتی کرد که در داخل کشور مردم مبارز و فداکار ما در چهارچوب آن مبارزه میکنند. همانطور که نمیتوان از مجموعه نخست گلایه کرد چرا شعارهای ما را تکرار نمیکنند و یا پرچم شیر و خورشید نشان را بالا نمیبرند. این هر دو گروه در آنچه مسلّمات مبارزه خود میدانند حق دارند اما همچنان میتوانند ضمن حفظ ثوابت خود، جنبههای پیوند و همدلی خود را پررنگتر کنند. مبارزهای که با موج سبز آغاز شده است، در داخل کشور ادامه خواهد یافت. من اطمینان خاطر دارم آن جمعی که روز جمعه با استفاده از جواز طبیعی حضور در نماز جمعه، منظری بس روحنواز و امیدبخش پیش چشم ما گذاشتند و آهنگ شعارهایشان نویدبخش استمرار و سرعت گرفتن موج سبز است تا رسیدن به هدف غائی خود که همانا برپائی یک نظم مردمسالار بدون نایب امام زمان و دینفروشان دنیاخواه است (یعنی نظامی که دین مردم را محترم دارد اما از دین سلاحی برای سرکوبی مردم و قلع و قمع اندیشه نسازد و این معنای حقیقی سکولاریسم است) از پای نمینشینند. طبیعی است که همصدائی ما با آنها در خارج کشور، توان مبارزه ساکنان خانه پدری را افزایش خواهد داد. بنابراین باید هوشیار باشیم و اجازه ندهیم جمع قلیلی که در صفوف دو مجموعه رخنه کردهاند و یکی میکوشد از پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان دیواری بسازد و موج سبز را از ایرانیان مخالف کلیّت نظام جدا کند و یا در این سو، بکوشند آنها را که به دلیل همه آن قیودی که ذکر شد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان را بالا نبردهاند و یا از آن میگریزند خائن و عامل رژیم قلمداد کنند.
یادمان باشد متوسط سن تظاهرکنندگان جوان موج سبز در برابر نمایندگیهای جمهوری اسلامی 24 سال است. اینها شش سال پس از برپائی جمهوری اسلامی متولد شدهاند بنابراین در اهتزاز درآمدن پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان را هرگز ندیدهاند. و از خردسالی با پرچمی بزرگ شدهاند که علامت سیکهای هندی بر سینهاش نشسته است. به جای ملامت آنها اگر با بردباری و آرامش فلسفه پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان و تاریخچه آن را برایشان بازگو کنیم، مطمئناً همانگونه که به مرور با شعارهای مجموعه دوم همصدا شدهاند با افتخار سایه پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان را بر سر خود پذیرا خواهند شد.
باری، اگر ما بپذیریم که جنبش سبز مایه و پایه و انگیزه در داخل خانه پدری دارد (بیآنکه از قدر هموطنانی که طی سی سال شعله مقاومت و مبارزه را با تلاشهای خود روشن نگاه داشتهاند کاسته باشیم) آنگاه کاری نمیکنیم که همسنگران تازه ما، نگران از پیامدهای حضورشان در کنار ما شوند. تردیدی ندارم که در آیندهای نه چندان دور آواز ما یگانه خواهد شد و این یگانگی به همان اندازه که جنبش سبز شعله امید را در دلهای ما روشن ساخت، میتواند در داخل کشور بازتاب مؤثری در تحکیم پیوند داخل و خارج و برون رفت خواستهای مردم از چهارچوب انتخاباتی دیگر با حضور شورای نگهبان همراه با ولی فقیه و نظام دینی منافق، داشته باشد.
شنبه 18 تا دوشنبه 20 ژوئیه
شیخ الرئیس در نیمه راه شکستن بت اعظم
سخنان علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان را در نماز جمعه این هفته دو سه باربخوانید و بر مفاهیم پشت پرده واژگان او با دقت نظر تأمل کنید. این درست که هاشمی خواست اصلی جنبش یعنی ابطال انتخابات و برگذاری انتخاباتی دیگر بدون دخالت رهبر و شورای نگهبان را به طور آشکار مطرح نکرد اما چند نکته در سخنان او بود که عملاً معنائی جز غیر مشروع بودن احمدینژاد و اعتراف به بحرانی بودن وضع و بیاعتمادی مردم نسبت به نظام نداشت.
هاشمی با طرح گوشههائی از زندگی پیامبر و امام اول شیعیان و نظرگاههای آیتالله خمینی، مشروعیت حاکم را منوط به بیعت و حمایت مردمی دانست. (درست مقابل نظرگاه مصباح یزدی و شیخ محمد یزدی و حسین شریعتمداری و ذوالنور و... که مدعی شدهاند حکومت اسلامی و ولایت فقیه مشروعیت خود را از الله کسب میکنند و نیازی به مشروعیت مردمی ندارند). هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه باید اعتماد سلب شده را بار دیگر احیا کرد، زندانیان اخیر را آزاد، آزادی مطبوعات را تضمین و درهای رادیو تلویزیون را به روی افراد دگراندیش (از آن نوع که ملتزم به قانون اساسی رژیم هستند) باز گشود به چهار خواست از پنج خواست اولیه جنبش سبز اشاره کرد. تنها یک بار نامی از رهبر آورد آن هم زمانی که شورای نگهبان را مورد ملامت قرار داد که چرا از زمان اضافی (پنج روزه) که رهبر در اختیارش گذاشت استفاده بهینه نکرده است. در مقابل به طور تلویحی خود را صاحب خانه اصلی انقلاب دانست و یادآور خامنهای شد که او و نه رهبر، همیشه فراجناحی عمل کرده است (یعنی ای سید علی آقا که موجودیت نظام را به خاطر گل روی تحفه آرادان به خطر انداختی و از پدر ملت بودن به ابوی احمدینژاد و مشتی اجامر و اوباش، تغییر مکان دادی). وی همچنین با تاکید روی جمهوریت نظام و اعتماد مردم که به سختی لطمه دیده است، خواستار اقداماتی شد (که خود در گفتگو با خبرگان و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام نوع آن را بیان کرده بود. و نشانههائی در دست است که از ضرورت اجرای انتخاباتی دیگر سخن گفته است). دو روز بعد از این خطبه محمد خاتمی برگذاری یک رفراندوم را برای دریافت نظر عموم پیشنهاد کرد. موسوی نیز تاکید کرد اعتراض ادامه خواهد داشت.
از هم اکنون میشنوم که اقلیت مجلس در برابر دولت جدید شیوه آبستراکسیون را در پیش خواهد گرفت و شمار کثیری از نمایندگان شمشیر را از رو بستهاند که وزرای پیشنهادی احمدینژاد را در مجلس سرنگون کنند. با استمرار جنبش سبز و حرکتهای درون حاکمیت و افزایش شکافهای عمیق بین ارکان حاکمیت با اطمینان میگویم احمدینژاد بخت ماندن ندارد. حذف او تازه اول کار است که شب دراز است و قلندر بیدار.

پيرامون طرح رفراندوم محمد خاتمي
در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با طرح رفراندوم محمد خاتمي پاسخ ميدهد.
۲۳/۰۷/۲۰۰۹
ايران الى اين؟ بعد شهر من المواجهة... تحطم حلم اوباما بمصافحة خامنئي واحمدي نجاد
يوسي نيشر محرر الشؤون الشرق اوسطية
بعد مرور شهر على انطلاق الحركة الاحتجاجية التي اعقبت نتائج انتخابات الرئاسة, الغموض لا يزال يكتنف مصير هذه الحركة ومستقبل ايران بشكل عام.
هل ستستمر الحركة - سلمياً ؟ ميدانيا ؟ قانونياً ؟ هل فقدت زخمها؟
هل سيسقط النظام؟ هل سيستجيب ولو جزئياً لمطالب الشعب؟ هل سيشهد انقسامات في صفوفه؟
كيف تنعكس الازمة على علاقات طهران الخارجية وعلى الملف النووي؟
وماذا بعد "ثورة التويتر" ؟ ...
الدكتور علي نوري زاده مدير مركز الدراسات الايرانية العربية في لندن في حديث خاص لمحرر الشؤون الشرق اوسطية يوسي نيشر يتوقع سقوط النظام الايراني الحالي عاجلاً ام اجلاً رغم الهدوء النسبي الذي يسود شوارع طهران بعد شهر من المواجهات, ويعتقد بان حلم الرئيس اوباما بمصافحة خامنئي واحمدي نجاد قد تحطم نهائياً عقب الازمة.
وفيما يلي النص الكامل للمقابلة:
سؤال - دكتور نوري زاده, الى اين وصلت الحركة الاحتجاجية التي اعقبت نتائج انتخابات الرئاسة, او بكلمة اخرى: ايران الى أين بعد شهر من المواجهة ؟
دكتور نوري زاده - هناك هدوء نسبي في الشارع, وذلك بسبب تغيير تكتيك "الاستراتيجية الواحدة", فموسوي قد اعلن هذا الاسبوع انه سيواصل الاحتجاج السلمي مؤكداً عدم اعترافه بشرعية احمدي نجاد. كما اصدر حزب "كوادر الاعمار" بياناً في الاتجاه نفسه, و"جبهة المشاركة" سبق ان اعلنت عدم اعترافها بشرعية الانتخابات وبشرعية الولاية الرئاسية الثانية لاحمدي نجاد. وتنظيمات اخرى طلابية ووطنية وعلمانية ودينية اخرى اعتبرت الانتخابات باطلة, داعيةً الى اجراء انتخابات جديدة. ولكن بسبب ابعاد خشونة النظام وحدًة القمع وعدد القتلى والجرحى والمعتقلين فان قيادة الحركة الاحتجاجية قررت تغيير الاسلوب والتكتيك, ومثلاً منذ يوم 6 يوليو تشهد ايران اعتكافاً بذريعة ذكرى ميلاد الامام علي والتقليد المتبع لدى الشيعة, ولكن النظام عندما ادرك ان الملايين من الايرانيين يستجيبون لهذه الدعوة ولن يحضروا اماكن اعمالهم, اعلن انه بسبب الغبار سوف تكون هناك عطلة رسمية لمدة يومين, بينما ليس هناك بالفعل غبار في طهران والعديد من المدن. فيوم الخميس 9 يوليو مهم بالنسبة لجميعنا: يوم ذكرى انتفاضة الطلبة في ايران. ولحد الان تم تنظيم تظاهرات ومسيرات في اكثر من مائة مدينة في ايران وتم ابلاغ قادة الحركة الطلابية بذلك, ونحن نتوقع قيام احتجاجات واسعة للغاية وننتظر ردوداً من النظام الذي قد وجه تهديدات ومارس التعذيب على المعتقلين ليأتوا الى التلفزيون ويعلنوا ارتباطهم بامريكا واسرائيل.
سؤال - هناك من يصف الازمة الراهنة في ايران ب"ثورة التويتر". كيف تحولت ايران الى ساحة الكترونية ؟
دكتور نوري زاده - ايران بعد الصين هي الدولة الثانية من حيث عدد المواقع الالكترونية والمدونات. فالشباب في ايران يستخدمون الاجهزة الجديدة للاتصال بشكل جيد. وفي دولة ليس فيها صحف حرة, في دولة ليس فيها سوى تلفزيون رسمي يخضع لاشراف الوليه الفقيه, فلا بد من ان يبحث ابناء الشعب عن وسيلة للتواصل ولنقل المعلومات ولابلاغ العالم بما يجري في بلادهم. Twitter,Facebook,Web Blogs - كل هذه المواقع الالكترونية تشكل الوسيلة الوحيدة والاكثر تأثيراً بالنسبة للايرانيين للاتصال بالخارج. وخلال الاحداث الاخيرة لعبت الهواتف النقالة دوراً مهماً في نقل الصورة. كثير من الافلام التي بثتها قناة "صوت امريكا" وقناة CNN والجزيرة وهيئة الاذاعة البريطانية وقنوات اخرى خلال الازمة كان مصدرها هولاء الشبان, هولاء الشبان الذين تمكن واحد منهم من التقاط لحظة وفاة ندا سلطان التي تحولت الان رمزاً لهذه الحركة المسالمة التي قام النظام بقتل وجرح المئات من الناس خلالها, النظام الذي يلقي الماء الساخن على رأس المتظاهرين, فهذا النظام فقد الشرعية ولا يمكن ان يستمر, وليس لدي ادنى شك بانه سوف نرى سقوط هذا النظام عاجلاً ام اجلاً.
سؤال - كيف تنعكس الازمة الداخلية الايرانية الراهنة على علاقات طهران الخارجية, لا سيما فيما يتعلق بالملف النووي؟
دكتور نوري زاده - انّ حلم الرئيس الامريكي باراك اوباما بمصافحة خامنئي واحمدي نجاد والمصالحة معهما, هذا الحلم قد تحطم نهائياً, فاعتقد ان اوباما بدأ يدرك بانه لا يمكن المصالحة مع هذا النظام. واوباما بدأ يدرك بان هذا النظام, الى جانب قمع شعبه وقتل شعبه, هذا النظام له اجندة تصدير الفتنة الى الدول العربية والاسلامية والدول المجاورة. الى ذلك بدأت القيادات في منطقة الشرق الاوسط تدرك ايضاً وبوضوح المواقف والخطة الحقيقية لهذا النظام. فلذلك نرى الان تراجعاً او مراجعة لسياسات هذه الدول, والرئيس الامريكي بدأ يتحدث بصراحة اكثر حول ايران. وبالمناسبة يحب ان اقول ان مواقف اوباما في بداية هذه الاحداث كانت مخيبة لامال الملايين من الايرانيين الذين صدًقوا ما قاله اوباما في رسالته بمناسبة عيد النوروز. فهكذا نرى الان تطوراً وتحولاً في الموقفين الامريكي والاوروبي من ايران.
July 23, 2009 04:20 PM
اسم البرنامج: بانوراما
مقدم الحلقة: منتهى الرمحي
تاريخ الحلقة: الأحد 19/7/2009
ضيوف الحلقة:
الدكتور علي نوري زاده (مدير مركز الدراسات العربية والإيرانية - من لندن)
محمد مهدي شريعتمداري (المحلل السياسي - من طهران)
هاني رسلان (رئيس تحرير ملف الأهرام الإستراتيجي - من القاهرة)
- استقالة مشائي من منصب النائب الأول للرئيس، هل تنقذ أحمدي نجاد من مواجهة صعبة مع البرلمان الإيراني.
- وإلى أين يتجه الوضع في موريتانيا بعد رفض المعارضة نتائج الانتخابات الرئاسية؟
هل يريد نجاد المضي قدماً في التحدي؟
منتهى الرمحي: دكتور علي نوري زاده، ربما رأى البعض بأن تعيين مشائي منذ البداية من قبل الرئيس أحمدي نجاد هو إصرار على المضي في التحدي برغم أنه يعلم تماماً الموقف تجاه تصريحات السيد مشائي والموقف منه، 100 نائب طالبوا باستقالة أحمدي نجاد نفسه وليس استقالة مشائي؟
د. علي نوري زاده: نعم. دعيني أوضح أولاً رداً على ما تفضل به الأستاذ شريعتمداري، أنا لم أقل أنه بسبب استقالة رحيم مشائي فإن أحمدي نجاد سوف يفقد الثقة في البرلمان. قلت: هذه بداية نهاية أحمدي نجاد. بمعنى آخر سوف نرى فصولاً
من هذه التراجيديا لأحمدي نجاد، فصولاً جديدة داخل البرلمان، خاصة وأن السيد علي لاريجاني رئيس البرلمان هو من ألد معارضي أحمدي نجاد، فهو يعتقد بأن وجود أحمدي نجاد على رأس السلطة التنفيذية خطر للبلاد ولمستقبل البلاد. إن تعيين رحيم مشائي من قبل أحمدي نجاد - حسب قناعتي - كان رسالة موجهة إلى الغرب. إن أحمدي نجاد في دورته الجديدة سيكون مختلفاً عن أحمدي نجاد الذي كان ينكر المحرقة وكان يطالب بإمحاء إسرائيل من الوجود، وخير دليل على ذلك أنه عين نائباً أول هو بمثابة رئيس وزراء داخل الأنظمة الشمولية نائباً أول فهو من المعجبين بتطورات المجتمع الأميركي، يحب الشعب الأميركي ويحب الشعب الإسرائيلي ويعتبر الإسرائيليين إخوة والأميركيين إخوة. هكذا كان يريد أن يوجه رسالة، وأعتقد بأن المحافظين الراديكاليين فضلاً.. يعني لم نسمع انتقاداً من قبل الإصلاحيين بالمناسبة، بل كافة الانتقادات قد جاءت من قبل المحافظين والراديكاليين المؤيدين لأحمدي نجاد. فهكذا أحمدي نجاد قد أراد أولاً أن يعيّن مشائي وزيراً في حكومته، وزيراً للداخلية أو وزيراً للإرشاد، ولكن كان يعرف بأن البرلمان سيرفضه. فلذلك عينه نائباً أول. فمعنى ذلك أن أحمدي نجاد لديه نائب مؤمن بضرورة قيام علاقات طبيعية بين إيران والغرب، ولكنه فشل، وهذا فشل مهم جداً، هزيمة.
منتهى الرمحي: طيب. دكتور علي في قراءتك.. يعني في قراءتك لتطور الأحداث الآن داخل إيران أنت ترى أن هذه المواجهة الأولى أو هذه هي الحلقة الأولى في سلسلة من الحلقات التي قد تؤدي بالنهاية إلى إلغاء الانتخابات ونهاية أحمدي نجاد، على ماذا يبنى هذا التصور يعني؟ هل فقط على علي لاريجاني والأقلية في البرلمان؟ هل هي قادرة فعلاً على أن تقف بالمرصاد لتصرفات الرئيس أحمدي نجاد؟
د. علي نوري زاده: إيران بلد المفاجآت. في ليلة واحدة الأقلية تتحول إلى أكثرية، والأكثرية إلى أقلية. فهذا يعني أمر شاهدناه منذ بداية الثورة. على أية حال رفسنجاني الآن في مشهد وهو يحاور آية الله ناصر مكارم شيرازي، وصافي كلبايكاني، وآية الله زنجاي وبيت الشيرازي وبيت القمي، يتحدث معهم بشأن موقف المرجعية تجاه أحمدي نجاد. سبق أن زار مدينة قم وتحدثنا سابقاً عنه، فسمعنا بأن آية الله جوادي آملي وهو من أبرز المراجع والمدرسين وأساتذة الحوزة، هو الشخص الذي رفض أحمدي نجاد حينما قال بأن حالة من النور كانت تحيط به في الأمم المتحدة، وضحك، فهو سيذهب إلى طهران برفقة آية الله إبراهيم أميني إمام صلاة الجمعة المؤقت لمدينة قم، أحد كبار المدرسين لمحادثة المرشد. فهذه رسالة قم. ورسالة مشهد أيضاً سوف تأتي، ورفسنجاني تحدث عن رسالة أحد أعمدة النظام، أحد أعمدة خيمة الجمهورية الإسلامية، هكذا هناك شبه رفض من قبل المرجعية ومن قبل الشخصيات البارزة داخل النظام لشرعية أحمدي نجاد، والشارع أيضاً يرفض شرعية أحمدي نجاد، وإذا خسر أحمدي نجاد لاريجاني والبرلمان فهذا معناه نهاية أحمدي نجاد.
منتهى الرمحي: طيب سيد شريعتمداري ما رأيك بما تفضل به الدكتور علي نوري زاده؟ ويعني البعض ربما يرى بأنه قد تنتهي الأمور بالنهاية إلى نوع من أنواع الصفقة ما بين رفسنجاني بشكل شخصي وما بين الولي الفقيه لإنهاء هذه الأزمة؟ أم أن الأمور ربما تسير كما يرى الدكتور علي نوري زاده؟
محمد مهدي شريعتمداري: طبعاً يبدو لي بأن عليّ أن أصحح بعض المعلومات التي وردت على لسان أخي علي من لندن، الشيخ هاشمي رفسنجاني لم يزر قم في هذه الفترة أي بعد الانتخابات وحتى قبل الانتخابات لفترة طويلة، وإن الحديث عن اجتماعه بالمراجع الدينيين في قم أو بعض علماء قم هذا غير صحيح. زيارته إلى مدينة مشهد المقدسة تأتي كزيارة عادية وخاصة بمناسبة مبعث الرسول الأكرم صلى الله عليه وآله وسلم، وهي ستحيى يوم غد في كل إيران، ذهب إلى مدينة مشهد، ليس من المتوقع كما اتصلت أنا قبل سويعات مع أحد المقربين جداً.. من عائلته من أفراد عائلته، ليس هناك من المتوقع أن تتم اجتماعات كما جاء على لسان أخي علي رضا، وأيضاً هناك أنا أتصور بأن هذه المعلومات الخاطئة ربما توجد بعض التحاليل. بالنسبة لعلاقة الشيخ هاشمي رفسنجاني من قائد الثورة أو مع الولي الفقيه، هذه العلاقة علاقة مستمرة، الكل يعلم بأن هذه العلاقة كانت منذ عشرات السنين، وما زال الشيخ هاشمي رفسنجاني له لقاءات منظمة ودائمية آخرها كان في الأسبوع الماضي يوم الثلاثاء مع قائد الثورة، وصرّح بكل صراحة في لقائه باللجنة المنبثقة عن لجنة الأمن القومي والسياسة الخارجية في مجلس الشورى الإسلامي بأنه ليست له أي مشكلة مع قضية ومع مبدأ ونظرية ولاية الفقيه ومع الولي الفقيه آية الله الخامنئي. لكن هذا لا يعني بأن الشيخ هاشمي ليس له بعض الملاحظات أو الآراء حول نتائج الانتخابات، وبناء على ذلك يقوم ببعض المحاولات وبعض الوساطات لحل ما أسماه بالأزمة في صلاة الجمعة في خطبة الجمعة الماضية، وأنا أتصور بأن الشيخ هاشمي بموقعه المهم سيتمكن من أن يشق هذا الطريق وللعلم إن المقترحات التي قدمها في خطبة الجمعة السابقة رغم وجود بعض الآراء المتطرفة كما ذكر الأخ علي رضا نوري زاده من لندن حول مثلاً صحيفة كيهان أو ما شابه ذلك، لكنها تلُقّيت من قبل الجميع بترحيب، وهناك عمل على دراسة هذه المقترحات. أنا أتصور بأننا.. أولاً إن الأزمة انتهت في الشارع الإيراني وانتقلت إلى مستوى النخب والقوى السياسية وإلى مستوى المسؤولين في البلاد. هذه هي النقطة الأولى. النقطة الثانية أتصور بأن هذه الأزمة سيتم تدارك الأمر فيها أو لاحقاً عبر هذه المحاولات والمساعي.
منتهى الرمحي: لكن هناك أصوات.. أصوات كثيرة منها ما يأتي عبر وسائل الإعلام وأبرزها صحيفة كيهان معادية بشكل كبير كما توصف لرفسنجاني ولما قاله في خطبة الجمعة، منها مثلاً نائب ممثل ولي الفقيه في الحرس الثوري السيد نوري قال بأن رفسنجاني يقود حملة لإزاحة السيد خامنئي، فكيف يمكن أن نقول أنهما على علاقة حسنة يعني؟
محمد مهدي شريعتمداري: أنا أتحدث عن معلومات محتومة ومعروفة يعني مكشوفة ليست معلومات خفية، لقاءات مستمرة بين الطرفين، تأكيد هاشمي رفسنجاني على التزامه وإيمانه بمبدأ ولاية الفقيه وعلى أنه ليست له أي مشكلة مع قائد الثورة الإسلامية..
منتهى الرمحي: لا أختلف معك في أنه أكد أكثر من مرة رفسنجاني على هذا الموضوع. ولكن هناك منهم مقربون وممثلون للولي الفقيه يرون غير ذلك في شخصية رفسنجاني. إذا نظرنا إلى ما قاله السيد شريعتمداري فقط.. حسين شريعتمداري في كيهان نرى كيف يتم النظر إلى رفسنجاني وحتى محاولات رفسنجاني لتهدئة الأزمة؟
محمد مهدي شريعتمداري: حسين شريعتمداري ماذا يمثل في المجتمع الإيراني أو بين النخب السياسية في إيران؟ علينا أن نعلم ذلك بشكل جيد، نحن أمام نص..
منتهى الرمحي: لكن من لا يعلم بأن السيد رئيس تحرير صحيفة كيهان السيد حسين شريعتمداري معيّن من قبل المرشد؟
محمد مهدي شريعتمداري: نعم هذا صحيح. وهناك آخرون معينون من قبل قائد الثورة الإسلامية، مثلاً السيد محمود دعائي في صحيفة اطلاعات وله خط آخر معاكس لخط صحيفة كيهان. هذه هي طبيعة المجتمع الإيراني، هذه هي التعددية الموجودة في المجتمع الإيراني، نحن أمام نص رسمي وصريح من قبل قائد الثورة الإسلامية في صلاة الجمعة التي ألقاها قبل أو في خطبة الجمعة التي ألقاها قبل شهر وأيد في ذلك الشيخ هاشمي رفسنجاني وفند كل المحاولات للتهجّم على هذا الرجل، نحن أمام هذا النص لا يمكن أن ناخذ بآراء من أشخاص ربما ينتسبون بشكل أو بآخر إلى بعض الجهات التي هي يعينها مثلاً القائد أو بعض المؤسسات التي تنتمي إلى مؤسسة القيادة في إيران، أمام ذلك النص لا يمكن أن نعتمد على أو نركز على هذه النصوص الفرعية.
الخلاف بين رفسنجاني والولي الفقيه
منتهى الرمحي: دكتور علي نوري زاده، ما رأيك؟ لا يوجد أي نوع من الخلاف ما بين رفسنجاني والولي الفقيه؟
د. علي نوري زاده: أبداً، أبداً، أنا أعرف أن الزميل شريعتمداري هو موجود في طهران، وهناك ملاحظات وصعوبات للتعبير عن الواقع. أولاً السيد حسين شريعتمداري ليس ممثلاً عادياً للمرشد، هو رئيس تحرير ورئيس مؤسسة كيهان منذ أكثر من 15 عاماً، هو يكتب وبعد ذلك وزارة الاستخبارات تعتقل. السيد حسين شريعتمداري يشجع أجهزة الأمن على فلان بيت.. حتى قبل اغتيال داريوش فروهر كتب حسن مداري بأن داريوش فروهر هو مفسد ويجب يعني إمحائه من الوجود. فهكذا حسين شريعتمداري ليس رجل عادي لما يتحدث هو، هو يتحدث باسم المرشد. فلذلك السيد زنوري، زنوري ليس رجلاً عادياً، نائب ممثل ولي الفقيه في الحرس الثوري، رئيس الدائرة العقائدية في الحرس، ليس رجلاً عادياً. على أية حال بالمناسبة السيد هاشمي رفسنجاني قد زار قم مرتين خلال الأزمة، وعندنا دلائل ووثائق حول زيارته لمدينة قم، واليوم أيضاً ذهابه إلى مدينة مشهد لم يكن فقط بمناسبة دينية، بل إنه سافر بسبب وجود اثنين من الآيات الكبار في مشهد، وخير دليل على أن الشيخ عباس واعظ طبسي استقبل رفسنجاني ورفض استقبال أحمدي نجاد، شو معنى الخلاف؟ يعني الخلاف موجود والخلاف موجود حتى بين عباس واعظ طبسي والمرشد، وإلى ذلك فأود أن أقول بأنه قبل أسبوعين كان بعض الإخوة وبعض الزملاء من طهران يقولون: إن الأزمة انتهت الشارع عاد إلى هدوئه، والأزمة يعني حلحلة الأمور ستتم خلف الأسوار وبين الكبار. وشاهدنا يوم الجمعة إن الشارع ما زال مسيطر وموجود ويعبر عن رأيه سواء بالليل بصرخات الله أكبر الموت للدكتاتور، أو بحضوره صلاة الجمعة وربما غداً في مباراة كرة القدم، أو بعد غد في صلاة جمعة أخرى. فهكذا الجماهير يعبرون عن موقفهم.
منتهى الرمحي: نعم. دكتور علي نوري زاده مدير مركز الدراسات العربية والإيرانية شكراً جزيلاً لك. ضيفي من لندن طبعاً، ضيفي من طهران المحلل السياسي محمد مهدي شريعتمداري شكراً جزيلاً لك على المشاركة.
وسنعود إليكم بعد قليل لنتابع معاً في بانوراما:
- إلى أين يتجه الوضع في موريتانيا بعد رفض المعارضة نتائج الانتخابات الرئاسية.
[فاصل إعلاني]
منتهى الرمحي: أهلاً بكم من جديد. كما في إيران كذلك في موريتانيا التي تبدو على أبواب مرحلة جديدة من الأزمة التي تعيشها البلاد منذ الانقلاب العسكري قبل نحو عام. فالمعارضة رفضت ما اعتبرتها نتائج ملفقة للانتخابات الرئاسية التي أعلن الجنرال محمد ولد عبد العزيز الفوز بها، وتدور في أوساط المعارضة أحاديث عن مساعدة فرنسية ولأسباب فرنسية للمجلس الانقلابي في تزوير نتائج الانتخابات وما يعني ذلك من شرعنة مزورة للانقلاب وما وراءه. فإلى أين تتجه التطورات في موريتانيا؟ وكيف ستتصدى المعارضة لنتائج الانتخابات؟

دکتر عليرضا نوری زاده ودكتر محسن سازگارا در رابطه با ابعاد تظاهرات اخير٬وروشهاي ابداعي مردم براي مقابله با دولت وسوء استفاده نظام از مذهب و... به سوالات جمشيد چالنگي پاسخ ميدهند. ۲۲/0۷/2009
تصويري
صوتي

تظاهرات مردم تهران در سالگرد ۳۰ تير
در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با تظاهرات مردم تهران در سالگرد ۳۰ پاسخ ميدهد
۲۲/۰۷/۲۰۰۹
Download file

سه شنبه ۲۱/۰۷/۲۰۰۹
برنامه اي ويژه در رابطه با رهبر و امام زمان...

روزنامه سبز
پیش شماره چهاردهم، بیست و ششم تیرماه، هزار و سیصد و هشتاد و هشت
حضورسبز ٢ میلیونی در نماز جمعه
برای اولین بار د رتاریخ اسلم زن ومرد د رکنار هم نماز خواندند
مرگ بر روسیه ، جانشین مرگ بر آمریکا
گزارش نماز جمعه سبز
صفحه ۲
جمعه سبز- چند تحلیل
هاشمی رفسنجانی د رمیانه ، رو به جنبش - سردبیر روزنامه سبز
صفحه ۵
محسن مخملباف: به نفع جنبش سبز
محمد جواد اکبرین: رودر روی حاکمیت
کید V ناصر کاخساز: حبابی که پ
۷- صفحه ۱۲
نامه سوسن تسلیمی
۱۲- صفحه ۱۳
مقاله علیرضا نوری زاده
۱۳- صفحه ۱۴
١۰ نفری که درنماز جمعه شرکت نداشتند

Artists 4 Freedom
Artists for Freedom
. .HomeInformation
Contact
Submission Guidelines
Related Projects
Submissions
.PostsComments..Global Day of Action July 25
By Artists for FreedomPublished: July 17, 2009
Posted in: Information, Related Projects
Tags: Act Now!, Artists 4 Freedom, Artists for Freedom, Global Day of Action, Iran, Iran Election, Music for Freedom, United 4 Iran
We have joined forces with united4iran to gather as many people to attend and participate on the “Global Day of Action” that will take place July 25.
One of our objectives is to have an hour long recording of people saying the word “Freedom” in their own language that will be played at the different rallies and demonstrations taking place all over the world.
Join us in a worldwide rally on July 25th to support and echo the voices of millions of Iranians who are demanding their civil and human rights.
The people of Iran need you. Over the last few weeks, we have watched elements within the Iranian regime react with brutality to people who seek to have a voice in their own government. Many have been imprisoned and tortured. Some risk execution. We cannot simply stand by.
So people around the world are gathering to bear witness.
We stand together in solidarity and in the name of human rights for all people.
Regardless of your religious or political beliefs, every one of us shares a desire for justice and fairness for all.
To our Iranian sisters and brothers: you are not alone. (We will not forget or stop caring.)
We have heard your voices, we are with you.
Together we can make a difference!
Act Now!
Please Share
Comments [0]Digg it!Facebook.About the Author
..No Comments
Dr alireza Nourizadeh
Your comment is awaiting moderation.
Posted July 21, 2009 at 9:23 AM
I joine the movement