
دوشنبه ۲۹/۰۶/۲۰۰۹
- آسیب شناسی وضعیت کنونی ایران؛ گفتگو با علی رضا نوری زاده، تحلیل گر - اردوان روزبه


در اين برنامه علي رضا نوري زاده به سوالات بيژن فرهودي در رابطه با٬ آخرين تحولات در صحنه روياروئي مردم با رژيم اعترافات تلويزيوني مسئولان ستادهاي نامزدهاي اصلاح طلب وآينده جنبش آزاديخواهي ايران پاسخ ميدهد. ۲۸/۰۶/۲۰۰۹
تصويري
صوتي

پروژه اعتراف گیری از بازداشت شدگان وپخش آن در صدا وسیمای رژیم ولایت فقیه

در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با پروژه اعتراف گیری از بازداشت شدگان وپخش آن در صدا وسیمای رژیم ولایت فقیه٬ پاسخ ميدهد. 27/06/2009

دیو چو بیرون رود فرشته درآید...
سه شنبه 16 تا جمعه 19 ژوئن
به ندا که به فرمان مقام ولایت در خون نشست چه میتوانم بگویم؟ دخترکم لابد عاشق بود، شاید قرار بود چند ماه دیگر، به خانه عشق اسباب کشی کند. راستی به پدرش چه بگویم که با ندا از خانه بیرون زده بود تا در موج سبز آزادی و عشق چنگ بزند. میلیونها انسان در چهارسوی جهان، جان دادن ندا را دیدند. و یکصدا پرسیدند چرا؟
برای آنها سخت بود معنای این حقیقت را درک کنند که نایب امام زمان، همان ولی فقیه که ناسلامتی پدر مادی و معنوی ملت است بعد از پوشیدن لباس سرخ غضب در نماز جمعه دارالخلافه، فرمان کشتار صادر کند. اما «آقا» این کار را کرد. آقا در همان خطابه پر از نفرت و کین، به عساکرش فرمان داده بود هر جا یاسی دیدید از ریشه برکنیدش. اگر پروانهای را مشاهده کردید، چنان مشت بر جانش بکوبید که اثری از حضورش به جا نماند. حضرت نایب مهدی موعود فرمان جهاد داده بود. واژگانش را یکبار دیگر به یاد بیاورید، من نمیگذارم، من زیر بار بدعت نمیروم، من حکم میکنم، من، من، من همان نمرودم، فرعونم که ادعای خدائی می کرد. و مگر من خدا نیستم. کوتولهای سیاسی را آوردم در جایگاه ریاست جمهوری نشاندم. آنگاه کوتولهها را از همه سو گرد آوردم به خصوص آنها را که دستهایشان تا مرفق به خون مردم مظلوم بیگناه آلوده بود. دولتی برپا داشتم حقاً اسلامی، آنهم از نوع اسلام ناب محمدی انقلابی، و حالا که ملت چُرتم را پاره کرده و می خواهد مرا به فراق کوتوله محبوبم، تحفه آرادان مبتلا کند، آمادهام که چنان توی دهان ملت بزنم که دهانش کاسه خون شود و فکر دمکراسی و تغییر عزیزم احمدی نژاد که با هم خیلی همفکر و همدلیم از کلهاش بیرون شود. (ارباب سید علی توی دهان دولت می زد و سید توی دهان ملت).
راستی به آن میلیونها چشم حیرت زده که بعد از دیدن فیلم ابتدائی جان باختن ندا، دچار چنان درد و رنجی شدهاند که بعضیشان با گریه به خبرنگاران شبکههای تلویزیونی غربی می گفتند بعد از دیدن فیلم زندگیشان به هم ریخته است و سؤال میکردند مگر میشود رژیمی با مردم خودش چنین کند.
توی برنامه پانورامای تلویزیون العربیه وقتی حکایت ندا را باز می گفتم خانم منتهی الرمحی گوینده آگاه و مسلط برنامه به گریه افتاده بود. چه بنویسم که برای به حجله خون رفتن ندا مناسب باشد؟ شعری نوشتهام همه یا اشک که نسخه هائی از آن را جلوی سفارت رژیم بین آنهمه انسانهای عاشق که موج سبز را به اینسوی عالم رسانده بودند توزیع می کنم.
ندا دخترم؛
نازک آرایِ باغ جوانی
ندا دخترم پرتو زندگانی
به جشن عروسیت رهبر
یکی خاصه جلاّد خود را روان کرد
که پیراهنت را به بارانی از خون بشوید
کسی را به صبح غزلخوان آوازهایت
به زیر عبای سیاهش نهان کرد
***
ندا دخترم لحظه لحظه
نفسهای گرمت
به روی تن مرگ پرواز میکرد
تو بودی که با چشمهایت جهان را صدا کرده بودی
جهان در پیِ پر زدنهات بیداریاش را
به یاد عزیز تو آغاز میکرد
ندا دخترم حجلهات را
همه داغداران
به سویِ سحرگاهِ بیداری سبز بردند
که نام ترا در صف عاشقان وطن میشمردند.
تو بودی که با آخرین جملههایت
امید رهایی،
به جانهایِ پر درد ما میدمیدی
ندا دخترم، این تو بودی که ما را
از این ظلمت مرگ و نفرت
به صبح شکوفائی زندگی میکشیدی.
طلبکاران و بدهکاران
1 ـ برای من شگفتیآور است که هنوز بعضی از دوستان علی رغم مشاهده جانهای پاکی که در خیابانهای وطن آتش می گیرد، با شنیدن طنین جانبخش آواز ملتی که بزرگی پروردگار را هر شام بر بام خانه خود فریاد می کند و چند شبی است بعد از تکبیر، مرگ بر دیکتاتور بر لبانش پرواز میکند، باز هم قیافه فیلسوف مآبانه میگیرند که بله آنها که مردم را تشویق به رأی دادن میکردند مگر نمی دانستند رژیم حقه باز و مزور است و آرای مردم را حرمت نمی نهد. (همینجا بنویسم که چند نوبتی است برای ساکنان خانه پدری شعارهائی را نوشته و علاوه بر سایت شخصیام و فیس بوک و بالاترین و... این شعارها را مستقیم برای فرزندانم فرستادهام. ساعاتی بعد از انتشار بعضی از این اشعار، سایت پیک نت به نقل از شاهدان، به دیوار ها نشستن یکی از این شعارها را تاکید کرده بود، «رهبر ما قاتله / ولایتش باطله» چند شعار دیگر را می آورم تا شما هم اگر تماسی با داخل داشتید آنها را منتقل کنید. «این ملت آزاده / آمادۀ آماده / تا سرنگونی ظلم / باید بره سر داده» ـ شعار دیگر؛ «آتش به جانت سید / جان و جهانت سید / بساط ظلم رو برچین / حرامه نانت سید» شعار بعدی؛ خامنهای به پا شد / قاتل جان ما شد / با جنبش من و تو / تاج و عباش هوا شد. ـ سید جدّ کمر زده / گلوله بیخبر زده / با همه بی مروتی / به پا زده به سر زده ـ و سرانجام: یزید دوران توئی / دشمن ایران توئی)
باری، باز گرم به مقوله تحریمیها، این جمع که روز به روز تعدادشان تحلیل میرود به گونهای که روز یکشنبه در تظاهرات ایرانیان مقیم بریتانیا در برابر سفارت رژیم در لندن، بعضی از آنها را می دیدم که ابتدا میخواستند چهره پنهان کنند اما بعداً پیش آمدند و تشکر کردند که من از دو سه ماه پیش مردم را به مشارکت تشویق کردهام که اگر این مشارکت نبود، جنبش مدنی مردم ما فاصله 17 شهریور سال 57 تا تظاهرات عاشورا و تاسوعای همان سال را به جای چند ماه در چند روز طی نمیکرد. نه رژیم و نه دولتهای خارجی، از جمله ایالات متحده که رئیس جمهوریاش فقط مانده بود که به برادر گرامی و عزیزش تحفه آرادان نامه فدایت شوم بنویسد، در خواب هم نمی دیدند طی 24 ساعت بزرگترین اجتماع مردم پایتخت و شماری از شهرهای بزرگ در اعتراض به تقلب آشکار وزارت کشور سید علی آقا، برپا شود!
تظاهرات دوشنبه به مراتب گستردهتر از تظاهرات تاسوعا و عاشورای سال 57 بود. از میدان امام حسین (فوزیه و شهناز سابق) تا میدان آزادی (شهیاد سابق) با چنان نظم و ترتیبی رژیم را به خاطر دست بردن در آرا و تقلب گسترده محکوم کردند که همه تدابیر کودتاچیان برای ایجاد درگیری خنثی شد. حداقل دو میلیون تن از ساکنان تهران در این مسیر سبز حضور داشتند. تحریمیها دلیل این حضور را با تجاهل العارفین برگذار میکنند و به مخاطبانشان (هرچند اندک) نمیگویند دلیل این حضور و تداومش چشم و ابروی آنها و شعارهای سی ساله زنگ زده و توخالی نیست بلکه این مردم که بسیاریشان سی سال یا بیست سال با صندوقهای رأی قهر بودند، به این دلیل در انتخابات شرکت کردند تا شر وجود تحفه آرادان را از سر خود کم کنند. وقتی حکایت کودتا را با جزئیاتش باز گفتم، روشن خواهد شد که مشارکت انبوه مردم در انتخابات با حساب و کتابی دقیق همراه بوده است. این مردم با همه ترفندهای رژیم آشنا بودند اما گمان داشتند رژیم هرچقدر هم تقلب کند قادر نیست هزینه زیر پا گذاشتن حداقل ده میلیون رأی را به راحتی بپردازد. بنابراین اگر آنها فاصله بین تحفه آرادان و موسوی و کروبی را به میزانی برسانند که انکارش و مصادره به مطلوبش هزینهای سنگین را بر سید علی آقا و نوکرانش تحمیل کند، قادر خواهند بود تحفه آرادان را به جایگاه شایسته اش یعنی زباله دان تاریخ پرتاب کنند. حال بیملامت این دوستان جزئیات کودتا را برایتان باز میگویم.
اتاق فکر و اندیشه کودتا
پیش از این در باب اتاق فکر آقای خامنهای بسیار نوشتهام و لزومی به تکرار آن نیست اما از سه چهار ماه پیش مسائلی در حاشیه اتاق فکر رخ داد که ذکر آن ضروری است. نخستین تحول در ارتباط با مجتبی خامنهای فرزند دوم رهبر و ولیعهد اوست. مجتبی از دو سال پیش عملاً همه کاره بیت و دفتر شده بود. او چندان از احمدینژاد خوشش نمی آمد. حدود 7 ماه پیش او با یاری دوست و مصاحب همیشگیاش محمد باقر قالیباف و کمک احمد توکلی نماینده مجلس و مدیر سایت الف، حمله گستردهای را علیه احمدی نژاد و دار و دستهاش تدارک دید. (همینجا اضافه کنم که مجتبی در انتخابات گذشته مشوق اصلی قالیباف برای شرکت در انتخابات بود. با پایان گرفتن انتخابات قالیباف به سوئیس رفت و از آنجا نامه ای برای رهبر نوشت که به تشویق آقازاده وارد کارزار انتخابات شدم. ایشان مکرر میگفتند شما از من حمایت خواهید کرد. حالا من ماندهام و 60 میلیارد تومان بدهی، و لابد فردا جایم در زندان خواهد بود، به همین دلیل به سوئیس آمدهام تا پناهنده شوم. آقای خامنهای پاسخ داده بود بیائید همه قرضهایتان را مجتبی خواهد داد. قالیباف به مالزی رفت و از آنجا بعد از سفری کوتاه برای عمره به عربستان سعودی، به ایران بازگشت و علاوه بر پاک شدن بدهیهایش، شهردار تهران هم شد.)
توکلی به اشاره مجتبی شروع به افشاگری علیه احمدینژاد کرد. مافیای سپاه و امنیت خانه مبارکه پروندهای جلویش گذاشتند که ناچار به سکوت شد. برای مجتبی اما قضیه اخلاقی درست کردند که لزومی به طرح آن نمی بینم به ویژه آنکه بانوی مورد نظر٬ امروز همسر ایشان و هووی دختر آقای حداد است و به زودی نیز فرزند خود را به دنیا می آورد و ولیعهد نایب امام زمان سرانجام به آرزوئی که همسر اولش نتوانست آن را تحقق بخشد می رسد. مجتبی یکبار دیگر قالیباف را وسوسه کرده بود در انتخابات نامزد شود اما سردار بعد از دیدار با رهبر تن به این خواست نداد و عملاً جزو مجموعهای شد که برای تجدید انتخابات احمدی نژاد برنامه ریزی می کرد. در این مجموعه علاوه بر اصغر حجازی مشاور امنیتی رهبر، حسین تائب معروف به میثم فرمانده فعلی بسیج، احمد وحید مسؤول امنیت بیت و گوش و چشم رهبر، روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد و عضو مجلس هشتم، نقش اساسی داشتند. در حاشیه نیز چهرههائی چون حسین شریعتمداری مدیر کیهان، ثمره هاشمی مشاور و بعداً رئیس ستاد انتخاباتی احمدی نژاد، حسین صفار هرندی وزیر ارشاد به چشم می خوردند. آمدن خاتمی به صحنه همه نقشه های این مجموعه را بر هم زد. با بودن او هر نوع برنامهای برای به پیروزی رساندن احمدی نژاد با مشکل مواجه میشد (چنانکه در شمارههای گذشته شرح دادم، زمینه حذف خاتمی به اجبار یا اختیار ریخته شد. آقای خامنهای نیز که پیش از این به دلجوئی میرحسین موسوی از پدر او دیدار کرده بود ورود وی را به صحنه مبارزات انتخاباتی خوشامد گفت.) به هر روی با برنامه ریزی مجموعه، برای طراحان سناریو تردیدی به جا نمانده بود که احمدی نژاد در همان دور اول برنده خواهد شد. علاوه بر آنکه نا آشنائی نسل جوان با موسوی را مطرح میکردند، از آنجا که 400 تن از افراد خود را به ستادهای موسوی اعزام کرده بودند و این افراد توانسته بودند در بسیاری از این ستادها، موقعیت ویژهای به دست آورند. برای نمونه در ستاد مرکزی تهران 8 تن از این افراد از جمله فیلمسازی معروف علاوه بر این که اطمینان کامل موسوی را نسبت به خود کسب کرده بودند، در بین اطرافیان نزدیک موسوی نیز جا باز کرده بودند.
به هر روی با نزدیکتر شدن زمان انتخابات و گستردگی چشمگیر موج سبز به ویژه در شهرستانها، اندک اندک نگرانی در میان سران مجموعه آشکار شد. آقای خامنه ای نیز مکرر به حجازی می گفت به نظر می رسد که احمدینژاد بختی ندارد، باید کاری کرد. زمانی که رهبر طرح حاج عزت ضرغامی مدیر صدا و سیما را برای برگذاری مناظره بین نامزدها تصویب کرد، حسین شریعتمداری و روح الله حسینیان مأمور شدند محور سخنان احمدی نژاد را همراه با مدارکی علیه کروبی و موسوی و حتی رضائی تهیه کنند. اما اشتباه احمدی نژاد در اظهاراتش نسبت به دکتر زهرا رهنورد همسر موسوی، و طرح موضوع بخشش 700 میلیون دلاری رئیس جمهوری سید علی آقا و دزدی 300 میلیارد تومانی او در شهرداری و یک میلیارد دلاری در دوران ریاست جمهوری از سوی کروبی، نتایج نهائی مناظره را به ضرر احمدینژاد رقم زد. حالا طراحان سناریوی انتخاب مجدد باید فکر دیگری میکردند. نخست یک گروه از متخصصان سپاه در زمینه برنامهریزی کامپیوتری به ساختن برنامهای پرداختند که خیال احمدینژاد را بابت شمارش رایانهای آرا به نفع او، آسوده کرد.
در روز انتخابات اما همه آرزوها نقش بر آب شد چون کروبی با 7 میلیون رأی، رضائی با 3 میلیون رأی و میرحسین موسوی با 19 میلیون و چهارصد هزار رأی، عملاً برای آقای احمدینژاد چیزی حدود 9 میلیون رأی باقی گذاشته بودند. ده میلیون رأی اضافی موسوی را باید به نفع احمدینژاد مصادره میکردند و از سوئی بنا به اوامر اکیده ولی فقیه باید آرای کروبی چنان کاهش مییافت تا به مردم گفته شود جناب کروبی با آنهمه مشاور و همکار سرشناس اصلاحطلب و سکولار حتی کمتر از رضائی رأی آورده است. نوعی انتقام شخصی که ولی فقیه را راضی میکرد. بقیه حکایت را از روز شنبه بعد از انتخابات میدانید. اینها هرگز باور نداشتند مردم تا این درجه در طلب رأی خود آماده رویاروئی با رژیم باشند. اما حضور میلیونی مردم و طرح شعارهای ضد استبداد و علیه احمدینژاد در بیش از 18 شهر ایران، مجموعه مورد اشاره را به اجرای بخش دوم سناریو واداشت و آن موج دستگیریها و سرکوبی خشونتبار تظاهرات مسالمتآمیز مردم بود. فرماندهی کل عملیات سرکوب بر عهده باجناق احمدینژاد سردار اسماعیل احمدی مقدم و حسین تائب فرمانده بسیج گذاشته شد و نیروهای انتظامی، نوپو، واحدهای ضد شورش، و لباس شخصیها در واحدهای صد نفره، مأموریت سرکوبی را عهده دار شدند. سید علی آقا با خطبه نماز جمعه اعلامیه رسمی کودتا را قرائت کرد و فرمان حمله را به عساکرش فرستاد. تا لحظه نوشتن این گزارش تعداد کشته شدگان فراتر از 54 تن در شهرهای مختلف ایران و زخمیها فزون از 600 تن است. رژیم روز شنبه با ریختن آب جوش و مواد شیمیائی از هلیکوپترهای گارد ویژه به روی مردم دست به جنایتی زد که کمتر رژیم سرکوبگری (البته منهای صدام که بمبهای شیمیائی بر سر مردم حلبچه ریخت) تا کنون دست به آن زده است... ادامه این سخن بماند برای هفتهای دیگر.
شنبه 20 تا دوشنبه 22 ژوئن
سید علی خامنهای با خطبه جمعه اش آشکار ساخت که در وصلت با قدرت خانم حتی عقل خود را باخته است. هرگز گمان نمی کردم او تا این حد سقوط کند که میلیونها تظاهرکننده را اوباش و وابسته به خارج بخواند و تحفه آرادان را نزدیکترین فرد به خود بداند. حتی آنها که او را به عنوان رهبر و ولی فقیه قبول داشتند از خودکشی سیاسی او متأثر شدند. کار سید حقاً انتحار به معنی حقیقی این کلمه بود. سه روز پس از این سخنرانی، شماری از کادرهای بالای سپاه در اطلاعیهای که در بعضی سایتها منتشر شد اعلام کردند، دست از بیعت شما آقای خامنهای شستهایم و حاضر نیستیم در جنایت شما و نوکرانتان در قتل و جرح مردم شرکت کنیم. رژیم از درون شکاف برداشته است. هاشمی رفسنجانی در گفتگو با خبرگان است و تا امروز موافقت 41 نماینده را برای برپائی جلسه ویژه مجلس گرفته است. موضوع بحث، بررسی اهلیت خامنهای است. هفتهای بسیار حساس را پیش رو داریم. در خارج کشور به همراه محسن مخملباف، مرکز فرهنگی پویا، محسن سازگارا، هوشنگ اسدی و نوشابه امیری و صاحب این قلم خبرگزاری ایران سبز را بر پا کردهایم تا اخبار داخل به سرعت در اختیار رسانههای جهان قرار گیرد...

آیا هاشمی رفسنجانی بدنبال راه حل سیاسی برای بحران فعلی در ایران است؟

در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با تلاشهاي هاشمي رفسنجاني براي دستيابي به راه حل سياسي بحران فعلي در ايران٬ پاسخ ميدهد. ۲۶/۰۶/۲۰۰۹

تشنج در روابط میان بریتانیا وجمهوری ولایت فقیه

در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با تشنج در روابط میان بریتانیا وجمهوری ولایت فقیه، پاسخ ميدهد. 24/06/2009

دکتر عليرضا نوری زاده واحمد باطبی در رابطه با ناراميهاي ايران و راهپیمایی ها ومطالبات جوانان وشکاف در سپاه پاسداران و کنفرانس مطبوعاتی رئیس جمهوری آمریکا ... به سوالات جمشيد چالنگي پاسخ ميدهند. 24/06/2009
لينك
Download file

اظهارات پرزیدنت اوباما در کنفرانس مطبوعاتی اش در مورد ایران

در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش رامش از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اظهارات پرزیدنت اوباما در کنفرانس مطبوعاتی اش در مورد ایران، پاسخ ميدهد. 24/06/2009

اسم البرنامج: بانوراما
مقدم الحلقة: منتهى الرمحي
تاريخ الحلقة: الاثنين 22/6/2009
ضيوف الحلقة :
د. علي نوري زادة (مركز الدراسات العربية الإيرانية)
د. حبيب فياض (خبير في الشؤون الإيرانية)
د. عبد الله الشايجي (رئيس وحدة الدراسات الأميركية في جامعة الكويت)
- الحرس الثوري الإيراني يهدد المتظاهرين برد حاسم فيما الأزمة تتعمق، فهل يستغل الحرس الثوري الظرف لتوسيع نفوذه؟
منتهى الرمحي: أهلاً بكم معنا إلى بانوراما الليلة، هذا العنوان هو محور حلقتنا لكننا نتوقف أولاً مع موجز بأهم الأنباء.
[فاصل إعلاني]
منتهى الرمحي: أهلاً بكم من جديد. هدد الحرس الثوري الإيراني اليوم المتظاهرين المحتجين على نتائج الانتخابات الرئاسية بأنهم سيواجهون رداً حاسماً من جانبه، وهذه هي المرة الأولى التي يتدخل فيها الحرس الثوري صراحة في الأزمة الدائرة في إيران منذ اندلاع الاضطرابات التي أسفرت عن مقتل 17 شخصاً وفق التلفزيون الرسمي الإيراني، وكان العديد من المتظاهرين تحدثوا عن انتشار كثيف لقوات الباسيج التابعة للحرس الثوري بلباس مدني لقمع المحتجين، بل أن حتى أن بعض المواقع تحدث عن قيام هؤلاء بعمليات شغب وحرق ممتلكات عمومية ونسب هذه الأعمال للمتظاهرين ليكون هذا سبب في قمعهم.
ويأتي هذا التطور في وقت تشهد فيه الأزمة تعمقاً بين معسكرين أصبحا على طرفي نقيض، معسكر المرشد الأعلى آية الله علي خامنئي والرئيس أحمدي نجاد ومعسكر رفسنجاني ومير حسين موسوي الذي أصبح حاملاً للواء المعارضة في إيران، رغم انتسابه شأنه في ذلك شأن خامنئي إلى ثورة 79 التي أرست دعائم الجمهورية الإسلامية في إيران. فهل يستغل الحرس الثوري الأزمة لتدعيم سلطته وتوسيع نفوذه في البلاد؟
وقبل البدء بمناقشة الموضوع مع ضيوفنا نتوقف مع هذه الصور التي وردت على موقع يوتيوب على الإنترنت والتي تظهر تعرض المتظاهرين للرصاص ما أدى إلى وفاة أحدهم نتابع معاً.. طبعاً ننبه أنه فيه بعض المشاهد مؤلمة في هذه المقتطفات التي تناقلها الإنترنت واليوتيوب تحديداً، نتابع هذه الصورة وهذا الشاب الذي يبدو أنه فارق الحياة وهو مصاب نسمع طلقات نارية أيضاً كثيفة على المتظاهرين لتفريقهم.
هل تقوي الأزمة نفوذ الحرس الثوري؟
نجاح محمد علي: جهود لحل أزمة انتخابات وإنقاذ نظام الجمهورية الإسلامية من الوقوع في انقسام حاد، والمخاوف من اصطفافات جديدة وهذه المرة داخل مؤسسة ولاية الفقيه، مدينة قم الدينية وحوزتها العلمية التي منها انطلقت شرارة الثورة الإسلامية العام 79 تشهد هذه الأيام تحركات مكثفة ولقاءات للتوصل إلى حل ينهي الأزمة قبل أن يقع المحظور وهو حرب داخلية لا تبقي ولا تذر. فبعد ما قيل عن زيارات قام بها رئيس تشخيص مصلحة النظام هاشمي رفسنجاني إلى مراجع الدين في قم، وما جرى من أحاديث حول التطورات الأخيرة. بدا واضحاً أن الكثير من المراجع الدينيين وجدوا أنفسهم في موقف لا يحسدون عليه، إما القبول بما يريده نظام الجمهورية الإسلامية بشأن نتائج الانتخابات أو مواجهة الولي الفقيه الذي أيدّ نتائج الانتخابات حتى قبل أن يبتّ بها مجلس صيانة الدستور. هذه الاجتماعات دفعت بعض هؤلاء المراجع للحديث عن إعادة الانتخابات في موقف يقارب بما يطالب به الإصلاحيون من دون إسقاط إمكانية اللجوء إلى حل يقدم فيه الرئيس استقالته لإيجاد مخرج للأزمة المستعصية، والتي تهدد بتفكيك النظام وتكريس الانقسامات داخل المجتمع الإيراني.
في مقابل هذه المساعي التي يبذلها رفسنجاني تنشط جماعة داخل التيار المحافظ للنيل منه وعرقلة مساعيه من خلال استهداف عائلته، ومن خلال اتهامها بالفساد المالي بعد الضوء الأخضر الذي أطلقه المرشد في صلاة الجمعة من خلال دفاعه عن صديق قديم، وترك الباب مفتوحاً على محاكمة أولاده بتهم الفساد، الأمر الذي يساعدهم الحد من تأثير رفسنجاني على الرأيين العام الشعبي والخاص الديني. نجاح محمد علي - العربية
منتهى الرمحي: والعلاقات التي تبدو الآن متوترة بين رئيسي النظام المرشد الأعلى خامنئي وهاشمي رفسنجاني رئيس مجلس الخبراء، والذي كان في حزيران قبل عشرين عاماً وراء انتخابات خامنئي كخليفة للإمام الخميني، نتابع ما قاله في ذلك الوقت رفسنجاني خلال اجتماع لمجلس الخبراء لانتخاب إمام جديد للبلاد.
هاشمي رفسنجاني: اسمحوا لي أيها السادة أن أنقل لكم ما سمعه السيد شبستري من السيد طاهري وهي جملة قالها الإمام بحق السيد خامنئي، إذا كنتم ترغبون في سمعها سوف أقولها لكم وإلا سأختار الصمت، يقول شبستري نقلاً عن طاهري قلنا للإمام لا يوجد في البلاد شخص مؤهل يحمل شروط المرجعية وأموراً من هذا القبيل لإدارة البلاد بعدك، فقال الإمام الخميني لما تقولون هذا هناك السيد خامنئي. انظروا أيها السادة.. انظروا أيها السادة فيما يتعلق بهذا الأمر أنا المعارض الوحيد لهذه الفكرة، أنا معارض على أي حال، أطلب من الموافقين القيام.
منتهى الرمحي: وللحديث في هذا الموضوع معنا من لندن الدكتور علي نوري زادة مدير مركز الدراسات العربية الإيرانية أهلاً بك معنا دكتور زادة، ومعي من بيروت الدكتور حبيب فياض الخبير في الشؤون الإيرانية، وسينضم إلينا من الكويت الدكتور عبد الله الشايجي رئيس وحدة الدراسات الأميركية وأستاذ العلوم السياسية في جامعة الكويت، نحن بانتظارأيضاً الدكتور عبد الله الشايجي الذي سيكون معنا بعد قليل. أبدأ مع الدكتور علي نوري زادة ضيفي من لندن أولاً، دكتور علي يعني أيضاً ونحن نتابع ما يحصل في إيران الآن نعرج على ما يحصل في الشارع من عمليات للحرس الثوري أو الباسيج أو ما يقال عن أنهم باسيج باللبس المدني، ولا بد لنا أن نتحدث في سياسة إيران. أولاً تعليقك على أن رفسنجاني كان هو أول من رشح خامنئي كي يكون الولي الفقيه أو إمام الإيرانيين بعد الخميني، ما الذي حصل حتى يصبح الطرفين أو خامنئي ورفسنجاني على طرفي نقيض إذا صح التعبير طبعاً؟
د. علي نوري زادة: تحياتي إليكم وإلى المشاركين وإلى المشاهدين، أعتقد بأن شراكة السيد رفسنجاني والسيد خامنئي تعود إلى ما قبل الثورة، وهؤلاء يعني الرجلان كانا صديقان وقد أشار إلى ذلك السيد خامنئي في صلاة الجمعة هذا الأسبوع، ولكن قبل وفاة الإمام الخميني وبعد تنفيذ مخطط آية الله منتظري الذي تم بمساعدة ومشاركة هاشمي رفسنجاني الله يرحمه السيد الخميني وعدد آخر من قادة إيران آنذاك، فكان موضوع تنصيب آية الله خامنئي مرشداً للثورة وللبلاد موضوع هام، لم يكن رجال الدين الكبار سيقبلون بذلك. كان هناك عدداً من المراجع أكبر سناً وأهم مرتبة وأعلى مرتبة جاؤوا وقاموا بحث شرط المرجعية من شروط من الشروط الضرورية توفرها عند القائد، فلذلك يعني مهدوا الطريق لمن لن يكون مرجعاً كي يتولى السلطة. وبعد ذلك جاء السيد رفسنجاني إلى مجلس الخبراء بينما كروبي كان يودع شيخه وأستاذه وكان الناس حول الخميني مهتمين بمراسيم ترحيمه، السيد هاشمي رفسنجاني دعا أعضاء مجلس الخبراء واخترع عليكم اختيار مرشداً. في الدور الأول تم التصويت لمجلس مؤلف من خمسة أشخاص، رفسنجاني قال لا يمكن إدارة البلاد بخمسة أشخاص، بعدين قاموا باختيار ثلاثة أشخاص مجلس مكون من هاشمي رفسنجاني أحمد الخميني وخامنئي موسوي أردبيلي اعترض عن ذلك وقال أنا أكبر سناً وأعلى مرتبة من خامنئي، بعد ذلك جاء رفسنجاني بهذا الحديث نقلاً عن السيد الشهرستاني، أين السيد الشهرستاني الآن؟ السيد الشهرستاني الآن نزع لباسه الديني بنفسه، فقال رفسنجاني أن الإمام قد قال لنا مرة لما كنا نتحدث بشأن الولاية بشأن خليفته قال بينكم خامنئي لا تبحثون عن شخص آخر، هكذا تم نصب آية الله خامنئي ولياً للفقيه لمدة أربع سنوات، كانت علاقى رفسنجاني مع خامنئي علاقات جيدة علاقات شراكة بين الرجلين، ولكن حينما تمكّن خامنئي من تعزيز سلطاته واختيار رجاله جميعهم إما من وزارة الاستخبارات مثل محمدي وعسكر حجازي أو من الحرس مثل أحمد وحيدي وغيرهم وحسين تائب الذي هو الآن قائد الباسيج، وبعد ذلك حلقة خامنئي أقامت سداً بين خامنئي وبين رفاقه القدامى. خامنئي لم يكن بهذه الدرجة من الزهد، خامنئي كان رجل يحب الموسيقى يحب الشعر فكان دائماً محاطاً بالشعراء والمغنين والفنانين، ولكن مع الأسف هذا خامنئي جديد أصبح ولياً للفقيه. والآن هاشمي رفسنجاني الذي يفكر بمستقبل النظام وليس بمستقبل ابن آية الله خامنئي الذي يريد والده بأن يصبح ولياً فقيهاً طالما ليس هناك شرط مرجعية متوفر يعني ما يهمه، السيد رفسنجاني يفكر بمستقبل النظام. في رسالته التاريخية إلى خامنئي قبل أسبوع قال آية الله خامنئي أنا أرى الدخان أنا أرى الدخان، ويبدو أن آية الله خامنئي لم يأخذ بعين الاعتبار نصائح وتحذيرات رفسنجاني ووصلنا إلى ما وصلنا اليوم، رفسنجاني وخاتمي أصدرا بياناً وقالوا هذا الرئاسة غير شرعية ويجب إجراء انتخابات جديدة.
منتهى الرمحي: طيب. أذهب لضيفي من بيروت الدكتور حبيب فياض، دكتور حبيب فياض يعني معروف أن هذا يحصل في السياسة، يعني قد يتخلى السياسيون عن حلفاء تاريخيين معهم في مقابل تحلفات جديدة. هل يمكن القول بأن هذا التخلي من قبل خامنئي عن رفسنجاني تحديداً بدأ منذ أن لم يستطع رفسنجاني الفوز بالانتخابات برغم كل الدعم الذي كان يقدمه لخامنئي، أي أنه لم يحصل على دعم خامنئي والآن تياره كله أيضاً أصبح خارج اللعبة السياسية بفوز أحمدي نجاد من جديد، لذلك هو مضطر للدفاع عن هذا التيار السياسي؟
د. حبيب فياض: يعني سأجيب على هذا السؤال ولكن اسمحِ لي بداية أن أصحح نقطتين وردتا في كلام السيد علي نوري زادة، أولاً مجتهد شبستري الذي تكلم في البرلمان هو غير مجتهد، شبستري الذي خلع العمامة الشبستري الذي خلع العمامة هو صديقي وهو أستاذ في جامعة طهران ويتعاطى في الفلسفة واللاهوت كان مع الشهيد بهشتي في هامبورغ، في حين أن الشبستري الآخر هو أخوه وهو من الشخصيات المعروفة في إيران. ثانياً ليس من المعقول أن يكون قائد الثورة الإسلامية قبل أن يتحول إلى رئيس جمهورية محاط بالفنانين والمغنين لأنه في إيران إذا وجدنا رجل دين يأكل في الشارع تسقط عدالته، فكيف بنا إذا كنا نتكلم عن رئيس جمهورية وفيما بعد تحول إلى قائد للثورة الإيرانية..
فياض: مواقف رفسنجاني التي اتخذها لأنه في ذروة الضعف وليس القوة
منتهى الرمحي: نعم. طيب الإجابة عن..
د. حبيب فياض: بالنسبة للسؤال الذي تفضلتي به، مسألة هاشمي رفسنجاني أن هناك خطأ شائع أنه هاشمي رفسنجاني دائماً يحسب على التيار الإصلاحي، في حين أنه في الواقع ونفس الأمر هاشمي رفسنجاني يمثل الخط الوسطي في إيران. وسياسات أحمدي نجاد هي التي دفعت هاشمي رفسنجاني حتى يكون أكثر قرباً إلى تيار الإصلاحيين، هاشمي رفسنجاني يتخذ المواقف.. المواقف التي يتخذها حالياً هي نابعة من مسار انحداري بدأ رفسنجاني منذ العام 99 يخضع له، يعني المواقف التي يتخذها رفسنجاني حالياً هو لأنه في ذروة الضعف وليس لأنه في ذروة القوة، ورفسنجاني حالياً بخلاف ما يتصور الكثير من المراقبين هو قيمة إضافية وجوده من الممكن أن يرجح الغلبة لأحد التيارين المحافظ والإصلاحي، ولكنه ليس على يعني درجة عالية من القوة والمتانة. رفسنجاني عام 99 فشل في الحصول على مقعد نيابي، أيضا ًفي عام 2005 عندما كان يعني شخصية معروفة جداً في إيران ولديها تاريخ حافل لم يستطع أن يتغلب على أحمدي نجاد في الانتخابات الرئاسية، عندما كان أحمدي نجاد آنذاك شخصية مغمورة ومن الصف الثاني وربما الصف الثالث، وصولاً إلى السياسة التي اعتمدها أحمدي نجاد مع رفسنجاني والإصلاحيين عموماً والتي تقوم على الإقصاء والتهميش وعدم الاعتراف بدور هؤلاء، إلى أن وصلت الذروة مع رفسنجاني في الكلام الذي قاله أحمدي نجاد عندما اتهم عائلة رفسنجاني بالفساد وربما اتهم رفسنجاني بالكذب، أنا ما أريد أن أقوله أن أزمة رفسنجاني تختلف جوهرياً عن أزمة الإصلاحيين الآخرين، هؤلاء ربما لديهم مشكلة بنيوية مع السلطة سواء كان أحمدي نجاد رئيساً أم أي شخصية محافظة أخرى، ولكن مشكلة رفسنجاني مع السلطة تحديداً متجسدة في أحمدي نجاد وليس في مطلق التيار المحافظ، بمعنى أنه فيما لو ترشح أحد المحافظين..
منتهى الرمحي: بدلاً عن أحمدي نجاد ما ممكن يكون رفسنجاني عنده هذه المواقف، لكن هنا لا بد أن نسأل إذا كان رفسنجاني ضعيف إلى هذا المدى، لماذا ما زال حتى اليوم هو رئيس مجلس الخبراء ورئيس مجلس تشخيص مصلحة النظام وهما المؤسستين الأهم والأبرز في إيران؟ مجلس الخبراء قادر على عزل المرشد إذا قرر أنه لم يصبح قادر على الإدارة ولم يكن عادل ولم تكن المواصفات التي عُين لأجلها ما زالت موجودة فيه، ومجلس تشخيص مصلحة النظام أيضاً لا يقل أهمية عن مجلس الخبراء، إذا كان هذا الشخص لهذا المدى لماذا يبقى؟
د. حبيب فياض: عزيزتي في إيران المعيار الأساسي للقوة هو القدرة على استقطاب الجماهير، كافة المناصب التي استحوذ عليها رفسنجاني هي مناصب تعيينة وبالتنصيب ولم تكن مناصب انتخابية، يعني أنا أستطيع أن أزعم أن نائب في البرلمان منتخب من قبل الشعب يشعر باطمئنان وراحة نفسية أكثر من أي شخص معين في إيران نتيجة قرار حكومي..
منتهى الرمحي: وهذا ينطبق على خامنئي كمان لأنه خامنئي أيضاً لم ينتخب من قبل الشعب هو أيضاً تم تعيينه صح؟
د. حبيب فياض: خامنئي منتخب من قبل الشعب بامتياز لأن خامنئي تم انتخابه من قبل مجلس الخبراء الذي يُنتخب من قبل الشعب..
منتهى الرمحي: رئيس مجلس الخبراء هو رفسنجاني، طيب كيف لا يتعارض هذا الكلام مع بعض؟ نعم تفضل أسمعك..
د. حبيب فياض: الشعب لا يختار رئيس مجلس الخبراء ولكن الشعب بحسب الدستور الإيراني يختار الولي الفقيه أو قائد الثورة الإسلامية، ولكن بما أن الولي الفقيه يجب أن يتوفر على مجموعة من الشروط الدينية الفقهية بحيث أن الناخب العادي لا يستطيع أن يشخص فيما إذا كان هذا الشخص المرشح لمنصب ولاية الفقيه تتوفر فيه هذه الشروط أم لا، فيقوم بانتخاب مجلس الخبراء، ومجلس الخبراء بدوره يقوم بانتخاب الولي الفقيه بالنيابة عن الشعب. على هذا الأساس هاشمي رفسنجاني نعم تم انتخابه كشخصية فقهية دينية من قبل الشعب على أساس أنه عضو في مجلس الخبراء وهذه مسألة يعني ليست امتيازاً كبيراً لأنه هاشمي رفسنجاني هو رجل دين مجتهد كغيره من المجتهدين الذين ترشحوا لمجلس الخبراء، ولكن انتخاب رئيس مجلس الخبراء يتم من المجلس نفسه وللمعلومات يعني بين هلاليين رئيس مجلس الخبراء ليس لديه صلاحيات واسعة بمعزل عن المجلس..
منتهى الرمحي: ككل صحيح هذا معروف وفي ستة من أعضاء..
د. حبيب فياض: تبقى للمجلس.. حتى مجلس تشخيص مصلحة النظام صلاحياته ليست بيد رئيسه بل بيد المجلس..
منتهى الرمحي: لذلك السياسة الإيرانية أو النظام السياسي الإيراني معقد، دكتور علي نوري زادة إذا كان عندك رد؟ يعني الحقيقة أنا ما فهمت أنه يتم اختيار الولي الفقيه من خلال مجلس الخبراء اللي بختاره الشعب، لكن الولي الفقيه يتم تعيينه. أما من يختاره الشعب فهو أيضاً يعتبر معين بهذه الحالة ما فهمت كيف هاي؟
د. علي نوري زادة: أولاً بالنسبة للعلامة محمد مجتهد شبستري هذا الرجل كان حديث رفسنجاني منقولاً عنه لأنه كان تلميذ مباشر للإمام الخميني وكان يحضر دروسه، وفيما يتعلق بمحسن مجتهد شبتسري فهو إمام صلاة الجمعة بتبريز ولم أكن أشير إليه. إلى ذلك فالسيد فياض يتحدث عن السيد خامنئي أنا أعرف السيد خامنئي عشت معه والدي كان صديق والده وكنا نزورهم بمشهد، وأعرف السيد خامنئي معتذراً أكثر من منكم.. وأعرف السيد خامنئي لما كان شاباً لما كان يغني أغاني مازية وعندما متحسماً للسيد عبادي أستاذ عبادي عازف الستار الأول في إيران والسيد أصغر بهاري، وكان هؤلاء مجالسين له.. أنا أعرف السيد خامنئي.. أما فيما يتعلق بانتخاب الولي الفقيه الأستاذ يقول أن أعضاء مجلس الخبراء يتم انتخابهم مباشرة من قبل الشعب، ولكن بعد غربلة الفقهاء من قبل مجلس صيانة الدستور، من يعين أعضاء مجلس صيانة الدستور؟ الفقهاء في المجلس يعينهم آية الله خامنئي المرشد، وبعد ذلك يعني من هذا الجيب إلى ذلك الجيب، وإلى ذلك فإن الإمام الخميني قد قال في جنة زهراء يوم عودته إلى طهران لنفترض أن أجدادنا وأبائنا اختاروا الشاه اختاروا هذا النظام وهذا ليس إلزاماً علينا أن نقبل به، والآن ثلاثين عاماً بعد قيام الثورة إذا كان هناك استفتاء عام في إيران وقد أشار إليه صديقي الكاتب أكبر والمفكر.. لو جرى في إيران استفتاء اليوم فهؤلاء الشبان الذين نراهم لن يصوتوا لنظام ولاية الفقيه، الشعب الإيراني ليس بحاجة إلى من يقرر من جانبه، الشعب الإيراني ليس من خروف الشعب الإيراني ليس بحاجة إلى الرأي، الشعب الإيراني يختار رئيس جمهوريته مثل بقية الشعوب، بينما الآن رئيس الجمهورية عندما أصبح مثل رئيس الوزراء في الأنظمة العربية هناك قائد يتمتع بصلاحيات أعلى من صلاحيات أي ملك وسلطان ورئيس في العالم..
قراءة أبعد لما يحدث في الشارع الإيراني
منتهى الرمحي: سأعود إليك دكتور علي نوري زادة اسمح لي سأعود إليك لكن ينضم إلينا من الكويت أو انضم إلينا من الكويت الدكتور عبد الله الشايجي رئيس وحدة الدراسات الأميركية وأستاذ العلوم السياسية في جامعة الكويت، دكتور عبد الله الشايجي من مراقبتك ومتابعتك للشأن الإيراني في قراءة ما هو أبعد مما يحدث في الشارع الآن، وسنتحدث بعد قليل عن الحرس الثوري ودورهم في الشارع والباسيج باللبس المدني أيضاً في مسألة قمع المتظاهرين، هل هناك صراع حقيقي ما بين المرشد ورفسنجاني تحديداً؟ إذا كنا نعتبر أن رفسنجاني بسبب الظروف التي حصلت وبسبب أحمدي نجاد شخصياً أصبح يمثل التيار الإصلاحي في إيران.
د. عبد الله الشايجي: يعني طبعاً كما ذكرنا في عدة لقاءات أخت منتهى، واضح جداً أن الآن ما يجري في إيران هو في انقسام بين الأجنحة داخل إيران ولكن كلها تحت عباءة النظام الإسلامي الإيراني، يعني عندما يسمع البعض يتكلم عن مير حسين موسوي يظن أنه إصلاحي عالمي أتى من الغرب ليصلح النظام في إيران، يعني موسوي تم المصادقة عليه من مجلس صيانة الدستور كمرشح من 476 مرشحأً أربعة فقط تم اختيارهم أحدهم موسوي، فإذاً يعني هنا خلينا نضع الأمور في سياقها الصحيح أنه حتى موسوي وكروبي والآخرين الذين الآن ينافسون أو يشكلون مع خاتمي ورفسنجاني جناحاً بين قوسين إصلاحي اعتدالي هم لا زالوا أبناء الثورة، ولا زالوا من كما ذكر يعني الرئيس كما يعني واضح جداً أنهم جزء من النظام لا يريدون أن ينقلبوا على النظام، فلهذا السبب لا يمكننا أن نقول بأن ما يجري الآن في إيران يذكرنا بما جرى في عام 79 من الثورة الانقلاب الذي تم على نظام الشاه، بل هو محاولة تصحيحية لما يجري قد يكتب لها النجاح قد لا يكتب لها النجاح..
منتهى الرمحي: طيب هون أنا بدي أسأل دكتور عبد الله الشايجي متفقين تماماً على أنه الكل خرج من عباءة واحدة في إيران سواء كان موسوي أو حتى أحمدي نجاد، لأنه بالنهاية لن يترشح أحد ليصبح رئيس للجمهورية الإيرانية إلا بعد موافقة مجلس صيانة الدستور إطلاقاً، إذن لماذا الآن الحركة في الشارع يعني يتم الإشارة للغرب بشكل كبير من قبل المسؤولين الإيرانيين بأنهم يدعمون هذه الحركة بالشارع وكأن الغرب يدعم موسوي، وهذا ليس يعني ليس صحيحاً على الإطلاق؟
د. عبد الله الشايجي: بالتأكيد يعني موسوي مواقفه واضحة جداً هو مع التخصيب ومع المشروع الإيراني والبرنامج النووي يعني هو سيكون في تغيير الشكل وليس في المضمون، يعني هذه نقطة وحتى أوباما تكلم أنه يكون في فرق كبير بين أحمدي نجاد وبين موسوي لأنهم كلهم سيلتزموا بالثوابت والخطوط العريضة للنظام الإيراني وأفكاره ونظرته ومشروعه وأهدافه ووجوده في المنطقة كقوة رئيسية مهمة لها مشروع ولها أهداف ولها مصالح، يعني لهذا السبب يعني الآن ما يجري في إيران يجب أن أفهمه من عدة نقاط، النقطة الأولى أن هناك الآن تصدير للمشكلة إلى الخارج، يعني واضح جداً اتهام مرشد الثورة في خطبة الجمعة لقوى معينة أميركا وبريطانيا بالتدخل، واتهامات أيضاً من الرئيس أحمدي نجاد أيضاً طلبه أمس من أميركا وبريطانيا بوقف التدخل، اتهام صريح وقوي جداً من متكي والخارجية للعناصر البريطانية تتدخل وأدخل حتى أيضاً مجاهدي خلق في الموضوع، واليوم تجري مناورات كبيرة تقوم بها إيران كل هذا لتحفيز في منطقة الخليج العربي وبحر عُمان لتحفيز الشارع لإثبات للعناصر المحافظة داخل المجتمع الإيراني اللي هو الرصيد الكبير للمحافظين في القرى وفي الأرياف في المناطق الفقيرة بأن النظام الآن تحت حصار تحت تهديد تحت نوع من الغزو الفكري، الإنترنت الآن طبعاً النظام قاعد يتعامل كبيرة وهذا استخفاف أيضاً بما نراه الآن تثبونه أنتم وفضائيات أخرى من مشاهد مؤلمة يتعرض لها الشباب في الشارع الإيراني، هذا استخفاف كبير بهؤلاء هل هو طلب منهم بأن يتظاهروا وطلب منهم.. هم يشعرون بأن الانتخابات سُرقت، الانتخابات تم تزويرها، واليوم اعترف مجلس صيانة الدستور بأنه فيه خمسين دائرة عدد الأصوات الموجودة في صناديق الاقتراع أكبر بثلاثة مليون صوت من عدد الأصوات المسجلة للاقتراع، إذا هذا دليل واضح من مجلس صيانة الدستور أن هناك تجاوزات في العملية الانتخابية التي تمت للرئاسة الإيرانية، ولماذا لا يتم إعادة فرز الأصوات كما يطالب البعض؟ طبعاً فكرة أن يعاد الانتخاب هذه فكرة انتهينا منها، الآن النظام يبي يمشي على أساس أن هناك الآن أمر واقع الرئيس أحمدي نجاد أعيد انتخابه، هؤلاء متمردين غوغائيين والآن سنبدأ نرى الكثير من التحريض أن هؤلاء مخربين إرهابيين وحملهم مسؤولية كبيرة مرشد الجمهورية في خطبة الجمعة بأنهم سوف يتحملون المسؤولية.. إلى بدعة الذهاب إلى الشارع بدل ما المؤسسة الدستورية، انقسام كبير، انقسام يعني يجعل إيران يعيد النظر العرب الذين كانوا معجبين بالنظام يسمى ديمقراطي في إيران بأن هذا النظام ليس ديمقراطي كما كنا نتوقع، هناك مشاكل هناك خروقات هناك تجاوزات وهناك اعتراف بذلك من قبل المؤسسة الأولى المسؤولة عن إحصاء الأصوات وإعطاء الشرعية للرئيس الجديد، لهذا السبب الآن أحمدي نجاد حتى لو أصبح رئيساً سيكون مشكوكاً بهذه الرئاسة بشرعيته في الدوائر الغربية في أوروبا وفي أميركا، وهذا سيجعل صعباً من إدارة أوباما أو الغرب أن يمد يده وأن يستمر اليد ممدودة، مما يعني أن إيران تمر بمرحلة صعبة في بيئتها ومع علاقاتها الخارجية خاصة الحوار اللي كنا قاعدين تكلم عنه والغزل مع أميركا يبدو أنه الآن مرشح لأن يعني يخفت ويتراجع، حتى أوباما يتم انتقاده بشدة من الجمهوريين، وأمس في برامج حوارية انتقاد شديد له من عدة سيناتور مهمين في مجلس الشيوخ الأميركي بأنه صامت بأنه..
منتهى الرمحي: أنه موقف مش حازم..
د. عبد الله الشايجي: غير فعال، وأنه قاعد بدل ما أميركا تقود الأوروبيون يقودون وأصبحت أميركا تابع، وكان ملفت أنه لم يوجه له انتقاد متكي أمس بأن المخابرات الأميركية أو الدور الأميركي قاعد يلعب دور تحريضي كما اتهم البريطانيين، فإيران في أزمة في مأزق تريد أن تصدره الآن للخارج لتحفز الشارع بأننا نحن تحت هجمة كبيرة من الغرب ومن الخارج، فعلينا أن نتوحد وهؤلاء غوغائين سيصمتوا بعد قليل وسينزل الحرس الثوري..
منتهى الرمحي: خلينا نحكي شوي عن الحرس الثوري دكتور.. دعنا نتحدث قليلاً عن الحرس الثوري ولكن اسمح لي يعني سأعود إليك ولضيوفي الكرام للحديث عن الحرس الثوري تحديداً بعد فاصل قصير نواصل بعده بانوراما.
[فاصل إعلاني]
منتهى الرمحي: أهلاً بكم معنا من جديد. وقد بدأ الدكتور عبد الله الشايجي وأشرنا في البداية وفي المقدمة قليلاً للحرس الثوري الإيراني الذي خرج اليوم عن صمته ليهدد المتظاهرين بمزيد من القمع، من هو الحرس الثوري ومتى تشكل وما حجم قوته؟ لنتابع.
لمحة عن الحرس الثوري الإيراني
زين الفايز: حامي حمى الثورة وحارسها في إيران ذلك هو الحرس الثوري الإيراني، عمره من عمر الثورة حيث أنشأ في العام 1979 بهدف حماية نظام الحكومة الإيرانية الجديدة آنذاك بقيادة الخميني. وجود الحرس الثوري في إيران منذ بدء الثورة وحتى الآن ترسخ ليشمل مختلف النواحي العسكرية والاقتصادية فأصبح قوة رئيسية، تنضوي تحت لواء الحرس الثوري الإيراني قوات التعبئة العامة المعروفة باسم الباسيج وهو مجهز بقوات برية وبحرية وجوية واستخبارات علاوة على القوات الخاصة، يضم الحرس الثوري الإيراني في صفوفه نحو نصف مليون مقاتل.
لعب الحرس الثوري الإيراني دوراً مفصلياً إبان الحرب العراقية الإيرانية حيث شارك في العديد من المعارك، لديه قوة اقتصادية كبيرة وشركات بأسماء مختلفة، كما أنه يلعب دوراً كبيراً في صناعات إيران العسكرية وأُدرجت أسماء قادته في إطار قرارات مجلس الأمن التابع للأمم المتحدة. وضعته الولايات المتحدة على لائحتها كمنظمة إرهابية بعد اتهامها له بدعم حزب الله وحركة حماس.
الحرس الثوري منعه الخميني من التدخل في السياسة بل حرم على عناصره الانتماء إلى الأحزاب والجمعيات السياسية، وقد ظل وفياً لتعليمات الخميني غير أنه تدخل بشكل سافر في انتخابات عام 2005 لصالح المرشح محمود أحمدي نجاد، ويتهمه الإصلاحيون بأنه شن حملة كبيرة لتشويه سمعة الرئيس الأسبق هاشمي رفسنجاني ومنع فوزه في الانتخابات قبل الماضية، ويكرر الإصلاحيون هذا الاتهام في الانتخابات الأخيرة ويقولون إن الحرس الثوري يخطط لانقلاب إذا أسفرت نتائج هذه الانتخابات لصالح مير حسين موسوي.
وفي رسالته السادسة وجه موسوي تحذيراً شديداً للحرس الثوري وباقي القوى العسكرية من استخدام العنف مع المتظاهرين، وحذرهم من تحويل إيران التي قال إنها خضراء إلى ثكنة عسكرية وذكرهم بأيام الشاه وأن الظلم لن يدوم. زين الفايز - العربية
منتهى الرمحي: عوداً لضيوفي من لندن الدكتور علي نوري زادة، ومن بيروت الدكتور حبيب فياض، ومن الكويت الدكتور عبد الله الشايجي، أهلاً بكم معنا من جديد، مباشرة إلى ضيفي من بيروت الدكتور حبيب فياض. دكتور حبيب هل يمكن اعتبار الحرس الثوري أنه أصبح جزء الآن فيما يحدث في إيران، يعني من غير المعقول أن السلطات في إيران تمنع وسائل الإعلام من التغطية وكأنه العالم مغلق، العالم قرية مفتوحة الآن عن طريق الإنترنت أي صورة عن طريق موبايل ممكن أن تنقل لكل العالم ليراها، ما نشاهده في الشارع الإيراني مختلف تماماً عما نسمعه من السلطة الإيرانية بأن الأمور يعني فيه أمن والأمن مستتب في الشوارع؟
د. حبيب فياض: يعني فقط بدي بس تعطيني فرصة صغيرة أني يعني أن أدلي ببعض الملاحظات حول الكلام الذي قيل، بداية عندما قال زميلي من الكويت بأن الجميع تحت سقف النظام أنه لا يوجد مرشح خارج إطار الدولة الإسلامية في إيران، وهذا الكلام صحيح. طرحتي عليه سؤالاً إذاً لماذا التدخل الأميركي في المسألة الانتخابية الرئاسية في إيران؟ وكأن التدخل الأميركي لا يأتي إلا إذا كان هناك أحد المرشحين محسوب على أميركا ويتعامل مع الأميركيين بشكل مباشر، في حين أن الأميركيون والغربيون بشكل عام عندما يتدخلون في القضية الإيرانية لا يتدخلون لصالح مير حسين موسوي أو لصالح أحمدي نجاد، إنما يتدخلون من أجل إحداث فتنة في إيران ومن أجل ضرب إيران وإضعاف إيران، لأن الأميركي حاول من خلال مجلس الأمن على خلفية الملف النووي لم يستطع أن يدفع إيران إلى التراجع، حاول من خلال المفاوضات المباشرة أيضاً وجه بالتعنت والعناد الأميركي، حاول من خلال المفاوضات المباشرة أيضاً ووجه بالمناورة والمراوغة الإيرانية على خلفية ملف النووي أيضاً، مؤخراً كان هناك كلام عن ضربة عسكرية إسرائيلية فجاء البديل على لسان كلينتون وزيرة الخارجية الأميركية قبل شهر، كانت تتكلم وتنتقد سياسة بوش التي كان يعتمد من خلالها على القوة العنفية إذا صح التعبير في التعامل مع إيران وطرحت القوة الذكية، يعني 85 مليون دولار خصصت من قبل الكونغرس الأميركي للتعامل مع إيران، هذه الأموال كيف يمكن أن تنفق؟ وإذا لم تنفق في مثل هذه الظروف الصعبة التي تعيشها إيران يعني متى هي الظروف التي يمكن أن تنفق من خلالها؟ وكلنا يعلم أن هناك فريق عمل في الخارجية الأميركية بعيداً عن cia بمعزل عن cia مكون من دينس روس وغارد كوهين وغيرهم يتولون عملية إدارة يعني تعميق الأزمة داخل إيران. أنا لا أريد أن أقول أن نشأة المؤامرة في إيران هي خارجية بل إن نشأة المؤامرة داخلية بامتياز، ولكن مضاعفة هذه الأزمة وتوجيه مسارها وربما التحكم بها والدخول على خطها هو مسألة خارجية وغربية تحديداً، هذا أولاً. ثانياً صحيح أن المشهد في إيران ضبابي، ولكن أنا أعتقد وأتكلم بصراحة أنه الإعلام الغربي وبعض الإعلام العربي هو أكثر ضبابية من المشهد الموجود في إيران، يعني هناك مجموعة من الشائعات التي يتلقفها البعض ويحولها إلى معطيات وثوابت ويبدأ يبني معها ويتعامل معها على أساس أنها تحصيل حاصل. قبل قليل كان يتكلم الدكتور عبد الله أنه ثلاثة ملايين صوت وجدت مزورة، أختي العزيزة أنا اليوم تابعت الموضوع عبر مواقع فارسية ورسمية وأيضاً استمعت بأذني إلى كلام كود خودائي الذي نسب إليه هذا الكلام، كل الذي قاله أنه أُخذت عينات عشوائية مجموعها ثلاثة ملايين صوت سوف ننظر إذا كان فيها تزوير، منذ الصباح إلى الآن هناك تهليل وتطبيل بأنه وجد في إيران ثلاثة ملايين صوت مزورة. البارحة آية الله جوادي آملي أفتى بضرورة أن يحفظ كل من النظام والشعب.. وجدنا الإعلان يتكلم أنه آية الله جوادي آملي المفرط فيه محافظته وتقليديته يقال بأنه انحاز إلى الإصلاحيين، قبل البارحة علي لاريجاني تكلم وانتقد وزارة الداخلية وتحدث بأنه أعمال العنف يجب أن تقف، إذا بنا نفاجئ بأنه علي لاريجاني يقال بأنه ينتقد مجلس صيانة الدستور. قبل ذلك مير حسين موسوي في الإقامة الجبرية، طيب يعني من حق المشاهد أن يفهم الصورة في إيران كما هي وأن تقدم له بصورة موضوعية، هلأ ما بعرف.. أجاوب على مسألة..
منتهى الرمحي: الحرس الثوري لأنه كان بالنسبة إلي مهم لأنه الحرس الثوري خرج عن صمته وهدد بأنه سيمارس المزيد من القمع بمعنى على المتظاهرين، يعني هل أصبح جزء في واضح في اللعبة؟
د. حبيب فياض: نعم باختصار حتى لا أصادر دور الآخرين، الحرس كما جاء في تقريركم هو مؤسسة تتدخل عندما يتعرض النظام في إيران إلى خطر سواء كان هذا الخطر داخلياً أو خارجياً، وأنا هنا أعلن بأن جمهور المحافظين يمارس يعني قيادات المحافظين تمارس عملية ضبط لجمهورها حتى لا ينزل..
منتهى الرمحي: حتى لا تنزل إلى الشارع طيب دعني أسأل الدكتور علي نوري زادة، أنت تفضلت بكثير من النقاط.. أيوه تفضلت بكثير من النقاط التي يمكن الدكتور علي نوري زادة عنده إجابة عليها، في الحقيقة يعني لا نعتمد على مصدر واحد في الإعلام، والصور التي أمامنا والتي نشاهدها مهما كان مصدرها عن طريق اليوتيوب أو عن طريق الإنترنت من أي وسيلة أخرى، لكنها موجودة داخل إيران 85 مليون دولار تدفع لتخريب إيران من الداخل القوة الذكية التي تحدثت عنها كلينتون هذا ما قاله الدكتور حبيب، والآن من مصلحة الغرب أن يضاعف الأزمة داخل إيران ما رأيك؟ ومش صحيح أنه في ثلاثة مليون صوت تم تزويرها تفضل.
د. علي نوري زادة: سيدتي العزيزة يرجى رعاية الإنصاف في تقسيم يعني يرجى الدكتور فياض يتحدث عشر دقائق متواصلة وعندي فقط مثلاً ثلاثة ثواني يعني لا يمكن..
منتهى الرمحي: لا ثلاث ثواني مستحيل..
د. علي نوري زادة: ثلاث دقائق.. على أية حال أولاً أود أن أوضح لا علاقة لمنظمة مجاهدي خلق بما يدور في إيران، الشعب الإيراني سبق أن رفض أولئك الذين خانوا بلدهم ووقفوا مع صدام ضد إيران، مجاهدي خلق حاولوا خطف اعتراض الناس. وكما شاهدنا أمام السفارات الإيرانية في الخارج الإيرانيون رفضوا مجاهدين خلق وطردوهم، فلذلك أود أن أقول بأن النظام لما يبث على التلفزيون السيد رجبي ثلاثة مرات فهي تقول شيء مسخرة تقول إن 15% من الإيرانيين شاركوا في الانتخابات، يعني لا علاقة لمجاهدي خلق بما يدور في.. هذا واحد، الشيء الثاني الدكتور فياض يتحدث دائماً عن التدخل الأميركي أي تدخل؟ لأربعة أيام لازم الرئيس الأميركي الصمت وسبب في اعتراض الكونغرس في اعتراض الصحف والصحف كانت تنشر صور صحايا هذه المواجهات، والسيد أوباما كان يتحدث لا نريد التدخل في شؤون إيران. العالم قرية واحدة، بورما تتعرض لإيذاء وأمين عام الأمم المتحدة يتحدث عنه شو علاقة أميركا أو بريطانيا؟ النظام الإيراني منذ ثلاثين عاماً دائماً يتحدث تدخل تخطيط تورط وهو متدخل في جميع قضايا المنطقة، من تدخل في العراق في لبنان في البحرين في الكويت في مصر في مغرب من تدخل؟ أميركا أم بريطانيا أم النظام الإيراني أم الحرس أم فيلق القدس؟ من تدخل في أفغانستان؟ فيلق القدس فلذلك دائماً اتهام أميركا وبريطانيا وإسرائيل هذا أسهل شيء نفعله اتهام الآخرين دون أن نراجع أنفسنا ونصحح أخطائنا، هناك خطأ في إيران، هناك السلطة ارتكبت جريمة بحق الشعب سرقت أصوات الشعب وحاولت مصادرة أصوات الملايين من الإيرانيين ممن شاركوا في الانتخابات، ليس من أجل عيون آية الله خامنئي او أحمدي نجاد أو موسوي أو كروبي، إنهم شاركوا في الانتخابات من أجل تغيير موسوي وكروبي كانا يمثلان التغيير، فلذلك صوتوا لهما. والسيد أحمدي نجاد الحكومة والسيد خامنئي وفقاً لما رأيناه يوم الجمعة كان واضحاً بأنهما قد اتخذا قراراهما منذ شهور لمصادرة نتائج الانتخابات، الشعب الإيراني عبر عن رأيه بهدوء وبشكل سلمي، السلطة استخدمت الطلقات النارية هل هناك في العالم نظاماً يرمي ماء ساخن من السماء على رؤوس الناس هذا نظام إسلامي هذا ولاية الفقيه هذا استمراراً لولاية علي ابن أبي طالب عليه السلام؟ وأستاذ فياض يعرف قصة خلخال والمرأة اليهودية، فكيف يمكن أن يبرر نظاماً، الحرس الثوري اليوم أنا أشيد بحرس الثوري..
منتهى الرمحي: هو قال أنه الحرس الثوري لا يتدخل إلا إذا تعرض النظام الأمني يعني الوضع الأمني في الداخل..
د. علي نوري زادة: اليوم عدد من قادة الحرس أعلنوا في بيان بأنهم لن يطلقوا النار على الناس، قالوا إنهم سيرفضون الأوامر وعلي فضلي هو مصدر اعتزاز الإيرانيين وأحد قادة الحرس خلال الحرب الإيرانية العراقية، وأصيب وتعرض لعدة جروح جروح خطيرة هو كان قائد حراسة طهران..
منتهى الرمحي: دكتور علي ما بقي معي إلا ثلاث دقائق فقط يعني من حقي أني أعطيها للدكتور عبد الله الشايجي أرجو أن يكون منحتك وقت كافي كما منحنا الدكتور حبيب فياض، دكتور عبدالله أنت ضيفنا المستقل يعني فأرجو أن تسامحني أنه ما أعطيتك وقت كثير، لكن هذا الجدل يعني من المعروف أنه في أنباء يعني أنباء متنوعة تخرج من إيران وفيه أصوات مختلفة تخرج من إيران، أن تمنع وسائل الإعلام أن تغطي ما يحدث داخل إيران مفروض أن يعني تعطي الكثير من التفسيرات لما يحدث داخل إيران، هل مطلوب فقط أن يستمع إلى ما يقوله التلفزيون الإيراني؟ أم أن مصادرنا في الأخبار يجب أن تتنوع أيضاً؟
د. عبد الله الشايجي: هذا الانغلاق طبعاً جزء من البارنوي النظامي واضح جداً أن إيران تسبح عكس التيار الآن هناك انفتاح كبير كما واضح جداً العالم قرية كونية، أي رسالة أو أي صورة على أو فيديو على الموبايل كاميرا ستنتشر في العالم، ولكن علينا أن نكون حذرين مما يرسل في التويتر وفي وسائل الإعلام الأخرى لا،ها تأتي من عناصر معادية للنظام أيضاً وهمها أن يعني تفضح النظام بشكل كبير وأحياناً بشكل مفبرك، فهذا على الإعلام أن يكون أيضاً يقظ ولكن المشكلة تكمن في أن الإيرانيين يرفضون الآن السماح لوسائل الإعلام سواء مراسلين أجانب أو وكلات أنباء أو أنتم العربية أغلق مكتبكم في طهران دون إبداء أي سبب، كيف يمكن أن يكون عندنا المعلومات الدقيقة؟ لا يوجد يعني فضائيات أو وسائل إعلام محايدة تنقل سواء كانت غربية شرقية يابانية عربية تنقل من الشارع ممنوع يعني حتى المراسلين الموجودين الآن لبعض الوكلات الأنباء والفضائيات ينقلون من الاستديو وليس يمكن رح يطلع السطح فقط أما من داخل الشارع فممنوع، هذا طبعاً تصرف نظام يشعر بأنه محاصر ويشعر بأنه عليه أن يدافع عن هذا النظام، ومسيء جداً أن ينزل الحرس الثوري الذي هو يعني دولة داخل دولة 120 ألف من المسلحين بشتى الأسلحة، والمفروض أن يحافظ على النظام ويحمي النظام من الاعتداءات ومن الخارج وأيضاً من الداخل، ولكن ضد الشعب يعني هذا قاعد يفقد وقاعد يعني يضعف الثقة بالنظام الإيراني كنظام يمكن أن يصدر ما لديه إلى الخارج..
منتهى الرمحي: هدول متظاهرين عزل حتى اللحظة يعني ما استخدموا أي وسيلة للدفاع عن أنفسهم
د. عبد الله الشايجي: أخت منتهى كانت الفكرة تصدير الثورة الآن من يريد هذه الثورة التي تصدر؟ يعني عندما نرى هذه الصور المؤلمة والفتاة التي كل وسائل الإعلام المضرجة في الشارع أصبحت هي رمز للمقاومة وقاعدة تعطي إيران سلاح للآخرين ليستخدموه..
منتهى الرمحي: ليستخدموه ضدها.. الدكتور عبد الله الشايجي رئيس وحدة الدراسات الأميركية وأستاذ العلوم السياسية أرجو أن تعذرني لأني ما أعطيتك الوقت الكافي ولكن انتهى وقت بانورما شكراً جزيلاً لك، الدكتور حبيب فياض شكراً جزيلاً لك دكتور علي نوري زادة شكراً جزيلا لك على المشاركة. تحية لكم وإلى اللقاء.
June 24, 2009 06:28 PM
اسم البرنامج: بانوراما
مقدم البرنامج: منتهى الرمحي
تاريخ الحلقة: الأحد 21/6/2009
ضيوف الحلقة:
د. علي نوري زادة (مركز الدراسات العربية الإيرانية)
عايد المناع (محلل سياسي)
محمود حيدر (مركز دلتا للصحافة والأبحاث المعمقة)
- بعد المس بالمحرمات وأولها موقع المرشد الأعلى، هل خرج الوضع في إيران عن نطاق السيطرة؟
منتهى الرمحي: أهلاًَ بكم من جديد، الانتقادات غير المسبوقة التي وجهها المرشح للرئاسة في إيران مير حسين موسوي إلى المرشد الأعلى علي خامنئي هي الأولى التي توجه إلى هذا الموقع منذ قيام الجمهورية الإسلامية في إيران، هذه الانتقادات صدعت الهالة التي كانت تحيط دوماً بموقع المرشد، وجاء أيضاً الرفض الشعبي للالتزام بتوجيهات خامنئي يوقف المظاهرات ليسقط ما تبقى من هالة للمرشد علي خامنئي، ويبدو أن هذه التطورات فتحت الباب واسعاً للحديث عن ضرورة عزل المرشد بعدما أصبح طرفاً.
وفي هذا السياق أكدت مصادر للعربية أن اجتماعات تجرى بين رئيس مجلس مصلحة تشخيص النظام هاشمي رفنسجاني وعدد من المرجعيات في قم للبحث في احتمال تشكيل مجلس جماعي لتسلم مهمات الولي الفقيه، والسؤال المطروح هو بعد المساس بالمحرمات في النظام الإيراني هل خرجت الأوضاع في إيران عن السيطرة؟ وهل فتح النار على خامنئي يشكل مقدمة لعزله؟ وماذا عن مصير أحمدي نجاد؟
هل تزعزعت مكانة الولي الفقيه؟
حسن فحص: عندما وضع مرشد النظام الإيراني السيد علي خامنئي في خطابه الأخير يوم الجمعة الفائت تعريفاً للمتظاهرين المعترضين على نتائج الانتخابات ووصفهم بالخارجين على ولاية الفقيه، فإنه بذلك أعطى إشارة لانطلاق التصدي الحازم لهؤلاء تحت غطاء الخروج على الشرعية الدينية وغاب من حسبانه أن قادة التيار الإصلاحي سوف لن يستمعوا لهذه التهديدات المبطنة وإنهم سيستمرون في حركاتهم الاعتراضية مستندين إلى المبادئ التي أسسوا لها منذ ثلاثة عقود تحت عباءة المؤسس الإمام الخميني، استخدام خامنئي الاحتياط الذهبي المتبقي بجعبته وضع دور ومستقبل موقع ولاية الفقيه في معرض التشكيك، وخرج عن دوره كطرف محايد ووسط بين كل الأفرقاء على الساحة السياسية الذين لم يخرجوا حتى الآن عن الثوابت، وانحيازه بوضوح للرئيس محمود أحمدي نجاد يعني أنه اتخذ موقفاً من الموقع الذي يمثله على حساب الشارع الإيراني وأبرز قادة الثورة وأهم شخصياتها المؤثرة. أما الهدف من ذلك هو دفع هؤلاء لاتخاذ موقف متعارض مع ولاية الفقيه ما يعطي المسوغ الشرعي والدستوري للتصدي لهم، الأمر الذي تنبه له قادة الحركة الاعتراضية وعملوا على ضبط الشارع وحصروا مطالبهم بإلغاء الانتخابات ما أسقط بيد خامنئي والمؤسسة التي يسيطر عليها وأفشل ذريعتهم في قمع حركة الاحتجاج.
هذا الانحياز من قبل خامنئي ساعد مرشح الإصلاحيين مير حسين موسوي بتصويب انتقاداته مباشرة لخامنئي، واتهامه بالعمل على ترسيخ سلطة المستبدين الصالحين والخضوع لتأثير جماعات تدعو لإلغاء الجمهورية والعملية الديمقراطية لتعارضها مع الإسلام، وهي المرة الأولى التي توجه فيها انتقادات لموقع ولي الفقيه بهذه الصراحة. وعلى الرغم من تعدد المخارج لحل الأزمة التي يواجهها النظام الإيراني إلا أن جميعها تحمل في طياتها خاسراً، أبرزهم موقع ولاية الفقيه حتى ولو كان الحل باستقالة الرئيس أحمدي نجاد أو لجوء مجلس صيانة الدستور إلى إلغاء النتائج أو الدعوة إلى دورة ثانية بين موسوي وأحمدي نجاد، إلا أن الثابت هو أن النظام الإيراني في هذه الأزمة لن يكون ذاته بعد الخروج منها. حسن فحص - العربية
منتهى الرمحي: ومعنا من لندن الدكتور علي نوري زادة مدير مركز الدراسات العربية الإيرنية، ومعنا من الكويت الدكتور عايد المناع المحلل السياسي، ومعنا من بيروت محمود حيدر مدير مركز دلتا للصحافة وللأبحاث المعمقة، أهلاً بكم جميعاً وأبدأ مع ضيفي من بيروت السيد محمود حيدر. هل ما نشاهده الآن من عدم التفات الشارع لدعوة الخميني خامنئي عفواً صراحة بعدم الخروج بمظاهرات والردود التي تأتي في رسائل موسوي، هل هو حقيقة زعزعة لموقع الولي الفقيه؟
محمود حيدر: يعني أنا لا أتصور أن المسألة بلغت هذا الحد من طرح هذه الأسئلة الحادة، يعني هذه أسئلة تساوي حافة الهاوية لا أعتقد أن الأمر وصل في إيران إلى حافة الهاوية، هناك المزيد من ربما هناك مسافة زائدة لدى النظام لكي يحتوي الوضع بأساليب مختلفة، الآن هناك مرحلة انتقالية يتعامل معها النظام مع حركة الاعتراض بطريقة سلمية وهادئة، ربما هذا التعامل الذي يجري في الشارع اليوم هو حالة تقليدية تتم في أكثر الدول الديمقراطية في التعامل مع حركة الاضطراب في الشارع لمنع وصول.. لمنع تفاقم هذه الحركة إلى الدرجة التي تهدد السلامة الوطنية العامة. أنا أتصور أن هناك إمكانيات سواء لدى المعترضين أو لدى الحكومة لكي تحتوي هذا الوضع إذا تُرك الوضع الداخلي الإيرني بمعزل عن المؤثرات الخارجية، كل المعترضين سواء المرشح الخاسر مير حسين موسوي أو بالنسبة للرئسي خاتمي وكل الطبقة السياسية المتحالفة ضمن حركة الاعتراض هي لا تزال إلى الآن لا تجهر بثورتها على النظام السياسي يعني على نظام الجمهورية الإسلامية الإيرانية، لا يزال هناك نوع من الالتزام بالمقاصد العليا للثورة والجمهورية في إيران سواء من خاتمي أو من رفسنجاني أو من مير حسين موسوي، لكن أنا أتصور أنه قد تصل حركة الشارع في لحظة ما إذا تضافر العامل الداخلي.. الحركة الداخلية مع المؤثرات الخارجية الإقليمية والدولية ربما تصل إلى الحد الذي لا يمكن التحكم به إلا بإجراءات تتعلق بما تتطلبه الاستراتيجية العليا للسيادة الوطنية في الجمهورية الإسلامية الإيرانية.
كيف يمكن تفادي انفلات الشارع الإيراني؟
منتهى الرمحي: من هذه الإجراءات أو أهم هذه الإجراءات؟
محمود حيدر: يعني كما تفعل أي دولة ذات سيادة لأنه يعني كما هو معروف لكل دولة سيادة داخلية وسيادة خارجية، بدا واضحاً أن السنوات المنصرمة تعرضت الجمهورية الإسلامية الإيرانية إلى حالة حصار منقطعة النظير على كل المستويات، ولم يستطع الضغط خاصة فيما يتعلق بالملف النووي أن يثني يعني استراتيجية التواصل أو استراتيجية الاستمرار في إنجاز هذا الملف، يبدو أن فرصة الانتخابات الرئاسية ونتائجها هي فرصة ثمينة وذهبية بالنسبة يعني للاستراتيجية الخارجية التي تسعى إلى تطويع واحتواء الحالة الإيرانية، يعني هناك طموحات أميركية غربية واضحة تماماً يعني لا تحتاج إلى جدل تحاول إحداث ثورة على الثورة من داخل الثورة أو إحداث ثورة على النظام من داخل النظام، هذه هي الاستراتيجية الفضلى التي لا يمكن اختراق النظام السياسي في إيران إلا عبر هذه.. أنا أتصور أن الأحصنة التي يراهن عليها الغرب يعني هؤلاء المجموعة التي تقود حركة الاعتراض في الشارع لا أتصور أنها ستشكل حصان الرهان الغربي لتحقيق انقلاب شامل..
منتهى الرمحي: لكن الموضوع ليس مقتصر على أولئك الذين يخرجون في الشوارع سيد محمود حيدر هو مقتصر على يضم أيضاً قيادات مهمة في إيران معروفة من أيام الثورة قيادات تدافع عن الخمينية في إيران.
محمود حيدر: نعم صحيح يعني كل حركة الاعتراض التي يعني يعني تشكل رمزوها من الثورة لم تتخطَ يعني الإطار العام الإجمالي لنظام الجمهورية الإسلامية الإيرانية بما فيها ولاية الفقيه، لكن هناك طموحات تتجاوز حتى أصل قيام الجمهورية الإسلامية الإيرانية، ربما بعض المجموعات في الداخل وبطبيعة الحال قوى إقليمية ودولية واضحة في نظرتها، يعني هناك محاولة استراتيجية لتغيير دور إيران الجيو استراتيجي تغيراً شاملاً ونهائياً، هذه الطموحات الخارجية. إذا تم هناك نوع من التماهي والتضافر مع الداخل وهذا أنا استبعده..
منتهى الرمحي: ممكن يكون هذا يكون يشكل خطر على النظام الإيراني؟
محمود حيدر: من خلال المجموعة التي تقود حركة أنا أستبعد أن يكون هناك تنسيق استراتيجي بين الداخل والخارج بهذا المستوى وهذه الدرجة.
منتهى الرمحي: سأعود إليك سيد محمود حيدر دعني أسأل نفس السؤال للدكتور علي نوري زادة ضيفي من لندن، دكتور علي البعض ربما يرى بأن التصريحات والرسائل والكلام الذي قاله موسوي في رسالته رداً على خطبة الجمعة للسيد علي خامنئي بأن مكانة الولي الفقيه قد تزعزت أو هذه الهالة التي حول الولي الفقيه لم تعد قائمة في إيران، ما رأيك؟
د. علي نوري زادة: أولاً تحياتي إليكم سيدة منتهى والأستاذ حيدر أستاذ مناع، يرجى رعاية الإنصاف والسماح لي بأن أتحدث بنفس يعني الوقت الذي تحدث فيه الأستاذ حيدر..
منتهى الرمحي: تفضل دكتور معنا كل الوقت..
د. علي نوري زادة: نعم. فيما أود أن أقول أن أحد المشاركين في الأسبوع الماضي لما تحدثنا عن الأزمة قال لا أبداً هذه ليست أزمة النظام الإيراني قادر على عبور هذه الأزمة، وبعدين تحدثنا بضعة آلاف من الناس جاؤوا إلى الشوراع فسوف يعودون بعد أن تحدث الولي الفقيه في صلاة الجمعة والأمر سيكون محسوماً بعد ذلك، لا أبداً. أولاً أقول لكم بالنسبة لولاية الفقيه منذ بداية الثورة المرجعية التقليدية رفضت الاعتراف بولاية الفقيه، هذه هي بدعة فقط أحد المجتهدين قبل 170 عاماً هو الذي جاء بهذه النظرية لأن الولاية عند الشيعة فقط للمعصوم للإمام الغائب المهدي الموعود، هذه الولاية خاصة للمهدي. الولاية العامة هي لكل صاحب أمر يعني للملك ورئيس جمهورية وللمراجع هذه ولاية الصغار ولاية اليتامى ولاية الأرامل هذا مختلف تماماً، إن الإمام الخميني قد استفاد من هذا العبارة لفرض حكمه علينا، وبالنظر إلى أنه كان قائد الثورة وكما قال الله يرحمه المهندس بازرغان ولاية الفقيه هي عباية للإمام الخميني فقط، ولكن في نهاية حياة الإمام الخميني تم تعديل ولاية الفقيه وتحويله إلى استبداد مطلق بتحويله إلى ولاية الفقيه المطلقة، حتى الإمام الخميني لم يكن يتمتع بهذه السلطة. آية الله السيستاني معارض لولاية الفقيه وهو المرجع الأعلى، آية الله حكيم يعارض السيد الحكيم، آية الله السيد حسين فضل الله يعارض ولاية الفقيه، مراجع كبيرة في إيران وحيد خراساني وغيرهم معارضين لولاية الفقيه ولكن مساكين يعني عندهم رجال الأمن، وزارة الاستخبارات الإيرانية عندهم سلوك وأسلوب خاص، دائماً يذهب إلى الأحفاد أو الأولاد وهم أحياناً يرتكبون مسائل أخلاقية قضايا أخلاقية مثل الكي جي بي يصورونهم يأخذون الوثائق، وبعد ذلك بهذه الوسائل والصور والأفلام يحددون المرجع والمرجع يجب أن يلازم الصمت ولا يقول شيئاً، فهذا هو سبب عدم تمكن رفسنجاني من كسب هؤلاء المراجع المعارضين لولاية الفقيه. فيما يتعلق بأبناء البلد أهل السنة في إيران 14 مليون سني في إيران لا يعترفون بولاية الفقيه، الأقليات الدينية لا يعترفون الدروايش والصوفية في إيران لا يعترفون بولاية الفقيه، والشيعة في إيران 80% من الشيعة في إيران لا يعترفون بولاية الفقيه لأنهم يقلدون.. يعني المؤمنين منهم يقلدون المراجع الذين يعارضون ولاية الفقيه وحتى العلمانيين في إيران هؤلاء..
منتهى الرمحي: أنا علشان الوقت كمان ما يسرقنا دكتور علي نوري زادة نتحدث الآن عن سؤالنا.. أنا أتحدث عن الأحداث التي تجري الآن في إيران عن رسائل السيد موسوي عن حديث رفسنجاني هل هي زعزعة.. نعم تفضل؟
د. علي نوري زادة: حتى يوم الجمعة رغم معارضة العديد من الإيرانيين لفكرة ولاية الفقيه مبدئياً، ولكن بسبب وجود آية الله خامنئي على رأس السلطة فهو كانوا يتماشون مع الأمر ويقبلون بشكل أو آخر بوجود خامنئي على رأس السلطة، ولكن آية الله خامنئي أساء إلى الشعب الإيراني أساء إلى ملايين ممن صوتوا للسيد موسوي والسيد كروبي معتبرين إياهم مرتبطين بالأجانب والمشاغبين إلى ذلك فإنه إنهار بشكل سريع إلى جانب أحمدي نجاد، وهو يعرف أحمدي نجاد الآن رجل مكروه لدى شريحة كبيرة من الإيرانيين، بعد ذلك اليوم وبعدما قتل شرطته الناس الأبرياء في الشوارع، سيدة منتهى في أي نظام هل رأيتم أي نظام في العالم يرمي مياه الساخنة من السماء على رؤوس الناس؟ هل ممكن.. هل رأيتم فيديو نداء أمس في شوارع طهران؟
منتهى الرمحي: يعني إذاً أنت تقول بأنه هذا ليس كما تفعل أي دولة ذات سيادة أو دولة حتى ديمقراطية، إذا شعرت أنه في تهديد للأمن القومي والأمن الوطني في الداخل..
د. علي نوري زادة: هذا لا يهدد الأمن القومي الناس يريدون انتخابات جديدة فقط يريدون احترام أصواتهم، لا يريدون إسقاط خامنئي أو نظامه. اليوم ذهبت إلى السفارة الإيرانية في لندن هناك ثلاثة آلاف شخص كلهم يرددون يا موسوي استرد أصواتنا، لا يقولون شيئاً.
منتهى الرمحي: نعم. سأعود إليك دكتور علي نوري زادة، الحقيقة لأنه هذا هو موضوعنا لهذه الليلة دكتور عايد المناع هنا ربما نتحدث نحن عن يعني إسقاط الهالة الكبرى التي كانت حول ولاية الفقيه، هذا نظراً مثلاً لحديث موسوي عن أنه الذين يشجعون التزوير والكذابين الذين يتحدثون عن أنه لم يحصل هناك أي تزوير في الانتخابات، وإلغاء الجمهورية لتعارضها مع الدين الإسلامي يعني هذا ما يدعو إليه البعض، وقُرأت أنها إشارات واضحة لخطبة الجمعة التي قالها السيد خامنئي، وكأنه صراع الآن بين الخمينية والخامنئية داخل إيران، هل ترى بأنه هذه الهالة لم تعد موجودة على موقع ومكانة الولي الفقيه؟
عايد المناع: شكراً ست منتهى الحقيقة وشكراً للزميلين الكريمين، أنا أعتقد أن إيران الآن ربما.. ربما تكون قد بدأت في ثورتها الإسلامية الثانية، أنا الحقيقة تذكرين تحدثنا وزملاء آخرين في هذا البرنامج وقلنا أن الخيوط في يد المرشد، وإذا لم الحقيقة يعني يقف موقفاً وسطياً ويعني يتخذ موقف أكثر اتزاناً سوف يتجه الأمور نحو الأسوأ، وكنا نتوقع على الأقل..
منتهى الرمحي: صحيح هذا كان قبل خطبة الجمعة صحيح..
عايد المناع: نعم قبل نعم بعد نهاية الانتخابات، كنا نتوقع الحقيقة أن المرشد يبحث عن إجراءات قانونية يؤجل فيها الإعلان عن موقفه بحيث أنه يجتمع مجلس الخبراء وصيانة الدستور، وربما حتى يعني كوادر فقهية ودستورية وتجد مخرج. أنا أعتقد أن الاعتراف بأن هناك 10% إمكانية تزوير هي دليل على أن هناك مشكلة كبيرة، وبالتالي كبر العدد أو صغر فيه مشكلة. إذاً لماذا الإصرار على أن يعني يتم المصادقة لأحمدي نجاد ويُعتبر بأنه هو الفائز وإن من يتحداه هو خارج عن نظام الجمهورية الإسلامية وهو يحرك من الخارج وعبثي وإرهابي وإلى آخره، هنا الحقيقة الولي الفقيه بهذا المسمى الحقيقة تمحور باتجاه معين وأعلن أن تبنيه..
منتهى الرمحي: أخذ صف ولم يقف على مسافة واحدة من الكل..
عايد المناع: اسمعي رسالة موسوي التي أشرتي إلى جزء منها، موسوي لا يدعو إلى تغيير النظام موسوي يدعو إلى تطهير النظام، يقول التالي: لا تتركوا الدفاع عن النظام الإسلامي في أيدي الكذابين والمرائين. بعد هذا الكلام أنا أعتقد إن العلاقة مع خامنئي انقطعت، يعني من الذي وجه لهذا الخطاب؟ ليس الحقيقة أحمدي نجاد أحمدي نجاد رجل مرشح وحالة حال الآخرين وتم الحقيقة المصادقة على ترشيحه من قبل المرشد الأعلى، وبالتالي أصبح الوضع الآن إما أن يتم اتخاذ موقف ينهي هذه الحالة حالة الغليان بالشارع بصورة أو بأخرى أو أنه بالتأكيد الثورة قادمة لإخضاع النظام ككل..
هل استقالة أحمدي نجاد ممكن أن تنقذ الوضع؟
منتهى الرمحي: هناك أناس ربما يحاولون قراءة الموقف في إيران ويبحثون عن مخرج من هذه الأزمة، ما هو الموقف الذي يمكن اتخاذه الآن هل استقالة أحمدي نجاد ممكن أن تنقذ هذا الموضوع؟
عايد المناع: أنا أعتقد الآن أحمدي نجاد في الموقف الحرج إن هو استقال معناه الحقيقة أن حديث الولي الفقيه أو المرشد أصبح يعني غير صحيح، وإن هو بقي أصبح الشارع.. يعني أصبح وجوده تحدي للشارع أو لنسبة خليني نقول معقولة نسبة لا يستهان فيها من الشارع، أنا أعتقد أن الأمثل هو أن يعود الولي الفقيه بمخرج آخر ويعلن أنه هناك انتخابات خلينا نقول بعد سنة ممكن تجري بوسيلة أو بأخرى..
منتهى الرمحي: ممكن يكون هذا رضوخ لرأي الشارع؟
منتهى الرمحي: سيعتبر رضوخ، ولكن أيهما أفضل الرضوخ أم الدماء في الشارع؟ إذا كان المرشد سيمارس أو تمارس الحكومة الإيرانية دور الأنظمة الديكتاتورية..
منتهى الرمحي: من الذي سيحفظ هيبة النظام بعد اتخاذ مثل هذا القرار فيما لو اتخذه المرشد؟ إذا كان ستصبح المسألة أنه إذا أراد المعارضون القيام بأي شيء فالخروج إلى الشارع قد يحقق لهم مطالبهم.
عايد المناع: أبداً أنا أعتقد أن مستقبلاً هذا درس أن تكون الانتخابات الإيرانية رئاسية أو نيابية تحت نظر العالم، تأتي جهات تشرف على هذه الانتخابات يعطى الكامل الحق لممثلي المرشحين بأن يطلعوا على كل شيء بحيث لا يكون هناك مجال للشك، تذكرين أن موسوي أعلن فوزه قبل إعلان النتائج بفترة بساعات لماذا؟ لأنه كان يتوقع وأكيد لي معلومات كان يتوقع أن النتيجة تأتي معاكسة، وكان لديه معلومات من مندوبيه أنه يتقدم في مراكز كثيرة وخاصة المراكز المفصلية، لا أحد ينكر أن لأحمدي نجاد شعبية في المناطق الريفية وغيرها من المناطق الفقيرة، وهو يمكن يكون مرشح الفقراء لا شك في ذلك، ولكن قد لا يكون مرشح البازار وقد لا يكون مرشح الطبقة الوسطى وقد لا يكون مرشح العقلانيين الذين يريدون التنمية داخل إيران بعيداً عن أسلحة الدمار الشامل، وتمويل حركات مثل حزب الله وحماس..
منتهى الرمحي: لذلك ربما لو تمت الاستجابة..
عايد المناع: هي ست منتهى هي مدينة لعمليات القذافي أيام الثمانينات والسبعينات التي كان يمول فيها العالم وشعبه يعاني من الفقر والفاقة، الآن إيران تعاني من هذا الوضع. القذافي ارتدع وغيّر نهجه، على الآن النظام في إيران أن يفكر بوضعية الشعب الإيراني وعلى التنمية داخل إيران وعلى الانفتاح على العالم يا أخي، العالم الذي يصورونه بأنه معادي ويحرض ويريد الانقلابات، العالم هذا يمثل ثقافة.. ثقافة تسمح للناس بأن يتظاهروا وأن يحتجوا وأن يعبروا عن موقفهم، ولم يصدر يوم من الأيام في هذا العالم الغربي احتجاج على الانتخابات أو تزويرها أو يعني أي شيء من هالقبيل لأنها الحقيقة فيها شفافية مطلقة وهذا المطلوب أن تمارسه الجمهورية الإسلامية في إيران.
منتهى الرمحي: سيد محمود حيدر يعني ربما هذه المطالب أو مطالب طبقة لا يستهان بها داخل إيران التي تحدث عنها الدكتور عايد المناع، ربما لا يمكن تنفيذها في وجود الولي الفقيه الآن في إيران، وعندما نتحدث عن الهالة والمكانة يعني نحن لا نتجاوز الدستور الإيراني، لأن الدستور الإيراني يقول إنه يحق لمجلس الخبراء أن يعزل الولي الفقيه في حال إذا ثبت أنه يعني تصرف بشكل لا يوافق عليه المجلس، البعض يرى بأن الانحياز إلى طرف دون طرف آخر من الإيرانيين أنفسهم هو يعني خروج عن نوعية القيادة التي يجب أن يتمتع بها الولي الفقيه، كم ممكن يكون هذا منطقي؟
محمود حيدر: نعم يعني المسألة ليست بهذا التوصيف تماماً، يعني أولا الولي الفقيه وموقع المرشد هو جزء من النظام السياسي هو حركة من حركية وآلية النظام السياسي الجمهوري الإسلامي في إيران، هو ليس خارج الإطار العام للنظام السياسي، لذلك مسألة التدخل وعدم التدخل بصورة أو بأخرى هو أمر طبيعي، لكن في موضوع الانحياز أو التحيز لصالح طرف.. لصالح مرشح معين كما يعني يقال بالنسبة لتحييزي لأحمدي نجاد أصلاً في الانتخابات الأولى يعني في المرحلة الأولى ولاية أحمدي نجاد قيل يومها أن المرشد انحاز له مع الحرس الثوري ومع الباسيج إلى آخره باتجاه إعادته أو يعني جعله في موقع الرئاسة، أنا أتصور أن الهالة التي يتحدث عنها بأنها تصدعت هناك مبالغة كثيرة في.. يعني مبالغة كبيرة في هذا التوصيف، الذي حدث الآن هو مهم ومؤثر لا شك وقد يخلق سجال طويل بعد التئام هذا الجرح، لكن بتصوري أن هناك لإعادة رأب الصدع وإعادة تظهير صورة المرشد على نحو أكثر تماسكاً، إذا سارت الأمور على النحو الذي يعيد الوحدة الوطنية والسلم الأهلي إلى إيران، ويقام جدار سميك أمام التدخلات الخارجية التي ستكون لها الفعل الحاسم في أي تطور له طابع جذري في إيران.
منتهى الرمحي: طيب الآن في الحديث عن التدخلات الخارجية سيد محمود حيدر الإشارات الإيرانية لتدخل بريطانيا وفرنسا وألمانيا كانت واضحة في اليومين الماضيين أو بعد ظهور نتائج الانتخابات وحتى الولايات المتحدة الأميركية، ألا يحرج هذا القيادة الإيرانية النظام الحالي الإيراني؟ ألاً هو نظام معزول ونظام تتم فرض عقوبات عليه ومحاربته، الآن اختلف الصوت واللهجة عندما جاء باراك أوباما، ولكن في نهاية المطاف ألا يدرك النظام أنه إذا كان هناك رغبة للخارج بأن يتدخل فهو بهذه الطريقة بالشكل الذي يتعامل فيه مع الشارع الآن قد يشجع الغرب أكثر على التدخل تصبح يعني أبواب الدخول أسرع للغرب داخل إيران؟
محمود حيدر: نعم يعني المسألة ليست في إطار لا يمكن أن توضع في إطار الأحكام الأخلاقية، الغرب يحاصر من أجل الحصول على يعني جعل إيران تقوم بدور معين يخدم مصالحها الاستراتيجية، إذا كانت إيران عصية على هذا التطويع وعلى هذا الاحتواء وبالتالي قادرة أن تفرض موقعية جيو استراتيجية كما حصل في خلال السنوات الماضية بعد احتلال العراق، استطاعت إيران أن تشكل موقع جيو استراتيجي جعل الغرب وليس من وجهة أخلاقية جعل الغرب مضطراً إلى التعامل مع إيران من موقعية ميزان القوى، حتى الإدارة الأميركية الجديدة وجدت أن التعاون مع إيران هو أمر ضروري واستراتيجي وحيوي لمصالحها..
منتهى الرمحي: هنا نقول أيضاً دكتور محمود وكأننا نقول لو كان موسوي هو الرئيس مش أحمدي نجاد كان المصالح الغربية ستتحقق في إيران، وهذا ليس القراءة الصحيحة لما يحصل لأنه لو لم يكن موسوي رجل مؤمن بمبادئ الجمهورية الإسلامية الإيرانية والثورة الإسلامية أصلاً ما كان نزل للانتخابات؟
محمود حيدر: نعم ليس بالضرورة أنه إذا جاء موسوي إلى الرئاسة الإيرانية سوف يتغير اتجاه إيران الاستراتيجي، بمعنى التراجع عن الملف النووي مثلاً عدم التدخل بأي معنى؟ معنى هذه الموقعية الجيواستراتيجية أمر موضوعي يفرض نفسه بحكم ميزان القوى وبحكم الفراغات التي جعلت إيران تملأ هذه الفراغات، موسوي في حال جاء إلى الرئاسة لن يتراجع بأي حال من الأحوال عن أي منجز حققته إيران سواء على مستوى يعني الحضور الإيراني في المنطقة أو على مستوى الملف النووي، لكن أنا أتصور أن الشعب الإيراني عندما يعني صوت للرئيس أحمدي نجاد لولاية ثانية، بدى كما لو أن مرحلة أحمدي نجاد المتوثبة إذا صح التعبير لم تستنفذ دورها بعد ربما لاعتبارات أيضاً أخرى جعلت الرئيس أحمدي نجاد له حظ الوجود في الولاية الثانية..
منتهى الرمحي: كان ممكن أن نجزم أن بهذا الكلام أنه هذا خيار الشعب الإيراني لو ما شاهدنا بعد ظهور نتائج الانتخابات هذه الثورة في الشارع الإيراني؟
محمود حيدر: لحد الآن يا سيدتي كل الأحكام التي صدرت فيما يتعلق بالانتخابات صدرت من دون بينات ومن دون أدلة رقمية لحد الأدنى..
منتهى الرمحي: لا على مسألة التزوير ولا على مسألة عدم التزوير، وهنا يعني من المهم أن نذكر أنه ما في أدلة عند أي من الطرفين على أنه هكذا جاءت نتيجة الانتخابات، سأعود إليكم ضيوفي الكرام أرجو أن تبقوا معي سأعود إليك سيد محمود ولكن سنذهب إلى فاصل قصير نعود بعده.
[فاصل إعلاني]
منتهى الرمحي: أهلاً بكم من جديد، ونتابع وإياكم الحوار معنا من لندن الدكتور علي نوري زادة مدير مركز الدسارات العربية الإيرانية، ومن الكويت الدكتور عايد المناع المحلل السياسي، ومن بيروت محمود حيدر مدير مركز دلتا للصحافة والأبحاث المعمقة أهلاً بكم جميعاً من جديد. دكتور علي نوري زادة عوداً لك استمعت إلى ما قاله السيد محمود حيدر، وهنا ربما نتساءل أيضاً ليس عن موقع ولاية الفقيه كموقع نتساءل عن المرشد الحالي السيد علي خامنئي لأنه فيه أخبار تتحدث أنه في اجتماعات في قم يرأسها رفسنجاني، ربما تتحدث عن إنشاء مجلس لإدارة أمور الدولة بدلاً عن المرشد، هل يمكن أن يكون هذا صحيح الآن؟ وما هي آثاره؟
د. علي نوري زادة: أولاً أتمنى من إخواني الكتّاب والباحثين العرب ممن يشاركون في البرامج التلفزيونية مراجعة صحيفة الشرق الأوسط وقراءة مقال الأستاذ عبد الرحمن الراشد أحد أروع المقالات التي قرأته حول عرب إيران، فهذا المقال جيد لأن بعض إخواننا في لبنان وفي بقية الدول لما يتحدثون عن إيران يتحدثون فقط عن إيران ولي الفقيه، عن إيران كأن ليس هناك في إيران علمانيين مثقفين يسار الطلبة ممن يعارضون ولاية الفقيه، فلذلك أتمنى.. أتمنى أن يراجعون صحيفة الشرق الأوسط لقراءة هذا المقال الرائع جداً، على أية حال أعتقد بأن موضوع ولاية الفقيه في الوقت الحاضر موضوع ولاية الفقيه هو موضوع ليس وارداً، أو بمعنى آخر لا أحد يتحدث عن ضرورة إلغاء ولاية الفقيه رغم إن هذا الأمر سوف يحدث عاجلاً أم آجلاً، يعني إيران ليس بحاجة إلى من يعتبر الشعب الإيراني كخروف، يعني الصغير بحاجة إلى ولي والشعب الإيراني ليس شعب صغير، شعب إيران شعب بحضاراته بتاريخه بشبابه بنسائه شعب ليس بحاجة إلى من يأمر من فوق، هناك ملوك هناك سلاطين هناك رؤساء جمهوريين يتمتعون بسلطات واسعة ولكن كلهم آدميين على الأرض، ولكن الولي الفقيه هو نائب أمام الزمان لا يمكن معارضته، كلمة معارضة للولي الفقيه معناه السجن، الآن يعني أحد النواب دكتور قاسم وجه رسالة إليه ودخل السجن، يعني لا يمكن الولي الفقيه رجل مقدس، آية الله خامنئي..
رسائل موسوي ألا تعتبر معارضة للولي الفقيه؟
منتهى الرمحي: اللي بصير الآن في الشارع بإيران ورسائل موسوي ألا تعتبر معارضة للولي الفقيه؟
د. علي نوري زادة: أنا أقول لكم آية الله خامنئي بنفسه دمر قدسية ولي الفقيه، أمس الشعار الذي سمعناه في طهران بالليل الله أكبر قائدنا قاتل ولايته باطل، هذا شعار اليوم في إيران، آية الله خامنئي هو نفسه. فلذلك أعتقد من الآن فصاعداً لن يكون لمن يتولى ولاية الفقيه سواء مجلس ولاية الفقيه أو الولي الفقيه حتى هناك يتحدثون عن خاتمي باعتباره رجلاً مثقفاً ومعتدلاً كي يتولى ولاية الفقيه، ولكن أعتقد أنهم يعرفون جميعاً بأن موضوع ولاية الفقيه بهذه السلطات الواسعة من الضروري مراجعته، ومن الضروري تحديد سلطات مجلس الولي الفقيه لا يمكن أن يكون رجل، القائد العام للقوات المسلحة يصوّت ملايين من الإيرانيين ليختاروا رجلاً ليصبح رئيس الجمهورية دون مصادقة الولي الفقيه لا يصبح هذا الرجل رئيساً للجمهورية، حتى ملوك إيران حتى الشاه الراهن لم يكن يتمتع بهذه السلطات، ولكن آية الله خامنئي قد استغل هذه السلطات لدفع البلاد نحو سياسات يرفضها الإيرانيون، شو علاقاتنا بالهولوكست؟ شو علاقتنا نحن ندعم إخوانا الفلسطينيين ولكن يجب أن ندعم أبو مازن هو السلطة الفلسطينية الحقيقية يجب أن ندعم الحكومة اللبنانية وليس فقط حزب الله..
منتهى الرمحي: أنا هون بدي أسألك دكتور علي نوري زادة لو افترضنا أنه الأمور انعكست وكان السيد موسوي هو الذي فاز بالانتخابات بوجود الولي الفقيه السيد علي خامنئي، هل كان من الممكن أن يتحرك؟
د. علي نوري زادة: السيد موسوي قد أعلن بأنه أولاً.. موسوي وكروبي كلاهما من الضروري مراجعة الدستور وتعديل بعض البنود، وأيضاً قد قال كروبي وموسوي صراحة بأنهما لن يقبلا بحكم الحكومي أو الحكم الذي يأتي من ولي الفقيه دون الرجوع إلى البرلمان، وقالوا إنه في عهدهما سوف يكون للبرلمان دوراً أكبر، فهكذا يعني كنا نذهب إلى فترة مختلفة تماماً، موسوي كما أثبت كما قال أمس إنه رجل متمسك بمبادئه وبموافقه كان يريد أن يعدل سياسة إيران الخارجية، قال سوف يتحدث مع الرئيس أوباما، قال سوف يكون منفتحاً تجاه أوروبا وخاصة بالنسبة للدول العربية، قال هذا من أولويات سياستي يجب أن تكون علاقتنا علاقات حسنة مع العرب، هكذا الرجل كان مختلف عن أحمدي نجاد. سيدة منتهى لمن أقول ذلك إن أحمدي نجاد دفع 700 مليون دولار لشراء جزيرة في فنزويلا حيث يجري بناء مجمعات سكنية، ويقولون هذه الجزيرة قريبة من أميركا ونستطيع أن نضرب أميركا بصواريخنا، انظروا إلى ذلك 700 مليون دولار بينما والسيد كروبي قد قال أشار إلى ذلك في مناظرة والشعب الإيراني 18 مليون من الإيرانيين..
منتهى الرمحي: لكن قال السيد محمود حيدر بأن الشعب الإيراني انتخب أحمدي نجاد لولاية ثانية لأن المشروع الذي يقيمه أحمدي نجاد أو ما هو مطلوب من أحمدي نجاد لم ينتهِ بعد، يعني ما زال هناك الكثير أمام أحمدي نجاد لذلك اختاره الشعب الإيراني؟
د. علي نوري زادة: هل لدى السيد حيدر وثائق تدل أن أحمدي نجاد قد انتخب دون تزوير بينما لدينا العشرات من الوثائق، بينما لدينا تصريحات موسوي وثائق السيد كروبي، لدينا قتيل السيد محمد عسكري مدير وزارة الداخلية الذي سرب الوثائق والمعلومات، أستاذ حيدر في بيروت يعتبر أحمدي نجاد رئيساً شرعياً مليونين إيراني في طهران يوم الاثنين الماضي الثلاثاء أربعاء خميس والسبت هؤلاء لا يعرفون شيئاً، والسيد حيدر يعرف جيداً بأن أحمدي نجاد انتخب بشكل شرعي.
منتهى الرمحي: دكتور عايد المناع عوداً لك، يعني أنت أشرت في البداية وهو في الحقيقة سؤالنا الدائم منذ ثلاثة أيام أو أكثر منذ ظهور نتائج الانتخابات، ما هو المخرج من هذه الأزمة في الشارع؟ اليوم في آخر رسالة له موسوي هو دعا الإيرانيين قال أنه يحق للشعب الإيراني الاحتجاج على التزوير في الانتخابات ودعا الإيرانيين للاستمرار في التظاهر ولكن مع ضبط النفس عدم إثارة أعمال شغب، إذاً هو مستمر والمعارضة مستمرة في الشارع، عوداً يعني على ذي بدء ما هو المخرج الآن بعد قرار خامنئي؟
عايد المناع: بس تعطيني شوية فرصة الحقيقة ست منتهى الولي الفقيه في إيران هو نموذج لا يوجد له مثيل في العالم، يمكن ذكرنا أيضاً في لقاء معك سابقاً أنه يشبه سكرتاريا الحزب الشيوعي زمان، الآن في إيران هناك رئيس منتخب يعني العادة جرت أن يكون هناك رئيس منتخب، هذا الرئيس المنتخب صلاحيته عبارة أنه ممثل الولي الفقيه لقيادة السلطة التنفيذية لا أكثر هذا حد، وبالتالي سواء فاز موسوي أو كروبي أو نجاد الحالة واحدة من حيث الصلاحية محدودة، الصلاحية الحقيقية بيد الولي الفقيه. والولي الفقيه بالمناسبة ليس منتخباً هو تم اختياره من مجلس خبراء من مجموعة رجال دين واجتمعوا وحطوا الولي الفقيه، في الدول الديمقراطية وهذا يمكن أخوانا حيدر اللي يقول أنه الغرب لديه طموحات لتفجير الثورة.. في الدول الديمقراطية الشخص الذي لا ينتخب بمعنى من العامة ينتخب من مجلس النواب أو من جهة معينة تكون صلاحياته الدستورية محدودة جداً وليست كبيرة، الشخص المنتخب هو الذي لديه صلاحيات، يعني رئيس الولايات المتحدة منتخب مباشرة لديه صلاحيات وبالتالي ما في رئيس وزراء، في بريطانيا رئيس الوزراء منتخب مباشرة الملكة صلاحياتها محدودة وعادية جداً، وإيطاليا ودول كثيرة. الحقيقة إذاً هذا الوضع الإيران مختلفة الحقيقة ما في رئيس وزراء ورئيس الجمهورية صلاحياته أقل حتى من صلاحيات رئيس وزراء، والولي الفقيه بيده كل شيء وهو ليس منتخب. وبالتالي أنا أعتقد من ضمن المخارج الأساسية هو إعادة النظر في هذا الموضوع، وأنا أعتقد أنه مع كل المحبة والتقدير للولي الفقيه في إيران ضرورة إلغاء هذا المنصب والاكتفاء بمجلس الخبراء في حالات الاضطرار، وأن يعطى رئيس الجمهورية وهو يزاول عمله صلاحيات رئيس جمهورية حقيقي وليس مجرد أنه يكون ممثل للولي الفقيه هذه نقطة، نقطة الثانية الحقيقة لا ننكر إطلاقاً..
منتهى الرمحي: بس هذا لأ خليني بس بالنقطة الأولى لو أعيد النظر في موضوع وجود الولي الفقيه، في منصب الولي الفقيه ألا يهز النظام لأنه النظام قائم على وجود الولي الفقيه؟
عايد المناع: نعم. هذا تمثيل ديني، اليوم إيران يفترض أنها دولة ديمقراطية أو أنها تتجه هذا الاتجاه، إذا كانت المرحلة السابقة وهي مرحلة ما بعد الخميني والخميني الحقيقة رجل ثوري وقائد ثورة وكان غير معترف به من الكثير من المراجع الدينية بما فيها الخوئي وهو الكبير، لكن عندما نجح خلص أصبح الحقيقة وجوده كقوة هو المحرك وبالتالي الرجل له احترامه وكاريزما شخصية كبيرة له، هذا في مرحلة هذه المرحلة يفترض أنها تكون انتقالية والمرحلة الانتقالية ليس بالضرورة أن تبقى ثلاثين عاماً خلاص كفاية، ينتقل الآن يبقى أنا أعتقد مجلس خبراء مجلس الخبراء هذا يكون دوره محدود في حال حدوث مثلاً وفاة الرئيس أو أزمة معينة تصاغ بشكل دستوري بحيث يتم الانتقال بشكل سلمي، لكن يعني إحنا كعرب أمانة لا ننكر أن أحمدي نجاد له دور إيجابي في القضايا العربية، حقيقة له دعم مثلاً في لبنان وفي حماس وآخرين.. ولكن تقديرنا هذا يقابله الحقيقة امتعاض من الإيرانيين، الإيرانيين تصرف أموالهم على حركات وعلى تمويل مشاريع لا يستفيدون منها، والآن يجري هذا الشيء ليس الحقيقة من الغرب كما يقول أخونا حيدر أنهم يسعون طموحات أميركية وغربية لإحداث ثورة داخل الثورة، الثورة الآن كما قال زميلنا صالح القلاب كتب مقالة جميلة اليوم قال الثورة تأكل أبنائها..
منتهى الرمحي: هذا مقولة معروفة.. دكتور عايد..
عايد المناع: وأن تعتقل حفيدة الخميني وإلى آخره..
منتهى الرمحي: يعني بدي أسأل أنه إذا كانت مصالح الغرب تتفق مع تغيير النظام داخل إيران، ما الذي يمنع أنه الغرب الآن يدعم هذه الحركة الشعبية في الشارع؟
عايد المناع: من قال.. خطأ هذا ست منتهى، يعني الغرب الحقيقة أنا قلت لك الغرب لديه منهجية نظام أنا من قال أنه إيران أصلاً تعارض الغرب لهذه الدرجة، إيران تعاونت مع الغرب في أفغانستان وفي العراق شو القضية يعني أبداً ما في إشكالية، إيران دولة كبرى ومهمة في الإقليم ويفترض فيها أن تفكر أيضاً بمصالحها بالتفاهم مع الغرب، وبحل المشاكل العالقة مع دول الجوار. يعني جزر الإمارات الجرف القاري مع الكويت إلى آخره.. هذ قضايا هامشية يفترض أنه إيران الحقيقة تنهيها وتتفرغ للتنمية الداخلية، يعني مثلما قال أخونا الدكتور زادة شراء مدري وين في فنزويلا شو أهمية هذا بالنسبة للإيرانيين؟ أو هذا مثل ما ذكرت لك مثال القذافي في السبعينات والثمانينات الصرف على منظمات الشعب الليبي لا يستفيد منها، اليوم القذافي تخلى عن هذا الموضوع. نتمنى حقيقة أنواع الجيش الجمهوري والمدري مين وأنواع يعني كان يسندهم في النهاية..
منتهى الرمحي: طبعاً الموضوع الإيراني لم ينتهِ مع نهاية بانوراما لهذه الليلة بالتأكيد سنناقش الموضوع الإيراني وتبعات ما يحصل في الشارع، دائماً ضيفي من الكويت الدكتور عايد المناع المحلل السياسي شكراً جزيلاً لك، ضيفي من لندن الدكتور علي نوري زادة مدير مركز الدراسات العربية الإيرانية شكراً لك، ضيفي من بيروت السيد محمود حيدر مدير مركز دلتا للصحافة والأبحاث المعمقة شكراً جزيلاً لك على المشاركة، تحية لكم وإلى اللقاء.
June 23, 2009 07:47 PMوقتی یزید
با خیزران استبداد
تکبیر گوی لبان حسین را
در نشئه ی مضاعف قدرت میزد
مردی از آن عساکر مزدور
فریاد زد یزید !
میدانی این لبان
تکبیرگوی حضرت عشق است

سلطان بر و بحر
مست از شراب قدرت
سرشار از هوای تملق
دستور داد
سربازش را
از دار مرگ بیاویزند
امروز در دمشق
باغی پر از شکوفه ی نیلوفر
با نام عسکر متمرد
دیدارگاه عشق است.
*********
گفتند از عساکر سید
از پاسدار و پاسگزارانش
فضلی * مرد بلند قامت جبهه
پیغام داده بود
من رو به سوی ملت خود
آتش نمی گشایم .
من سینه ی عزیزترین عاشقان ایران را
هرگز به تیر نمی بندم
گفتند آنکه ده نمکی * بود
حر یزید * شد
فردا
بر صفحه ی همیشه تاریخ
سید علی
همخانه ی یزید و هلاکو است
فضلی ولی
در سینه های عاشق
یک باغ پر شکوفه ی آزادی است .
علی رضا نوری زاده
لندن 22/6/2009
*سردار علی فضلی مرد بلند قامت جبهه پیغام داده بود من رو به سوی ملت خود آتش نمی گشایم .
*مسعود ده نمکی نیز ارباب فقیه را به غرق شدن در عطش قدرت متهم کرده بود
*حربن یزید ریاحی که در کربلا سر از اطاعت ولی فقیه و امیرالموءمنین یزید برداشت و به حسین پیوست

روز يكشنبه ۲۰ ژوئن دكتر عليرضا نوري زاده با حضور در اجتماع پر شكوه هموطنان ايراني در برابر سفارت جمهوري اسلامي در لندن حاضر شد وهمصدا با تظاهركنندگان٬ ضمن محكوم كردن رفتار وحشيانه نيروهاي امنيتي رژيم عليه تظاهركنندگان آرام كه با مسالمت٬ خواستار اجراي مجدد انتخابات رياست جمهوري بودند٬ از خواست بر حق تظاهر كنندگان -احترام به آراي آنها وبرگزاري مجدد انتخابات رياست جمهوري- حمايت كرد. دكتر نوري زاده سپس با خواندن شعر تازه خود براي - ند ا- دختر دانشجوئي كه بر كف خيابان با گلوله ي تك تير اندازان نوپو جان داد٬ وجهاني اين منظر را به تماشا نشست٬ ياد آور شد٬ خون ندا٬ سران رژيم را رها نخواهد كرد. حالا ديگر همه ي جهانيان ميدانند٬ اهالي ولايت فقيه با مردم ايران چه ميكنند!
تصوير
Download file

ندا دخترم
نازک آرای باغ جوانی
ندا دخترم پرتو زندگانی
به جشن عروسیت رهبر
یکی خاصه جلاد خود را روان کرد
که پیراهنت را به بارانی از خون بشوید
کسی را به صبح غزلخوان آوازهایت
به زیر عبای سیاهش نهان کرد.
ندا دخترم لحظه لحظه
نفسهای گرمت
به روی تن مرگ پرواز میکرد
تو بودی که با چشمهایت جهان را صدا کرده بودی
جهان در پی پرزدنهات بیداری اش را
به یاد عزیز تو آغاز میکرد
ندا دخترم حجله ات را
همه داغداران
به سوی سحرگاه بیداری سبز بردند
که نام ترا در صف عاشقان وطن میشمردند
تو بودی که با آخرین جمله هایت
امید رهائی
به جانهای پر درد ما میدمیدی
ندا دخترم این تو بودی که ما را
از این ظلمت مرگ و نفرت
به صبح شکوفائی زندگی میکشیدی .
لندن 21/06/2009
Download file
فرزندان عزیزم رودخانه های سبز عشق ٬ برایتان شعارهائی نوشته ام که در تظاهراتتان تکرار کنید.

پاس منو نداشتی / دنبال من گذاشتی / برادر بسیجی / چوبه دار می کاشتی
این ملت آزاده / آماده ی آماده / تا سرنگونی ظلم / باید بره سر داده
آتش به جانت سید / جان و جهانت سید / بساط ظلم و بر چین / حرامه نانت سید.
ایران من میرزمد / سید علی میلرزد
خامنه ای به پا شد / قاتل جان ما شد / با جنبش من و تو / تاج و عباش هوا شد
رهبر ما قاتله / ولایتش باطله
سید جد کمر زده / گلوله بی خبر زده / با همه بی مروتی / به پا زده به سر زده
لباس جنگی پوشیده / آلا پلنگی پوشیده / ولی ما آدم کشه / پوتین فرنگی پوشیده
بنده رهبر نمی خوام / امام آخر نمیخوام
ولی ما یزیدی / شمر مثه اون ندیدی
یزید دوران توئی / دشمن ایران توئی
احمدی بی خبر / فردا میشی دربدر

اعلام جنگ رهبر به ملت ايران

در برنامه زير ذره بين دکتر عليرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، به پرسش پرويز بهادر از بخش فارسی صدای آمريكا در رابطه با اعلام جنگ آيت الله خامنه اي درخطبه نماز جمعه به ملت ايران ٬پاسخ ميدهد. ۲۰/۰۶/۲۰۰۹

دیروز در برابر امواج سبز عشق
رهبر لباس سرخ غضب پوشید
شمشیر مرگ در دستش
جامی به پایداری حزب الله
از خون نوجوان وطن نوشید.
سید چه سرنوشتی داشت
روزی رفیق حضرت مولانا بود
در چشمه ی حقیقت خواجه
هر بامداد و شام
رها میشد.
بر دردهای او
آوازهای دلکش و مرضیه
با اشک او دوا میشد.
در حضرتش جناب معری *
جائی فراتر از همه عیاران داشت
ودر حریم دوستی اش یکچند
از شاعران و اهل سخن
بسیا ر نه که بسیاران داشت.
در خلوتش کمان بهاری *
با سوز و ساز یاحقی *
جاری بود
سید ترانه بر لب
در جمع اهل حوزه
رمز عبورتا بیداری بود.
*************
روزی که دل به عشوه ی قدرت بست
بر دار جایگاه ولایت
آن سید جلیل خراسانی را
آونگ کرده بود
قلب همیشه عاشق خود را
از سنگ کرده بود.
امروز
سید رفیق ویار حجازی *
هم سفره با وحید *
با بانگ تیر و مرگ شقایق
در خواب میرود.
در جمع دشمنانش
حافظ به مرگ محکوم است
سعدی که مرتد است
فردوسی بزرگ
اسمش چیزی است
هم شآن شاملو
وین هردو مفسدند
سید
چندی است
با گزمگان ذوب ولایت
سرگرم گفتگو ست
فرمان قاطعش
در قتل عام شاپرکان
بی چون و بی چراست.
سید
از بام رهبری
دیروز سرنگون شد
پایان خویش رقم زد
وقتی که واژگانش
هم پایه جنون شد.
علی رضا نوری زاده 19 ژوئن 2009
* ابوالعلاي معري
* مرحوم اصغر بهاري
* زنده ياد پرويز ياحقي
* اصغر حجازي مشاور امنيتي رهبر
* سردار وحيد از عناصر كودتا

هزار نقش برآرد زمانه و نبود
یکی چنان که در آیینه تصور ماست.
سه شنبه 9 تا جمعه 12 ژوئن
پیشدرآمد: آنچه را این هفته مینویسم به حساب یکهفته باخبر نگذارید. عنوان یک هفته لبخند واشک، یک هفته امید و ناامیدی، یک هفته موج سرشار از عشق و بیداری و سپس نفرت و مرگ، زیبندهتر برای نوشته صاحب قلم است که چهار دهه از عمرش را در جستجوی آزادی و نفس کشیدن در فضائی معطر از همبستگی ملی و عشق و همدلی طی شده و هفته پیش آرزو میکرد ایکاش بخت آن را داشت در جمع هموطنانی که موج سبزشان از چهارچوبهای نظام فراتر رفته بود، قرار داشت. به سی پیش بازگشته بودم به آن روزها که نسل خوشباور من با دیدن پدران باتجربهای که میگفتند «آقا میرود قم و حکومت دست ملیون خواهد بود» چشم بسته به قربانگاه رفت و یک روز صبح «آقا» فرمان حمله را صادر کردند و بعد خون بود و جدائی و مشتهائی که برادران و خواهران دیروز بر سر و روی هم میکوفتند.
پنجشنبه خبرها چنان امیدوارکننده است که از شش صبح پیاپی تلفن و پیامک و دورنگار سبز و پر از زندگی دارم. دیگر نه میرحسین مطرح است و نه شیخ مهدی، نگاه کن حالا حاج ژنرال محسن هم سخن از دمکراسی و آزادی سر داده است، موج دارد همه را میکشد، این بار امّا به سوی قتلگاه نمیرویم. حسابهامان حتی سرانگشتی آشکار میکند این موج را نمیتوان متوقف کرد. بر بال ابر و تصویر کنار بچهها هستم. میبینم در واژگان زیدآبادی امید متبلور شده است. حرفهای قوچانی را از دهان شیخ مهدی میشنوم و واژگان امینزاده از دهان میرحسین بیرون میآید. بچههای تحکیم پس از چندین شبانهروز نخوابیدن حالا در انتظار جمعه تاریخی هستند. با محسن سازگارا حساب کردهایم تحفه آرادان و اربابش را مردم آچمز خواهند کرد. این موج را سر باز ایستادن نیست. محسن میگوید از هفتاد درصد که بالاتر رفت، سید علی آقا که آدم کمهوشی نیست، حاضر نخواهد شد هزینه تقلب را متحمل شود. تحفه آرادان حداکثر ده دوازده میلیون رأی خواهد داشت. کافی است موسوی از مرز پانزده میلیون رد شود. از کمپ کروبی خبر میرسد که پیروزی شیخ در پنج استان غربی کشور قطعی است تازه در چهارمحال بختیاری نیز با رضائی شانه به شانه است. از اصفهان و شیراز و تبریز و اردبیل و یزد خبرهای قطعی داریم که میرحسین حداقل 70 درصد آرا را دارد. شامگاه پنجشنبه یکی از هموطنانی که در این سالها بسیار با اطلاعات دقیقش نه فقط حافظ جان من که آگاه کننده من در بزنگاههای مهم بوده است خبرم میکند در دومین دیدار شیخ و سید، هاشمی قاطعانه به شریک و رفیق سابقش سید علی گفته است هرگونه تقلب در آرای مردم، عواقب خطرناکی خواهد داشت. و جواب سید چنان اطمینانبخش بوده که شیخ نیمه شبانه به موسوی و کروبی پیغام داده است آسوده بخوابید سید قصد تقلب که ندارد هیچ، اجازه تقلب هم نخواهد داد.
سال 76 که شیخ در مقام ریاست جمهوری انتخابات را برگذار میکرد، با همین قاطعیت پس از دیدار با سید، در نماز جمعه گفته بود جلوی هرگونه تقلب را خواهد گرفت. و حقاً هم گرفت و اجازه نداد علی محمد بشارتی وزیر وقت کشور آرای خاتمی را مصادره کند، اما حالا که ریاست در اختیار تحفه آرادان و وزارت کشور تیول صادق محصولی است، ضمانت او تا چه حد میتواند پایه و مایه داشته باشد؟ هموطن آگاه من در همان نیمه شبان که سحرگاهان اوست میگوید اینها تدارک تقلب را از فردای روزی که محصولی به وزارت کشور رفت، ریختهاند. تردید نکنید که تقلب خواهند کرد، فکر بعد از تقلب را بکنید. میپرسم حتی اگر میرحسین 20 میلیون رأی بیاورد؟ درنگی میکند و بعد میگوید؛ آیا فکر میکنی آقا مجتبی اجازه میدهد کسی بیاید که فرش ولایتعهدی را از زیر پای او بکشد؟
این را میدانم که تحفه آرادان و معلمش محمد تقی مصباح یزدی پیشاپیش با سید مجتبی بیعت کردهاند و از او قول گرفتهاند با پیشنهاد تغییر ماده مربوط به محدودیت دو دورهای بودن ریاست جمهوری در قانون اساسی موافقت کند تا احمدینژاد بماند و در مقابل جانشینی داماد آقای حداد عادل را تضمین کند.
حالا مجتبی با تیم مشاورانش وحید و تائب و اصغر حجازی خاصه نوکر پدرش، و البته اب الزوجه محترم و دانشمندش جناب آقای دکتر غلامعلی خان حداد عادل زمام امور بلاد را در دست دارد. (لابد قرار است غلامعلی خان بعد از به تخت نشستن صهر عزیزش مقام اعتمادالسلطنهای در دربار معدلت پرور و آستان ملک پاسبان را عهدهدار شود. چه امیدها به این حضرت میرفت و هنوز هم میبینم بعضی از آنها که او را از دیر و دور میشناختند با تلخی و حسرت جایگاه امروز او را با دیروزش مقایسه میکنند. دیروز که در صحبت یاران اهل دل و اندیشه، روانش را با عطر سخن و باران شعر و اندیشه میشست و آنچه میگفت یا در وصف شیخ اجل بود و یا در ستایش خواجه قلندر شیراز، دلبسته ابن عربی بود و سرسپرده خواجه ابوالفضل بیهقی. اگر ره به درباری داشت، حاجب این دربان حضرت فردوسی بود و اگر سر برآستانی میسائید آستان لافتی بود و پای تا سر از ریا و ستایش حاکم آن هم از نوع مطلقه نایب امام زمانیاش جدا بود. امروزش را بنگریم که ستایشگر تحفه آرادان شده است و مدّاح سردار رادان. حقاً که دعا کنیم خدا عاقبت به خیرمان کند...)
سرانجام بامداد جمعه فرا میرسد. از ساعت 7 صبح به قول اینطرفیها رادیو تلویزیونهای بسیاری مرا “Book” کردهاند. باید به BBC عربی و انگلیسی بروم بعدالمستقبل، به دنبال آن رادیو ایرلند، و بعد L.B.C لبنان، ظهر باز هم BBC عربی است و در پی آن «الحوار» و «الشرقیه» و پیش از آنکه به العربیه بروم برای شرکت در برنامه شامگاهی «پانوراما» باید برنامه خودم «پنجرهای رو به خانه پدری» را ضبط کنم. تمام روز در حرکتم و از این استودیو به آن یک رفتن. و در این میان خبرها را دنبال میکنم. پیامکها هنوز از ایران میرسد، تلفنها هم. فرزندانم از چهارسوی وطن خبرم میکنند که مردم با قاطعیت پایان تحفه آرادان را رقم میزنند. سطل زباله تاریخ برای درآغوش کشیدنش باز و گشوده است.
روز غریبی است تقریباً در ساعات آغازین عصر، برای همه ما مسلم شده است که میرحسین با فاصلهای بسیار زیاد تحفه آرادان را پشت سر گذاشته است. نوعی اعتماد به نفس در راهیان موج سبز مشاهده میکنم که به جای آرامش بخشیدن ایجاد نگرانی میکند. همان اعتماد به نفسی که اغلب ما در فردای انقلاب داشتیم. معمولاً این نوع احساس پیروزی، ناشی از کوچک و ناتوان انگاشتن حریف است. سی سال پیش نیز وقتی اولین حملهها به مطبوعات آغاز شد و انجمن اسلامی مقنیها به سرپرستی برادر محتشم که بعدها سردار و مدیر نشریه یالثارات شد، در یک یورش جانانه به مجله امید ایران از من سراغ علیرضا نوریزاده ضدانقلاب خائن مصدقی بختیاری را گرفتند، آن چنان قاطعانه از دفتر مجله بیرونشان کردیم که به گمانمان، آنها رفتند که دیگر در خیابان سعدی پیدایشان نشود. اما چند هفته بعد آمدند و شکستند و بردند و ویران کردند و... ما با قلمهای شکسته، چهرههای بعضاً خونی یا راهی جز ترک خانه پدری نیافتیم، و یا گم شدیم در اوین، در ناکجا آبادی دیگر، و یا در خود مردیم آنگونه که صدها تن از ما در خود مردند. آنهمه شور و شعر و سخن به سکوت مرگبار آن دهه شوم بدل شد. برکت از قلمها رفت، دلها سرد شد و آن شب که صدای گلوله از اوین نیامد، خاصه مداح ولایت فخرالدین حجازی اشک ریخت که امشب صدای گلوله از بیستون اوین نیامد و پیر جماران که با صدای گلوله به خواب میرفت، نتوانست پلک بر هم گذارد.
غروب دوستی هم قلم زنگ میزند که کار تمام شد. موسوی با 20 میلیون رأی برنده شد. از من میخواهد در مصاحبههایم این موضوع را اعلام کنم. میگویم از نظر حرفهای نمیتوانم، اما میشود اشاره کرد با توجه به استقبال مردم، خیلیها پیشبینی میکنند که موسوی انتخابات را برده است. با این جمله مصاحبههای جمعه را به پایان میبرم. نیمه شب خسته اما امیدوار، نشستهام و از این سوی خبرها تا آن سو میروم. تلفنها کم شده است و تلاش من برای تماس با بچههای ستاد کروبی و موسوی و رضائی به جائی نمیرسد. پیامکها هم اندک اندک تحلیل میرود. ساعت چهار صبح تهران، کمی بعد از نیمه شب ما، رضا دوست پرجوش و خروشم که از «امید ایران» با من بود و حالا در ستاد یکی از کاندیداها مسئولیت کوچکی دارد، تلفن میزند. با موبایلش و بدون ترس از پیامدهای این تلفن، صدایش میلرزد، بغضش را میشناسم. روزی که امید ایران را تعطیل کردند همین حالت را داشت.
میگوید؛ علیرضا کودتا شد. آمدند، دارند بچهها را میبرند. میزنند، میکشند، ویران میکنند. علیرضا کودتا شد. دیدی با امیدهای ما چه کردند؟
چه میتوانم بگویم. خیانت به امیدهای یک ملت را چگونه میتوان توصیف کرد؟ دیروز شانهها و دلهای ما را خونین کردند، امروز آرزوهای دو نسل بعد از ما را به آتش کشیدند. صبح تلخ فرا میرسد. شال و کلاه میکنم. امروز فهرست مصاحبههایم دو برابر دیروز است.
شنبه 13 تا دوشنبه 15 ژوئن
تحفه آرانی ـ وای که چقدر نادانی
نامه دوستی اهل قلم که خطش چشمم را روشن میکند، از دل فکس بیرون میآید. با حذف نامش نامه را عیناً میآورم. شرحی است از تظاهرات نیمه شبان فرزندان سرفراز خانه پدری.
علیرضای عزیز
مثل همیشه روی ماهت را میبوسم
هرچند که به علت فوت فرزند جوانم، در اثر سانحه تصادف هیچگونه علاقه و دل و دماغی برای مسائل دیگر ندارم امّا حیفم آمد آنچه را که شب قبل شنیدم برای شما بازگوئی نکنم. اوّل بگویم تحلیلها و نظریات شما در مورد انتخابات ریاست جمهوری بیشتر از تحلیلهای دیگر چه در داخل و چه در خارج مورد توجه قرار گرفته، خواص میگوید «نظریه و تحلیل نوریزاده منطقی و اصولی است» عوام نیز میگویند «فقط نوریزاده حرف حساب میزند»... در ساعت 3 بامداد شنبه، در میدان محسنی خیابان میرداماد دو گروه از جوانان در دو طرف میدان رو در روی یکدیگر ایستاده با تکان دادن مشتهای خود شعار میدادند گروهی که تعدادشان بیشتر بود و به اصطلاح ظاهر آدمها را داشتند، به نفع کاندیداهای اصلاحطلب شعار میدادند و گروه دیگر که تعدادشان نصف آنها بود، با پیراهنهایی که روی شلوار انداخته بودند و بیشتر دمپائی بپا داشتند و با وجود جوانی خون از چشمانشان میبارید به نفع احمدینژاد شعر و شعار میگفتند. جوانان اصلاحطلب آنها را مورد خطاب قرار داده، فریاد میزدند:
تحفه آرادانی
وای که چقدر نادانی!؟
یکی از طرفداران احمدینژاد فریاد زد که باید بمیرید که حرف نوریزاده را نشخوار میکنید که جوانان این بار بدون هیچگونه بیم و هراسی و در شرایطی که نیروی انتظامی مسلّح و آماده در نزدیکی محلّ ایستاده بودند یکصدا شعار دادند: زنده باد نوریزاده ـ زنده باد نوریزاده و این باعث درگیری و کتککاری و دخالت نیروی انتظامی شد و در هر حال گروه احمدینژاد فرار را بر قرار ترجیح دادند. و نیروی انتظامی هم با جوانان دیگر درگیر شد. به هر حال مسلّم گردیده که کشور به دست همین جوانان و دانشجویان که بعضیها 20 ساله و 19 ساله هستند به سوی تغییرات عمیق و اساسی پیش میرود و در نهایت بدون اسلحه جوانان با احساسات و درک عمیقی که پیدا کردهاند کشور را نجات میدهند و ثابت میشود که تحلیل شما از اوّل درست بوده است.
امضاء پ ـ الف
و دومین مطلب، گزارشی است از انسانی وارسته از دل دفتر رهبری که پیش از این گزارش دیدار هاشمی با رهبر و پیشتر از آن احوالات آقازادههای نایب امام زمان را برایم شرح داده بود و من این مطالب را با اندک تغییراتی در همین زاویه آوردم. این نکته را نیز یادآور میشوم که گزارشهای بعدی که از اینسو آمد و نوشتههای سایتهای متعددی که مواضع اصلاحطلبان و گروههای تحولخواه را عرضه میکند، کم و بیش محتویات گزارش منبعی را که از او با نام «پیروز» یاد میکنم ـ چون خود بر این باور است که کودتای رهبر، سرآغاز پیروزی بزرگ ملت ایران در مبارزه با امپراتوری جهل و جور و فساد ولایت فقیه است ـ به هر روی این شما و این گزارش کسی که از نزدیک شاهد رویدادهای جمعه و شنبه در بیت رهبری بوده است.
«آقای خامنهای چهار سال پیش در شنبهای بعد از برگذاری انتخابات دور اوّل ریاست جمهوری، وقتی با چهره پر از خشم رفسنجانی روبرو شد که آمده بود تکلیف خود را با برکشیدهاش روشن کند، کلکی زد که حتی شیخ بهرمانی باهوش را فریب داد. در آن زمان با جا به جائی آرای کروبی، به جای او احمدینژاد را به دور دوم فرستادند. هاشمی آمد و به آقا گفت که کنار میرود و بهتر آن است که کروبی با احمدینژاد به دور دوم برود. آقا به شدت برآشفت که چرا، شما برو کابینهات را تشکیل بده، مگر من برادرم هاشمی را میگذارم احمدینژاد را بچسبم. با این تمهید هاشمی رفت تا هفته بعد با سرشکستگی واقعیت تلخ کلک زدن دوست را دریابد. این بار نیز آقا همین کار را کرد. سهشنبه شب وقتی هاشمی آمد، سنبهاش سخت پرزور بود. چهارشنبه قبل بعد از مناظره موسوی و احمدینژاد نیز باعتاب و گلایه آمده بود، اما سهشنبه شب وضع فرق میکرد. هاشمی با قاطعیت از خامنهای میخواست تکلیف خود را روشن کند. شرایطی که کشور با آن روبرو است تقلب را بر نمیتابد. آقا خیلی خونسرد با لبخند و اظهار لطف شریک سابقش را به آرامش دعوت کرد به روح امام و قرآن سوگند خورد اجازه تقلب نخواهد داد. بالاتر از این با صدای بلند در حضور پنج شش نفری که در جلسه بودند گفت خیال میکنید دل من از احمدینژاد خوش است؟ صد بار ترجیح میدهم آقای موسوی بیاید که از سادات است و قوم و خویش بنده و افکارش نیز مترقی و قریب به مواضع ما است... بار دیگر رفسنجانی فریب خورد و با اطمینان خاطر بیت را ترک گفت. ساعت 8 شب جلسهای در بیت برپا شد. آقای خامنهای کاملاً روحیه باخته بود. آخرین آماری که برای او آوردند زمینههای مقاومت در او را به شدت پائین آورد. روحیه آقای خامنهای در این سالها کاملاً برای همه ما روشن شده است. آقا برخلاف تظاهر به قدرت به شدت آدم ضعیفی است. فردای 18 تیر میخواست کنار بکشد. نامه فرماندهان سپاه روحیهاش را برگرداند. مجتبی عبا و عمامه را برداشته و مرتب دستور میدهد و با حجازی و تائب که به دستور او فرمانده بسیج شد بالا و پائین میرود و با تلفن دستی فرمان صادر میکند. هشت و نیم شب محصولی خبر میدهد که نباید نگران بود. بچههای امین حافظ صندوقها هستند. در واقع این عبارت رمزی است بین خودشان یعنی به آقا بگوئید نگران نباشد احمدینژاد را در میآوریم. اشکال کار این است که دو سه ساعت بعد از داخل وزارت کشور آرای واقعی رابه اطلاع موسوی میرسانند، او نیز ابوالفضل فاتح را با نامهای به بیت فرستاد. وحید نامه را گرفت و برای آقا برد. موسوی گفته بود من از حقالناس نخواهم گذشت حتی اگر از حق خود بگذرم.
مجتبی قلمبهای بار موسوی کرد و بعد... رفتند بخوابند بیاعتنا به مردم، به میلیونها انسانی که به موسوی و کروبی و رضائی رأی داده بودند. آقا پیش از هر چیز به این فکر میکند نتیجه آرا مطابق مهندسی وزارت کشور حتماً باید به گونهای باشد که اولاً بیش از رأی خاتمی باشد و دوم اینکه آرای کروبی که رویش را زیاد کرده به یکدهم تقلیل پیدا کند. فرمانش مطاع است اما بسیاری از ما حس میکنیم با این کار آقا حکم عزل خود را صادر کرده است...)